نام پژوهشگر: محمدرضا پاشاپور

بررسی و تحلیل ساختارهای حقیقت¬گرایانه در شاهنامه فردوسی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - پژوهشکده ادبیات 1392
  سارا ایزدی دمیرچی   محمدرضا شادمنامن

فردوسی ابَر مرد حماسه ساز ایران و جهان است که با سرودن شاهنامه بر بلندای قلّه ادب و هنر با افتخار ایستاده است. داستان های این اثر عظیم به روش های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. پس از رونق مباحث مربوط به نقد ادبی، روش های نوینی برای تجزیه و تحلیل داستان ها به وجود آمد. تحلیل ساختاری به ویژه در آثار روایی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر به شمار می رود. در این شیوه، داستان ها را طبقه بندی کرده سپس به تحلیل آن ها پرداخته می شود. شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی و روایی قابلیت بررسی به شیوه ی ساختارشناسی را دارد. بخشی از ساختار داستان های شاهنامه، حقیقی و واقعی و بخشی، اساطیری و فراواقعی است در پژوهش حاضر بر آن شدیم تا ساختارهای حقیقت گرایانه ی شاهنامه را مطرح کرده، داستان ها را با توجه به ساختار و کردار شخصیت های آن بررسی کنیم. ساختارهای شاهنامه در این پژوهش در 9 گروه دسته بندی شده است که در هر گروه ، مصادیق و شاهد مثال هایی را ارائه کرده ایم. بزرگ ترین و مهم ترین ساختار حقیقت گرا در شاهنامه، جنگ می باشد که تعدادی از آن ها بدون دخالت سحر و جادو یا نیروهای اهریمنی به وقوع پیوسته اند. ساختارهای دینی و اعتقادی، اخلاقی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و امنیتی، نظامی و دفاعی، و پهلوانی از دیگر ساختارهای بررسی شده در این پژوهش است.

حسین (ع) حقیقت بی مجاز عشق در ساحت ادبیات فارسی «با تأکید بر گنجینه اسرار عمان سامانی»
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - پژوهشکده علوم اجتماعی 1392
  فرهنگ سعادتی   محمدرضا شادمنامن

لاجرم آن شاهد صبح ازل چون جمال بی مثال خود نمود عشق، ملک قابلیّت دید صاف لاجرم زد خیمه عشق بی قرین پـادشاه دلبران، عزّوَجَل ناظران را عقل و دل از کف ربود نزحت از قافش گرفته تا به قاف در فضای ملک آن عشق آفرین (بدرالدین، گنجینه اسرار، بیت 5: 273). معشوق به رسم عاشقی چون دل عشّاق را در کَمند خود درآورد با تجلّی خود از روی سرخوشی، به شیوه ی عاشق کُشی امتحانش نماید. در بیابان جنونش خوش دواند تا از دُرد دَردشان و لعل اشک و رخسار زردشان سَره از ناسَره باز نماید. دلشان چون زلف خویش پریشان سازد و سرو قامتشان را کمان و کمانی نماید «یعنی این قامت کمانی خوشتر است» و رنگشان را زرد، چون زعفران، «رنگ عاشقِِ زعفرانی خوشتر است». تا گریزد هر که او نالایق ست درد را منکر، طرب را شایق ست (بدرالدین، گنجینه اسرار، بیت 5: 253). و هر عاشقی را که ثابت قدم بیند از راه محبت به سوی خود کشد و در کوی خویش بارش دهد تا در شبستان وصالش نشاند. عشق مَجازی معراج و جرقه آتش عشق حقیقی است. در قاموس عشق حقیقی، برای سالک الی الله، عشق سرچشمه ی همه احوال و شالوده ی جمیع مقامات است، و با نردبان عشق حقیقی است که مراتب سلوک طی می شود. در عشق صوفیانه غیرمعصوم است که مرید را پا به پا طی مراحل خاصّ هدایت می کند در حالی که در عشق ولایی تنها معصوم که قطب گردونه کاینات است کلّ عالم ممکن را به مبدأ کمال رهنمون می گرداند. در این پژوهش، از عشق زمینی به عشق صوفیانه و از عشق حقیقی به عشق ولایی مورد بحث قرار داده ایم در گنجینه اسرار عمان سامانی کربلا، عرفانگاهی است که حضرت حق، مربی حسین (ع)، و سلطان عشقِ خونین، مَربوب حضرت محبوب است و یارانش تشنگان عشق ولایی و حقیقی اند. ما با تفسیر و توضیح عشق حقیقی و عشق مجازی و ارائه نمونه های از مصداق عشق حقیقی و مَجازی با استفاده از منابع معتبر گوناگون به این نتیجه رسیدیم که مصداق و عالی ترین مقام و مرتبه ی عشق حقیقی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بوده و او حقیقت بی مَجاز عشق است، به ویژه در این پژوهش که گنجینه اسرار عمان سامانی در عشق حقیقی مورد توجه و استفاده قرار گرفته است.