نام پژوهشگر: مهرالسادات میرمحمدی

بهینه سازی روشهای پیشرفته میکرو استخراج مایع- مایع پخشی همراه با روشهای کروماتوگرافی به منظور پاکسازی، جداسازی و پیش تغلیظ مقادیر ناچیز داروها و باقیمانده ی سموم در مایعات بیولوژیکی و مواد غذایی به کمک روش پاسخ سطح
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1393
  مهرالسادات میرمحمدی   مجتبی شمسی پور

تاکنون، اقدامات مختلفی در جهت بهینه سازی روشهای مختلف پاکسازی، جداسازی، تغلیظ اولیه و تعیین مقادیر جزئی داروها و باقی مانده آفت کشها در مواد خوراکی و آشامیدنی بیولوژیک انجام شده است. هدف این پایان نامه بهینه سازی روشهای اصلاح شدهء میکرواستخراج مایع- مایع پخشی جفت شده با دستگاه های کروماتوگرافی با اسفاده از روش شناسی پاسخ سطحی است که با انجام کارهای متعدد محقق شد. در پژوهش اول میکرواستخراج مایع- مایع پخشی جفت شده با دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا- آشکارساز نوری برای استخراج و شناسایی دو داروی ضدافسردگی سه حلقه ای ایمیپرامین و تری میپرامین در نمونه های ادرار به کار برده شد. طرح آزمایشی باکس- بنکن و روش شناسی پاسخ سطحی برای بهینه سازی چندمتغیره اثرات هفت پارامتر مختلف بر بازده استخراج روش بیان شده مورد استفاده قرار گرفت. در شرایط بهینه (50.0 µl کلروفرم به عنوان حلال استخراج، 0.80 µl استونیتریل به عنوان حلال پخش، ph نمونه برابر با 8.49، مدت سانتریفوژ 5.10 دقیقه، زمان واکنش0.80 ثانیه، دور سانتریفوژ در دقیقه برابر با 1565.65 rpm و درصد نمک 0.90%) منحنی درجه بندی در محدوده 5.0-100.0 µg l-1 با حد شناسایی (lod) برابر با 0.6 µg l-1 برای داروهای سه حلقه ای خطی بود. انحراف استاندارد نسبی برای 5.0 µg l-1 داروها در نمونه های ادرار در محدوده 5.1-6.1 (n=5) قرار داشت. روش ارائه شده با موفقیت برای تجزیه نمونه های حقیقی ادرار مورد استفاده قرار گرفت. در پژوهش دوم یک میکرو استخراج مایع- مایع پخشی جدید، ساده و قابل اعتماد به دنبال متیل استردار کردن ترکیبات برای کروماتوگرافی گازی با شناساگر یونیزاسیون شعله (dllme-me-gc-fid) انجام شد. این روش با موفقیت برای استخراج، متیل استریفیکاسیون ، و تعیین و شناسایی اسیدهای چرب آزاد از نمونه های ماءالشعیر به کار برده شد. برای بهینه سازی چهار پارامتر مختلف تاثیرگذار بر بازده استخراج روش بیان شده طرح آزمایشی باکس-بنکن و روش شناسی پاسخ سطحی مورد استفاده قرار گرفت. در شرایط بهینه آزمایش، فاکتورهای غنی سازی و بازیابی های نسبی استخراج به ترتیب بین 71.3-73.0 و 89.84-91.98% قرار داشتند. دامنه خطی بودن 10-200 µg ml-1 و lod برابر با 3.85-4.80 µg ml-1 به ترتیب برای اسیدهای لینولئیک و اولئیک حاصل شدند. دقت برونی ودرونی تحقیق برای ffas5 µg ml-1در نمونه های ماءالشعیر به ترتیب در محدوده 4.86-6.81% (n=5) و 12.78-15.63% (n=5) قرار داشت. روش ارائه شده با موفقیت برای تجزیه نمونه ماءالشعیر تجاری مورد استفاده قرار گرفت. در پژوهش سوم ترکیب دو روش استخراج فاز جامد و میکرو استخراج مایع-مایع پخشی به عنوان روشی بسیار کارآمد، ساده و ارزان قیمت برای جداسازی و تغلیظ هفت نوع آفت کش از انواع مختلف نمونه های خوراکی قبل از اندازه گیری توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی-آشکارساز یونش شعله ای به کار برده شد. طرح آزمایشی مرکب مرکزی (ccd)و روش شناسی پاسخ سطحی برای بهینه سازی پارامترهای آزمایش مورد استفاده قرار گرفت، نتایج عبارت بودند از: حجم 1.1 ml برای حلال شستشو (متانول) در روش استخراج فاز جامد که همچنین حلال پخش کننده در میکرو استخراج مایع-مایع پخشی هم بود، سرعت جریان 0.4 ml min-1 در spe، حجم 63 µl برای حلال استخراج (ccl4) در میکرو استخراج مایع-مایع پخشی و درصد نمک برابر با 3.5%. تحت شرایط بهینه نمودارهای کالیبراسیون در دامنه 0.1-100 µg l-1خطی بودند. حدهای شناسایی (s/n=3) و تعیین مقدار برای آفت کشها به ترتیب در محدوده 0.071-4.403 µg l-1 و 0.7-44.0 µg l-1 قرار داشتند. فاکتورهای غنی سازی آفت کشها در گوجه فرنگی، پیاز، خیار، سیب زمینی، سیب، شیر و آب بین 105-1722 قرار داشتند. دقتهای برون روز و درون روز تحقیق به ترتیب در دامنه های 6.31-12.24% و 4.59-10.56% قرار داشتند. صحت های درون روز و برون روز روش > 93% بودند. نتایج نشان داد که spe-dllme-gc-fid ترکیبی مناسب برای تجزیه گروههای مختلف آفت کشها با غلظتهای پایین در بافت مواد غذایی است. در پژوهش چهارم طرح پلاکت- برمن به همراه طرح مرکب مرکزی و روش شناسی پاسخ سطحی برای بهینه سازی روشهای پاکسازی، تغلیظ اولیه، و شناسایی تتراسایکلین و کلرامفنیکل در عسل مورد استفاده قرار گرفت. در اولین مرحله از بهینه سازی با طرح پلاکت-برمن حجم نمونه، حجم حلال شستشو (اسید اگزالیک در متانول) و غلظت اسید اگزالیک (ph) عوامل مهمی تشخیص داده شدند که به طور معناداری بر مقدار بازیابی تاثیر می گذارند. در قدم دوم، طرح مرکب مرکزی و rsm برای تعیین غلظت بهینه هر متغیر معنادار مورد استفاده قرار گرفت. مقادیر بهینه حاصل برای مولفه های مهم و اصلی عبارت بودند از: حجم نمونه 22.2 ml، حجم حلال شستشو (اسید اگزالیک متانولی) 1.2 ml و ph 2.2 (اسید اگزالیک 0.01 m در متانول) با حداکثر مقادیر بازیابی پیش بینی شده 90% و 97.8 به ترتیب برای تتراسایکلین و کلرامفنیکل در شرایط بهینه. یک خطی بودن خوب در دامنه 0.05-160 mg l-1 در نمونه عسل وجود دارد. حدهای شناسایی (s/n=3) و تعیین مقدار برای تتراسایکلین به ترتیب برابر با 0.40 و 1.20 mg l-1 و برای کلرامفنیکل 0.09 و 0.27 mg l-1بودند. دقت برونی و درونی تحقیق (%rsd) به ترتیب در دامنه های 2.67-4.25% و 11.27-12.69% قرار داشتند. نتایج نشان داد که در مقایسه با محلول های خالص داروها، بافت عسل در پاسخ دستگاه تاثیر گذار است. بنابر این روش همبافت کردن برای ترسیم منحنی های کالیبراسیون بکار برده شد. همچنین از تزریق بافر مک ایلواین پس از تزریق هر نمونه غلیظ استفاده شد تا اثر انتقال کاهش یابد. نتایج نشان داد که spe-hplc-uv یک ترکیب مناسب برای تجزیه هر دو نوع آنتی بیوتیک موجود با غلظتهای اندک در بافت پیچیده ای مثل عسل می باشد.