نام پژوهشگر: امیر آینه‌بند

مطالعه جمعیت و قوه نامیه بذور علف هرز یولاف وحشی (.avena spp) در عمق های مختلف خاک مزارع تک کشتی گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  یعقوب جمشیدی   معصومه فرزانه

به منظور مطالعه جمعیت و قوه نامیه بذور علف هرز یولاف وحشی در عمق های مختلف خاک، قبل و بعد از شخم بهاره،4 مزرعه مجاور هم آلوده به یولاف وحشی در شهرستان اهواز، در منطقه زرگان شناسایی گردید. جهت تعیین تعداد بذور اعماق خاک و مطالعه صفات جوانه زنی و درصد حیات آنها، نمونه های خاک از 4 عمق در قالب بلوک های کامل تصادفی جمع آوری شد و به آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران منتقل گردید. برای بررسی عوامل تأثیرگذار بر خواب بذر یولاف وحشی آزمایش جوانه زنی در ژرمیناتور، بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 4 تکرار و 2 فاکتور انجام شد. فاکتور اول پوسته ی بذر در دو سطح؛ با پوسته و پوست گیری شده و فاکتور دوم تیمارهای شکست خواب در 13 سطح که شامل (1) بذور انباری شاهد (برداشت شده در اردیبهشت 91)، تیمار شده با (2) سرمادهی خشک، (3) سرمادهی مرطوب، (4) گرمادهی خشک، (5) کاشت درون ماسه، بذور تازه ریزش کرده (6) شاهد و تیمار شده با (7) سرمادهی خشک، (8) سرمادهی مرطوب، (9) گرمادهی خشک، (10) کاشت درون ماسه، (11) خراش دهی با اسید سولفوریک 95 درصد، (12) تیمار شده با اسید سولفوریک 25 درصد به مدت 5 دقیقه و (13) اسید سولفوریک 25 درصد بمدت 10 دقیقه بود. نتایج این آزمایش، شروع و پایان سریع تر، درصد و سرعت بالاتر فرآیند جوانه زنی و کوتاه تر شدن متوسط زمان لازم برای جوانه زنی در بذور انباری نسبت به بذرهای تازه ریزش کرده و در بذور پوست گیری شده نسبت به بذور با پوسته را به وضوح نشان داد. در بذور تازه ریزش کرده یولاف وحشی که به تازگی بالغ شده اند، فرآیند جوانه زنی در بذور پوست گیری شده نیز سریع تر صورت گرفت. در تیمارهای مختلف شکست خواب، کاشت بذور انباری در ماسه باعث افزایش معنی دار درصد جوانه زنی نسبت به سایر تیمارها گردید در حالی که در مورد بذور تازه ریزش کرده، کاشت بذر ها در ماسه نه تنها نسبت به شاهد سبب افزایش جوانه زنی نگردید بلکه نسبت به سایر تیمارها به خصوص سرمادهی مرطوب و گرمادهی خشک به طور معنی داری درصد جوانه زنی کمتر داشت. در بذور تازه ریزش کرده با پوسته و تیمار شده با سرمای مرطوب، جوانه زنی مشاهده نگردید و زمانی که پوسته بذور جدا شد، 49 درصد بذور جوانه دار شدند. نتایج برهم کنش پوسته و تیمارهای خواب شکنی نشان داد بعد از حذف پوسته، تیمار گرمادهی خشک (37 درصد جوانه زنی) و کمی هم تیمارهای اسید سولفوریک (22 تا 29 درصد) می توانند تا حدودی جایگزین نیاز سرمایی شده و سبب پیش رسی جنین گردند. در بذور انباری زمانی که با پوسته مورد آزمون قرار گرفتند فقط تیمار کاشت در ماسه 61 درصد جوانه زنی داشت و سایر تیمارها، جوانه زنی بسیار ناچیز داشتند. بعد از جداسازی پوسته، کلیه تیمارهای شکست خواب باعث تسریع فرآیند جوانه زنی شدند. حتی بذور انباری شاهد نیز درصد جوانه زنی بالایی داشته و با سایر تیمارهای خواب شکنی نیز تفاوت معنی داری نداشتند. درمورد بذور انباری پوست گیری شده تیمار سرمادهی مرطوب به دلیل شروع سریع و منظم جوانه زنی، بیش ترین سرعت و کمترین زمان مورد نیاز جوانه زنی را دارا بود. کاهش تدریجی تعداد بذور از سطح خاک به طرف عمق های پایین تر مشاهده شد. صفات جوانه زنی در عمق های مختلف خاک متفاوت بود. بذور سطحی دارای کمترین درصد جوانه زنی بوده و با سرعت و مدت زمان کمتری نسبت به بذور عمقی، جوانه زنی داشتند. بذور قرار گرفته شده در عمق صفر تا 5 سانتی متری خاک (654 عدد در متر مربع) که از تعداد کمتری نسبت به بذور سطح خاک (1368 بذر در متر مربع) برخوردار بودند، بیش ترین درصد و سرعت جوانه زنی را داشتند. بعد از شخم بهاره، تحت تاثیر ادوات خاک ورزی درسه عمق بالای خاک یعنی عمق های صفرتا 5 سانتی متر، 5 تا 10 سانتی متر و 10 تا 15 سانتی متر خاک تعداد بذور یولاف وحشی (به ترتیب 837، 704 و 758 بذر در واحد سطح) تفاوت چندانی با هم نداشتند. اما بذور در عمق 15 تا20 سانتی متری خاک از تراکم کمتری (127 بذر در واحد سطح) برخوردار بود. جوانه زنی 26 درصدی بذور عمق 15 تا 20 سانتی متری با سرعت جوانه زنی بسیار کم (0/52جوانه در روز) با تأخیر و متفاوت با بذور اعماق بالاتر (1/62 جوانه در روز) شروع شد و پس از مدت کوتاهی نیز به اتمام رسید. نتایج آزمون تترازولیوم مربوط به بذور اعماق خاک در زمان نمونه برداری قبل از شخم نشان داد که هر چه از سطح خاک به طرف عمق خاک پیش می رویم به طور معنی داری از درصد حیات بذور کاسته شده به طوری که درصد جوانه زنی بذور از 25/98 درصد مربوط به بذور سطحی تا 5/85 درصد در بذور عمق صفر تا 5 سانتی متری و به 77 درصد در بذور 5 تا10 سانتی متری خاک کاهش یافت. نتایج مربوط به درصد حیات بذور تازه ریزش کرده و انباری یولاف وحشی به ترتیب 99 و 96 درصد بود. بعد از شخم بهاره و به هم خوردن خاک، بذور تمام عمق های خاک درصد حیات بذری بالای 92 درصد داشتند و از نظر آماری هیچ اختلاف معنی داری بین آنها نبود. خاک ورزی به طور چشمگیری سبب افزایش بذر، در عمق های پایینی خاک گردید و تأثیر آن بر تراکم بذر در لایه های سطحی قابل اغماض بود. به نظر می رسد ورود بذور جدید از گیاه تازه ریزش کرده ، منبع آلودگی مهمی در مزارع تک کشتی گندم می باشد. درصد جوانه زنی بذور در نمونه برداری بعد از شخم (66 درصد) کمتر از بذور نمونه برداری شده قبل از شخم (88 درصد) است ولی درصد حیات بذور بعد از شخم هم در بذور سطحی و هم عمقی بسیار بالا و به طور میانگین 96 درصد بود. در هر دو زمان نمونه برداری، بذور لایه های سطحی با درصد جوانه زنی بالاتر، سریع تر و در زمان کوتاه تر، فرایند جوانه زنی را به پایان رساندند. نتایج مربوط به آزمون حیات بذر در عمق های مختلف در دو زمان نمونه گیری نشان داد که در قبل از شخم، در لایه های عمقی تر بذور یولاف وحشی درصد حیات کمتری (77 درصد) نسبت به بذور سطحی تر (85/5درصد) دارند ولی در بعد از شخم درصد حیات بذور در هر دو عمق بالاست (به ترتیب 93/5و 99/75درصد). نتایج این آزمایش نشان داد که بذور یولاف وحشی دارای قوه نامیه بالایی هستند و کاهش درصد جوانه زنی در آنها مرتبط با خواب بذر و یا ناشی از پوسته بذر در ممانعت از جوانه زنی بذر است که این از مکانیسم های بقای علف های درمزارع محسوب می شود

ارزیابی اکولوژیکی توان تولید کشت مخلوط کنجد و ماش در نسبت‏های تراکمی و فواصل بین ردیف متفاوت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  سجاد راستگو   امیر آینه بند

به منظور مطالعه پتانسیل تولید و توان رقابتی گیاهان کنجد و ماش، آزمایشی در تابستان 1391 اجرا شد. طرح آزمایشی به صورت کرت‏های یک‏بار خرد شده در قالب بلوک‏های کامل تصادفی و با سه تکرار بود. تیمار اصلی دو آرایش کشت شامل فواصل بین ردیف 50 و 75 سانتی‏متر بود. تیمار فرعی نسبت‏های مختلف تراکمی گیاهان در پنج سطح (شامل نسبت 0، 25، 50، 75 و100% تراکم بوته) بود. خصوصیات عملکرد و واکنش رقابتی گیاهان در الگوی کشت بررسی شد. این آزمایش نشان داد که در اکثر موارد عملکرد دانه‏ی کنجد بیشتر از ماش بود. با افزایش نسبت تراکمی هر یک از گیاهان، عملکرد دانه‏ی آن‏ گیاه نیز بهبود یافت. افزایش فواصل بین ردیف، شاخص برداشت مخلوط را بهبود داد (از 26/6 به 32/8) که در اکثر حالات به علت افزایش عملکرد دانه و کاهش عملکرد بیولوژیک بود. مقدار شاخص نسبت برابری زمین در کلیه‏ی الگوهای مخلوط بیش‏تر از یک بود که بیان‏گر برتری کشت مخلوط دو گیاه نسبت به تک کشتی است. البته گیاه کنجد توان رقابتی بیش‏تری نسبت به ماش داشت. به این ترتیب در تیمار‏هایی که بیشترین عملکرد مخلوط را دارا بودند، کنجد گونه‏ی غالب مخلوط بود. در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد دانه‏ی مخلوط در نسبت تراکمی 50% هر‏یک از گیاهان و در فاصله بین ردیف 50 سانتی‏متر، بدون تفاوت معنی‏دار با آرایش کشت 75 سانتی‏متر به میزان 2/05 تن در هکتار به دست آمد. در این شرایط سهم عملکرد دانه‏ی کنجد دو برابر عملکرد دانه‏ی ماش بود (به ترتیب 1/35 و 0/69 تن در هکتار). عملکرد الگوهای کشت مخلوط بیشتر از عملکرد تک کشتی هر یک از گیاهان بود. بالاتر بودن مقدار نسبت برابری زمین در کلیه‏ی الگوهای مخلوط نسبت به تک کشتی تأییدی بر این مطلب است. شاخص‏های رقابت نشان داد که در بیشتر حالات، گیاه کنجد گونه‏ی رقابت‏‏کننده‏ی قوی‏تری نسبت به ماش بود. بعلاوه، چنانچه نسبت تراکمی کنجد از 25% کل تراکم مخلوط کمتر شود، این گیاه قدرت تهاجمی مطلوبی نخواهد داشت. در مقابل، گیاه ماش تنها زمانی از قدرت تهاجمی مناسبی در مخلوط برخوردار خواهد بود که نسبت تراکمی آن 75% به بالا باشد. بنابرین می‏توان چنین نتیجه گرفت که برای اجرای یک کشت مخلوط مطلوب، نسبت تراکمی 50+50 % به لحاظ عملکرد دانه و فاصله ردیف 75 سانتی‏متر به لحاظ بهبود شرایط رقابتی، ایده‏آل می‏باشد.

اثر الگوهای مختلف تناوبی و تلفیق کودهای بیولوژیکی و شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  محمود شوهانی   امیر آینه بند

به منظور مطالعه‏ی اثر تناوب زراعی و کودهای بیولوژیکی در اکوسیستم گندم آزمایشی در مزرعه ی تولیدی واقع در 20 کیلومتری اطراف اهواز و تحت نظارت دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 91-1390 انجام شد. طرح آزمایشی به صورت کرت‏های یکبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار بود. تیمار اصلی شامل پنج نوع گیاه زراعی در تناوب با گندم بود که عبارتند از آفتابگردان، ارزن، ذرت، کنجد و ماش. تیمار فرعی سه روش مدیریت کود شامل کاملاً شیمیایی، کاملاً بیولوژیکی و تلفیق شیمیایی با بیولوژیکی بود. عملکرد و اجزای عملکرد گندم و برخی خصوصیات شیمیایی خاک اندازه گیری شدند. نتایج این آزمایش نشان داد بیش‏ترین عملکرد دانه‏ی گندم (7/1 تن در هکتار) در توالی ماش-گندم و در روش مدیریت تلفیقی کود به دست آمد. مدیریت بیولوژیکی کود کمترین عملکرد کاه، عملکرد دانه و درصد پروتئین را دارا بود. در تناوب گندم با گیاهان غیر بقولات، بیش‏ترین عملکرد دانه ی گندم (3/5 تن در هکتار) در توالی ذرت-گندم به دست آمد. کمترین عملکرد دانه (4/9 تن در هکتار) نیز مربوط به توالی کنجد-گندم بود. همچنین کمترین مقدار نیتروژن (0/054 درصد)، فسفر (2/9 میلی گرم بر کیلوگرم خاک) و پتاسیم قابل تبادل (162 میلی گرم بر کیلوگرم خاک) خاک به ترتیب مربوط به حضور گیاه آفتابگردان، ارزن و کنجد همگی در روش 100 درصد شیمیایی بود. در کوتاه مدت، روش های مختلف مدیریت کود اثر بیش‏تری در مقایسه با تغییر تناوب بر عملکرد دانه داشت. همچنین اثر تناوب گیاهان مختلف زراعی با تغییر در مدیریت کود از شیمیایی به بیولوژیکی تغییر یافت.