نام پژوهشگر: عصمت خوئینی قزلچه

صورت و محتوای طنز در آثار محمدعلی افراشته
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  آیدا پارس پور   عصمت خوئینی قزلچه

محمدعلی افراشته (1287–1338)، از پیشگامان شعر گیلکی و از نامداران شعر ساده و روان فارسی و از بزرگان طنز اجتماعی است. او در تمام آثار خود، به دفاع از زحمتکشان پرداخته است و به همین جهت، از برجسته ترین نمایندگان ادبیات کارگری به شمار می رود. هنر افراشته این است که ضمن عرضه آثار طنزآمیز خود، مردم را به اندیشیدن درباره حقوق اجتماعی خود نیز ترغیب می کند. روزنامه چلنگر که از سال 1329، به مدت دو سال و نیم منتشر می شد، حاصل زندگی ادبی افراشته و به نوعی بازتاب دهنده عقاید و آثار اوست. اغلب آثار افراشته، در این روزنامه چاپ شده است. انتشار این روزنامه که با مهم ترین جریانات سیاسی تاریخ معاصر ایران، همچون ملی شدن صنعت نفت گره خورده بود، خود رخدادی مهم در عرصه ی مطبوعات ایران به شمار می رود. افراشته با استفاده از زبان ساده و عامیانه، به انتقاد از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه خود پرداخته است. دست مایه اصلی آثار او مشکلاتی از قبیل فاصله طبقاتی، فقر، جهل، نظام سرمایه داری، رواج رشوه، اعتیاد و به طور کلی، بیان آرزوها و رنج های مردم ستم دیده است. افراشته در شعر، ادامه سبک ایرج است و زبان شعری خود را از وی گرفته است. بهره گیری از ایجاز، مهم ترین تأثیر ایرج در اشعار افراشته است. ایجاز و حذف های بلاغی از عوامل فصاحت هستند و در طنز کاربرد فراوان دارند. این شیوه در اشعار افراشته به اوج خود رسیده است. به خصوص در تعزیه های او، ایجازی اعجازآمیز دیده می شود. دیگر ویژگی مشترک این دو طنزپرداز، استفاده بسیار از اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل ها است. از طرف دیگر، خلف الصدق اشرف الدین گیلانی و وامدار اسلوب بیان اوست. در مضمون و محتوای اشعار، شباهت های بسیاری بین افراشته و اشرف الدین وجود دارد، آماج ها و شگردهای بیان انتقاد این دو شاعر، بسیار به هم نزدیک است. می توان گفت، افراشته نیز به واسطه وی، تحت تأثیر الگوهای میرزا علی اکبر صابر بوده، با این تفاوت که هرگز به ترجمه مستقیم اشعار صابر از ترکی مبادرت نکرده است. تأثیر روزنامه ملانصرالدین و الگوهای طنزپردازی آن، در روزنامه نسیم شمال و به دنبال آن در روزنامه چلنگر به وضوح دیده می شود. پاکیزگی زبان و آلوده نکردن ساحت شعر به بی عفافی، دیگر ویژگی مشترک این دو شاعر گیلانی است. این دو هرگز وارد عرصه هجو و هزل نشده اند. به طور کلی، زیبایی شناسی شعر افراشته در تصویرگرایی اوست، اما این تصویرگرایی غنایی و تغزلی نیست، بلکه توصیف صحنه هایی از درد و رنج مردم است. شعر او، شعر واقعیت گرای اجتماعی است. نثر افراشته شتاب زده و گزارشی، اما سرشار از اندیشه های انتقادی است. او در هر یک از داستان های خود، به یکی از مظاهر فساد در جامعه پرداخته است. زبان نثر او، همچون زبان اشعارش به زبان محاوره نزدیک است. تأثیر طنز چخوف، در مضمون، شخصیت پردازی، لحن و حتی نوع نگاه نیمه جدی- نیمه شوخی داستان های افراشته دیده می شود. مهم ترین ویژگی داستان های او، شفقت گرایی و شعارزدگی است. نمایشنامه های او نیز دارای طنزی قوی و اندیشه هایی مردمی است. مهم ترین شگرد طنز در کمدی های افراشته، "جابه جایی موقعیت افراد" است. این "غافلگیری" و "برعکس شدن موقعیت" شخصیت ها، در اکثر نمایشنامه های او دیده می شود. شعارزدگی، یا به عبارت دیگر "رک گویی نتیجه"، از دیگر ویژگی های بارز نمایشنامه های او است. در زبان او، سستی الفاظ و غلط های دستوری فراوان دیده می شود. شعرهای او از نظر عروضی، اشکالات بسیار دارد و آن چه که امروزه قافیه سماعی خوانده می شود، در اشعار او به وفور به کار رفته است. مهم ترین علت این ضعف ها، سبک ژورنالیسم و عدم فرصت کافی در نگارش این آثار است. سرعت عملی که سبک ژورنالیسم می طلبد، موجب مشکلات زبانی و غلط های خودآگاه بسیاری می گردد. به عبارت دیگر، شعر و هنر فدای محتوا و مضمون روز می شود. با همه نابه سامانی های ظاهری و مضامین سطحی، شعرها و داستان های افراشته می تواند وسیله ای برای شناخت دستگاه فکری و ادبی مرسوم آن زمان به حساب آید. مهمترین ویژگی آثار افراشته، بازتاب فرهنگ و زبان عامیانه در شعر و داستان است. از شگردهای طنزسازی، بیش از همه از عامیانه نویسی، بزرگ نمایی، تناقض و تیپ سازی استفاده کرده است. تشبیه طنزآمیز، استعاره تهکمیه و تشخیص نیز از پرکاربردترین شگردهای بلاغی در آثار اوست. محتوای اجتماعی و انتقادی آثار افراشته بر ویژگی های هنری و زبانی آثار او غالب است و اهمیت اشعار و داستان های او بیشتر به جهت محتوای این آثار است. شعر و شخصیت او را نمی توان بدون بررسی موشکافانه ی زمانش به مردم و نسل امروز شناساند. در تحلیل آثار او زمان، مکان و شرایط حاکم بر جامعه اهمیت به سزایی دارد. در آن زمان مردم به شعر ساده نیاز داشتند. زبان ساده و شعرهای عامیانه افراشته، پاسخی به نیازهای زمانه ی اوست.