نام پژوهشگر: جلیل دلخواه

تدوین و تبیین تئوری هرس سازمانی در صنعت بانکداری ایران: استراتژی مفهوم سازی بنیادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1390
  جلیل دلخواه   اصغر مشبکی

برای نظریه پردازی در علم الاجتماع استراتژیهای متعددی وجود دارد. استراتژیهایی استدلال استعاره ای و تئوری مفهوم سازی بنیادی از جمله استراتژیهای نظریه پردازی در علم الاجتماع می باشند. در این پژوهش ایده اصلی و اولیه تئوری هرس سازمانی توسط استدلال استعاره ای بوجود آمد ولی اجزای تشکیل دهنده این تئوری و مولفه های آن توسط استراتژی مفهوم سازی بنیادی تبیین گردید. به اعتقاد ارائه دهندگان تئوری هرس سازمانی، تئوریهای موجود از جامعیت لازم به منظور تبیین "دلایل ناکارایی سازمان های موجود و عوامل موثر در کاراسازی آنها" برخوردار نیستند. در این راستا، در این پژوهش، تئوری هرس سازمانی برای تبیین یکی از وظایف مدیران سازمانها "هرس" به عنوان یکی از تئوری های بهبود سازمانی پیشنهاد شده است. بر این اساس با نگاهی به مبانی نظریه پردازی از منظر استدلال استعاره ای و تئوری مفهوم سازی بنیادی و همچنین بررسی ادبیات موضوع هرس در باغبانی و تئوری های مشابه بهبود سازمانی و با استفاده از آنها، تئوری هرس سازمانی ارائه و جوانب مختلف آن در صنعت بانکداری مورد بحث قرار داده شده است.

سازوکارهای ارتقاء مسئولیت ذهنی کارکنان بخش دولتی: پژوهش ترکیبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1392
  مهسا امیرزاده   حسن دانایی فرد

دولت ها از یک سو می بایست به الزامات یک جامعه دموکراتیک و حکومت خوب پاسخگو باشند و از طرفی دیگر می بایست اعتماد لازم را در میان شهروندان ایجاد کنند و پاسدار منافع عامه باشند. در هر حال از آنجاییکه حجم عظیمی از خدمات دولت از طریق سازمان های بخش عمومی به دست شهروندان می رسد لذا عملکرد این سازمان ها در زمینه های مختلف اصلی ترین شاخصی است که مردم با استناد به آن در مورد قابلیت و سطح کفایت یک حکومت به قضاوت می نشینند. اما امروزه شاهد هستیم که با به سر بردن در عصر بحران اخلاقی و کاهش شدید اعتماد مردم نسبت به رعایت جنبه های قانونی و اصول اخلاقی توسط خدمتگزاران بخش دولتی و بوروکراسی ها، موج مسئولیت گرایی گریز ناپذیری در میان مسئولان سازمانی و پژوهشگران شکل گرفته است. به عبارتی تضعیف ارزش ها و استانداردها در سازمان های بخش عمومی خود را در اشکال فساد نهادینه شده و رسوایی های اخلاقی مقامات ارشد سازمان ها و پایمال شدن حقوق شهروندان متجلی ساخته است. بنابراین به نظر می رسد برای رهایی از این بحران اخلاقی و فساد فراگیر در سازمان های بخش عمومی نیاز به تحولی اساسی در ذهن و اندیشه خدمتگزاران بخش دولتی ضروری باشد. اگر افراد دارای حس قوی از مسئولیت پذیری باشند نه تنها رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی را بر نمی تابند بلکه به طور مداوم در مورد پیامدهای رفتارها و تصمیمات خویش بر منفعت عامه مردم به قضاوت می نشینند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای ارتقاء مسئولیت ذهنی کارکنان بخش دولتی در 26 سازمان خدمات عمومی کشورمان انجام شده است. در بخش کیفی این پژوهش سه دسته سازوکار، شامل سازوکارهای سازمانی، مدیریتی و شغلی برای ارتقاء مسئولیت ذهنی شناسایی شدند. به علاوه در بخش کمّی این پژوهش نیز مشخص شد که بین بهره گیری از این سازوکارها در وضع موجود و وضع مطلوب آنها فاصله معناداری در سازمان های خدمات عمومی کشورمان وجود دارد.

بررسی موانع توسعه مشارکت بخش خصوصی -دولتی در پروژه های ملی: روش ترکیبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی و مدیریت 1392
  پریسا کیایی   حسن دانایی فرد

امروزه در اکثر کشورهای جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه که گسترش زیرساخت‏ها برای خدمات‏رسانی مناسب به عموم مردم همچنان از اولویت‏های اصلی دولت‏ها است، مدل‏های مشارکت بخش خصوصی – دولتی برای ساخت یا تکمیل پروژه‏های زیرساختی به منظور استفاده از سرمایه‏های غیردولتی به طور جدی پیگیری و اجرا می‏شود. هدف این پژوهش شناسایی موانع اصلی عدم توسعه مشارکت بخش خصوصی – دولتی در پروژه‏های ملی و تعیین میزان اهمیت هر کدام از آن‏ها است. استراتژی پژوهشی این مطالعه، روش ترکیبی است. در نهایت 46 مانع شناسایی و در 9 دسته طبقه‏بندی شد. موانع اصلی عدم توسعه مشارکت بخش خصوصی‏– دولتی در پروژه‏های ملی به ترتیب اهمیت عبارت‏اند از: موانع اقتصادی/ مالی، موانع سیاسی، موانع قانونی، موانع ساختاری/ نهادی، موانع فرآیندی، موانع استراتژیک، موانع اجرایی، موانع انسانی و موانع اجتماعی/ فرهنگی. هم‏چنین موانع فرعی عدم توسعه مشارکت بخش خصوصی – دولتی در پروژه‏های ملی به ترتیب اهمیت عبارت‏اند از: ناکارآمدی سیاست‏های پولی بانک مرکزی، مخدوش بودن وجهه بین المللی کشور، تغییر در قوانین و مقررات، فقدان نهادهای مالی قدرتمند، ظرفیت و مهارت پایین بخش دولتی برای مدیریت پروژه‏های مشارکت بخش خصوصی – دولتی، خط‏مشی ‏دولت در تأمین زیرساخت‏ها، فقدان نظارت مستمر بر مشخصات فنی پروژه‏های مشارکت بخش خصوصی – دولتی، عدم ثبات مدیریت‏ها در بخش دولتی و انگیزه کم بخش خصوصی در شراکت با بخش دولتی.

بررسی نقش مدیریت دانش در توانمندسازی روانشناختی کارشناسان و مدیران شعبات مرکزی شرکت های بیمه در تهران آیا رفتار رهبری اثر تعدیل گری معناداری دارد؟
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1392
  مریم حسین زاده بولاغی   حسن دانایی فرد

امروزه بزرگترین مزیت رقابتی یک سازمان در بکارگیری نیروی خلاق و ماهر و توجه به توانمندسازی کارکنان است. برای ارتقاء توانمندسازی روانشناختی راهبرد های متعددی پیشنهاد شده است. اما تاکنون پژوهشی در زمینه بررسی رابطه مدیریت دانش با توانمندسازی روانشناختی با توجه به نقش تعدیل گر رفتار رهبری در ایران صورت نگرفته است در این راستا پژوهش حاضر این ادعا را مورد آزمون قرار داده است. روش پژوهش در تحقیق حاضر کمی از نوع همبستگی بوده و به شکل میدانی اجرا شده است. جامعه آماری کارشناسان و مدیران شعبات مرکزی شرکت های بیمه در تهران انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه 87 سوالی که شامل سه مولفه مدیریت دانش و توانمندسازی روانشناختی و سبک رفتار رهبری بوده و با استفاده از طیف لیکرت جمع آوری شده، با کمک نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که: مدیریت دانش با توانمندسازی روانشناختی رابطه معناداری دارد و رفتار رهبری این رابطه را تعدیل می کند.

تعیین تاثیر استراتژی مدیریت استعدادها بر تعلق خاطر کارکنان شهرداری کرج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1394
  محسن هاشمی   جلیل دلخواه

چکیده: تعلق خاطر کارکنان مفهومی است که تضمین می کند کارکنان شغل و سازمانشان را متعلق به خود یا خود را متعلق به شغل یا سازمانشان بدانند. از سوی دیگر مدیریت استعداد فرایندی است که طی آن سازمان به شناسایی، جذب، پرورش و بکارگیری کارکنان با استعداد می پردازد و از این طریق سهم سازمان را از استعدادهای موجود در بازار کار فراهم می آورد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر پیاده سازی استراتژی مدیریت استعداد بر میزان تعلق خاطر کارکنان شهرداری کرج است. مدلی که در این پژوهش برای سنجش استراتژی مدیریت استعداد استفاده شده، شامل پنج مولفه مدیریت عملکرد، پاداش و قدردانی، جو و فرهنگ باز، ارتباطات و پرورش کارکنان است که تاثیر هر کدام به صورت مجزا بر تعلق خاطر کارکنان سنجیده شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از نظر روش گردآوری مطالب توصیفی – همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان شاغل در ساختمان مرکزی شهرداری کرج است که نمونه ای 168 نفری از میان آنها به صورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای محقق ساخته مبتنی بر پرسشنامه های سوئیم و کاپولا استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از نخبگان و اساتید دانشگاهی مورد تایید قرار گرفت و همچنین با آلفای کرونباخ 94% پایا تشخیص داده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه از آزمون های آماری همچون آزمون تحلیل واریانس، آزمون من- ویتنی، آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون کروسکال- والیس استفاده شد و نتایج حاصل از آنها حاکی از آن است که استراتژی مدیریت استعداد تاثیر مثبت و معناداری بر تعلق خاطر کارکنان شهرداری کرج دارد و همچنین مولفه های تشکیل دهنده مدیریت استعداد یعنی مدیریت عملکرد، پاداش و قدردانی، جو و فرهنگ باز، ارتباطات و پرورش کارکنان نیز هر یک به طور جداگانه تاثیر مثبت و معناداری بر روی تعلق خاطر کارکنان شهرداری دارند. واژه های کلیدی: استراتژی مدیریت استعداد، تعلق خاطرکارکنان، مدیرت عملکرد، جو و فرهنگ باز، پاداش و قدردانی، ارتباطات، پرورش کارکنان

طراحی مدل عوامل موثر بر سردرگمی خریداران و استراتژیهای مقابله باآن(مورد مطالعه خریداران قطعات یدکی موتورسیکلت)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت 1392
  سارا میرزایی چتابی   اصغر مشبکی

شناسایی عوامل موثر بر سردرگمی خریداران و شناسایی راهکارهایی برای کاهش این سردرگمی ها در هر صنعتی به شرکت های فروشنده کمک می کند تا برنامه بازاریابی خود را بهتر و موثرتر تدوین و اجرا نمایند. این امر به نوبه خود می تواند بر رفتار مصرف کننده در حین سردرگمی تاثیر گذارد.امروزه صنعت موتورسیکلت بعنوان یکی از قابل توجه ترین بخشهای خانواده صنعتی کشور به شمار میرود.از این رو رقابت گسترده قطعه سازان و موتورسیکلت سازان برای حضور در بازارها و لزوم جذب و حفظ مشتریان جهت بقا در این بازار بیش از پیش جلوه می نماید. بر همین اساس پژوهش حاضر بر روی 251نفر از خریداران بازار قطعات یدکی موتورسیکلت که در هنگام خرید خود دچار سردرگمی بوده اند، انجام گرفته است و به بررسی این موضوع می پردازد که عوامل موثر بر سردرگمی مصرف کننده در این بازار رقابتی را شناسایی و استراتژی های مقابله با آن را بیاید. همچنین پیامدهای ناشی از انتخاب استراتژی های متفاوت را بررسی و عوامل زمینه ای موثر بر آن را شناسایی می کند. پژوهش بدون فرضیه بوده و عوامل موثر از طریق روش گراندد تئوری و مصاحبه استخراج و بر اساس آن پرسشنامه طراحی و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش منجر به طراحی مدلی حاوی عوامل تاثیرگذار بر سردرگمی ، استراتژی های مقابله با آن ، عوامل تسریع کننده و موانع در تصمیم گیری خرید و در نهایت پیامدهای مثبت و منفی حاصل از انتخاب هریک از استراتژی ها برای مقابله با این پدیده ی سردرگمی شد. با استفاده از پرسشنامه هریک از عوامل مدل طراحی شده سنجیده و مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفت.

بررسی رابطه میان ادراک فضای سیاسی سازمان و عملکرد کارکنان (نقش تعدیلگری متغیرهای جمعیت شناختی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت 1394
  طیبه مسعودی منفرد   حسن دانایی فرد

هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه ی بین ادراک فضای سیاسی سازمان و عملکرد کارکنان با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری متغیرهای جمعیت شناختی جنس، تحصیلات و پست سازمانی می باشد. روش پژوهش از نوع توسعه ای- پیمایشی است.