نام پژوهشگر: حمیدرضا ششجوانی

مطالعه انگیزه ها و تجربه های بازدیدکنندگان از گالری ها و فروشگاه های هنری شهر یاسوج
پایان نامه دانشگاه امام رضا علیه اسلام - دانشکده هنر و معماری 1393
  حسین خلیلی   مهدی منتظرقائم

«اقتصاد هنر»، دانشی تطبیقی و بین¬رشته¬ای است که با بهکارگیریِ تحلیل های اقتصادی، جامعه شناختی، روان شناختی و... سعی در تبیینِ مسائلِ «دنیایِ هنر» دارد. این علم را می توان به طورِ کلی در سه جُستارِ اصلی، مورد بررسی قرار داد که عبارت اند از «تولید و آفرینش هنری»، «توزیع و مکانیزم های عرضه ی هنری» و «مصرفِ هنری». دراین جا هنر و اثرِ هنری، به واسطه ی اقتصادی بودنِ بحث، به عنوان یک «کالای هنری» مورد بحث قرار می گیرد و درواقع در اقتصاد هنر، بیش تر صحبت از تولید، توزیع و مصرفِ کالاهای هنری است. اما آن چه پژوهش حاضر به طور مشخص به آن پرداخته، مساله ی مصرفِ هنری و عناصرِ مربوط به آن است. در مصرفِ هنری، به لحاظِ شناختی، دو روی کرد اساسی وجود دارد: یکی انگیزه هایی که مخاطب را به مصرفِ هنری می کشاند و دیگری تجربه هایی است که مخاطب پس از مصرفِ هنر، به آن ها دست می یابد. از این رو جستارِ حاضر، تحتِ عنوانِ «مطالعه ی انگیزه ها و تجربه های بازدیدکنندگان از گالری ها و فروشگاه های هنریِ شهرِ یاسوج»، با نوعیتی «بنیادی» و با هدفِ «تولید دانش» در حوزه ی مصرفِ هنری و مخاطب شناسیِ اقتصاد هنرِ ایران، به¬انجام رسیده است. این پژوهش به لحاظِ روش-شناختی، دارای روش تحقیقِ «کیفی»، جمع¬آوریی داده¬ها از طریقِ روش «میدانی» و انجامِ «مصاحبه ی عمقی» است. تعداد نمونه-های تحقیق 40 نفر بوده که شامل هردوجنس(20 نفر مرد و 20 نفر زن) و در فاصله¬ی سنیِ 22 تا 48 سال قرار داشته اند. مدت زمانِ کل مصاحبه های انجام شده، بیش از 23 ساعت بوده است که در محلِ عرضه گاه های هنریِ مورد نظر تحقیق(تعداد 2 گالری و 3 فروشگاهِ هنریِ شهرِ یاسوج)، طیِ یک هفته و در بازه ی زمانیِ 8 تا 13 آذرماه 1393 به انجام رسیده است. علت استفاده از روش مصاحبه ی عمقی، قابلیتِ ویژه ی این روش در بحث و گفت وگوی دوسویه ی پژوهش گر و مصاحبه شونده درباره ی موضوع و امکان دست یابیِ بیش تر به عمقِ دیدگاهِ مخاطب، بوده است. یافته های تحقیق با توجه به بنیان نظری تحقیق و تحلیلِ تاملیِ صورت گرفته در داده ها، حاکی از آن است که مهم ترین انگیزه ها وتجربه های بازدید و مصرفِ هنری در شهرِ یاسوج، تحتِ تاثیر و مربوط به این مجموعه عوامل می باشد: عوامل خانوادگی،تربیتی و آموزشی، عامل لذت(زیبایی شناختی، روان شناختی و تفریحی)، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل رسانه ای، عوامل اقتصادی، عوامل عرضه ی هنری، سن و جنسیت. براساس یافته های تحقیق، به نظر می رسد که از میان عوامل فوق، در رابطه با انگیزه، عوامل تربیتی، آموزشی و رسانه ای و در رابطه با تجربه، عامل لذت، در اولویت قرار دارند.

معیارها و راهکارهای ارزش گذاری آثار هنری
پایان نامه دانشگاه امام رضا علیه اسلام - دانشکده هنر و معماری 1393
  سمانه خدمتگزار   مهدی اشراقی

انسان ها دارای نیازهای متفاوتی هستند که تنها به خوردن غذا و تأمین پوشاک و مسکن منتهی نمی شودبلکه نیازهای معنوی را نیز شامل می گردد. آموزش،تفریح،هنر و... جزء نیازهای معنوی هستند که امروزه از نیازهای مهمبشری تلقی می شود. هنر و فرهنگ در غالب آثار هنری و کالاهای فرهنگی به بازار هنرعرضه می شود و به عبارتی آثار هنری ابزار ارضاء نیاز معنوی هنر در میان انسان ها محسوب می شود. از آنجایی که انسان برای بر طرف کردن هر کدام از نیازهایش می بایست هزینه ای پرداخت کند برای برآورده کردن نیاز به هنر نیز متحمل هزینه ای می شود.در دنیای امروز هر چیزی حتی هنر زمانی مفید و ارزشمند تلقی می شود که صرفه ی اقتصادی داشته باشد و اگر از این دید به آثار هنری بنگریم، اینآثار نیز مانند سایر کالاها دارای ارزش اقتصادی هستند.باید توضیح داد که ارزش اقتصادی فرهنگ و هنر را به روش قیمت گذاری دیگر کالاها نمی توان ارزش گذاری نمود.فرهنگ می تواند به عنوان مجموعه ای از باورها، سنت ها، عادت ها و غیره تعریف شود. چیزی به عنوان یک گروهکه اعضای آن با هم پیوند دارند؛بنابراین منظور از ارزش کالاهای فرهنگی و آثار هنری که درباره آن بحث می کنیم در حقیقت شناختن ارزشی است که مرتبط با گروهی از ویژگی های جدا شده از افراد است. (اسنوبال،1386، ص.120)البته ارزش گذاری بر آثار هنری تا حدی متفاوت با سایر شیوه های ارزش گذاری است و نمی توان از روش های معمولارزش مادی و قیمت آن را تعیین کرد.حال صحبت این است که چه عواملی در روند ارزش گذاری آثار هنری نقش دارند و در برآورد ارزش یک اثر چه عناصر و متغیرهایی را باید مد نظر قرار داد. در این تحقیق سعی خواهد شد به عوامل موثر بر قیمت گذاری آثار هنری پرداخته شود.