نام پژوهشگر: نرگس داورپناه

ریشه های ظهور اندیشه ی نقد اجتماعی در عصر مشروطه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  نرگس داورپناه   سعید ذکایی

جامعه ی ایران در دوره ی معاصر تغییرات متعددی در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به خود دیده است، به طوری که وضعیت آن را نسبت به قبل از آن به کلی دگرگون ساخته است. یکی از مواردی که در این اثنا رخ داده است، ظهور اندیشه ی نقد اجتماعی در عصر مشروطه در ایران است؛ موضوع و مساله ی اصلی و مورد تمرکز و بررسی این رساله، دست یابی به ریشه ها و عوامل پیدایش این اندیشه ی نقادانه در ایرانِ دوره ی مشروطه بوده است.این تحقیق به شیوه ی کیفی و مبتنی بر روش تحلیلی- تاریخی صورت گرفت؛ و در آن به بازخوانی متون تاریخی مرتبط و گردآوری، دسته بندی و تحلیل و تفسیر داده ها به روش تحلیل محتوا و تکنیک های مقتضی در این شیوه پرداخته شد. جامعه ی آماری آن نیز کتاب-های نوشته شده در رابطه با دوره ی مشروطه و شکل گیری مشروطه خواهی در ایران و نیز کتاب ها، روزنامه ها، مقاله های نوشته شده توسط نویسندگان و منتقدین آن دوره را در بر می گیرد.نتایج تحقیق نشان می دهد، ریشه های ظهور اندیشه ی نقد اجتماعی به پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی در ایران باز می گردد. برای ردگیری و ریشه یابی زمینه های ظهور این اندیشه در ایران، به عقب و به زمان روبه رویی ایران با دنیای در حال تحول بازگشت شد. عواملی چند که مقدمات نقادی اجتماعی را فراهم کردند را می توان در قالب چند دسته ی کلی تقسیم نمود: 1. بحران در آگاهی از زمان جنگ های ایران و روس، 2. شرایط کلی حاکم بر ایران، شامل فقر، ایجاد زمینه های روبه رویی و آشنایی با دنیای در حال توسعه، وابستگی به بیگانه و ناآگاهی های برخی از مردم از تحولات در حال وقوع در ایران، 3. بافت های نهادی (کانون هایی در ایران دوره ی قاجار به وجود آمد که مرکز ارتباط افرادی خردمند در کنار یک دیگر و نیز انجام اصلاحاتی با ارزش از سوی آن ها شد.از قبیل: دارالسلطنه ی تبریز، مجلس مشورت وزرا، مجمع مصلحت خانه، فراموش خانه، مجمع آدمیت)، 4. زنجیره های تعامل میان افراد و شخصیت های مختلف، 5. منابع (برخی از منابع و فراهم شدن آن ها در ایران مانند ایجاد مراکز آموزشی، روزنامه ها، صنعت چاپ)، و 6. قلمرو گفتمانی (مسایل مختلفی در حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که همه ی این مسائل، از واقعیت های جامعه ی ایران برمی خواست و در واقع مسائلی بودند که جامعه و مردم را به نوعی تحت تأثیر مخرب خود قرار می دادند)؛ مبحثی که در نوشتار پیش رو به تفصیل بدان پرداخته شده است.