نام پژوهشگر: حشمت اله آذرمکان

بررسی نوستالژی در آثار نثر عرفانی (بر اساس کشف المحجوب هجویری، مرصاد العباد نجم الدین رازی، رساله های فارسی شهاب الدین سهروردی، آثار منثور مولوی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هرمزگان - دانشکده علوم انسانی 1392
  مرضیه ربیعی   حشمت اله آذرمکان

نوستالژی ـ که آن را غم غربت و حسرت و دلتنگی برای گذشته معنا کرده اند ـ یکی از بن مایه های رایج در ادبیات عرفانی است. ادبیات عرفانی با توجه به مضمون و محتوای خود، قابلیّت ذاتی تحلیل نوستالژیک را دارد و از آن جا که نگاه حسرت بار به گذشته در تصوف و عرفان اسلامی در دوره هایی تشدید می شود و تبلور تجلّی این نگرش، در متون عرفانی نیز تأثیر گذار بوده است، بررسی این مفهوم در سه سده ی پنجم، ششم و هفتم می تواند گامی نو در شناخت بیشتر اندیشه ی نویسندگان این دوره-ها باشد. بنابراین، در پژوهش حاضر سعی بر آن است که میزان و چگونگی بهره مندی کشف المحجوب هجویری، مرصاد العباد نجم الدین رازی، رساله های فارسی شهاب الدین سهروردی و آثار منثور مولوی از عاطفه ی نوستالژیک نمایش داده شود. بعد از مقدمات و تعاریف و کلیات تحقیق، به انواع نمود ها و مصادیق نوستالژی در آثار نثر عرفانی پرداخته شده است. حاصل پژوهش نشان می دهد نوستالژی زمان و مکان، خاطره ی جمعی ، اوضاع خوش سیاسی، اجتماعی و دینی گذشته، از جمله مصادیق نوستالژیک در آثار مورد پژوهش است. در این میان، حسرت و دلتنگی برای زادگاه و موطن اصلی، پر بسامد ترین مصداق می باشد. به طور کلی، نگاه حسرت بار به گذشته در کشف المحجوب، در سطح ابتدایی آن و در حسرت روزگاران گذشته خلاصه شده است و از گونه ی عارفانه ی نوستالژی اثری نیست. در رساله های سهروردی، یاد وطن روح قوّت گرفته امّا حسرت بر گذشته های دیگر کم فروغ شده و به حاشیه رفته است. امّا در آثار مولوی، به ویژه در مجالس سبعه، یاد موطن اصلی به اوج فرا گیری، ژرفا، حسرت مندی و عشق آمیزی رسیده است البته، بیش ترین نمود و شاعرانه ترین صورت این دلتنگی ها و حسرت ها، در مرصاد العباد نجم الدین رازی دیده می شود. کلید واژه ها: نوستالژی، نثر عرفانی، هجویری، سهروردی، نجم الدین رازی، مولوی