نام پژوهشگر: سیده معصومه سمایی

ادوار الخراط و تجلیات الحداثه فی روایته«طریق النسر»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  سیده معصومه سمایی   مجید صالح بک

بعد از جنگ جهانی اول و ایجاد مکاتبی چون دادائیسم و سورئالیسم و دیگر مکاتب خرد گرایی، رمان نویسان بیش از پیش به بعد درونی خود آگاهی یافتند و وجود نظریات علمی و روانشناسانه ی کسانی چون فروید، یونگ و هابرماس، باعث شد که رمان نویسان غربی دیگر به شیوه ی معمول و مرسوم رمان که دارای زمان خطی و آغاز و انجام روشن و معلومی بود علاقه ای نشان ندهند، و اساسا از چیزی بنویسند که نشأت گرفته از درونشان بود و میتوانستد در تنهایی خود به آن پناه برند.و آنچه باعث کشمکش فکریشان می شد را در رمان های خود با زبان ذهنشان بیان می کردند و این پدیده ای بود که تا قبل از آن، در دور های قبل در آثاری دیده نشد. اما در ادبیات عربی که عمر رمان نویسی آ ن به نسبت شعر بسیار کوتاه می باشد، بعد از شکست کشور های عربی، نویسندگان عرب به نوعی عزلت نشین و گوشه نشینی اختیار کردند و با این کار میخواستند آنچه که درونشان بود را فریاد بزنند. رمان «طریق النسر»از ادوار الخراط ، نویسنده ای مدرنیست عرب است که با روش های نوین رمان نویسی و گاه گاهی با وفاداریش در برخی شیوه های سنتی شیوه ای نو را در ادبیات رمان نویسی عربی ابداع کرده است. این پایان نامه نیز با بررسی این رمان سعی، در بیان ویژگی های یک رمان مدرن و تفاوت آن با یک رمان سنتی دارد.