نام پژوهشگر: سکینه کوچکی

اثربخشی آموزش مهارت های بین فردی بر سازش یافتگی اجتماعی و احساس تنهایی در دانش آموزان با آسیب شنوایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سکینه کوچکی   عباسعلی حسین خانزاده

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی مهارت های بین فردی بر سازش یافتگی اجتماعی و احساس تنهایی دانش¬آموزان با آسیب شنوایی در شهرستان رشت انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد بود. 30 دانش¬آموز پسر با آسیب شنوایی پایه تحصیلی دبیرستان که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند در این پژوهش شرکت داشتند. آزمودنی¬ها به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه شاهد). گروه آزمایشی، آموزش¬ مهارت¬های بین فردی را دریافت کردند در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه احساس تنهایی و پرسشنامه سازگاری بل بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش مهارت¬های بین فردی اثر معناداری بر کاهش احساس تنهایی و افزایش سازگاری اجتماعی دانش¬آموزان با آسیب شنوایی دارد (0/0001>p). آموزش مهارت¬های بین فردی می¬تواند احساس تنهایی و سازش¬یافتگی دانش¬آموزان با آسیب شنوایی را بهبود بخشد. بنابراین، برنامه¬ریزی جهت آموزش مهارت¬های بین فردی به دانش¬آموزان با آسیب شنوایی اهمیت ویژه¬ای دارد.

تحلیل محتوای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی از منظر پنج نوع تفکر نقادانه ، خلاق ، منطقی ، سیستمی و حل مسئله
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1394
  سکینه کوچکی   محمد جعفر جوادی

این پژوهش، به منظور تعیین میزان انطباق محتوای کتب علوم دوره ابتدایی با پنج نوع تفکر انتقادی، خلاق ، منطقی، سیستمی و حل مساله، انجام شده است. جامعه تحقیق شامل کتب علوم در شش پایه دوره ابتدایی است.روش این پژوهش تحلیل محتوا از نوع توصیفی است که به صورت کمی انجام شده است. کدگذاری مقوله ها، بر اساس مراحل و مولفه های مربوط به هر یک از انواع تفکر از دیدگاه اندیشمندان مورد نظر انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل محتوا نشان داد،که کتابهای علوم بیشتر به سطوح پایین شناختی نظیر جمع آوری اطلاعات، مشاهده و توضیح دادن، تمرکز کرده اند تا سطوح بالاتر شناختی نظیر استدلال، استنتاج، ارزیابی شواهد،پیش بینی، فرضیه سازی ، استنباط ونتیجه گیری. همینطور،از مجموع یافته ها می توان استنباط کرد که برنامه ی درسی علوم تجربی در دوره ابتدایی، شرایط را برای بروز پنج نوع تفکر، "انتقادی،منطقی،خلاق،سیستمی و حل مساله" فراهم نکرده است.به علاوه آموزش تفکر در پایه های دوره ابتدایی، از نظمی فزاینده تبعیّت نمی کند و فرازو نشیب هایی در پایه های مختلف دیده می شود. واژگان کلیدی: