نام پژوهشگر: محمد شادروی‌منش

تأثیر مولفه هایِ تفکر اسطوره ای در نظام تصوف با تکیه بر تذکره الاولیا
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سعید عبادی جمیل   حسین بیات

نظام تصوف به عنوان مهم ترین بستر تجربه های درونی و بیرونی ایرانیانِ پس از حمل? اعراب، از آغاز تکوین تا اوج و افولش در قرون هفتم و هشتم دچار دگردیسی های نامحسوسی در مبانی نظری خود می شود که زمینه را برای تغییر کارکرد آن فراهم می کنند. به تدریج در این نظام مولفه هایی تعریف می شوند که سوی? کنش آن را از تجربه گرایی دینی به بینش اساطیری تغییر می دهند. این مولفه ها که همان مولفه های تفکر اساطیری هستند در یک همگراییِ کلی در نقط? شهودگرایی به یکدیگر متصل می شوند و نه به تنهایی که در ارتباط و هماهنگیِ گسترده ای با هم رفته رفته مصادیقی اساطیری برای تصوف خلق می کنند. مصادیقی که هم در حوز? محتوا و هم در حوز? صورت تماماً اساطیری محسوب می شوند و با هر رویکردی که به تصوف پرداخته شود اساطیری بودن آن ها انکار ناشدنی است. اتحادگرایی، تقابل علم و اسطوره، منطق تمثیلی، شاعرانگی و رمزگرایی، قهرمان مداری، الگوجویی، زنده انگاشتن جهان و طبیعت، آیین مداری و... مولفه های اساطیری هستند که به ترتیب مسائلی مانند وحدت وجود، جدال عقل و عشق، تمثیل عرفانی، زبان خاص تصوف، کرامت های صوفی - قهرمانان، کهن الگوهای صوفیانه و آیین هایِ اساطیری تصوف را پدید می آورند. این موارد نه تنها در کلیّت که در بسیاری از امور جزئی نیز منطبق بر الگوهای اساطیری پیشین عمل می کنند. در این پژوهش پس از بررسی و شرح اساسی ترین شاخصه های بینش اساطیری و تحلیل کارکردهای مرتبط و مشترک آن ها، ارتباط بسیاری از اجزای صوری و محتوایی تصوف با این مولفه ها مشخص شده و ضمن تحلیل این روابط، برای هر یک از آن ها نمونه ای از اساطیر ارائه شده است. در ادامه با پرداختن به قصه ها و کرامت های صوفیان? مبتنی بر بن مایه های اساطیری، تحت عنوان فرم های مشترک اسطوره و عرفان، نشان داده شده است که چگونه بخش عظیمی از میراث صوفیان متأثر از بینش اساطیری شکل گرفته است. همچنین در پایان، خطوطی کلی برای نشان دادن سیر حرکت تصوف از زهد به اسطوره گرایی ترسیم شده است. کلیدواژه ها: تذکرهالاولیا، تصوف، اسطوره، مولفه‎ های تفکر اساطیری، شهود.