آنچه موجب پیشرفت بیشتر واحدهای کسب و کار می شود شناخت نقاط قوت و ضعف آنهاست. شناخت نقاط ضعف، خود نقطه قوت به حساب می آید و حرکت رو به رشد را هموار می کند. آسیب شناسی از موضوعاتی است که بسیار مورد توجه مدیران قرار گرفته است و از این طریق مشکلات واحد تحت مدیریت خود را تشخیص و به اصلاح آن مبادرت می ورزند. در این تحقیق ما درصدد طراحی یک مدل آسیب شناسی برای کسب و کار مناطق برآمدیم که نتیجه تحقیقات منجر به ارائه یک الگوریتم برای تحلیل صنعت استان زنجان و ارائه یک مدل کلی آسیب شناسی برای کسب و کار شد. در این پژوهش ما از ابزارهای شناخته شده ای در اقتصاد و مدیریت همچون مدل ccr تحلیل پوششی داده ها(نرم افزار win4deap)، فرایند تحلیل سلسله مراتبی(نرم افزار expert choice) و مدل اقتصادسنجی،تابع تولید کاب-داگلاس (نرم افزار eviews) بهره برده و از داده های بخش صنعت سال های 78 تا 82 جمع آوری شده از مراکز رسمی آماری ایران استفاده کردیم.

وجود بازار سرمایه قوی، یکی از ارکان مهم رشد و توسعه اقتصادی است. این بازار با استفاده از مکانیسم های درونی خود به تعیین قیمت عادلانه سهام و تخصیص بهینه سرمایه میپردازد و پیشرفت و گسترش آن معیاری جهت رتبه بندی کشورها از لحاظ توسعه اقتصادی تلقی میشود. از سوی دیگر از آنجا که سرمایه گذاری در یک سهم خاص، به عنوان یکی از بحث انگیزترین حوزه های تحقیقات مالی و اقتصادی تبدیل شده است، پژوهش حاضر بر آن است تا با شناسایی مهم ترین شاخص های تاثیرگذار بر تصمیم-گیری سرمایه گذاران، به رتبه بندی این عوامل در با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره بپردازد. در این تحقیق با توجه به داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه توزیع شده در میان سرمایه گذاران سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، اطلاعات ماتریس تصمیم گیری تکمیل شده است. بدین سان با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره topsis، ahp و electre عوامل موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران جهت خرید سهام بورس اوراق بهادار رتبه بندی شده تا راهنمایی جامع در اختیار سرمایه گذاران قرار گیرد. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که به ترتیب عوامل مالی، اقتصادی، سیاسی و عوامل روانی بازار از دارای اهمیت بیشتری بر تصمیم گیری سرمایه گذاران هستند و از سوی دیگر نتایج مقایسه دو روش تاپسیس و الکتره نیز بیانگر آن است که تنها در شاخص های مالی بین رتبه بندی دو روش اختلاف معناداری وجود دارد. علت این امر هم می تواند نزدیکی پاسخ های تعیین درجه اهمیت پاسخ دهندگان در خصوص شاخص های روانی بازار باشد.

امنیت اطلاعات برای سازمان های مالی که اطلاعات مشتری را در اختیار دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. و برای جلب رضایت مشتری این اطلاعات باید از دسترسی دیگران مصون و در امان بماند. سازما ن ها در طی روز در معاملات و داد و ستدهای خود چندین بار از اطلاعات مشتریان استفاده می نمایند. این مبادلات دارای انواع مختلف ریسک حساس می باشد. بانک ها و سازمان ها سعی دارند این ریسک های عملیاتی را کاهش دهند، زیرا آن ها در تجارت بسیار تاثیرگذار هستند. عدم توجه به حفظ و کاهش این ریسک ها موجب بی اعتبار شدن بانک یا سازمان مالی می گردد. لذا در این راستا تکنیک های خاصی به کار برده می شود. تغییرات سریع تکنولوژی بخصوص در زمینه ی کامپیوتر و تجهیزات مرتبط با آن در دو دهه اخیر تغییرات شگرفی را در ارائه خدمات بانکی به وجود آورده است. لازم است برای جلوگیری از بحران های اقتصادی و اجتماعی ناشی از رخدادهای احتمالی اقدامات پیشگیرانه در نظر گرفته شود. برای رسیدن به این مهم استفاده از راهکارهای مدیریت ریسک مناسب در بانکداری مدرن الزامی است. از این رو این پژوهش بر آنست تا به شناسایی رابطه ریسک عملیاتی با امنیت اطلاعات و پارامترهای مهم در حفظ امنیت در سامانه بانکداری مدرن بپردازد. جامعه آماری پژوهشگر مدیران بانک های سپه استان آذربایجان غربی به دلیل پیشرو بودن در زمینه امور بانکداری در سال های 89 -90 می باشد. لذا جهت نظرسنجی این مدیران پیرامون ریسک عملیاتی موجود در بانکداری مدرن پرسشنامه ای تدوین گردید و بر اساس آن به تجزیه تحلیل نتایج مربوطه با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی پراخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که عوامل اعتبار و صحت، انکارناپذیری، دسترسی و محرمانگی در سامانه بانکداری مدرن در شکل گیری امنیت در این سامانه موثر است.

امروزه که فشارهای رقابتی و هزینه های جذب مشتری برای سازمانها رو به افزایش است؛ شخصی سازی روابط با مشتریان و ایجاد رابطه عمیق و در نتیجه وفادار کردن آن ها به سازمان، فرصتی برای متمایز شدن از رقبا می باشد. مدیریت ارتباط با مشتری سازمان ها را قادر می سازد تا با شناخت مشتریان، نیازها، و ترجیحات آنها، روابط بلندمدتی را با مشتریان سودآور، به عنوان کلیدی برای سودآوری در بازار پویای امروزی ایجاد کنند. علاوه بر مزایای مدیریت ارتباط با مشتری، نباید ریسک های آن را از نظر دور نگه داشت. هدف این پژوهش، شناسایی ریسک-های پروژه مدیریت ارتباط با مشتری در شعب بانک صادرات شهرستان رشت و تعیین میزان اهمیت این ریسک ها از نظر خبرگان این صنعت می باشد. در این راستا ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای ریسک های پروژه مدیریت ارتباط با مشتری شناسایی شد، سپس با استفاده از پرسشنامه بومی سازی و با توجه به شرایط محیطی و محاطی صنعت بانکداری این شاخصه ها بومی گردید و با گنجاندن ریسک ها در مناسب ترین دسته بندی، ساختار سلسله مراتبی پیشنهادی برای اولویت بندی ریسک ها تهیه شده است. در نهایت به دلیل ماهیت چندبعدی این عوامل، ازfahp برای رتبه بندی شاخص ها و ریسک های پروژه مدیریت ارتباط با مشتری در صنعت بانکداری استفاده شده است. نتایج این تحقیق، بیانگر اهمیت متفاوت ریسک های مربوط به هر دسته می باشد که در واقع فاز اول مدیریت ریسک(تخمین ریسک) را پوشش می دهد و می تواند یاریگر مدیران جهت اتخاذ تصمیمات مناسب برای مدیریت این ریسک ها باشد.

تولید قلب تپنده اقتصاد هر کشوری می باشد. حفظ و افزایش سطح تولید سیاست اصلی دولت مردان و مدیران دلسوز کشورمان می باشد. برای تداوم سیر صعودی تولید می بایست مشکلات پروسه تولید مرتفع گردد. استفاده از فناوریهای نوین یکی از راهکارهای موفق در این مسیر می باشد. صنایع مختلف تولیدی به مواد اولیه نیازمند می باشند. بیشتر مواد اولیه از معادن تامین می گردد و به همین دلیل افزایش تولید مواد اولیه حائز اهمیت می باشد. سیستم ترابری و حمل مواد در معادن یکی از گلوگاه های پروسه تولید می باشد، که با افزایش بهره وری این ناوگان، می توان قدمی در جهت افزایش تولید برداشت. مشکلات اصلی این ناوگان ترابری در ایران، فرسودگی ماشین آلات و عدم برنامه ریزی پویا و مدیریت صحیح این ماشین آلات می باشد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر گذاری فناوریهای نوین اطلاعاتی بر روی مولفه های زمان، هزینه و کیفیت در تصمیم گیری مدیران ترابری معدنی می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ دسته بندی بر مبنای هدف تحقیق، در زمره تحقیقات کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز در قلمرو تحقیقات توصیفی - پیمایشی قرار می گیرد. ابزار گردآوری داده های پرسشنامه ای شامل 36 سوال می باشد که همانند طیف لیکرت تنظیم شده است. ضریب پایایی کلی پرسشنامه نیز 0.748 محاسبه گردیده که نشان از پایایی بالای ابزار جمع آوری داده دارد.جامعه آماری مورد استفاده در این تحقیق مدیران و کارشناسان واحد ترابری سه معدن بزرگ آهن ایران شامل معادن گل گهر، چادر ملو و چغارت می باشد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک همبستگی و رگرسیون خطی استفاده می شود. تعداد نمونه مورد نیاز 102 نفر محاسبه و تعداد 110 عدد پرسشنامه پخش شده است. همچنین در کنار روش پرسشنامه ای به جمع آوری اطلاعات میدانی از سیستم ترابری سه معدن پرداخته شده است و این اطلاعات با داده های پرسشنامه ای مقایسه می گردد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که پیاده سازی فناوریهای نوین بر روی مدیریت زمانی اجرای پروژه های معدنی، مدیریت هزینه های پروژه های معدنی و مدیریت کیفیت پروژه های معدنی تاثیر گذار است.

در این پژوهش مسأله بهینه سازی سبد سهام با توجه به اهمیت آن در بورس اوراق بهادار و نقش آن در تخصیص بهینه منابع مورد بررسی قرار گرفته است. مدل میانگین-واریانس مارکوویتز یکی از مدل هایی است که برای حل این مسأله مورد استفاده قرار می گیرد. هر چند این مدل از لحاظ نظری با فرمول های ریاضی و از طریق یک معادله درجه دوم قابل حل است، امّا در دنیای واقعی با توجه به تعداد انتخاب های زیاد، رویکرد ریاضی مورد استفاده برای حل این مدل، نیازمند محاسبات و برنامه ریزی وسیع است. وسیع و پیچیده بودن چنین فعالیتی، استفاده از روش های نوین را ضروری می سازد که از جمله آن ها شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک هستند. از سوی دیگر معیار واریانس در شرایط دنیای واقعی نمی تواند چندان معیار مناسبی برای ریسک باشد و علاوه بر این دیگر معیارهای ریسک در شرایط دیگر و با توجه به ترجیحات سرمایه گذاران می تواند مناسب تر باشد. لذا در این پژوهش از نیم واریانس به عنوان معیار ریسک استفاده شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر به منظور بهینه سازی سبد سهامی از بورس اوراق بهادار تهران، از الگوریتم ژنتیک و شبکه های عصبی استفاده نمود و بدین منظور اطلاعات قیمت 8 سهم پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از 29 اسفند 90 تا 29 اسفند 91 به کار گرفته شد. طراحی شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک در نرم افزار متلب انجام شد. در این پژوهش نشان داده شد که میانگین بازدهی سبدهای تشکیل شده بر مبنای شبکه های عصبی بالاتر از الگوریتم ژنتیک می باشد.

سرمایه فکری، موضوع جدیدی است که به لحاظ نظری در چند ساله اخیر در سطح جهانی مطرح شده و از آنجایی که منبعی پر ارزش برای کشور ها و سازمان ها به شمار می رود، میزان رشد و توسعه آن به سرعت تبدیل به شاخصی در توسعه یافتگی کشور ها شده است. از سوی دیگر، این منبع نامشهود به عنوان یکی از ارزشمند ترین منابع و سرمایه ای کلیدی در رشد شرکت ها مطرح شده است. با توجه به اهمیت موضوع دانش در دهه اخیر و با توجه به تغییر در دنیای اقتصاد و حرکت به سمت اقتصاد دانش محور، شناسایی، سنجش و مدیریت سرمایه فکری به امری بسیار مهم و حیاتی برای شرکت ها تبدیل شده، که این افزایش اهمیت سرمایه فکری در سودآوری پایدار و مستمر، نیازمند بررسی دقیق تر نقش این سرمایه با ارزش در سودآوری شرکت ها می باشد، که موضوع پژوهش حاضر است. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین کارایی سرمایه فکری و سودآوری می باشد. با مطالعه ادبیات تحقیق یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی تدوین شد و بر اساس مدل رگرسیون خطی، ارتباط بین کارایی سرمایه فکری و اجزاء آن شامل کارایی سرمایه به کار گرفته شده، کارایی سرمایه انسانی، کارایی سرمایه مشتری، کارایی سرمایه نوآوری و کارایی سرمایه فرایند با سودآوری بررسی گردید. به منظور سنجش سرمایه فکری از روش ضریب ارزش افزوده فکری تدوین شده توسط نظری و هرمنز، استفاده شده است. نمونه آماری تحقیق شامل 21 شرکت پذیرفته شده در صنعت مواد و محصولات دارویی بورس اوراق بهادار تهران، برای یک دوره 5 ساله از سال 1387 تا سال 1391 می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط مثبت و معنا داری بین کارایی سرمایه فکری و سودآوری وجود دارد، در حالی که از بین اجزاء کارایی سرمایه فکری، تنها کارایی سرمایه انسانی دارای رابطه مثبت و معنا داری با سود آوری می باشد و سایر اجزاء آن از جمله کارایی سرمایه به کار گرفته شده و کارایی سرمایه فرایند دارای رابطه منفی و معنا دار با سودآوری بوده و کارایی سرمایه نوآوری و نیز کارایی سرمایه مشتری فاقد رابطه معنا داری با سودآوری است. این نتایج حاکی از این است که وزن معیار کارایی سرمایه انسانی در شاخص کل کارایی سرمایه فکری بیشترین تاثیر را دارد.

راهکار تأمین مالی، یکی از اصلی ترین حوزه های تصمیم گیری مدیریت مالی شرکت ها در راستای افزایش ثروت سهامداران به شمار می رود. برای سنجش میزان دستیابی به این هدف، شاخص های عملکرد مورد ارزیابی قرار می گیرد. از این رو، تحقیق حاضر به بررسی تأثیر استراتژی های تأمین مالی بر عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهـران می پردازد. جامعه آمـاری تحقیق حاضـر را شرکت های پذیرفته شده در بـورس اوراق بهادار تهـران تشکیل می دهند که در قلمرو زمانی تحقیق 1392-1387 دارای اطلاعات لازم برای محاسبه متغیرهای تحقیق باشند. شرکت های نمونه گیری شده، تعداد53 شرکت برای6 سال است که 318مشاهده را شامل می شود.

این تحقیق به بررسی رابطه اهمیت نسبی مدیریت سرمایه در گردش و اجزای تشکیل دهنده آن بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است .در این تحقیق اثر متغیرهای مختلف مدیریت سرمایه در گردش شامل متوسط دوره وصول مطالبات،دوره گردش موجودی کالا،متوسط دوره پرداخت بدهی و چرخه نقدینگی بر سودآوری شرکتها مورد مطالعه قرار داده ایم. اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و اهرم مالی به عنوان متغیرهای کنترلی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاضر که در قالب چهار مورد بررسی قرار داده است حاکی از این است که با توجه به معناداری بین چرخه تبدیل وجه نقد و اجزاء آن شامل دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی ها و دوره واریز حساب های پرداختنی با سودآوری شرکت ها رابطه معکوس معنی داری وجود دارد و مدیران شرکت ها می توانند با کاهش دوره وصول مطالبات و دوره گردش موجودی ها، در حد مطلوب سودآوری شرکتشان را افزایش دهند.

هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر انگیزه های مدیریت سودبر ضریب واکنش سود شرکت ها است. واکنش های متفاوت سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات سود،موجب واکنش های متفاوت بازار می گردد. اگر اخبار دارای محتوای اطلاعاتی باشد باعث واکنش بازار به آن اخبار واطلاعات خواهد شد. که نتیجه نهایی آن در قیمت سهام منعکس خواهد شد. اگرمدیریت سود دارای محتوی اطلاعاتی باشد منجربه پیش بینی سود آوری آتی می شود. بنابراین اگر پیش بینی شود سود آوری آتی شرکت ضعیف خواهد بود سرمایه گذاران عکس العمل نشان داده و قیمت سهام پایین خواهد آمد. در این راستا انگیزه های قراردادهای بدهی و عملکرد ضعیف در این تحقیق مورد نظر قرار گرفت و به این منظور فرضیات تحقیق با استفاده ازمدل رگرسیون چند متغیره و روش حداقل مربعات معمولی (ols) و نمونه آماری شامل 86 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که داده های آن برای یک دوره 5 ساله از 1387تا 1391 مورد آزمون قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که اهرم مالی با ضریب واکنش سود، ارتباط معکوس و معنی داری دارد و سطح بدهی بیشتر، ضریب واکنش سود کمتر را در پی دارد، همچنین هرچه تامین مالی از طریق استقراض بیشتر باشد ضریب واکنش سود کمتر خواهد بود. سایر نتایج نشان بیانگر عدم وجود رابطه معنی دار بین افزایش سرمایه و ضریب واکنش به سود می باشد.

هدف این تحقیق بررسی رابطه بین مدیریت سود واقعی و مدیریت سود حسابداری از منظر هموارسازی سود می باشد. در این تحقیق بر بخش اختیاری جریان وجوه نقد عملیاتی به عنوان نماینده مدیریت سود واقعی واقلام تعهدی اختیاری به عنوان نماینده مدیریت سود حسابداری تمرکز شده است. برای آزمودن فعالیتهای هموارسازی سود و رابطه بین مدیریت سود واقعی و مدیریت سود حسابداری، از متغیر های نماینده مدیریت سود واقعی ومدیریت سود حسابداری که توسط مدل روچودهری (2006) و کوتاری و همکاران(2005)2 برآورد شده و مدل های تجربی ساخته شده توسط بارتو (1993)3 و هرمن (2003)4 استفاده شده است. تعداد 100 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی1390-1386 برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. برای تجزیه تحلیل داده ها از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که، مدیران از هر دو راهکار مدیریت سود واقعی و مدیریت سود حسابداری به صورت همزمان و به عنوان مکمل یکدیگر جهت هموارسازی سود استفاده می کنند. واژگان کلیدی: سود مورد انتظار، هموارسازی سود، مدیریت سود واقعی، مدیریت سود حسابداری