نام پژوهشگر: مریم سراقی

نقد نظریّه ی تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ عصر نزول (جاهلیّت، یهودیت و مسیحیّت) و بررسی شبهات مستشرقین در این زمینه
پایان نامه دانشگاه رازی - کرمانشاه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مریم سراقی   مجتبی بیگلری

در این پژوهش که با عنوان «نقدنظریّه¬ی تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ عصرنزول (جاهلیّت، یهودیّت و مسیحیّت) و بررسی شبهات مستشرقین در این زمینه»تألیف گردیده است؛ به بیان و بررسی شبهات خاورشناسان در چندین مسئله¬ی مهم می پردازیم. برخی از این شبهات؛ شبهات مربوط به وحی است که همگی به این مسئله ختم می¬شود که وحی امری صرفاً ماورائی و غیر مادی نیست بلکه محسوس، ملموس، و برای تمام افراد بشر ممکن¬الوقوع است. یکی دیگر از شبهات، تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ عصرجاهلیّت، یهودیّت و مسیحیّت است. برخی از خاورشناسان با ذکر مصادیقی از آیات قرآن کریم مانند آیاتی که به نعمت¬ها، بهشت و جهنم، حج، نماز، روزه، عادات ناپسند جاهلی و پرسش¬ها و جنگ¬ها و... اختصاص دارد، به دنبال زمینی و بشری جلوه دادن قرآن کریم و غیر¬¬وحیانی بودن آن هستند. آنان گاه پیامبر را مصروع می خوانند و گاه ایشان را نابغه¬ای می¬دانند که قوه¬ی تخیّل خلّاقی داشته و قرآن را بر اساس استعداد ذهنی خویش به رشته¬ی تحریر درآورده است. خاورشناسان امّی بودن پیامبر(ص) را انکار می کنند و وی را متّهم به خواندن و بهره گیری از کتب عهد عتیق و جدید می¬کنند. این دسته از مستشرقان وجود مشابهت میان آموزه ها و داستان¬های قرآن با تورات و انجیل را دالّ بر اقتباس پیامبر از صاحبین این کتب دانسته و معتقدند که خودقرآنبه تأثیر پذیری از عصر جاهلیّت اذعان داشته است. چرا که قرآن کریم خود را در آیاتی به لسان عربی مبین توصیف می¬کند و آنان لسان عربی را معادل فرهنگ عربی می-دانند. حال آنکه لازم بود که قرآن کریم در ابتدا سطح فرهنگی عرب عصر نزول را در نظر بگیرد و متناسب با فرهنگ و فهم آنان و به زبانی بشری و قابل فهم نزول یابد و لذا ضروری بود که آیات به زبان مردمی که در درجه¬ی اوّل مورد خطاب قرآن بودند بیان می¬گشت. و چون لازمه¬ی استفاده از زبان هر قومی؛ استفاده از جنبه های زبانی آن قوم است قرآن کریم نیز از این امر فروگذار نکرده است. بنابراین قرآن کریم اگر چه در درجه¬ی نخست، نیازهای عرب عصر نزول را در نظر گرفته است؛ اما این هرگز به معنای اثر پذیری از فرهنگ، باورها، اعتقادات، زبان و دین مردم آن سامان و ناکارآمدی آن برای سایر اعصار و اقشار نیست. بلکه قرآن کتابی جهانی و جاودانی است که در تمام سطوح و اعصار، زنده و پویا و هدایتگر است.