نام پژوهشگر: سامان سفالگر

راهبرد عملگرایی اقتصادی و سیاست خارجی چین در آفریقا (2013-1978)؛ پیشنهادهایی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  سامان سفالگر   مسعود موسوی شفایی

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر رویکرد عملگرایی اقتصادی چین بر رفتار سیاست خارجی این کشور در قبال کشورهای آفریقایی در فاصله زمانی بین سال های 1978 تا 2013 می باشد. در سال 1978، همزمان با به قدرت رسیدن نخبگان سیاسی اصلاح طلب چینی به رهبری دنگ شیائو پنگ، کشور چین با تاثیر پذیرفتن از متغیرهای داخلی، منطقه ای و بین المللی، هدف اصلی خود را توسعه اقتصادی تعریف نمود. امری که به نوبه خود موجب شد تا کلیه سیاست ها و رویه های این کشور در زمینه های مختلف به ویژه در عرصه سیاست خارجی، رنگ و بویی اقتصادی به خود بگیرد. در واقع، از سال 1978 تا دوران کنونی، سیاست خارجی چین به مثابه ابزاری در خدمت تحقق اهداف اقتصادی آن درآمده است. از این رو، پکن به توسعه روابط با کشورهای اقصی نقاط دنیا با عنایت به منافع اقتصادی خود پرداخته است. بر این اساس، یکی از مناطقی که به واسطه دارا بودن ظرفیت های فراوان اقتصادی، توجه رهبران چینی و دستگاه سیاست خارجی این کشور را به خود جلب نموده است قاره آفریقاست. بر طبق داده های آماری، چین در سال 2009 تبدیل به بزرگترین شریک تجاری قاره آفریقا شده است. امری که بسیاری از تحلیلگران، آن را نتیجه رویکرد عملگرایانه چین ارزیابی می کنند. بنابراین، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که اتخاذ رویکرد عملگرایی اقتصادی توسط چین، چه تاثیری بر رفتار سیاست خارجی این کشور در قبال کشورهای آفریقایی(2013-1978) داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، این پژوهش مبتنی بر این استدلال است که سیاست خارجی چین که عملگرایی و توسعه اقتصادی در نقطه کانونی آن قرار دارد، با در پیش گرفتن رویه های خاص و متنوع، راه را جهت تحقق اهداف و منافع اقتصادی این کشور در قاره آفریقا هموار نموده است. روش انجام این پژوهش، توصیفی-تحلیلی می باشد.