نام پژوهشگر: شهناز فرمانی سرانسری

طراحی معماری موزه خط با رویکرد معماری پایدار در اردبیل
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - دانشکده معماری 1393
  سمیرا ضرغام ایناللو   شهناز فرمانی سرانسری

ساختمان¬ها حدود نیمی از کل انرژی و مواد خام کل جهان را مصرف می کنند و رشد عظیم تقاضای انرژی در سراسر جهان، به وسیله منابع محدود انرژی فسیلی( زغال سنگ، نفت یا گاز) باعث به وجود آمدن مشکلاتی مربوط به مسایل زیست محیطی و انتشار گازهای گلخانه¬ای در جهان شده است. از جهتی بخشی از ساختمان بیش¬ترین پتانسیل را برای کاهش انتشار گازهای گلخانه¬ای درا می باشد. از این رو معماری پایدار به یکی از وسیع¬ترین حوزه¬های تمرکز در مطالعات علمی مرتیط با ایجاد محیط زیست سالم و ارتقای کیفیت زندگی ساکنان شهرها تبدیل شده است. فرایند پایداری در مهماری فرایندی کهن است که در دنیای امروز به تحلیل و تبیین اصول آن پرداخته شده است، همان طور که در این تحقیق مشاهده می شود یکی از راه¬های توسعه پایدار موزه استفاده از الگوهای تجدید پذیر در منطقه است. در این تحقیق هدف تبیین الگوهای طراحی معماری موزه در جهت ساخت موزه پایدار و متناسب با نیاز و فرهنگ جامعه است، که نه تنها آسیبی به محیط اطراف خود نرساند بلکه نمونه¬ای برای رشد فرهنگ و هنر در جهت ساخت آینده¬ای پایدار باشد. با توصیف موزه پایدار ساخته شده و اصول معماری پایدار به تحلیل و ارائه راهکارهای طراحی معماری پرداخته شده است. استفاده از الگوهای مصالح پایدار، انرژی¬های تجدید پذیر و سامانه خورشیدی به عنوان اصولی پایدار برای طراحی موزه پیشنهاد می شود.

طراحی معماری مجتمع مسکونی با تاکید بر طراحی فضای باز در منطقه 2 شهر اردبیل
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  علی عمرانی فوق   شهناز فرمانی سرانسری

مسکن شهری از نظر نوع، تراکم مسکونی و نیز تعداد طبقات و خانوار ساکن به چند دسته طبقه بندی میشود، اما از نظر جمعیتی به سه دسته تک خانواری، چند خانواری و مجتمع مسکونی قابل تقسیم است.با تجمع تعدادی آپارتمان در یک بلوک شهری، که به شکل یکپارچه طراحی و ترکیب شده باشند، پدید می آید. بسیاری از مجتمع های مسکونی دارای فضای عمومی مشترکی هستند که مورد استقاده همگانی ساکنان مجتمع قرار می گیرد و دیگران حق استفاده و حتی ورود به آن را ندارند. یافته های تحقیق نشان می دهد که در مجتمع مسکونی متعارف مطالعه شده، محیط مسکونی مطلوب تری نسبت به نمونه بلندمرتبه فراهم شده است. در فرایند امتیازدهی با کمک نظریات ساکنان، تراکم پایین و وجود فضای باز و سبز و اثرات آن بر کیفیت های کالبدی- فضایی محیط، باعث برتری امتیاز کلی نمونه متعارف نسبت به بلند مرتبه گردیده است.