نام پژوهشگر: مریم صدیق

مدل سازی ژئومکانیکی یک بعدی یکی از چاه های شمال ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده معدن و ژئوفیزیک 1393
  مریم صدیق   وامق رسولی

ناپایداری مکانیکی چاه ناشی از شکستگی و از هم گسیختگی دیواره چاه و لوله¬های جداری می¬باشد که سالانه هزینه زیادی را به عملیات حفاری و تکمیل چاه¬های میدان تحمیل می¬کند. چاه اکتشافی x-4 با ناپایداری¬های متعددی را در زمان حفاری مواجه بوده و در مجموع 49% از زمان¬های غیر مفید عملیات حفاری این چاه ناشی از مشکلات کنترل چاه و مشکلات خاص ناپایداری دیواره چاه بوده است. ساخت مدل ژئومکانیکی پس از عملیات حفاری می¬تواند برای پیش بینی مشکلات و خطرات ناشی از ناپایداری چاه در چاه¬های بعدی این میدان راهگشا باشد. از این¬ رو در این پایان¬نامه مدل ژئومکانیکی یک بعدی برای این چاه ساخته شده است. این مدل با رویکرد استفاده از نمودارهای پتروفیزیکی، خواص مکانیکی و الاستیک سازند و مقادیر تنش را بر اساس روابط بنیادی تئوری پروالاستیک محاسـبه می¬نماید. همچنین معیار شکست برشی، معیار شکست موهرکلمب در نظر گرفته شده است. تعیین خواص الاستیک سازند با استفاده از نمودارهای پتروفیزیکی و با استفاده از روابط تجربی انجام شده و به دلیل عدم دسترسی به مغزه برای کالیبره نمودن خواص الاستیک و مقاومت تراکمی تک محوره، مدل بر اساس تخمین اولیه رابطه بردفورد ساخته¬ شده¬ است. سپس حساسیت سنجی مدل با تغییر پارامترهای تخمینی بر اساس رژیم تنش¬ها در چاه و گزارش¬های حفاری و نمودار کالیپر موجود، انجام شده ¬و مقاومت تراکمی تک محوره سازند بهبود یافته است. سپس مدل فشار منفذی و فشار شکست سازند ساخته شده است. با بررسی نمودار فشار منفذی مشخص شد، بهترین تخمین¬گر فشار منفذی و فشار شکست سازند روش ایتون می¬باشد. محاسبه تنش¬های عمودی، افقی حداقل و حداکثر بر اساس روابط تئوری بنیادی پروالاستیک انجام و رژیم تنش در چاه مورد نظر کالیبره شده ¬که این امر با استفاده از تعیین ضرایب کرنش در جهت تنش¬های افقی حداقل و حداکثر انجام شده است. پس از ساخت مدل اولیه ژئومکانیکی و انجام آنالیز حساسیت سنجی نسبت به میزان مقاومت تراکمی تک محوره سازند، فشار منفذی با تغییر در روند فشردگی نرمال تصحیح گردید و روش¬های تخمین فشار مجدداً مقایسه شد که نتایج بدست آمده با نتایج پیشین مطابقت داشت. به این ترتیب رژیم تنش¬های منطقه تا عمق حدود 3500 متری به صورت کششی و پس از آن به صورت تراکمی مشخص گردید و ضرایب کرنش در جهت تنش¬¬های افقی حداقل و حداکثر به ترتیب 4/0 و 9/1 مشخص شد. در پایان مدل ژئومکانیکی چاه x-5 با استفاده از ضرایب کرنش به دست آمده در چاه x-4، ساخته شد و نتایج با شرایط ناپایداری مندرج در گزارش¬های حفاری در چاه x-5 نیز مقایسه گردید. نتایج نشان داد، مدل ژئومکانیکی ساخته شده در چاه x-5 نیز تغییر رژیم تنش را در این چاه از عمق 3900 متری نشان می¬دهد.

بازنمایی رویکردهای ارزشی در برنامه کودک شبکه دو سیما(مطالعه موردی برنامه "جمعه به جمعه،خونه به خونه" در سال 1391)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  مریم صدیق   رحمان سعیدی

تلویزیون در بدو ورود تنها کارکرد تجاری و بعدها بیشتر سرگرم کنندگی داشت ولی امروز آموزش و پرورش در الویت مسئولین این حوزه قرار دارد. در واقع رسانه ها یا وسایل ارتباط همگانی کارشان پیام رسانی است. اگر رسانه ای پیامی نداشته باشد نمی تواند نقش خود را به درستی ایفا کند، آنگاه چیزی شبیه رسانه خواهد بود نه خود رسانه. برنامه سازی برای کودکان در گستره جهان و با شرایط بومی و فرهنگی خاص، نیازمند تحقیقات میدانی گسترده ای است که باید بیشتر مورد توجه برنامه سازان و سیاستگذاران قرار گیرد، اولین ویژگی متمایز برنامه کودک از دیگر برنامه های ترکیبی، به خصوصیات ذاتی مخاطبان برمی گردد.این برنامه ها به علت آسیب پذیر بودن مخاطبان خود باید بسیار فکرشده عمل کنند. با تحلیل و بررسی برنامه های خاص کودک، در کنار انجام تحقیقات پیمایشی و میدانی برای پی بردن به میزان اثرگذاری آنها بر مخاطب کودک، می توان به معیارها و راهکارهای عملی و بومی (متناسب با شرایط فرهنگی، اقتصادی و مذهبی) روز کشور، برای تهیه و تولید برنامه های خاص کودکان رسید. رابطه بین رسانه تلویزیون، انتقال ارزش ها و مخاطب کودک انگیزه ای شد برای محقق تا برنامه ای ترکیبی و جْنگ گونه را که برای مخاطب کودک تهیه شده و در یک روز فراغت از مدرسه به نمایش در می آید مورد مطالعه قرار دهد و با تحلیل آن به ارزش ها و نحوه انتقال این ارزش ها از سوی تولیدکنندگان دست یابد، از این رو برنامه «جمعه به جمعه،خونه به خونه» در سال 91 بدین منظور انتخاب گردید. تحقیق پیش رو به منظور دستیابی به اهداف زیر انجام شد: 1 )شناخت ارزش های که برنامه سعی در انتقال آنها به کودکان دارد؛ 2) شناخت تطابق این ارزش ها با ارزش های مطلوب دینی، ملی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه؛ 3) شناخت ارزش های مورد تأکید برنامه مورد مطالعه؛ 4) شناخت قالب هایی که مجری، بازیگران و سایر عوامل برنامه برای انتقال ارزش های مذکور از آن استفاده می کنند. به عبارت دیگر هدف نهایی بررسی محتوا و و قالب های برنامه مورد نظر است تا از این رهگذر بتوان برای تثبیت ارزش های اجتماعی مطلوب کودکان از طریق تلویزیون برنامه ریزی کرد. طبق مدل نظری این تحقیق، کودکان به عنوان مخاطب تلویزیون طی فرایند یادگیری اجتماعی و جامعه پذیری، از مقوله ارزش، همچون دیگر مقولات، الگوپذیری می کنند. نظریه البرت باندورا نشان می دهد که چگونه افراد از مشاهده غیرمستقیم یادمی گیرند و الگوبرداری می کنند. کودک از طریق مشاهده الگوهای ارزشی و مدل های عملی نمایشی عروسک ها و بازیگران برنامه کودک، الگوی مرجح را فرا می گیرد؛ یعنی در ذهن او کاشته می شود و به تقلید و الگوبرداری از نمونه های رسانه ای گرایش پیدا می کند. در این تحقیق با تاکید بر مفاهیم ارزش، مخاطب کودک و رسانه تلویزیون و نحوه انتقال پیام سعی شده است که به این سوال اصلی پاسخ داده شود: چه ارزش هایی از طریق برنامه مورد مطالعه و در چه قالب هایی به کودکان آموزش داده می شود؟ (منظور از ارزش، تصورات، عقاید و اندیشه هایی است درباره این که چه چیزی مهم، مطلوب، پسندیده و یا بد، نامطلوب و ناپسند است.) با توجه به ماهیت تحقیق که بررسی موردی است، روش تحلیل محتوا و استفاده از پرسش نامه معکوس برای کدگذاری و تحلیل تمامی 49 برنامه و 563 آیتم(غیرتکرای)، مناسب تشخیص داده شدند. اطلاعات این تحقیق از طریق کدگذاری متن مورد بررسی در «برگه های کدگذاری» جمع آوری شده است و پس از ورود و ثبت داده ها در نرم افزار spss، تجزیه و تحلیل داده ها صورت پذیرفت. یافته های تحقیق نشان داد که دست اندکاران این برنامه ترکیبی، در مجموع به ارزش های اجتماعی بیش از بقیه توجه داشته اند و در آیتم های مختلف سعی در انتقال ارزش «رعایت حقوق دیگران» و «رعایت قوانین» کرده اند. در میان موضوعات دینی نیز ، آموزش «خردورزی» و تقویت روحیه «تلاش کردن» را در دستور کار خود قرار داده اند. و نیز سعی داشتند خودمحوری ذاتی کودکان را در این سنین به سوی همنوع دوستی و تلاش برای کمک به دیگران سوق دهند. ارزش مغفول مانده در این برنامه آموزش و آشنایی با ارزش های اقتصادی است. به بیان دیگر برنامه سعی در بازنمایی جهانی لبریز از دوستی و مودت و عاری از دغدغه های مالی دارد. محقق نیز باور دارد که آموزش خود فی نفسه امری ارزشمند و یک نوع ارزش محسوب می شود ولی در این تحقیق بنا بر تمایز قایل شدن میان آموزش صرف(مثلاً آشنایی با اشکال هندسی ، تفاوت فیزیکی فصل ها، کاربرد آلبوم عکس و مانند اینها) با آموزش یک ارزش (مانند علم آموزی، ساده زیستی، مشورت کردن، احترام گذاشتن به دیگران و ....) است . به همین علت است که به نظر می رسد برای آشنا ساختن کودکان با ارزش های فرهنگی، دینی، ملی، اجتماعی و اقتصادی جامعه خود، فارغ از قالب های کلیشه ای موجود، بهتر از این می شود از ظرفیت این همه عمو ها و خاله های(بعضاً محبوب ) تلویزیونی بهره گرفت؛ اگر و تنها اگر کارکردی فراتر از یک سرگرمی محض برای رسانه و به خصوص تلویزیون قایل باشیم.

رئالیسم خیالپردازانه در نظریات اجرایی یوگنی واختانگوف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1388
  مریم صدیق   مهدی حامدسقایان

"یوگنی بوگراویچ واختانگوف" شاگرد راستین و پیرو استانیسلاوسکی و مفسر برجسته سیستم او، با آنکه فرصتی نداشت، بنای آموزه های شخصی خود را با سرعتی باورنکردنی در سالهای باقی مانده از عمرش پی ریزی کرد. در این پژوهش، به دیدگاههای واختانگوف درباره سیستم ونقاط ضعف و قوت آن و عناصر مختلف شیوه او از جمله تخیل، فضا و ژست پرداخته می شود. او پرورش یافته سنت "تئاتر هنر مسکو" بود، اما به مخالفت با سیستم استانیسلاوسکی برخاست و عنصر"تخیل" را در بازیگری محوریت بخشید. واختانگوف در "رئالیسم خیالپردازانه" توجه مخاطب را به دلالت کردن و نمایشی بودن جلب می کند، که همچون نت های موسیقی شکل و محتوای هماهنگی دارد. دربکارگیری"سیستم استانیسلاوسکی"، با درکی درست از جزئیات و پیچیدگی های آن، عناصر سیستم را توسعه بخشید. دستاورد واختانگوف، ترکیب سبک های مختلف بود. وی نشان داد فنون گوناگون می تواند در کنار یکدیگر آورده شود، ترکیب و سپس مسخ گردند تا چیزی تازه خلق شود. این پایان نامه در پنج فصل به همراه نتیجه گیری به تشریح تجربیات و زندگی هنری واختانگوف و تفسیر مفهوم "رئالیسم خیالپردارانه" از دیدگاه این کارگردان روس می پردازد. در فصل اول به زندگی نامه وی از تولد تا سال 1916 پرداخته شده است. فصل دوم مختص به زمانیست که واختانگوف پیروی از استاد را پیشه خود می سازد. در فصل سوم با بررسی چگونگی شیوه اجرای وی به سبک غالب آثارش در آن دوران که گروتسک وشاعرانگیست پی می بریم. تقابل رویا و واقعیت که بنیان اندیش واختانگوف بین سالهای1920تا1922 است اساس فصل چهارم را بنا نهاده که به تعبیری از عبارت "رئالیسم خیالپردازانه" از منظر واختانگوف می انجامد. سرآخر، درفصل پنجم، با تشریح تکنیک اجرایی واختانگوف و نتیجه گیری درمی یابیم که رویکرد غیر متعارف واختانگوف به تأکید او بر تعبیری معاصر از دوران خود اختصاص دارد.

یک روش عددی بر پایه ی درونیابی های متوالی برای معادلات انتگرال تابعی همرشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده علوم پایه 1393
  مریم صدیق   علی شکری

یک روش عددی جدید و قوی برای معادلات انتگرال تابعی همرشتاین ارائه شده است. روش فوق روی چند مثال آزمایش و پایداری عددی و همگرایی آن به طریق ریاضی اثبات شده است.