نام پژوهشگر: کاظم خاوازی

بررسی کارآیی روش های زمین آماری در تهیه نقشه حاصلخیزی خاک؛ مطالعه موردی: اراضی تحت کشت یونجه استان همدان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1388
  مهدی نورزاده حداد   محمدحسین مهدیان

خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک ها، پراکنش و میزان تغییرات آن ها، از مهمترین عواملی هستند که در تولید پایدار، اهمیت ویژه ای دارند. از جمله مهمترین این خصوصیات، می توان به ویژگی های شیمیایی آن ها اشاره نمود. روش های اندازه گیری این ویژگی ها که عمدتا از طریق آزمون خاک امکان پذیر می باشد، آن هم در سطحی وسیع(یک استان)، بسیار وقت گیر و هزینه بر است. برای تسهیل امر، لازم است از روش های درون یابی1 استفاده نمود. این روش ها متعدد بوده و در بسیاری موارد، دقت های متفاوتی دارند. به منظور انتخاب روش مناسب درون یابی و استفاده از نتایج تجزیه تعدادی محدود نمونه خاک، تحقیق حاضر در مزارع یونجه استان همدان اجرا گردید. متغیرهای مورد نظر در این تحقیق شامل نیترات (no3)، آمونیوم (nh4)، پتاسیم (k)، فسفر(p)، آهن (fe)، روی (zn)، بور (b)، کبالت (co)، هدایت الکتریکی (ec) و اسیدیته (ph) می باشند که در 200 نمونه خاک اندازه گیری شدند. روش های زمین آماری به کار رفته در این تحقیق، شامل کریجینگ با و بدون متغیر کمکی2، فازی کریجینگ3، اسپلاین4 و میانگین متحرک وزندار5 است. برای انتخاب روش مناسب، از شاخص های آماری دقت6(mae) و انحراف7(mbe) استفاده شد. در عین حال، پس از تهیه نقشه ها، مقادیر درون یابی شده با مقادیر واقعی اندازه گیری شده مقایسه شدند. در این تحقیق از نرم افزارهای تخصصی arcgis، matlab وgs+ استفاده گردید. از نتایج واریوگرافی مشخص شد که دامنه تاثیر برای no3، nh4، ec، ph، k، p، zn، fe، b و co به ترتیب 78، 79، 55، 65، 75، 60، 50، 65، 70 و 30 کیلومتر و دامنه خطای اندازه گیری نیز بین0/843و 0/366 بود . نتایج حاصله از بررسی ضریب همبستگی(r) بین داده ها نشان داد که میزان کربن آلی، متغیر کمکی مناسب برای متغیرهای no3، nh4، p، b، fe، zn و ec بود. همچنین برای k، درصد رس و برای co، درصد کربنات کلسیم متغیر کمکی مناسب شناخته شد. نتایج این تحقیق حاکی از این است که بر اساس mae، روش مناسب درون یابی برای nh4 (mae=0.139)، no3 (mae=0.167)، k (mae=0.143)، p (mae=0.153)، zn (mae=0.218)، fe (mae=0.114)، co (mae=0.541)، b (mae=0.124) و ec (mae=0.163)، روش فازی کریجینگ بود. لیکن با توجه به روند نقشه ها، روش های کوکریجینگ و اسپلاین نمایش منطقی-تری از پراکنش k و p در منطقه نشان دادند. همچنین روش مناسب برای درون یابی اسیدیته(mae=0.021)، روش اسپلاین تشخیص داده شد. در نهایت مشخص شد که با استفاده از روش فازی کریجینگ دقت درون یابی ها خصوصیات شیمیایی خاک از 21/1 تا 70/6 درصد افزایش داشته است. به عبارت دیگر روش فازی کریجینگ ، نسبت به سایر روش ها قابلیت بهتری در تهیه نقشه حاصلخیزی خاک دارد.

اثر باکتری سودوموناس فلورسانس­ و اسید­هیومیک بر رشد و عملکرد خلر(lathyrus sativus l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1393
  الهه خدابخشی   سهراب محمودی

چکیده استفاده از باکتری های افزاینده رشد گیاه از طریق مکانیسم های مستقیم و غیر مستقیم، همچنین اسید هیومیک به عنوان بخش خاص و با ثباتی از مواد هوموسی که رفتاری شبیه مواد محرک رشد دارد می توانند باعث افزایش رشد و عملکرد در گیاهان زراعی شوند .لذا به منظور بررسی اثر باکتری های آزادزیست و همچنین اثر اسید هیومیک به عنوان یک کود آلی بر عملکرد گیاه خلر مطالعه ای در سال 1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجراء شد. فاکتورهای آزمایش شامل مصرف اسید هیومیک در سه سطح (صفر (شاهد(، 150 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و تلقیح بذور خلر با باکتری سودوموناس فلورسنس (pseudomonas fluorescenss) در سه سطح (عدم تلقیح (شاهد(، تلقیح با سویه 169 و تلقیح با سویه 187 بود. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اسید هیومیک از صفر به 150 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک، طول ساقه به ترتیب (74/12 و 45/22 درصد)، قطر ساقه (8 و 81/14 درصد)، سطح برگ (44/37 و 18/43 درصد)، تعداد برگ (98/15 و 31/37 درصد)، شاخص کلروفیل برگ (12/20 و 65/24 درصد)، وزن خشک برگ (19/8 و 15/15 درصد)، و وزن خشک ساقه (88/23 و 26 درصد) افزایش یافت اما بین اثر غلظت های 150 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک اسید هیومیک، بر شاخص کلروفیل برگ، وزن خشک برگ و ساقه تفاوت معنی‏داری مشاهده نشد. همچنین تلقیح بذور خلر با سویه های سودوموناس نشان داد که با کاربرد سویه 169 و سویه 187، طول ساقه به ترتیب (86/23 و 41/13 درصد)، قطر ساقه (25 و 23/19 درصد)، سطح برگ (27/40 و 19/37 درصد)، تعداد برگ (38/31 و 90/16 درصد)، شاخص کلروفیل برگ (66/24 و 74/12 درصد)، وزن خشک برگ (18/23 و 66/11 درصد) و وزن خشک ساقه (64/17 و 68/9 درصد) نسبت به شاهد افزایش یافت. نتایج نشان داد با افزایش غلظت اسید هیومیک از صفر به 150 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک، تعداد غلاف به ترتیب (65/17 و 48/18 درصد)، تعداد دانه در غلاف (96/10 و 68/23 درصد)، وزن صد دانه (48/18 و 96/33 درصد) و عملکرد دانه (54/13 و 46/24 درصد) افزایش پیدا کرد. با کاربرد سویه 169 و 187، تعداد غلاف به ترتیب (12/17 و 27/1 درصد)، تعداد دانه در غلاف (26/16 و 57/15 درصد)، وزن صد دانه (48/12 و 14/7 درصد) و عملکرد دانه (74/16 و 02/8 درصد) نسبت به شاهد افزایش یافت اما بین دو سویه در صفات تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه و عملکرد دانه تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که سویه های سودوموناس و غلظت های مختلف اسید هیومیک تأثیر معنی داری بر شاخص برداشت و درصد پروتئین خلر داشتند. اثرات متقابل غلظت های مختلف اسید هیومیک و سویه های سودوموناس در صفات طول ساقه، سطح برگ و وزن صد دانه معنی دار گردید. به طور کلی غلظت 300 میلی گرم و سویه سودوموناس 169 تأثیر بیشتری بر رشد و عملکرد خلر نشان دادند.