نام پژوهشگر: فاطمه غفاری‌فر

ارزیابی ایمنی زایی پلاسمید کد کننده ژن gra4 توکسوپلاسما گوندی به همراه ادجوانت آلوم در موش balb/c
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  فاطمه فروغی   فاطمه غفاری فر

در این مطالعه، از ژن کامل gra4 توکسوپلاسماگوندی برای ساخت dna واکسن استفاده شد. این ژن در pcdna3 ساب کلون گردیده[1] و بعدازترانسفکت کردن این پلاسمید نوترکیب در سلول یوکاریوتیک (cho) بیان این ژن با استفاده از روش های sds-page و western blot تأیید شد. پس از استخراج انبوه پلاسمید نوترکیب ایمنی زایی موش های balb/c سه بـار و بـه صـورت عـضلانی (بـه فاصـله سـه هفتـه) توسـط (به عنوان گروه شاهد) و pc dna3 و فسفات بافرسالین و alum (به عنوان گروه های کنترل) انجام پذیرفت. بعد از انجام ایمونیزاسیون، پاسخ های ایمنی ناشی از آن به کمک اندازه گیری سطح آنتی بادی و سطح سـایتوکین هـا ارزیابی شد. نتایج سنجش سایتوکاین های inf-? و il-4 نشان داد کـه میزان پرولیفراسیون لنفوسیت ها و سطح سایتوکاین inf-? در dna گروهی که پلاسمید نوترکیب pcgra4 دریافت کرده اند درمقایسه با گروه های کنترل بالاتـر بود. ولی سطوح il-4 در موش balb/c ایمن سازی شده نسبت بـه گروه کنتـرل بـه میـزان قابـل توجهـی پائین تر بود (05/0p?). تکثیر سلول های طحال با استفاده از روش mtt موید القای پاسخ سلولی بود. اندازه گیری igg توتال و ایزوتایپ igg2a و igg1 نشان داد که گروه پلاسمید نوترکیب pcgra4 در مقایسه با گروه های کنترل باعث تحریک igg2a می شود(05/0p?). اما در مورد igg توتال و igg1 بین گروه های مورد و کنترل اختلاف معنی دار وجود نداشت (05/0(p>. ضمن آن که میزان بقاء موش ها در گروه پلاسمید نوترکیب pcgra4 به طور قابل توجهی از گروه های کنترل بیشتر بود. ایـن نتایج نشان می دهد که پاسخ ایمنی سلولیth1 در موش هایی که با pcgra4+alum واکسینه شـده اند در مقایـسه بـا موش های گروه های کنترل که با پلاسمید خالی pc-dna3، pbs و alum واکـسینه شـده اند، تحریک شده است(05/0(p?. و pcgra4+alum به عنوان dna واکسن در القای پاسخ های ایمنی همـورال و سلولی موثر بوده و همچنین در افزایش طول عمر موش ها در برابر توکسوپلاسموزیز تا اندازه ای مفید است. بر همین اساس ژن کامل gra4 به همراه آلوم می تواند کاندید مناسبی برای واکسیناسیون علیه توکسوپلاسموز باشد.

بررسی اثر دارویی artemether بر روی انگل توکسوپلاسما گوندی در شرایط آزمایشگاهی (in vitro) و موش in vivo) balb/c)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  هاجر میکاییلو   فاطمه غفاری فر

توکسوپلاسما یک انگل اپی کمپلکسای داخل سلولی است که مسئول آلودگی‏های مادرزادی و سقط در افراد با ایمنی کامل و عفونت‏های فرصت طلب در نقص ایمنی است. بیشتر از یک سوم مردم به طور مزمن آلوده هستند و انتشار جهانی دارد. گربه‏ها و دیگر گربه‏سانان تنها میزبان نهایی و جانوران خونگرم از جمله انسان میزبان واسط می‏باشد. درمان انتخابی برای توکسوپلاسموزیس ترکیبی از پریمتامین و سولفادیازین است. اگر چه اغلب اوقات موفق است، با عوارض جانبی بسیاری همراه است. علاوه براین به خوبی قابل تحمل نیست و ضروری است که توسط داروهای دیگر جایگزین شود. آرتمتر یک سزکوئی ترپن‏لاکتون اندوپراکسید مشتق شده از آرتمیزینین است (کینگهاسو). آرتمتر و مشتقات آن از گروه ضد مالاریایی قوی جدید هستند. همچنین آرتمتر ویژگی‏های ضدشیستوزومایی و فعالیت علیه فلاوی‏ویریده‏ را نشان داده است. در این تحقیق اثر آرتمتر با غلظت‏های µg/ml5، 10، 25، 50 و 100 و سولفادیازین با غلظت‏های µg/ml1/56، 3/12، 6/25، 12/5، 25، 50، 100و 200 بر سلول‏های vero، تاکی‏زوئیت‏های توکسوپلاسما گوندی، سلول vero آلوده به تاکی‏زوئیت انگل در شرایط in vitro با تست‏های mtt و فلوسایتومتری بررسی شد. سلول‏های vero درون پلیت‏های 12 خانه‏ای کشت داده شد، درمان قبل و بعد از آلودگی به توکسوپلاسما گوندی با آرتمتر و سولفادیازین صورت گرفت، سلول‏ها از نظر اندکس آلودگی توکسوپلاسما گوندی و تکثیر داخل سلولی انگل مورد بررسی قرار گرفت. همچنین اثر آرتمتر و سولفادیازین با غلظت‏های µg/mice250 و 50 به صورت داخل صفاقی و گاواژ در موش‏های balb/c مورد بررسی قرار گرفت. میزان تغییرات بیان ژن b1 توسط real-time pcr تعیین شد. نتایج mtt نشان داد که بالاترین درصد کشندگی 26/47% و 21/16% را در سلول‏های vero، به ترتیب در گروه‏های مواجه شده با آرتمتر و وسولفادیازین 100 و µg/ml200 پس از 3 ساعت داشت. بیشترین میزان کشندگی تعیین شده به وسیله فلوسایتومتری در تاکی‏زوئیت‏های مواجه شده با آرتمتر µg/ml100 پس از 24 ساعت 13/89% و در ماکروفاژهای غیر آلوده و آلوده پس از پس از 24 ساعت به ترتیب 21/22% و 11/19% بود.

بررسی مقایسه ای داروهای موننسین سدیم و تولترازوریل به تنهایی و در ترکیب با یکدیگر بر روی کریپتوسپوریدیوم پارووم در محیط hank
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  مریم فتحی   جاوید صدرایی

کریپتوسپوریدیوم پارووم یک ارگانیسم تک یاخته می باشد که سلول های اپیتلیال روده کوچک را آلوده می کند، موجب بیماری اسهالی در انسان ها و حیوانات می گردد. در افراد واجد ایمنی کار آمد ایجاد یک بیماری شبه وبا می نماید که معمولاً بعد از 2 الی 3 هفته رفع می گردد. در افراد دارای نقص سیستم ایمنی، بویژه افراد ایدزی، معمولاً شدید است و به طول می انجامد و ممکن است به صورت تهدید کننده زندگی در آید. با وجود اینکه اثر بسیاری از ترکیبات دارویی بر علیه کریپتوسپوریدیوزیس در حیوانات و انسان ها مورد آزمون قرار گرفته است ، ترکیباتی که بطور واضح مورد تأیید قرار گیرند، کاملاً مورد توافق باشند و یا سریعاً در دسترس باشند، برای پیشگیری یا درمان وجود ندارند. 2 داروی آنتی کوکسیدیال موننسین و تولترازوریل به تنهایی و در ترکیب با یکدیگر برای فعالیت ضد کریپتوسپوریدیومی اشان در محیط نمکی معتدل شده hank((hbss مورد ارزیابی قرار گرفتند. قدرت بقاء اووسیستهای تخلیص شده c.parvum پس از 24 و 48 ساعت انکوباسیون در c°37 با دارو سنجیده شد. این روش فوایدی نظیر سرعت و هزینه اندک را در بر داشت. نتایج نشان داد که در این مطالعه مخلوط 2 دارو در غلظتهای مشابه بالاترین اثر را بر روی اووسیستهای c.parvum نسبت به هر یک از داروها به تنهایی داشت(p = 0.00)، در نتیجه تعداد اووسیستهای باقی مانده سالم و فعال در کمترین تعداد خود بودند و داروی موننسین سدیم در مقایسه با تولترازوریل در غلظتهای مشابه اثر بیشتری را نشان داد(p = 0.00)، در نتیجه تعداد اووسیستهای باقی مانده سالم و فعال تیمار شده با موننسین سدیم کمتر از تعداد آنها در نتیجه تیمار کردن با تولترازوریل بود. در مورد تفاوت در اثر گذاری غلظتهای مختلف، غلظتهای متفاوت درون گروهی هر یک از داروها و مشابه بین گروهی 3 دارو متفاوت از یکدیگر عمل کردند(p = 0.00) و در حالت کلی تمامی داروها در بالاترین غلظت (g/mlµ100) بیشترین تأثیر را داشتند که تعداد اووسیستهای باقی مانده سالم و فعال در کمترین تعداد خود بودند و در پائین ترین غلظت (g/mlµ1/0) کمترین تأثیر را داشتند که تعداد اووسیستهای باقی مانده سالم و فعال در بیشترین تعداد خود بودند.