نام پژوهشگر: شنو مرادی

تأثیر یک دوره تمرین استقامتی و مقاومتی بر برخی نشانگرهای جذبی و باز جذبی استخوان در دختران غیر فعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  شنو مرادی   امیرحسین براتی

هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین استقامتی و مقاومتی بر برخی از نشانگرهای جذب و باز جذب استخوان در دختران غیرفعال بود. به همین منظور، 30 نفر آزمودنی دختر سالم و جوان داوطلب و غیر فعال از دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی شهر تهران (میانگین سنی 27/2±474/23 سال، میانگین وزن 72/9±4/58 کیلوگرم و میانگین قد 68/0±62/1 متر)، به صورت تصادفی در 3 گروه کنترل(10نفر)، تمرین استقامتی (10 نفر) و تمرین مقاومتی(10نفر)، قرار گرفتند. گروه های تجربی به مدت 4 هفته در 12 جلسه (هفته ای 3 جلسه، روزهای زوج) به تمرین ورزشی پرداختند، برنامه تمرین استقامتی در هفته اول شامل دویدن با شدت 65% ضربان قلب بیشینه (mhr) روی نوار گردان به مدت 16 دقیقه بود که به تدریج به 70% mhr و مدت 22 دقیقه رسید. برنامه تمرینی مقاومتی عبارت بود از کار با 4 دستگاه ورزشی شامل: پرس سینه، کشش زیر بغل، پشت ران و ساق پا. حرکات در هفته اول با 50% یک تکرار بیشینه (1rm) در دو نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 65% 1rm در 3 نوبت رسید. ولی گروه کنترل صرفاً برنامه زندگی روزمره خود را انجام می دادند، و در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. از هر سه گروه بعد از دوره تمرینی به منظور اندازه گیری فاکتور آنزیمی جذب و بازجذب استخوان نمونه گیری خونی، به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 19، و روش آماری anova یک راهه در سطح معناداری 05/0> p استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل، پس از 4 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی در میزان نشانگر جذب استخوان (آلکالین فسفاتاز alp) تفاوت معناداری بدست نیامده است، و نشانگر بازجذب استخوان (کراس لپس ctx) به طور معناداری کاهش یافته است (01/0> p). یافته های پژوهش نشان می-دهد 4 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی موجب کاهش معناداری در میزان آنزیم تحلیل استخوان (ctx) می شود. ولی بین دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل در میزان نشانگرهای جذب و بازجذب استخوانی تفاوت معنی داری وجود نداشت.