نام پژوهشگر: یونس رضایی دانش

تأثیر قارچ میکوریزای آرباسکولار(glomus intraradices) بر روی برخی پارامترهای فیزیولوژیکی گیاه یونجه( medicago sativa) تحت تنش سرب
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم پایه 1392
  سمانه کهرمی   فرزانه نجفی

همزیستی گیاه با قارچ های میکوریز آرباسکولار در خاک های آلوده به فلزات سنگین می تواند رشد، تغذیه و مقاومت گیاه به فلزات سنگین را تحت تأثیر قرار دهد. سرب یک عنصر غیر ضروری است که اثر منفی بر روی رشد و نمو گیاهان دارد. در این مطالعه اثر قارچ میکوریزای آرباسکولار glomus intraradices بر روی رشد، محتوای رنگیزه های فتوسنتزی، پروتئین، آنزیم های آنتی اکسیدان، پرولین و فنل گیاه یونجه تحت تنش سرب مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش با استفاده از دوتیمار(میکوریزایی و غیرمیکوریزایی) و پنج غلظت نیترات سرب (0، 60، 120، 180 و 240 میکرومولار) انجام شد. نتایج نشان داد که قارچ میکوریزای آرباسکولار اثر معنی داری بر وزن تر وخشک ریشه، ساقه و برگ داشته و حضور قارچ منجر به کاهش اثر منفی سمیت سرب می شود. همچنین محتوای کلروفیلی، کاروتنوئیدی و پروتئین نیز در اثر سمیت سرب کاهش می یابد ولی در گیاهان میکوریزایی میزان آن ها بالاتر از گیاهان غیرمیکوریزایی است. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان با افزایش سرب، افزایش یافت که در ریشه گیاهان میکوریزی، فعالیت آنزیم ها بیشتر از گیاهان غیر میکوریزی بود. فعالیت بیشتر آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در برگ گیاهان میکوریزی مشاهده شد، ولی فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز در گیاهان غیر میکوریزی بیشتر بود. پرولین نیز با افزایش سرب افزایش یافت. میزان پرولین تحت تنش سرب در ریشه گیاهان میکوریزی بیشتر بود ولی برگ گیاهان غیر میکوریزی دارای میزان پرولین بیشتری بود. فنل ریشه نیز با افزایش سرب افزایش یافت که میزان آن در گیاهان میکوریزی بیشتر بود.

شناسایی قارچ های میکوریزی آربسکولار همزیست با درختان بنه (pistacia atlantica) و خنجوک (p. khinjuk) در استان ایلام و اثرات آنها بر رشد نهال های تحت تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1390
  جواد میرزایی   ابراهیم محمدی گل تپه

همزیستی قارچ های میکوریزی با ریش? گیاهان عالی، یکی از مهمترین انواع همزیستی اجباری در طبیعت بوده که فواید بی-شماری از جمله جذب آب و عناصر غذایی برای گیاه میزبان دارد. علی رغم اثر مفید این قارچ ها در رشد و استقرار گیاه میزبان، به ویژه در شرایط استرس زا، پژوهش های کمی در خصوص این میکروارگانیسم های مفید انجام شده است. بدین-منظور، در مرحل? اول این تحقیق، قارچ های میکوریزی همزیست با درختان بنه و خنجوک در استان ایلام شناسایی و رابط? فراوانی هاگ ها و کلنیزاسیون ریش? درختان با عوامل محیطی (فیزیوگرافی و خاکی) و غیرمحیطی تعیین شد. نتایج نشان داد که در منطق? مورد مطالعه 19 گون? قارچ میکوریزی آربوسکولار، شامل 17 گونه از جنس glomus و از جنسgigaspora و entrophospora هرکدام یک گونه، با درختان بنه و خنجوک همزیستی دارند، هرچند که درصد کلینزاسیون آن ها با ریش? درختان کم می باشد. علاوه بر این، فراوانی هاگ در این رویشگاه ها با قطر درخت، ضخامت لاشبرگ و ماد? آلی همبستگی مثبت و با وزن مخصوص ظاهری و فسفر همبستگی منفی دارد. در مرحل? دوم تحقیق، قارچ های میکوریزی شناسایی شده با استفاده از روش کشت تله ای تکثیر و پس از تلقیح به نهال های بنه و خنجوک، اثرات آنها بر رشد نهال های تحت استرس خشکی در شرایط گلخانه ای ارزیابی شد. نتایج نشان داد که با افزایش رطوبت خاک، درصد کلنیزاسیون ریش? نهال ها افزایش می یابد، اما از این نظر اختلاف معنی داری بین نهال های دو گونه وجود ندارد. تنش خشکی به طور معنی داری سبب کاهش زنده مانی، ارتفاع، قطر یق?، طول ریشه، حجم ریشه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، کلروفیل برگ، طول جوان? انتهایی و افزایش دمای سطح برگ نهال ها در هر دو گونه شد، در حالی که قارچ های میکوریز اثرات منفی تنش خشکی را تعدیل کرده و سبب افزایش فتوسنتز، تعرق، ارتفاع نهال، قطر یق? نهال، طول جوان? انتهایی، حجم ریشه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی نهال ها گردید. اما بر زنده مانی، هدایت روزنه ای، کلروفیل و طول ریشه تأثیر معنی داری نداشت. استرس خشکی سبب افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپر اکسیددیسموتاز، پراکسیداز اندام و پرولین نهال های بنه و خنجوک گردید و میکوریز سبب کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز در اندام هوایی و ریش? نهال ها و پرولین در اندام هوایی خنجوک گردید. میکوریز همچنین سبب افزایش جذب عناصر نیتروژن و فسفر قسمت هوایی و ریش? نهال های بنه و خنجوک گردید. علاوه بر این، میزان جذب پتاسیم در نهال های میکوریزی خنجوک بیشتر از نهال های غیرمیکوریزی آن بود. بنابراین با توجه به نقش قارچ های میکوریزی آربوسکولار در افزایش رشد قطری، ارتفاعی و سایر پارامترهای مرفولوژیک، فیزیولوژیک، بیوشیمیایی و جذب عناصر در نهالهای بنه و خنجوک، می توان آن ها را به عنوان یک راهکار جهت افزایش موفقیت نهالکاری با این گونه ها، در مناطق جنگلی زاگرس پیشنهاد داد.

شناسایی مکان ژن های کنترل کننده ی مقاومت جزئی به بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی طوقه در آفتابگردان (.helianthus annuus l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  معصومه عموزاده   بابک عبدالهی مندولکانی

در این مطالعه جمعیتی شامل 99 لاین اینبرد نوترکیب (ril) که از تلاقی بین دو لاین pac2 و rha266 حاصل شده بودند برای مکان یابی ژن های مقاومت به بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی یقه ساقه آفتابگردان مورد استفاده قرار گرفت. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با سه تکرار تحت شرایط کنترل شده انجام گرفت. لاین های خالص نوترکیب و والدینشان به وسیله جدایه ( (sskh41از قارچ s. sclerotiorum با قدرت بیماری زایی متوسط آلوده شدند. مقاومت به بیماری با اندازه گیری درصد ناحیه نکروز شده طوقه سه روز پس از آلودگی ارزیابی شد. مکان یابی با استفاده از یک نقشه پیوستگی نشانگرهای ssr و snpصورت گرفت. تجزیه واریانس تفاوت معنی داری بین لاین ها برای مقاومت به بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی طوقه آفتابگردان نشان داد (p ? 0.05). توزیع فراوانی لاین های اینبرد نوترکیب و والدینشان برای مقاومت به بیماری الگوی پیوسته ایی را نشان داد. با استفاده از روش cim، 5 مکان ژنی روی گروه های لینکاژی 1، 3، 8، 10 و 17 برای درصد ناحیه نکروز شده شناسایی شد. به منظور بررسی مقاومت جزئی اختصاصی و غیر اختصاصی جدایه برای پوسیدگی اسکلروتینیایی طوقه، داده های فنوتیپی داور و همکاران (2010) همراه با داده های حاصل از این آزمایش همزمان مورد تجزیه qtl قرار گرفتند. 11 جایگاه ژنی بر روی 11 گروه پیوسته برای مقاومت جزئی به هر دو ایزوله شناسایی شد. 5 جایگاه ژنی روی 5 گروه پیوسته 1، 3، 8، 10 و 17 برای مقاومت نسبی به جدایه sskh41 و 9 جایگاه ژنی بر روی 9 گروه پیوسته 1، 2، 8، 9، 11، 14، 15، 16 و 17 برای مقاومت نسبی به جدایه ssu107 شناسایی شد. از میان 14 qtl شناسایی شده 6 qtl مشترکا برای هر دو جدایه شناسایی شد که روی گروه های پیوسته 1، 8، 17 قرار گرفته بودند. نتایج این مطالعه نیاز به بررسی بیماری زایی جدایه های مختلف قارچ اسکلروتینیا بر روی آفتابگردان در اجرای برنامه های اصلاح مقاومت به این بیماری را تایید می کند.

تاثیر دو گونه قارچ مایکوریزا بر جذب برخی عناصر غذایی و صفات مرتبط با تحمل خشکی در دو رقم توت فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  لیلی محمدی   تیمور جوادی

تنش خشکی یکی از عوامل تنش زای محیطی است که رشد و تولید محصول را محدود می کند. روش ها و ‏استراتژی های برای القا مقاومت به تنش یا اصلاح اثرات زیانبار خشکی بر گیاهان مورد توجه زیادی قرار ‏گرفته است. یکی از راهکارها برای غلبه بر اثرات نامطلوب تنش خشکی کاربرد قارچ مایکوریزا است. ‏مایکوریزا‎ ‎نشان‎ ‎دهنده‎ ‎مشارکت‎ ‎همزیستی‎ ‎بین‎ ‎قارچ‎ ‎و‎ ‎ریشه‎ ‎گیاه‎ ‎میزبان‎ ‎می باشد. در‎ ‎این‎ ‎همزیستی قارچ،‎ ‎قند،‎ ‎اسیدهای آمینه،‎ ‎ویتامین ها‎ ‎و‎ ‎برخی‎ ‎مواد‎ ‎آلی‎ ‎دیگر‎ ‎را‎ ‎از‎ ‎میزبان‎ ‎دریافت‎ ‎و‎ ‎در‎ ‎مقابل مواد‎ ‎معدنی و‎ ‎بیشتر‎ ‎از‎ ‎سایر‎ ‎مواد،‎ ‎فسفات‎ ‎را از‎ ‎خاک‎ ‎جذب‎ ‎و‎ ‎در‎ ‎اختیار‎ ‎گیاه‎ ‎قرار‎ ‎می دهد‎.‎‏ به منظور بررسی اثر دو گونه‎ ‎قارچ مایکوریزا ‏بر برخی صفات در دو رقم توت فرنگی در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب ‏طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و سه فاکتور آبیاری (آبیاری کامل و تنش خشکی 10- بار) و فاکتور قارچ ‏مایکوریزا در سه سطح (شاهد، گونهglomus mosseae ‎‏ و ‏glomus intraradices‏) و دو رقم ‏توت فرنگی (پاروس و کوئین الیزا) انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده تنش خشکی باعث کاهش صفات ‏رویشی مانند سطح برگ، وزن خشک برگ، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، محتوای نسبی آب برگ، هدایت ‏روزنه ای، پایداری غشا، کلروفیل ‏a‏ و کل، میزان پروتیین در رقم کوئین الیزا و عنصر فسفر شد و قارچ ‏مایکوریزا صفات مذکور را در شرایط تنش افزایش داد. همچنین تنش خشکی باعث افزایش صفاتی مانند ‏میزان پرولین، کربوهیدرات و آنزیم های پراکسیداز، آسکوربیک پراکسیداز، پراکسید هیدروژن شد ولی گیاهان ‏آلوده به قارچ مایکوریزا این صفات را در شرایط تنش خشکی کاهش دادند. قارچ مایکوریزا در شرایط تنش ‏خشکی بر صفاتی مانند طول ریشه، کلروفیل ‏b‏ و عناصر ازت، پتاس و آهن تاثیر نداشت. ولی میزان جذب ‏مس در حالت شاهد (آبیاری کامل) را نسبت به گیاهان بدون قارچ افزایش داد در حالی که در شرایط تنش ‏تاثیری معنی داری نداشت.‏

کنترل بیولوژیک پوسیدگی ذغالی سویا ناشی از قارچ macrophomina phaseolina با استفاده از قارچ های شبه میکوریز و آنتاگونیست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1387
  فریبا عباس زاده   ابراهیم محمدی گل تپه

پوسیدگی ذغالی سویا هر ساله خصوصا در سالهای خشک و کم باران باعث آلودگی مزارع سویا شده و موجب کاهش کمیت و کیفیت محصول می گردد و می تواند 23 الی 100 درصد محصول را از بین ببرد. قارچ های piriformospora indica و sebacina vermifera در مقایسه با دیگر قارچ های میکوریز همزیست های اختیاری گیاهان بوده و قادرند جدا از میزبان خود رشد نمایند. به منظور کشت مصنوعی این قارچ ها فاکتورهایی نظیر دما، ph و محیط کشت های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین ph، محیط کشت اختصاصی کیفر (kafer) تهیه، و سپس phهای مختلف 5، 5/5، 6، 5/6، 7، 5/7 و 8 تنظیم گردید. پس از گذشت 10- 7 روز میزان رشد میسلیومی قارچ اندازه گیری شد. بیشترین میزان رشد در 5/6 =ph اندازه گیری شد. برای بررسی دمای مناسب، همچنین محیط کشت اختصاصی kf تهیه و 5/6 = ph تنظیم گردید. پس از کشت قطعه های 5 میلیمتری از حاشیه پرگنه فعال قارچ شبه میکوریز، تشتک ها برای مدت 7 روز در دماهای مختلف؛ 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سانتیگراد در شرایط کاملا تاریک انکوبه شدند. بیشترین میزان رشد قارچ در دمای 30 درجه سانتیگراد اندازه گیری شد. توانایی آنتاگونیستی قارچ های شبه میکوریز همزیست ریشه سویا piriformospora indica و sebacina vermifera و دو گونه از جنس تریکودرما trichoderma harzianum (100) و t. viride از طریق آزمایش های درون شیشه ای و به کمک روش کشت متقابل مورد ارزیابی قرار گرفت. مساحت پرگنه قارچ عامل بیماری هر روز اندازه گیری و درصد کاهش رشد در مقایسه با شاهد محاسبه شد. گونه ها به دلیل دارا بودن اثرات آنتاگونیستی بالا، جهت آزمایش های گلخانه ای و مزرعه ای مورد استفاده قرار گرفتند. تمام آزمایش ها در قالب طرح کاملا تصادفی با 47 تیمار و 3 تکرار صورت پذیرفت. شاخص های متعدد در انتهای سه ماه ثبت و نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی دار (p= 0.01) بین تیمارها از نظر شدت بیماری، وزن تر و خشک ریشه و اندام های هوایی بود. درصد کاهش رشد قارچ عامل بیماری توسط قارچ های شبه میکوریز در آزمون کشت متقابل از 86/41 تا 05/86 درصد و توسط جدایه های تریکودرما از 79/62 تا 35/95 درصد متغیر بود. وزن تر و خشک ریشه و اندام های هوایی گیاه در آزمایش های گلخانه ای و مزرعه ای در تیمار قارچ های شبه میکوریز به اضافه عامل بیماری، بیشتر از تیمار شاهد آلوده به قارچ عامل بیماری بود. نتایج نشان می دهد که قارچ های شبه میکوریز علاوه بر داشتن رابطه همزیستی با گیاهان، می توانند جهت بیوکنترل بیماری پوسیدگی ذغالی سویا نیز موثر واقع شوند.

شناسایی و تعیین فراوانی گونه های قارچ تریکودرما در ریزوسفر آفتابگردان استان آذربایجان غربی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  اسماء حسینی لور   مسعود ابرین بنا

تریکودرما مهم ترین گونه قارچی در کنترل بیولوژیکی عوامل بیماری زای گیاهی می باشد. گونه های این قارچ همهجازی بوده و به عنوان میکروارگانیسم های غالب میکروفلور خاک محسوب می گردند. علیرغم مطالعات گسترده انجام شده بر روی قارچ تریکودرما در دنیا تاکنون مطالعه ای در اراضی آفتابگردان استان آذربایجان غربی صورت نگرفته است. این مطالعه به منظور شناسایی گونه های تریکودرما با استفاده از روش های مرفولوژیک و مولکولی و نیز بررسی فراوانی و پراکنش گونه ها انجام گرفت. بدین منظور، از ریزوسفر مناطق عمده کشت آفتابگردان شامل خوی، ارومیه و سلماس اقدام به نمونه برداری گردید و تعداد 152 جدایه قارچی خالص بدست آمد. جدایه های تریکودرما با استفاده از ویژگی های مرفولوژیک و نیز توالی بخشی از ژن tef1? شناسایی شدند. در مجموع هشت گونه قارچی شامل گونه های trichoderma harzianum، t. atroviride، t. brevicompactum، t. virens، t. longibrachiatum، t. pleuroticola، t. gamsiiو hypocrea orientals شناسایی گردیدند. تمامی این گونه ها برای ریزوسفر آفتابگردان در ایران و نیز استان آذربایجان غربی جدید می باشند. از طرفی، گونه t. gamsiiبرای فلور قارچی ایران جدید بوده و برای اولین بار گزارش می گردد. فراوانی و پراکنش گونه ها و جدایه های قارچی در مناطق مختلف نمونه برداری متفاوت بود. بیشترین تعداد جدایه های قارچی از منطقه ارومیه (69 جدایه) و به دنبال آن خوی (53 جدایه) و سلماس (30 جدایه) بودند. گونه های t. harzianum، t. atroviride، t. virensو t. longibrachiatumاز تمامی مناطق نمونه برداری جداسازی شدند. از طرفی، گونه t. brevicompactumتنها در مناطق ارومیه و خوی و گونه های t.gamsii، t. pleuroticolaو h. orientalis فقط در منطقه خوی جداسازی گردیدند. بیشترین فراوانی در گونه t. harzianumدیده شد که این گونه به عنوان گونه غالب در مناطق نمونه برداری استان آذربایجان غربی تلقی می گردد. همچنین بیشترین فراوانی گونه ای نیز در منطقه خوی مشاهده گردید. مطالعه مولکولی بر روی توالی بخشی از ژن tef1?نتایج شناسایی مرفولوژیک را تائید نمود و نیز نشان داد که بین جدایه های قارچی به دلیل قرار گرفتن در خوشه ها و زیر خوشه های مختلف تنوع زیادی وجود دارد. مطالعه تأثیر دماهای مختلف بر میانگین رشد پرگنه جدایه های مختلف تریکودرما و امکان تفکیک گونه و یا جدایه های درون گونه ای بر اساس میزان رشد نشان داد که در بین گونه های قارچی و نیز جدایه های درون یک گونه به جز گونه های t.harzianum و t. longibrachiatumدر دمای 30 درجه سلسیوس اختلاف آماری معنی داری بین جدایه ها دیده می شود. می توان چنین نتیجه گرفت که دما نمی تواند به عنوان یک عامل مناسب در تفکیک جدایه های قارچی متعلق به یک منطقه جغرافیایی عمل کند. البته در موارد بسیار محدود دما می تواند باعث تفکیک تعداد اندکی از جدایه های قارچی متعلق به یک گونه شود ولی می توان دما را به عنوان یک شاخص موثر در تفکیک گونه های تریکودرما در نظر گرفت.

بررسی تاکسونومیکی و امکان کشت درون شیشه ای قارچ های میکوریز آربوسکولار همراه سویا و یونجه در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1386
  یونس رضایی دانش   آجیت وارما

چکیده ندارد.

شناسایی گونه های تریکودرمای مولد کپک سبز در بستر قارچ خوراکی دکمه ای و ارزیابی تاثیر چند قارچکش در کنترل آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  یونس رضایی دانش   ابراهیم محمدی گل تپه

بیماری کپک سبز (green mould) از بیماریهای مهم قارچ خوراک دکمه ای در سراسر جهان و نیز کشورمان می باشد که توسط گونه های مختلفی از قارچ trichoderma ایجاد می شود. خسارت ناشی از این بیماری طی سالهای 1985-1986 طبق اظهارات در ایرلند بالغ بر 3/5 میلیون پوند برآورد شده است در ایران نیز اکثر واحدهای پرورش قارچ دکمه ای (agaricus bisporus) با مشکل بیماری کپک سبز تریکودرمایی مواجهند. در این تحقیق به منظور شناسایی گونه های تریکودرمای مولید بیماری کپک سبز اقدام به بازدید و جمع آوی نمونه از کمپوست پاستوریزه و غیرپاستوریزه، خاک پوششی و نیز اندامهای باردهی از واحدهای تولیدی قارچ خوراکی در شهرستان تهران، کرج، مشهد، همدان و شهریار شد. از بین 100 ایزوله بدست آمده از قارچ تریکودرما، پس از خالص سازی و شناسایی، 74 ایزوله متعلق به گونه trichoderma harzianum، 10 ایزوله از گونه t. longibrachiatum، 13 ایزوله از گونه t. vriens و 14 ایزوله از گونه sp. trichoderma تشخیص داده شدند. بررسی سرعت رشد کلنی گونه های مختلف قارچ تریکودرما در دمای 25 درجه سانتیگراد نیز حاکی از تفاوت بین گونه های مختلف و نیز ایزوله های یک گونه از نظر ایزوله های یک گونه از نظر سرعت رشد، زمان آغاز اسپورزایی و اسپوردهی کامل آنها بود، بطوریکه می توان چندین تیپ رشدی را برای ایزوله های هر گونه متصور شد. از طرفی بررسی الگوهای رشدی در گونه های مختلف قارچ تریکودرما در درجه حرارتهای مختلف نیز نشان داد که اپتیمم درجه حرارت برای رشد میسلیومی تمامی گونه های مورد بررسی در واقع همان دمای اپتیمم برای رشد میسلیوم قارچ خوراکی دکمه ای می باشد و همین امر کنترل عامل بیماریزا را از طریق دستکاری شرایط محیطی بسیار مشکل می کند. در بررسی سرعت کلنیزاسیون میسلیوم قارچ خوراکی در شرایط invitro توسط گونه های قارچ تریکودرما نیز اثری از وجود هاله بازدارنده دیده نشد و در بین گونه های قارچ تریکودرما، گونه t. longibrachiatum دارای بیشترین سرعت کلنیزاسیون بود. بررسی تقابل بین میسلیومهای عامل بیماریزا و میزبان (قارچ خوراکی) نیز حاکی از آن بود که در محیطهای کشت غنی (مالت آگار 2 درصد) فقط نوعی هیفی بین میسلیومها مشاهده می شود که با کاهش عناصر غذایی محیط (محیط 0/2 درصد) پدیده هایی چون پیچش دور هیفی و لیز شدن هیفهای میزبان توسط عامل بیماریزا نیز قابل رویت است . در شرایط آزمایشگاهی تاثیر 6 قارچکش بنامهای بنومیل، کاربندازیم، بیترتانول، کاپتان، زینب و مانکوزب و نیز ترکیب نمک طعام با غلظتهای صفر، 10، 25،، 100، 150 و 500 پی پی ام به روش اختلاط با محیط کشت بر روی رشد میسلیومی گونه های قارچ تریکودرما و نیز قارچ خوراکی بررسی شد که در نهایت مشخص شد که دو قارچکش بنومیل و کاربندازیم دارای بیشترین اثر بازدارندگی از رشد میسلیوم قارچ تریکودرما با کمترین اثر بازدارندگی بر رشد میسلیوم قارچ خوراکی می باشند بطوریکه می توان دو قارچکش را با غلظت موثره 50 درصد حدود 50 میکروگرم در میلی لیتر جهت کنترل رشد میسلیومی گونه های قارچ تریکودرما بکار برد.