نام پژوهشگر: عادل عباسی کرندق

بررسی دیوان غزلیات شمس از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  عادل عباسی کرندق   غلامرضا پیروز

گاستون باشلار (1954-1884) نظریه پرداز فرانسوی با مطرح ساختن عناصر نخستین به نوعی در پی تفسیر و تبیین پندارهای آغازین تخیل انسان بوده و با شیوه ی نقد جدیدی که مبتنی بر تخیل خلاق، فعال و آگاه است می کوشد تا با تکرار یا شبیه سازی تخیل فرد یا مولف به درک اثر و پندارهای فرد به ویژه از دیدگاه تخیلی بپردازد. باشلار معتقد است عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش) در شکل گیری تخیل اصیل شاعرانه نقش محوری دارد و این چهار عنصر پایه اصلی نقد تخیلی هستند. در نقد تخیلی پژوهشگر می خواهد با بررسی جایگاه واژه در بستر بیت و نوع خاستگاه آن و همچنین نوع ارتباط تخیل هایی که از ذات تصویر واژه در درون بیت، برمی خیزد، دریابد که آیا این واژه فرآیندی مفهوم آفرین در بیت دارد یا استعاره آفرین و پس از آن به ارزشگذاری واژه و از منظر نقد باشلاری می پردازد. نقد تخیلی نقدی مشهود محور به حساب می آید و به بررسی آثاری که مبتنی بر تخیل آگاه و فوق خودآگاه هستند می پردازد و به نوعی آثار عرفانی ما نیز مبتنی بر شهود محوری و تخیل فوق خودآگاه هستند، و پژوهنده در این پاین نامه کوشید چهار عنصر را از منظر نقد تخیلی باشلاری در 300 غزل از غزلیات شمس مولانا بررسی کند. غزلیات شمس مولانا به عنوان اثری که تصویر کننده ی رابطه ی عاشقانه و شهودمحور سالک راه حق با معبودش است، اثری مناسب برای بررسی از دیدگاه این گونه نقد ادبی است. پس از بررسی این غزل ها مشخص شده است که عنصر آب منشأ بیش ترین تخیلات در این غزل ها از دیوان غزلیات شمس است و بسامد بالایی از تصاویر را به خود اختصاص داده است. چرا که آب رمز وحدت و یگانگی و ... است و هم چنین آزمونی از ماده است که باید از آن گذشت تا به ملکوت معنا رسید. مولانا در غزلیات شمس در نهایت به دنبال وحدت و یگانگی است و همین امر بسامد تصاویر آب را در میان چهار عنصر در این اثر بالا می برد.