نام پژوهشگر: روح‌اله عبدالشاهی

بررسی تاثیر کاربرد نیتروژن در مراحل مختلف رشد بر عملکرد و برخی صفات رویشی ارقام مختلف سورگوم علوفه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  حسین سجادی   احمد حسینی

سورگوم (sorghum bicolor l.) یکی از غلات مهم و با ارزش می باشد که مصارف متنوعی در دنیا، از جمله در کشور ایران دارد. امروزه استفاده از ارقام سورگوم و همچنین تغذیه مناسب از این گیاه، نقش و اهمیت بسزایی در تولید محصولات کشاورزی دارد. بر همین اساس در یک آزمایشی، با عنوان بررسی تاثیر کاربرد نیتروژن در مراحل مختلف رشد، بر عملکرد و برخی صفات رویشی ارقام مختلف سورگوم علوفه¬ای، بصورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان، درخرداد ماه سال 1392 اجرا گردید. اثر کاربرد کود نیتروژن به عنوان تیمار اصلی به میزان یکسان، در مراحل مختلف رشد که عبارتند از f1: شاهد (مصرف تمام کود درمرحله کاشت)، f2: (کاشت و پنجه دهی)، f3: (کاشت و گل-دهی)، f4: (پنجه¬دهی و گل¬دهی)، f5: (کاشت، پنجه¬دهی و گل¬دهی) بر عملکرد و برخی صفات رویشی سه رقم سورگوم علوفه ای (اسپیدفید، پگاه و kfs2) به عنوان تیمار فرعی، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر رقم وزمان مصرف کود بر صفات مورد مطالعه سورگوم (ارتفاع، تعداد گره، تعداد پنجه، وزن تر، وزن خشک، تعداد پانیکول) نسبت به شاهد در سطح 1 درصد معنی¬ دار بود. بطوریکه مصرف نیتروژن موجب افزایش شاخص های مورد مطالعه نسبت به شاهد گردید. بین مراحل مصرف نیتروژن، بهترین رشد گیاه، در مرحله¬ی f5: (کاشت، پنجه¬دهی و گل¬دهی) بدست آمد. اثر متقابل رقم و مراحل مصرف نیتروژن نیز در صفات مورد مطالعه (تعداد برگ، قطر ساقه، شاخص سطح برگ، میزان کلروفیل، عملکرد بیولوزیک و وزن هزار دانه) معنی¬دار نبود، و تفاوت معنی¬داری در پارامتر های رشد نداشت. حداکثر ارتفاع، تعداد پانیکول، کلروفیل، تعدادپنجه و قطر ساقه از کاربرد پنج مرحله نیتروژن در رقم اسپیدفید و بیشترین عملکرد بیولوژیک در رقمkfs2 ، مشاهده شد.

بررسی ژنتیکی، شاخص های گزینش و نقشه یابی qtl های کنترل کننده عملکرد و اجزای عملکرد گندم نان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  طیبه السادات سادات حسینی   قاسم محمدی نژاد

به منظور بررسی صفات مورفولوژیک و تنوع ملکولی، نسل-های f1، f2 و f3حاصل از تلاقی روشن × کویر تهیه و به همراه والدین در قالب طرح لاتیس دوگانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. براساس مقایسه میانگین خانواده 13 و 37 به ترتیب بهترین و ضعیف ترین خانواده از نظر عملکرد دانه می باشند. رگرسیون گام به گام در جمعیت مورد بررسی نشان داد تغییرات صفات قادر به توجیه 53 درصد از تغییرات عملکرد می باشند. صفت وزن خشک سنبله اصلی بیشترین اثر مستقیم (0/496) را بر عملکرد داشت. تجزیه خوشه ای خانواده ها را در دو گروه متفاوت تقسیم بندی نمود. تجزیه میانگین نسل ها نشان داد که اثرات غالبیت و افزایشی ژن ها در کنترل ژنتیکی صفات مختلف نقش معنی-داری دارند. با وجود معنی دار بودن اثر افزایشی در اکثر صفات، اهمیت این اثر کمتر از غالبیت بود. در این مورد پیشنهاد می شود گزینش تا نسل های پیشرفته به تاخیر افتد. نتایج حاکی از آن است که صفت تعداد دانه کل بیشترین همبستگی ژنتیکی را با عملکرد دانه داشت. همچنین انتخاب غیر مستقیم از طریق شاخص پسک - بیکر می تواند کارایی بیشتری برای بهبود عملکرد دارا باشد که در این شاخص صفت تعداد دانه کل بیشترین میزان پاسخ به انتخاب را دارد. شناسایی qtlهای کنترل-کننده صفات با استفاده از 19 نشانگر ssr انجام گرفت. در این پژوهش در مجموع 25 qtl شناسایی شد. 13 qtl بر روی کروموزوم a2، 7 qtl بر روی کروموزوم b3، 2 qtl بر روی کروموزوم d6، 2 qtl بر روی کروموزوم a5 و یک qtl بر روی کروموزوم a4 قرار داشت. سه qtl برای تعداد پنجه بارور روی کروموزوم های a2 و b3 تشخیص داده شد که هرکدام به ترتیب 5/9، 7/6 و 16/5درصد از واریانس فنوتیپی صفت را توجیه می نمایند. یک qtl برای وزن خشک سنبله اصلی روی کروموزوم a2 پیدا شد که 13/7 درصد از واریانس فنوتیپی صفت را توجیه نمود. دو qtl برای تعداد دانه کل بر روی کروموزوم های a2 و b3 شناسایی شد که 12/6 درصد از واریانس فنوتیپی این صفت را توجیه نمود. دو qtl برای عملکرد دانه بر روی کروموزوم های a2 و b3 تشخیص داده شد که 18/6درصد از واریانس فنوتیپی صفت را توجیه می نمایند.