نام پژوهشگر: هادی ابراهیمی کیاپی

نسبت انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی (تونس و مصر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1393
  هادی ابراهیمی کیاپی   یحیی صفوی

بیداری اسلامی فرایندی زمان مند به شمار می آید که وقوع انقلاب اسلامی نقطه عطف آن است، چرا که با اشاعه گفتمان اسلام سیاسی، هویت خواهی اسلامی را وارد مرحله نوینی کرده است. موضوع رساله حاضر را نسبت یابی انقلاب اسلامی با تحولات موسوم به بیداری اسلامی بر اساس رهیافت هویت گرا و نظریه های انقلاب، هم چنین نظریه پخش تشکیل می دهد. جوامع مسلمان به دلیل حاکمیت ساختارهای ضعیف و فاسد اقتصادی و سیاسی و هم چنین سیطره قدرت های خارجی، همواره مستعد الهام پذیری از انقلاب اسلامی ایران بوده اند. در این رساله با اقتباس از روش تحلیل گفتمان، انقلاب اسلامی نه صرفا پدیده ای سیاسی، اجتماعی بلکه گفتمانی هویتی تلقی می شود. انقلاب اسلامی حامل گفتمانی است که با مناطق هم کیش و آیین خود نسبت مستقیم می یابد. مهم ترین سنجه های این نسبت را می توان در قالب دال مرکزی و دال های شناور و مقایسه آن ها در گفتمان های انقلاب اسلامی و انقلاب های تونس و مصر جستجو کرد. برآیند تمامی اینها، اشاعه خیزش های هویت خواهانه جوامع اسلامی است که تحت تأثیر گفتمان اسلام سیاسی تفسیر می شود. این رهیافت و روش تحلیل منبعث از آن به استحکام نظری رساله کمک می رساند، زیراکه حتی فرایند پس از قدرت یابی اسلام گرایان (مانند مصر) را نیز تبیین می کند. بر این اساس، به واسطه گفتمان اسلام گرایی سیاسی است که انقلاب اسلامی توانسته استمرار تاریخی خود را حفظ کرده و اشاعه دهد. این اشاعه مرهون دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی (هم نشینی سیاست و دیانت) و هم چنین دال های شناور آن می باشد که در انقلاب های تونس و مصر تکرار شده اند. بنابراین، رساله پیش رو در پاسخ به چرایی و چگونگی نسبت انقلاب اسلامی با تحولات بیداری اسلامی منطقه (تونس و مصر)، به قابلیت دسترسی و اعتبار دال های گفتمانی انقلاب اسلامی برای انقلابیون تونس و مصر و از این رو، قابلیت پخش آن ها به صورت سلسله مراتبی استناد جسته است.