نام پژوهشگر: مهدی محب الدینی

همسانه سازی، انتقال و بررسی بیان ژن پروانسولین انسانی در گیاه کاهو (lactuca sativa l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  مهدی محب الدینی   مختار جلالی جواران

دیابت بیماری است که بدن نمی تواند انسولین تولید کند یا به درستی از آن استفاده کند. اگرچه انسولین عموماً در باکتری یا مخمر برای استفاده تجاری تولید می شود اما در حال حاضر تحقیقات بر روی روش های دیگر تولید از جمله تولید پروتئین انسولین در گیاهان متمرکز شده است. گیاه کاهو (lactuca sativa l.) یک گیاه مناسب برای تولید پروتئین های نوترکیب و بویژه واکسن های خوراکی می باشد. این گیاه یکی از عمده ترین سبزی های برگی بوده و متعلق به خانواده asteraceae می باشد. در این مطالعه با استفاده از آغازگرهای مخصوص و روش pcr، ژن پروانسولین انسانی تکثیر شد. ژن تکثیر شده از روی ژل جداسازی و با آنزیم های خاص برش داده شد و در ناقل pcambia1304 همسانه سازی گردید. ناقل ساخته شده با روش های مختلف تأیید گردید. مهندسی ژنتیک کاهو به یک روش موثر و قابل اتکا کشت بافت نیاز دارد. برای این منظور، عوامل مختلف موثر بر باززایی کوتیلدون های کاهو از قبیل ژنوتیپ، سن ریزنمونه و غلظت های مختلف تنظیم کننده های رشد بررسی شدند. بالاترین میزان کالوس زایی در غلظت 7/2 میکرو مولار naa و 4/4 میکرو مولار ba بدست آمد. بالاترین میزان نوساقه زایی در غلظت های کم ba اتفاق افتاد. شرایط بهینه ای برای تراریخته سازی از هم کشتی نمونه های کوتیلدونی با اگروباکتریوم در محیط ms بدون هیچ گونه هورمون رشدی به مدت 48 ساعت بدست آمد. بعد از مرحله هم کشتی، نمونه های کوتیلدونی روی محیط کشت انتخابگر حاوی هیگرومایسین و سفوتاکسیم کشت شدند. بعد از انتقال کوتیلدون ها به محیط انتخابگر و پس از چند بار واکشتی ریزنمونه ها، گیاهان کاهوی تراریخت بدست آمدند. با استفاده از آنالیز pcr و southern blotting، حضور قطعه t-dna حاوی ژن پروانسولین انسانی در ژنوم کاهو اثبات گردید و همچنین انجام rt-pcr نسخه برداری از روی این ژن را تأیید نمود. آنالیز گیاهان تراریخته در سطح پروتئین با بهره گیری از آزمون های elisa و ایمونوبلاتینگ وجود پروتئین در گیاهان تراریخت را تأیید کردند. در ادامه این پروژه انتقال ژن پروانسولین به هسته گیاه توتون و کلروپلاست آن انجام شده است که مراحل آنالیز گیاهان توتون تراریخت شده هسته ای و کلروپلاستی در حال انجام است.

بررسی امکان باززایی گیاه سوسن چلچراغ (lilium ledebeourii) از طریق کشت سلول یا پروتوپلاست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  سید کریم تهامی   ناصر زارع

به مدت نیم قرن است محدودیت های موجود در تلاقی بین سوسن ها (دگر گرده افشانی) بدلیل وجود ناسازگاری و عدم تقارن ژنتیکی بین واریته های مختلف شناخته شده است. هیبرید سوماتیکی یا امتزاج پروتوپلاست ها یکی از ابزارهای اصلی در دورگ گیری بین گونه ای است، برای بهره مندی از مزایای این تکنیک، اولین قدم وجود یک سیستم بهینه برای آماده سازی و باززایی گیاه از پروتوپلاست می باشد. به منظور بهینه سازی جداسازی پروتوپلاست، تاثیر ترکیب های مختلف آنزیم های سلولاز (4 درصد، 2 درصد و 1 درصد) و پکتیناز (1 درصد و 2/0 درصد) و مدت زمان تیمار (12 و 24 ساعت) با آنزیم بر جداسازی و زنده مانی پروتوپلاست از گیاه سوسن چلچراغ مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت و هر آزمایش دو بار تکرار شد. نتایج نشان داد که تعداد پروتوپلاست (عملکرد پروتوپلاست) به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف تیمار آنزیمی قرار گرفت. سلولاز در سطح 4 درصد با میانگین 105×71/3 پروتوپلاست در یک میلی لیتر بیشترین تعداد پروتوپلاست، پکتیناز در سطح 1 درصد بیشترین تعداد پروتوپلاست و برای مدت زمان تیمار اعمال شده نیز مدت زمان 24 ساعت بیشترین تعداد پروتوپلاست را داشت . نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که سطوح مختلف سلولاز و زمان های مختلف و اثر متقابل سه جانبه سلولاز، پکتیناز، زمان در سطح احتمال 1 درصد اختلاف معنی دار داشتند. سلولاز 4 درصد، پکتیناز 2/0 درصد، 24 ساعت، قابلیت زنده مانی بیشتری داشت. اثرات متقابل سلولاز × پکتیناز، سلولاز × زمان، پکتیناز × زمان و سلولاز × پکتیناز × زمان نیز از نظر تعداد پروتوپلاست معنی دار (p?0.05) بود. بیشترین و کمترین تعداد پروتوپلاست بترتیب در تیمارهای آنزیمی حاوی سلولاز 4 درصد، پکتیناز 1 درصد و زمان 24 ساعت با میانگین 105×65/6 پروتوپلاست در یک میلی لیتر و سلولاز 1 درصد، پکتیناز2/0 درصد و زمان 12 ساعت کمترین تعداد پروتوپلاست رها سازی شده را داشت. بنابراین مناسب ترین تیمار برای رهاسازی پروتوپلاست از این گیاه، تیمار آنزیمی سلولاز 4 درصد، پکتیناز 1 درصد و زمان 24 ساعت بود. همچنین نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که تشکیل دیواره سلولی و کلونی در محیط مایع نسبت به محیط نیمه جامد آگارز بهتر بود. بیشترین تراکم کشت و تشکیل کالوس در محیط کشت حاوی یک میلی گرم در لیتر 2,4-d ، 2/0 میلی گرم در لیتر کینتین به همراه دو گرم در لیتر عصاره مخمر بدست آمد. کالوس های کوچک بعد از یک ماه کشت تشکیل شدند. گیاهچه های زیادی پس از انتقال کالوس های رشد یافته به محیط کشت حاوی تنظیم کننده های رشد گیاهی تشکیل شدند. محیط حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر naa به همراه با 5/1 میلی گرم در لیتر ba با میانگین 66/91 درصد بیشترین باززایی گیاهچه را داشت. مقایسه میانگین بین داده ها نشان داد که محیط کشت ms حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر naa به همراه با 5/1 میلی گرم در لیتر ba بیشترین باززایی با میانگین 66/91 درصد، تعداد پیازچه با میانگین 83/8، طول پیازچه با میانگین 7366/0، طول ریشه با میانگین 421/0 ، تعداد برگ با میانگین 66/13، طول برگ با میانگین 5052/0 تولید شد.

اثرات تغییرکاربری اراضی بر برخی شاخص های کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در استان اردبیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1392
  سعیده هاشمیان صوفیان   اسماعیل گلی کلانپا

بررسی تاثیر نوع کاربری اراضی بر خصوصیات خاک، از طریق ارزیابی تغییرات شاخص های کیفیت خاک امکان پذیر است. اینگونه مطالعات که با هدف ایجاد تعادل بین میزان تولید و حفظ و بهبود کیفیت منابع اراضی انجام می -گیرند، امکان شناسایی مدیریت های پایدار و به تبع آن پیشگیری از تخریب فزاینده خاک را فراهم می سازند. این تحقیق به منظور بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر برخی شاخص های کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در منطقه فندقلوی استان اردبیل در سه کاربری مجاور هم جنگل طبیعی، مرتع و زمین زراعی انجام گرفت. به این منظور، 30 نمونه خاک از افق سطحی (15-0 سانتی متری) از کاربری های مذکور (جمعآ 90 نمونه ) به صورت تصادفی برداشته شد. اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم معادل، کربن آلی، نیتروژن کل، پتاسیم و فسفرقابل استخراج، مقادیر شن، رس، سیلت، رطوبت اشباع، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، هدایت هیدرولیکی اشباع، جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی، تخلخل و تنفس میکروبی در نمونه های خاک مطابق روش های متداول اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد به ترتیب و به طور معنی دار (01/0p<) میانگین پارامترهای کربن آلی به میزان 66/62 و 66/48 درصد، نیتروژن کل به مقدار 08/76 و 17/52 درصد، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها 65/72 و 21/24 درصد، هدایت هیدرولیکی اشباع 38/59 و 57/28 درصد، تنفس 66/66 و 60 درصد، هدایت الکتریکی 72/14 و70/46 درصد، پتاسیم قابل استخراج 73/80 و 97/46 درصد، فسفر قابل استخراج 79/5 و 85/49، تخلخل کل 06/31 و 74/13 درصد در کاربری زراعی و مرتعی نسبت به جنگل کاهش ولی میانگین پارامترهای کربنات کلسیم معادل به مقدار 08/115 و 04/68 درصد، شن به مقدار 83/10 و 49/5 درصد و اسیدیته 49/20 و 90/18 درصد در کاربری زراعی و مرتعی نسبت به جنگل افزایش یافت. بیشترین همبستگی مثبت و معنی داربین کربن آلی با نیتروژن کل (**897/0r=) یافت شد. نتایج تجزیه فاکتورها نشان داد فاکتور 1، 2 و 3 در مجموع 638/70 درصد از کل واریانس را توجیه کردند و فاکتور اول بیش از 90 درصد واریانس را در شن توجیه کرد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، تغییر کاربری اراضی جنگلی به زراعی و مرتعی باعث کاهش کیفیت خاک در منطقه فندقلوی اردبیل گردید.

تأثیر نانو ذرات روی و آهن، اسید هیومیک و بنزیل آدنین بر متابولیت های ثانویه سوسن چلچراغ (lilium ledebourii bioss) در شرایط درون شیشه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1392
  سکینه کریمی قلعه تکی   اسماعیل چمنی

متابولیت¬های ثانویه ترکیباتی متنوعی می¬باشند که عملکردهای متفاوتی را درچرخه زندگی گیاه برعهده دارند. از مهم¬ترین نقش¬های متابولیت¬های ثانویه می¬توان به حافظت از گیاهان در برابر تنش¬های زیستی و غیر زیستی، اشاره داشت. از برخی راهبردها در راستای بهبود عملکرد متابولیت¬های ثانویه در گیاهان استفاده می¬شود، که می¬توان به محرک¬های مختلف زیستی و غیر زیستی اشاره داشت. بسیاری از این محرک¬ها باعث تسریع تولید انواع وسیعی از متابولیت¬های ثانویه در شرایط درون شیشه¬ای می¬گردند. امروزه محققان تلاش می¬کنند ترکیبات دارویی با ارزشی را از طریق کشت بافت تولید کنند. درهمین راستا در پژوهش حاضر از محرک¬هایی مانند نانو ذرات فلزات سنگین و تنظیم کننده¬های رشد به منظور تولید متابولیت¬های ثانویه سوسن چلچراغ (lilium ledebourii bioss) در شرایط درون شیشه¬ای استفاده شد. در این آزمایش اثر غلظت¬های مختلف نانو ذرات روی و آهن (0، 10، 25، 50، 75 و 100 میلی¬گرم بر لیتر)، هیومیک اسید (0، 50، 100، 500 و 1000 میلی¬گرم بر لیتر) و بنزیل آدنین (0، 1، 2، 3و 4 میلی¬گرم بر لیتر) بر محتوای فنل، آنتوسیانین و فلاونوئید سوسن چلچراغ در شرایط درون شیشه¬ای مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش براساس طرح فاکتوریل بر پایه کاملاً تصادفی و با چهار تکرار اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها نشان داد محتوای فنل و غلظت فلاونوئید در سطح احتمال 1% و غلظت آنتوسیانین در سطح احتمال 5% معنی¬دار گردید. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده¬ها در زمینه شاخص فنل نشان داد بیشترین محتوای فنل را، تیمار ba (بنزیل¬آدنین) با غلظت mg l-1 1 به خود اختصاص داد. همچنین مقایسه میانگین داده¬ها نشان داد، بیشترین غلظت آنتوسیانین از تیمار ha (هیومیک اسید) با غلظت mg l-1 500 بدست آمد. براساس مقایسه میانگین داده¬ها بیشترین غلظت فلاونوئید در سه طول موج 270، 300 و 330 نانومتر، به ترتیب تیمارهای کلات آهن با غلظت¬هایmg l-1 10 و mg l-125، نانواکسید آهن در غلظت mg l-1 100 و بنزیل آدنین در غلظتmg l-1 1 به خود اختصاص دادند.

بررسی اثر تنظیم کننده های رشد گیاهی بر باززایی درون شیشه ای گیاه دارویی شیکوره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  حمیرا هادیزاده   مهدی محب الدینی

چکیده: شیکوره (cichorium intybus l.) یکی از گیاهان دارویی مهمی می باشدکه به تیره آستراسه تعلق دارد. آن دارای انواع مختلف ترکیبات دارویی می باشد. ریشه، برگ و بذر آن دارای تعدادی ترکیبات دارویی مهمی مثل اینولین، سزکوئی ترپن، لاکتون ها، کومارین، فلاونیدها و ویتامین هاست. تحقیق حاضر به منظور تعیین مناسبترین غلظت تنظیم کننده های رشد گیاهی (اکسین و سایتوکنین) برای تولید گیاهچه های درون شیشه ای با استفاده از ریز نمونه های برگ، دمبرگ، کوتیلدون و هیپوکوتیل انجام گرفت. بذور گیاه شیکوره بعد از ضدعفونی جهت جوانه زنی در محیط کشت ms کشت گردیدند. ریز نمونههای برگ، دمبرگ، کوتیلدون و هیپوکوتیل در محیط کشت حاوی تنظیم کننده های رشد گیاهی iaa، naa، ba،kin و tdz به تنهایی و یا به صورت ترکیب (هورمونی) جهت القای کالوس و باززایی شاخه کشت گردیدند. ریز نمونه های برگ و دمبرگ در ترکیب هورمونی آزمایش شده با تنظیم کننده های رشد گیاهی naa و ba و ریز نمونه های کوتیلدون و هیپوکوتیل در ترکیب هورمونی آزمایش شده با تنظیم کننده های رشد گیاهی naa و tdz کالوس زایی کردند. بیشترین درصد باززایی و میانگین تعداد شاخه در ریز نمونه برگ در محیط کشت msحاوی mg l-1 naa 1/0 + mg l-1 tdz5/0 ( 75 درصد و 1/3 عدد) بدست آمد. ریز نمونه دمبرگ در محیط کشت ms حاوی mg l-1 naa3/0 + mg l-1 ba 1/0 بهترین واکنش را با 73 درصد و 73/2 عدد بهترین واکنش را به باززایی و میانگین تعداد شاخه داشت. بیشترین درصد باززایی و میانگین تعداد شاخه در ریز نمونه کوتیلدون در محیط کشت ms حاوی naa mg l-11/0 + mg l-1 tdz3/0 ( 3/83 درصد و 3/3 عدد) بدست آمد. ریز نمونه هیپوکوتیل در محیط کشت ms حاوی mg l-1 naa 1/0 + mg l-1 ba5/0 بهترین واکنش را با 51 درصد و 1 عدد بهترین واکنش را به باززایی و میانگین تعداد شاخه داشت. بیشترین درصد باززایی و میانگین تعداد شاخه در ریز نمونه کوتیلدون 2 روزه در محیط کشت ms حاوی mg l-1 naa 1/0 + mg l-1 tdz 3/0 (87/96 درصد و 8/3 عدد) بدست آمد. در مرحله ریشه زایی نوساقه ها در محیط کشت ms کامل و ms 2/1 حاوی غلظت های مختلف اکسین های iaa، iba و naa آزمایش شدند بهترین ریشه دهی و میانگین تعداد ریشه و طول شاخه و ریشه در محیط کشت ms کامل و غلظت mg l-15/1 هورمون iaa حاصل شد.

القاء ریشه های موئین تراریخته گیاه گل راعی (hypericum perforatum l) به کمک اگروباکتریوم رایزوژنز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - پژوهشکده کشاورزی 1392
  وحیده بی وادی   ناصر زارع

گل راعی hypericum perforatum l یکی از گیاهان دارویی است که حاوی متابولیت¬های ثانویه هایپرسین و هایپرفورین می¬باشد. این متابولیت¬ها دارای خاصیت ضد ایدز، ضد سرطان ضد افسردگی می¬باشد.در پژوهش حاضر امکان دستورزی ژنتیکی h perforatum با هدف القای ریشه موئین بررسی شد. در بخش اول این پژوهش، هم¬کشتی ریزنمونه گره ساقه با استفاده از سه سویه آگروباکتریوم رایزوژنز (15834، 11325 و a4) انجام شد. جهت بهینه نمودن رشد ریشه¬های موئین و افزایش میزان متابولیت، چندین آزمایش صورت گرفت. در ازمایش اول اثر چهار محیط کشت b5، ms2/1، ms4/1 و ms مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین درصد و تعداد ریشه در محیط کشت b5 و ms2/1 و اثر سویه باکتری 15834 مشاهده گردید. در آزمایش بعدی اثر سه غلظت زغال فعال در دو محیط کشت b5 و ms2/1 به طورمجزا مورد بررسی قرار گرفت نتایج حاصل نشان داد غلظت 1 گرم در لیتر زغال فعال در هر دو محیط نتیجه¬ی مطلوب تری در بر داشت.در آزمایش سوم تاثیر غلظت¬های مختلف ساکارز بر روی رشد ریشه¬های موئین مورد ارزیابی قرار گرفت. 20 گرم در لیتر ساکارز دارای بالاترین درصد و تعداد ریشه موئین بود. در ادامه اثر سه غلظت اسید اسکوربیک در محیط کشت مورد مطالعه قرار گرفت. مشاهده گردید با افزایش غلظت اسید اسکوربیک درصد و تعداد تولید ریشه¬های موئین کاهش یافت. بکارگیری غلظت¬های مختلفی از cacl2 و fenaedta نقش بسزایی در افزایش رشد ریشه¬ها نشان داد. استفاده از غلظت¬100 میکرومولار استو سرینگون باعث کاهش درصد و تعداد ریشه گردید. در این پژوهش مشخص شد در کلیه محیط-های مورد آزمایش با افزایش مدت زمان تلقیح و هم¬کشتی درصد و تعداد ریشه¬های موئین افزایش یافت. همچنین اثر سویه باکتری در محیط ¬های مختلف متفاوت بود. در نهایت ماهیت تراریختی ریشه¬های موئین در مقایسه با شاهد، تایید شد. الکتروفورز محصولات pcr، تلفیق موفق t-dna در ژنوم ریشه¬های موئین و گره ساقه¬های باززا شده از ریشه¬های موئین را اثبات کرد. در مرحله آخر اثر مواد محرک از جمله متیل جاسمونات، کیتوسان ، عصاره مخمر و سویه باکتری هر کدام در سه غلظت بر میزان تولید هایپرسین و هایپرفورین بررسی شد. اندازه¬گیری این دو متابولیت با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا انجام شد. نتایج نشان داد که غلظت 50 میلی گرم در لیتر عصاره مخمر بیشترین اثر را بر تولید هایپرسین و هایپر فورین دارد.

بررسی کارایی علفکش های تری فلورالین، اتال فلورالین و پندی متالین در کنترل علف های هرز مزارع سیب زمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  همایون فرجی   محمدتقی آل ابراهیم

به منظور بررسی کارایی علفکش¬های تری¬فلورالین، اتال¬فلورالین و پندی¬متالین در کنترل علف¬های هرز مزارع سیب-زمینی، آزمایشی مزرعه¬ای در سال 1392 در مرکز تحقیقات کشاورزی آلاروق اردبیل انجام شد. آزمایش به صورت دز پاسخ در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی اجرا شد. در این آزمایش علفکش¬های تری¬فلورالین و اتال¬فلورالین هر یک در دزهای (125/0، 25/0، 5/0، 1، 2 و 4 لیتر ماده موثره در هکتار) و پندی¬متالین در دز¬های (25/0، 5/0، 1، 2، 4 و 6 لیتر ماده موثره در هکتار) به کاربرده شد. نتایج نشان داد علفکش¬ها تاثیر معنی¬داری بر کاهش تراکم و وزن خشک کل علف¬های هرز، تراکم و وزن خشک علف¬های¬هرز تاج¬خروس و سلمه¬تره در مرحله رشد¬رویشی و مرحله گلدهی سیب¬زمینی داشتند. همچنین تاثیر آن¬ها بر عملکرد و اجزای عملکرد سیب¬زمینی معنی¬دار بود. علفکش¬های اتال¬فلورالین و تری-فلورالین در دز 4 لیتر و پندی¬متالین در دز 6 لیتر ماده موثره در هکتار میانگین تراکم کل علف¬های هرز در مرحله رشد رویشی سیب¬زمینی را به ترتیب به میزان 37/93، 30/88 و 37/93 درصد و در مرحله گلدهی سیب¬زمینی به میزان 9/91، 74/88 و 90/91 درصد نسبت به شاهد آلوده به علف¬هرز کاهش داد. همچنین در دز¬های ذکر شده در هر دو مرحله رشد رویشی و گلدهی وزن خشک کل علف¬های هرز را بیش از 70 درصد نسبت به شاهد کاهش یافت. نتایج نشان داد که علفکش پندی¬متالین در کنترل علف¬هرز سلمه¬تره بیش از دو علفکش دیگر موثر بود. حضور علف¬های هرز در مقایسه با عدم حضور آن¬ها عملکرد غده سیب¬زمینی را 57/61 درصد کاهش داد. بیش¬ترین عملکرد غده (928/27 تن در هکتار) در تیمار کنترل کامل علف¬های هرز به دست آمد که از نظر آماری تفاوت معنی¬داری با سایر تیمار¬ها داشت. در بین تیمارهای علفکشی، بالاترین عملکرد کل سیب¬زمینی (391/24 و 807/23 تن در هکتار) در تیمار کاربرد علفکش پندی¬متالین در دزهای 4 و6 لیتر ماده موثره در هکتار مشاهده شد. کم¬ترین عملکرد غده سیب¬زمینی در تیمار عدم کنترل علف¬های هرز (732/10 تن در هکتار ) و کاربرد علفکش اتال¬فلورالین در دز 125/0 لیتر در هکتار (993/10 تن در هکتار) مشاهده شد.

تأثیر اسید هیومیک بر رشد و نمو گل شاخه بریده آنتوریوم در شرایط کشت خاکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1393
  صادق ولیلو   مهدی محب الدینی

این آزمایش به منظور بررسی تأثیر اسید هیومیک (در غلظت¬های 0، 100، 1000 و 2000 میلی¬گرم بر لیتر) بر شاخص¬های رشدی گل آنتوریوم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال های92-93 انجام شد. در این آزمایش از یک رقم تجاری )سانگلو( گل آنتوریوم استفاده شد. نشاها در داخل گلدان های پلاستیکی در بستر خاک کشت شدند. به صورت هفتگی میزان رشد و نمو، ارتفاع گیاه، تعداد برگ، میزان کلروفیل و پس از به گل رفتن مدت زمان کاشت تا گلدهی اندازه گیری شدند و در مرحله غنچه نیمه باز شاخه های گل دهنده و اندامهای هوایی قطع شده و وزن تر اندام هوایی و خشک اندام هوایی¬-های تعیین شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها نشان دادند که تیمارهای مختلف تأثیر قابل توجهی بر ارتفاع، تعداد برگ، کلروفیل، قطر ساقه اصلی، ارتفاع، وزن تر اندام های هوایی و وزن خشک اندام های هوایی و همچنین میزان کلروفیل کل داشته اما بر روی سطح برگ، تأثیر معنی¬داری نداشته اند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده¬ها نشان دادند که بین تیمارهای مختلف، تیمار 1000 میلی¬گرم بر لیتر بیشترین تأثیر را در ارتفاع و تعداد برگ گیاه نسبت به سایر غلظت ها دارد. میزان کلروفیل و قطر ساقه گل آنتوریوم در غلظت¬های 100 میلی گرم در لیتر تأثیر مثبت و معنی داری نسبت به سایر غلظت ها نشان داد. غلظت های کم اسید هیومیک (100میلی گرم در لیتر) تأثیر معنی داری در وزن تر و خشک اندام های هوایی داشت ولی وزن تر و خشک ریشه معنی دار نشد. در این پژوهش اثر اسید هیومیک بر میزان فسفر و کلسیم معنی دار شد در حالی که این تیمارها بر میزان سدیم و پتاسیم اختلاف معنی داری نداشتند.

بررسی اثر تنظیم کننده های رشد گیاهی روی کالوس زایی و باززایی درون شیشه ای توده های بومی گیاه دارویی شنبلیله (trigonella foenum– graecum)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1393
  حسن حسنی جیفرودی   بهروز اسماعیل پور

شنبلیله با نام علمی trigonella foenum– graecum گیاهی یکساله از تیره بقولات است. ریشه، برگ و بذر آن دارای ترکیبات دارویی مهمی مثل پلی¬ساکاریدها، گالاکتومننان¬ها، موسیلاژها و ساپونین¬های مختلف از قبیل دیوسژنین، یاموژنین و روغن¬های فرار و آلکالوئیدهایی از قبیل کولین و تری¬گونلین می¬باشد. تحقیق حاضر به منظور تعیین مناسبترین غلظت تنظیم کننده¬های رشد گیاهی (اکسین و سایتوکنین) برای تولید گیاهچه¬های درون¬شیشه-ای با استفاده از ریزنمونه¬های کوتیلدون، هیپوکوتیل و برگ دو ژنوتیپ ایرانی (اردستانی و نیشابوری) گیاه دارویی شنبلیله جهت استفاده در مطالعات بعدی انجام گرفت. بذور گیاه شنبلیله بعد از ضدعفونی جهت جوانه¬زنی در محیط کشت ms کشت شدند. ریزنمونه¬های کوتیلدون، هیپوکوتیل و برگ در محیط کشت حاوی تنظیم کننده¬های رشد گیاهی iba، naa، ba، tdz جهت القای کالوس و باززایی مستقیم کشت گردیدند. این آزمایشات بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. تمام داده¬های مربوط با استفاده از نرم¬افزار آماری spss16 تجزیه شدند و مقایسه میانگین تیمارها با آزمون چند دامنه¬ای دانکن انجام گرفت. ریزنمونه¬های کوتیلدون و هیپوکوتیل ژنوتیپ¬های اردستانی و نیشابوری در هر دو ترکیب آزمایش شده با تنظیم کننده¬های رشد گیاهی naa + ba و iba + tdz کالوس¬زایی کردند. در حالیکه ریزنمونه¬های برگ هر دو ژنوتیپ اردستانی و نیشابوری تنها در محیط¬های کشت حاوی ترکیب naa + ba کالوس¬زایی کردند. ریزنمونه¬های کوتیلدون و برگ هر دو ژنوتیپ اردستانی و نیشابوری باززایی نکردند. ریزنمونه¬های هیپوکوتیل ژنوتیپ نیشابوری در هر دو ترکیبnaa + ba و iba + tdz باززایی مستقیم کردند. باززایی مستقیم ریزنمونه¬های هیپوکوتیل ژنوتیپ اردستانی تنها در ترکیب iba + tdz بدست آمد. بیشترین درصد باززایی مستقیم (5/37 درصد) در ریزنمونه¬های هیپوکوتیل ژنوتیپ نیشابوری در محیط کشت ms حاوی iba mg l-1 05/0 + tdz mg l-1 35/0 مشاهده شد.

اثرات نمک¬پاشی جاده¬ای بر فعالیت میکروبی خاک در اراضی مرتعی (مطالعه موردی: جاده نیر-سراب)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  زهرا فرجیان   علی اشرف سلطانی طولارود

نمک پاشی جاده ای به عنوان یک روش مطمئن به منظور حفظ امنیت جاده ها در زمستان می شود. مصرف ضد یخ های شیمیایی از جمله نمک کلرید سدیم در گردنه های برف گیر کشور می تواند باعث افزایش شوری خاک در اراضی مرتعی نزدیک جاده ها و در نتیجه صدمه دیدن جامعه میکروبی خاک گردد. برای بررسی این موضوع، تعداد 48 نمونه خاک دست خورده از سه مکان برف گیر با مصرف زیاد نمک در اراضی مرتعی حاشیه جاده نیر– سراب در فواصل عمودی 2 ، 5 و 10 متری پایین شیب جاده و 20 متری بالای شیب جاده (به عنوان شاهد) در چهار تکرار طی دو فصل بهار و پاییز نمونه ها از عمق 0 تا 15 سانتی متری تهیه گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی اجرا گردید. نمونه های خاک پس از عبور دادن از الک 2 میلی متری در کیسه های پلاستیکی بسته بندی و در داخل فلاسک یخ دار به آزمایشگاه منتقل و در دمای 4 درجه سانتی گراد و در تاریکی به منظور بررسی شاخص های زیستی نگه داری شد. از شاخص های شیمیایی میزان ماده آلی خاک، هدایت الکتریکی (ec) و از شاخص¬های زیستی تعداد ریز موجودات خاک، تنفس میکروبی پایه، تنفس تحریک شده با بستره، کربن زیست توده میکروبی و ضریب متابولیکی در نمونه های خاک اندازه گیری گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در هر سه مکان، میزان ecدر فواصل 2 و 5 متری در هر دو فصل (پاییز و بهار) نسبت به شاهد بیشتر بود. نمک پاشی جاده ای و افزایش شوری خاک موجب کاهش معنی دار (0/01 >p ) تمام شاخص¬های زیستی مورد مطالعه در فواصل نزدیک به سطح جاده ( 2 و 5 متری) نسبت به شاهد گردید. میزان ضریب متابولیکی (qco2) افزایش معنی داری در نقاط نزدیک به جاده در مقایسه با شاهد نشان داد. میزان جمعیت ریز¬موجودات خاک بین 5^10 ×8/7 تا 7^10 × 1/96 و 5^10 × 6/8 تا 7^10 × 2/9 تعداد در گرم خاک، کربن زیست توده میکروبی بین 150 تا 340 و 150 تا 400 میلی گرم کربن در کیلوگرم خاک، تنفس پایه میکروبی بین 0/26 تا 0/39و 0/26 تا 0/68 میلی گرم co2 بر گرم خاک در روز، تنفس تحریک شده با بستره بین 0/35 تا 0/58و 0/440 تا 1/18 میلی گرم co2 بر گرم خاک در روز و ضریب متابولیکی بین 0/86 تا 3 و 1/5 تا 1/9 میلی گرم co2 بر میلی گرم کربن زیست توده میکروبی در روز به ترتیب در فصول پاییز و بهار تغییر نمود. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که نمک پاشی جاده ای موجب کاهش فعالیت میکروبی در اراضی مرتعی نزدیک به جاده می شود.

غربال گری درون شیشه ای ژنوتیپ های گل محمدی نسبت به تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1392
  اصغر پورحسن   اسماعیل چمنی

گل¬محمدی از گروه رزهای معطر می¬باشد. منشاء گل¬محمدی ایران و نواحی شرقی بوده و گل ملی ایران است. بیشترین کاربرد گل¬محمدی، عصاره¬گیری از گلبرگ¬ها، روغن گیری و تولید گلاب است. خشکی یکی از تنش¬های محیطی مهم در کاهش رشد، توسعه و تولید گیاهان می¬باشد. به منظور بررسی واکنش ژنوتیپ های گل¬محمدی به تنش خشکی در شرایط کشت بافت و بررسی میزان تحمل به خشکی این ژنوتیپ ها، آزمایشی با 4 ژنوتیپ¬ جمع¬آوری شده از مناطق مختلف استان اردبیل در 4 سطح خشکی ایجاد شده با پلی اتیلن گلیکول (0، 15، 30 و 45 گرم¬در لیتر) به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 91-92 در آزمایشگاه کشت بافت گروه علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. در طول آزمایش شاخص¬های مورفو فیزیولوژیکی ژنوتیپ ها مورد اندازه¬گیری قرار گرفت. همچنین تحمل به خشکی ژنوتیپ ها با استفاده از محتوای پرولین آزاد برگی ژنوتیپ ها تعیین شد. بر اساس صفات رویشی اندازه-گیری شده (درصد برگ¬های سبز و نکروزه، وزن¬تر شاخساره و ریشه، تعداد و طول ساقه و ریشه در هر ریزنمونه و ...) مشخص گردید ژنوتیپ منطقه گرمی نسبت به سه ژنوتیپ دیگر برتری داشت و با توجه به عملکرد رویشی مطلوب ژنوتیپ گرمی به عنوان ژنوتیپ احتمالی مقاوم به تنش خشکی انتخاب شد و ژنوتیپ اردبیل نیز حساس¬ترین ژنوتیپ احتمالی به تنش خشکی بود. بیشترین میزان پرولین آزاد برگ در سطوح متفاوت تنش به ترتیب در ژنوتیپ های گرمی، خلخال، مشکین¬شهر و اردبیل بدست آمد. با توجه به شاخص¬ حساسیت به تنش (ssi) مشخص شد ژنوتیپ خلخال حساس¬ترین و ژنوتیپ گرمی مقاوم¬ترین ژنوتیپ بومی گل¬محمدی به تنش خشکی می¬باشند. بر اساس شاخص¬های تحمل به خشکی (tol)، مقاومت به تنش (sti)، میانگین بهره¬وری تولید (mp) و میانگین هندسی (gmp) نیز به ترتیب ژنوتیپ های گرمی، خلخال، مشکین¬شهر مقاوم¬ترین ژنوتیپ ها به تنش خشکی بودند و ژنوتیپ اردبیل کمترین میزان تحمل به خشکی را داشت.