نام پژوهشگر: محسن امامی آل آقا

مطالعه اثرات حفاظتی فاکتور سلول بنیادی بر سمیت کبدی ناشی از استامینوفن در موش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1391
  محمد سجاد امامی آل آقا   عبدالامیر علامه

پاراستامول یا استامینوفن (apap) یک مسکن و ضد تب بسیار رایج در دنیا می باشد. استامینوفن در دوزهای درمانی یک داروی مفید و ایمن شناخته می شود. مصرف بیش از دوز درمانی استامینوفن سبب آسیب اکسیداتیو و نکروز کبدی می گردد که می تواند موجب مرگ شود. علاوه بر اهمیت بالینی استامینوفن، امروزه این دارو به عنوان یک داروی مدل برای بررسی کارایی ترکیبات مختلف در ممانعت یا ترمیم آسیب های کبدی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات حفاظتی فاکتور سلول بنیادی (scf) در مقابله با سمیت کبدی استامینوفن در موش بود. به همین منظور موش های نر نژاد balb/c (8 تا 10 هفته ای ) با متوسط وزن 25 گرم، به 4 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل که بافر pbs دریافت می کرد، گروه apap که دوزهای سمی 300 یا 450 میلی گرم از استامینوفن به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دریافت می کرد، گروه apap+scf که 30 دقیقه پس از تزریق دوز سمی استامینوفن، مقدار 40 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از scf را دریافت می کرد و در نهایت گروه scf که تنها مقدار 40 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از scf را دریافت می کرد (تمامی تزریق ها درون صفاقی بود). موش ها در زمان های مختلف 1، 12 و 24 ساعت پس از تزریق استامینوفن کشته شدند و مقدار گلوتاتیون احیا (gsh)، فعالیت ویژه آنزیم های گلوتاتیون s-ترانسفراز سیتوزولی، بیان ژن آنزیم gstp1، مقدار پراکسیداسیون لیپیدها، اکسیداسیون پروتئین ها و وضعیت پاتولوژیک نمونه ها در کبد سنجش شد. همچنین مقدار پلاسمایی آلانین ترانس آمیناز، آسپارتات ترانس آمیناز، آلکالن فسفاتاز، بیلی روبین تام، کلسیم، فسفات، اوریک اسید و ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما (آزمون frap)، در موش ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پایان نامه نشان داد که scf می تواند سبب تعدیل نکروز کبدی ناشی از سمیت استامینوفن شود. این در حالیست که scf نمی تواند مانع کاهش gsh و ایجاد استرس اکسیداتیو، به عنوان فرآیندهایی که سبب شروع سمیت استامینوفن می-شوند، گردد. به نظر می رسد scf اثرات حفاظتی خود را از طریق افزایش سرعت ترمیم کبدی و کاهش پیشرفت سمیت و نکروز کبدی ناشی از استامینوفن، می گذارد.

بررسی فراوانی سنی، جنسی، و هیستوپاتولوژیک لنفوم هوجکین در کرمانشاه از سال 1371-1375
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان کرمان 1376
  محسن خورشیدی حسینی   محسن امامی آل آقا

در این بررسی که یک تحقیق توصیفی مقطعی می باشد. کلیه پرونده های پاتولوژی بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاههای پاتولوژی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه از سال 1371 تا 1375 خورشیدی به مدت 5 سال مورد بررسی قرار گرفت اطلاعات بدست آمده از برگه های پاتولوژی شامل سن، جنس ، زیرگروه هیستوپاتولوژیک و محل بیوپسی می باشد و داده های جمع آوری شده تنها مواردی را شامل می شود که در آن تشخیص لنفوم هوجکین گذاشته شده و نوع هسیتوپاتولوژیک آن نیز مشخص شده بود و موارد مشکوک یا بودن تشخیص هیستوپاتولوژیک حذف شدند. ضمنا آزمون یکنواخت بودن و نیز آزمون نرمال بودن اطلاعات بدست آمده انجام شد که نشان دهنده مطلوب بودن آن جهت بررسی بود. در یافته های بدست آمده همانطور که انتظار می رفت موارد بیماری در افراد مذکور شایع تر از افراد مونث می باشد. جالب تر آنکه در بررسی انجام شده الگوی توزیع فراوانی سنی بدست آمده مشابه آنچه در کشورهای غربی وجود دارد بصورت مشخص دورقمی (bimedal) است و دو پیک در سنین بالغین جوان (15 تا 35 سال) و افراد مسن (بیش از 45 سال) دیده می شود. اما از نظر فراوانی انواع زیر گروههای هیستوپاتولوژیک تفاوتهای دیده شد. یافته های ما حاکی از آن است که شیوع زیر گروههای هیستوپاتولوژیک عاری از لنفوسیت (ld) حدود 5 دردصدو سلولاریته مختلط (mc) حدود 30 درصد در همان حدود کشورهای غربی می باشد ولی شایعترین زیر گروه هیستوپاتولوژیک در این بررسی از انواع لنفوسیت غالب (lp) به میزان 41/7 درصد در مقابل شیوع 2-10 درصد در کشورهای غربی می باشد و زیر گروه ندولاراسکلروزیس (ns) که به عنوان شایعترین زیر گروه هیستوپاتولوژیک با شیوع 40-80 درصد در نظر گرفته می شود در تحقیق ما فقط 23/3 درصد موارد را شامل می شود. در مورد میانگین سن بیماران مبتلا ما دریافتیم که میانگین سن بیماران مبتلا به انواع هیستوپاتولوژیک سلولاریتی مختلط و عاری از لنفوسیت اندکی بیشتر از افراد مبتلا به انواع لنفوسیت غالب و ندولاراسکلروزیس است . نیز میانگین سنی در جنس مذکر پایین تر از جنس مونث می باشد. در مورد زیر گروه ندولاراسکلروزیس اطلاعات ما حاکی از آن است که این زیر گروه در بالغین جوان مذکر بیشترین شیوع را نسبت به دیگر گروههای سنی دارد و همین نوع هیستوپاتولوژیک در زنان بیشترین شیوع را هم نسبت به دیگر گروههای سنی و هم نسبت به سایر انواع هیستوپاتولوژیک در گروه بالغین جوان دارد.

بررسی تومورهای بدخیم تخمدان در چهال سال گذشته در واحدهای پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان کرمان 1376
  پژمان یوسف شاهی   محسن امامی آل آقا

تومورهای بدخیم تخمدان پنجمین کانسر شایع در زنان می باشند. بدلیل اینکه بیشتر بیماران در مراحل اولیه بدون علامت هستند، بیماری اغلب در مراحل پیشرفته تشخیص داده می شود. در این تحقیق که به صورت گذشته نگر انجام شد، اطلاعات مربوط به تومورهای بدخیم تخمدان از سال 1371 لغایت 1375 (به مدت 5 سال) از پرونده های بیماران در آزمایشگاههای پاتولوژی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه جمع آوری شده و مورد بررسی قرار گرفت . از نظر توزیع سنتی 15 درصد این تومورهای بدخیم در زیر 20 سال، 25 درصد در سنین 20-34 سال، 15 درصد در 35-44 سال، 17/5 درصد در 44-54 سال 17/5 درصد در 55-64 و 10 درصد در 65-74 قرار داشتند. انواع این تومورها بر حسب شیوع عبارت بودند از تومورهای با منشا اپیتلیالی 35 درصد، تومورهای با منشا ژرم سل 30 درصد، تومورهای با منشا استرومال - طناب جنسی 17/5 درصد و تومورهای متاستاتیک به تخمدان 17/5 درصد. از نظر توزیع سنی و فراوانی و انواع مختلف تومورهای بدخیم تخمدان در مقایسه با مراجع خارجی اختلاف قابل توجهی وجود داشت .