نام پژوهشگر: اعظم طالبی

بررسی تطبیقی معیار معناداری و صدق و کذب در نگاه فلسفه اسلامی و پوزیتیویسم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  اعظم طالبی   نفیسه ساطع

مسئله ی معیار صدق از مباحث عمده و اساسی در معرفت شناسی می باشد. امروزه به جای بحث از ملاک صدق، از معیار صدق بحث می گردد؛ زیرا نحوه ی احراز صدق، تعیین کننده جهان بینی های متعدد از سوی افراد بشر می باشد؛ در واقع آنان راه حقیقت را در نحوه ی احراز صدق یافته اند. بنابراین ایدئولوژی متناسب با این جهان بینی که بر آمده از شناخت شناسی آن هاست را بر می گزینند. ارائه ی معیارهای صحیح راه یابی به حقیقت، می تواند نقش موثری در انتخاب جهان بینی و ایدئولوژی های متناسب با آن داشته باشد. این معیار در فلسفه اسلامی، با ارجاع گزاره های نظری به بدیهی تبیین می گردد، و در پوزیتیویسم این معیار تجربه می باشد. مسئله ی معناداری در فلسفه ی غرب، بر خلاف فلسفه ی اسلامی، از مباحث چالش انگیز بوده است. توجه به معناداری به معنای توجه به زیربنای شروع تمامی بحث ها، سوال ها و پاسخ ها می باشد. توجه به معیار معناداری تعیین کننده ی گستره ی مباحث با معنا از بی معنا، و در نتیجه سرمایه گذاری فکری و عملی بر مباحث معنادار است. هرگونه خطا و اشتباه در این رابطه چه بسا سرمایه ی عظیم زندگی انسان را با مخاطره مواجه می گرداند. رسالت این پایان نامه، ارائه ی تصویری روشن از مسئله ی معیار معناداری و صدق وکذب در فلسفه اسلامی و پوزیتیویسم می باشد؛ به گونه ای که بتواند راه حلی اساسی جهت مشکلات عمده ی مطرح شده بر نگرش پوزیتیویسمی ارائه نماید.

بررسی عوامل موثر بر پیشرفت زنان در عرصه تحصیلات تکمیلی (مقطع دکترا) "مطالعه موردی شهر تهران"
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  اعظم طالبی   سیدمحمد ثقفی نژاد

چکیده: عنوان پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر پیشرفت زنان درعرص? تحصیلات تکمیلی (مقطع دکترا) می باشد. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و میدانی بوده و ابزار آن، پرسشنامه است و جامع? آماری، کلی? زنان فرهیخته و تحصیلکرده، اعم از دانش آموختگان و یا دانشجویان مقطع دکترا در سطح شهر تهران می باشد. حجم نمون? انتخابی، برابر 90 نفر است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. در پژوهش حاضر، ابتدا به بررسی مفاهیم و ابعاد و گستر? موضوع پرداخته و پس از نقد و نظر آراء مطروحه، مدل تحلیلی پژوهش جهت بررسی موضوع انتخاب گردید. در ادامه، با استعانت از نظریه های اجتماعی، به تبیین عوامل موثر بر گرایش و پیشرفت زنان پرداخته شد. نظر به این که تئوری های موجود، هر یک، ابعادی از متغیرهای خاص را تبیین می نمایند، و از آنجا که یک نظریه نمی تواند تبیین جامعی از یک واقعیت اجتماعی ارائه دهد، لذا از سوی محقق، یک دیدگاه ترکیبی جهت فهم و غنای نظری عوامل موثر بر پیشرفت زنان در تحصیلات تکمیلی، اتخاذ گردید و نظری? کنش موجه و اختیار عاقلانه، مبنای کار پژوهش حاضر گردید. جهت تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها، از نرم افزار spss و از توزیع فراوانی متغیرها، آزمون رگرسیون چند متغیره، کای اسکوئر، و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل متغیرهای پژوهش حاضر، بیانگر این است که متغیرهای تمایلات فردی و فشار و کنترل خانواده بیشترین تأثیر و متغیرهای کارکرد اجتماعی تحصیلات، کارکرد اقتصادی تحصیلات و کارکرد فرهنگی تحصیلات کمترین تأثیر را بر گرایش و پیشرفت زنان در تحصیلات تکمیلی (مقطع دکترا) داشته اند و مشخص گردید که بین هم? متغیرهای ذکر شده با متغیر پیشرفت زنان در تحصیلات تکمیلی رابط? معنی داری وجود داشته است. همچنین نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل های چند متغیر? رگرسیونی نشانگر این است که به ترتیب اولویت، متغیرهای تمایلات فردی، فشار و کنترل خانواده، کارکرد اجتماعی تحصیلات، کارکرد فرهنگی تحصیلات و کارکرد اقتصادی تحصیلات از قدرت تبیین بیشتری در خصوص عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت زنان برخوردار بوده اند. کلید واژه ها: زنان، پیشرفت، تحصیلات تکمیلی، مقطع دکترا، مطالع? موردی، توسعه، مشارکت.