نام پژوهشگر: شمشاد قورچائی

میکروبیواستراتیگرافی سازند آب تلخ (بر اساس داده های پالینولوژیکی و فرامینیفرا) درحوضه کپه داغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1393
  شمشاد قورچائی   ابراهیم قاسمی نژاد

سازند آب تلخ یکی از مهمترین واحد های سنگی کرتاسه ی پسین در حوضه رسوبی کپه داغ(شمال شرق ایران) است. به منظور مطالعه این سازند در حوضه کپه داغ سه برش از شرق تا غرب حوضه متشکل از قره سو، نوخندان و آیتامیر انتخاب، نمونه برداری و مطالعه شده است. سازند آب تلخ در برش قره سو(شرق حوضه) بیشترین ضخامت (1340متر) را داشته و دارای لیتولوژی مارنی، شیلی و مارن های آهکی و سیلتی به رنگ خاکستری روشن تا متمایل به آبی است وبه سمت مرکز حوضه در برش نوخندان دارای 565 متر ضخامت با لیتولوژی شیلی به رنگ خاکستری تیره و میان لایه های آهکی وشیل سیلتی می باشد و در غرب حوضه (برش آیتامیر) ضخامت آن به 489 می رسدکه که دارای لیتولوژی شیلهای خاکستری تیره تا متمایل به آبی با میان لایه های آهکی اینوسراموس دار و میان لایه های آهک سیلیسی می باشد. مرز زیرین سارند آب تلخ در همه برشها با سازند آبدراز به صورت همشیب و تدریجی است. مرز بالایی آن نیز در برشهای قره سو و نوخندان با سازند نیزار هم شیب و تدریجی است ولی در برش آیتامیر شیلهای سیلتی سازند آب تلخ به واحد آهکی صخره سازی منتهی می شود که این واحد آهکی کلات می باشد و بر مبنای مطالعات رسوب شناسی و فسیل شناسی هیچ نشانه ای دال بر وقفه رسوبی و ناپیوستگی در گذر از سازند آب تلخ به واحد آهکی کلات وجود ندارد و مرز پیوسته و هم شیب به نظر میاید. دراین مطالعه 550 نمونه از این برشها برداشت وبه منظور مطالعات پالینولوژیکی و فرامینیفرا آماده سازی و مطالعه شدکه 260 نمونه از این نمونه ها از برش قره سو و 125 نمونه از برش نوخندان و 165 نمونه از برش آیتامیرمی باشد. در برش قره سو6 بایوزون بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک( dicarinella asymetrica, globotruncanita elevata, globotruncana ventricosa, radotruncana calcarata, globotruncanella havanensis, globotruncana aegyptiaca) و چهار داینوسیست زون برمبنای مقایسه حضور داینوسیست های شاخص با برشهای مختلف جهانی شناسایی شد(nelsoniella aceras, satyrodinium haumariensis, isabelidinium korojonensis, isabelidinium pellucidum) که نشان دهنده سن سانتونین پسین تا کامپانین پسین است. در برش نوخندان بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک تنها یک بایوزون (gansserina gansseri) و بر مبنای داینوسیستها یک ساب زون(cerodinium diebelii) شناسایی شد که نشان دهنده سن ماس تریشتین پیشین است. دربرش آیتامیر 6 بایوزون بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک(g. ventricosa, g. calcarata, g. havanensis, g. aegyptiaca, c. contusa, a. mayaroensis) ) و 4 داینوزون (i. korojonensis ,i. a.aculutum, و pellucidum, manumiella druggi) تفکیک شد که نشان دهنده سن کامپانین میانی تا ماس تریشتین پسین است. مقایسه بایوزونهای تفکیک شده با داینوسیست زونهای تفکیک شده در هر کدام از این برشها انطباق بالای این زونها را نشان می دهد. در برشهای مطالعه شده هر کدام ازگروههای فسیلی(فرامینیفرهای پلانکتونیک و بنتیک وداینوسیستها) برمبنای آنالیز خوشه ای با استفاده از نرم افزار past به گروهها یا خوشه هایی تفکیک شدند. مقایسه خوشه های تفکیک شده گروههای فسیلی در هرکدام ازاین برشها انطباق زیاد این گروههای فسیلی از لحاظ تغییرات پالئواکولوژی از جمله تغییرات اکسیژن و مواد غذایی را نشان می دهد و مقایسه برشها در کنار هم غالب بودن شرایط تقریبا یکسان در حین نهشته شدن سازند آب تلخ را نشان می دهد که عمدتا غالب بودن شرایط مزوتروفیک را نشان می دهد. مقایسه خوشه های تفکیک شده گروههای مختلف فسیلی در برش قره سو نشان دهنده انطباق زیاد این گروههای فسیلی از لحاظ تغییرات پالئواکولوژی است. مطالعه فرامینیفرهای پلانکتونیک و بنتیک از جمله نسبت فرامینیفرهایی پلانکتونیک به بنتیک(p/b) و مورفوتایپ های شاخص عمق سنجی فرامینیفرهای بنتیک دریک روند کلی نشان دهنده کاهش عمق از قاعده (800 تا 600 متر (باتیال بالایی تا میانی)) به سمت بالای برش(کمتر از 100متر(نریتیک)) است که همراه با تغییر پالینوفاسیس از قاعده (shelf to basin transition) تا بالای برش(highly proximal shelf) است. روند تغییرات اکسیژن و موادغذایی بر مبنای مطالعه شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک (bfoi)و همچنین تعداد فرامینیفرهای بنتیک(bfn) و نسبت فرامینیفرهای بنتیک اپی فونا به این فونا و همچنین نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک گلوبیژرینوئیدس به هتروهلیکس (g/h)نشان دهنده غالب بودن شرایط مزوتروفیک می باشد که به سمت بالای برش رو به سمت شرایط الیگوتروفیک پیش می رود که با افزایش شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک (bfoi) همراه است. بر مبنای تقسیم بندی تایسون فاسیسهای شناسایی شده در برش نوخندان نشان دهنده یک عمیق شدگی ار قسمت زیرین تا قسمت میانی برش از marginal dysoxic-anoxic basinتا distal anoxic shelfو سپس یک کم عمق شدگی به سمت بالای برش می باشد که به فاسیس highly proximal shelf منتهی می شود نیز حاکی از یک عمیق شدگی و پیشروی دریا در قسمت میانی برش که تا باتیال میانی تا داخلی و را در برمی¬گیرد که با کاهش شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک و افرایش مواد غذایی همراه است اما به سمت بالای برش دوباره با کاهش عمق تا نریتیک بالایی همراه است . مجموعه های فسیلی برش آیتامیر نشان دهنده کاهش عمق و تغییر شرایط از یوتروفیک تا الیگوتروفیک است که با تغییر عمق از باتیال تا نریتیک وتغییر پالینوفاسیس از محیط distal anoxic shelfتا محیط highly proximal shelf را نشان می دهد. افزایش ناگهانی مواد غذایی(شرایط مزوتروفیک) همراه با افزایش تعداد گونه های پالینومورفهای دریایی و کاهش شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک نشان دهنده تاثیر بالا آمدگیهای جهانی است که در هر سه برش مطالعه شده تا حدی تاثیر گذاربوده است. مقایسه سه برش از شرق تا غرب حوضه کپه داغ از لحاظ پالئواکولوژی نشان دهنده تغییر شرایط از یوتروفیک (قاعده سازند) تا الیگوتروفیک (راس سازند) که عمدتا با غالب بودن شرایط مزوتروفیک در شرق و مرکز و شرایط الیگوتروفیک در غرب حوضه همراه است که این همراه باعمیقتر شدن حوضه از شرق تا مرکز حوضه و کاهش کم عمق حوضه از مرکز به سمت غرب حوضه می باشد که می تواند ناشی از تاثیر توپوگرافی کف حوضه باشد. مقایسه بایوزونهای تفکیک شده در برشهای مطالعه شده بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک با زون بندیهای معرفی شده در حوضه تتیس حاکی از انطباق زیاد حوضه کپه داغ با حوضه تتیس می باشد. مقایسه بایوزونها و داینوسیت زونهای برشهای مطالعه شده از شرق به غرب حوضه کپه داغ نشان دهنده جوانتر شدن سن سازند آب تلخ از کامپانین پسین تا ماس تریشتین پسین است.