نام پژوهشگر: حدیث اقبال

الگوی ایرانی مردم سالاری اسلامی؛ ظرفیت ها و چالش ها با نگاه به بیداری اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1393
  حدیث اقبال   غلامرضا خواجه سروی

مردم سالاری دینی ایران الگویی است که در مخالفت با «یکه سالاری» و «اندک سالاری»، «مشارکت و حاکمیت مردم» را با «مرجعیت دین» به رسمیت می شناسد. این الگوی بومی، پاسخی به «ضرورت» نظام سازی بر پایه دین و «مساله» دموکراسی خواهی در یک کشور مسلمان بوده است. نظام ها، متشکل از نهادها، و نهادها متشکل از ساختارها هستند. در مرحله گذار و روند توسعه سیاسی، مشارکت مردمی از مجرای «نهادمندی» محقق می شود. مشارکت مردمی در اسلام دارای تمهیدات و تاییداتی چون «شورا»، «فرهنگ عمومی مشورت و ارشاد» و «امربه معروف و نهی از منکر» به عنوان سازوکار «نظارت» می باشد. «حاکمیت دین» در این الگو در سه حوزه «تقنین، اجرا و قضا» تعبیه شده است و «نهاد قانون اساسیِ» این الگو، اصول متعددی را به منظور تضمین مردم سالاری و حاکمیت مردم اختصاص داده است. هر تعریفی از دموکراسی مشتمل بر دو مولفه کلی «مشارکت» و «رقابت» می باشد. مشارکت سیاسی با استناد به «متدولوژی مورد اجماعِ ارزیابی دموکراسی» در این الگو محقق شده است، اما در سوی دیگر ضعف های «مقومات رقابت سیاسی»، یعنی «نهادهای سیاسی فراگیر»، «نهادهای واسط» و «کثرت سالاریِ چارچوب مند»، و «وجود الگوهای رقیب» چالش هایی است که این پژوهش متوجه این الگو می بیند. این تجربه نظام سازی بر بنیاد تئوری و نهادسازی می تواند الهام بخش کشورهای متحول شده مسلمان در مسیر ایجاد و نهادینگیِ نظامی نو باشد. بخش مهمی از این پژوهش توجه به «بیداری اسلامی» و «انقلاب های عربی» در جهان اسلام و مسئله نظام سازی در این کشورهاست. با طرح چالش ها و ظرفیت های بیداری اسلامی، به نظر می رسد ظرفیت های الگوی مردم سالاری اسلامی ایران، پاسخی به چالش های بیداری اسلامی می باشد. از این رو این پژوهش، نهادهای اساسیِ ساختار این نظام بر بنیاد حاکمیت دین و مردم را با استفاده از «نظام ارائه الگوی نهادی» ارائه نموده است ؛ و سعی بر این بوده که به گونه ای عام و قابل تطبیق بر برداشت های مختلف فقهی از دین باشد.