نام پژوهشگر: منصوره عسکری دشت بیاض

بررسی تطبیقی روایت زنانه در نمایشنامه های متاثر از داستانهای هزار و یک شب در آثار توفیق الحکیم و بهرام بیضایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  منصوره عسکری دشت بیاض   ابراهیم محمدی

مولفه هایِ روایت زنانه چون سکوت به معنای مرگ، بیان نمادین و تلویحی،ایجاز و سرعت بیان و چند-صدایی با برخی مولفه های روایت شرقی پیوند دارد.شهرزاد راویی است که برای حفظ جانش در هزار و یک شب داستان می گوید و از طرف شهریار تهدید به مرگی می شود که در روایت زنانه به معنایِ امر به سکوت تلقی می شود. شهرزاد به خاطر همین تهدید داستانهایش را با ایجاز و سرعت، و از زبان شخصیت هایِ داستان و با بیانی تلویحی و نمادین، بیان می کند تا به روایت داستان های خود چند صدایی و تنوع ببخشد تا شهریار را وادار به شنیدنِ صدای خویش نماید. در نمایشنامه هایِ شب هزار و یکم بیضایی،و شهرزاد توفیق الحکیم که هر دو از داستان اصلی هزار و یک شب،شهرزاد و شهریار مایه گرفته اند، مولفه هایی چون مرگ، بیان نمادینِ اسطوره ای،ایجاز و چند صدایی دیده می شود. مرگ در نمایشنام? "هشتمین سفر سندباد" بیضایی که از داستان سندباد بحری مایه گرفته، به معنای سکوت در برابر راز هستی است. سلیمان در نمایشنام? "سلیمان-الحکیم"(مایه گرفته از داستان دیو و ماهیگیر)مثل شخصیت ضحاک در شب هزار و یکم بیضایی در مقابلِ روایت زنان? شهرزاد و بالقیس قرار می گیرند و از این رهگذر روایت توفیق الحکیم و بیضایی به روایت تو در تو و چرخشیِ شرقی شبیه می شود. زن در نمایشنامه های توفیق الحیکم نماد هستی است و فقط جنسیت فرهنگی دارد اما در نمایشنامه های بیضایی نیم نگاهی نیز به جنسیت فیزیولوژیکی و وضعیت او در تاریخِ تدوینِ هزار ویک شب شده است.