نام پژوهشگر: لطف‌الله لطفی

بررسی و نقد اندیشه روشنفکری ایرانی در امپراتوری عثمانی (دوره ناصری)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  لطف الله لطفی   سهراب یزدانی

حوزه فرهنگی و تمدنی ایران که مرزهای آن بسی از مرزهای واحد سیاسی کنونی فراتر است، در ابتدای قرن نوزدهم میلادی به صورت جدی تر با فرهنگ و تمدن نوین غربی (تجدد) رویارو شد. در اثر این رویارویی بخش های مختلف تمدن و فرهنگ ایرانی به درجات و در ابعاد مختلف از تجدد غربی تأثیر پذیرفت. بخشی از تاریخ جریان روشنفکری ایران همراه و همزاد سرگذشت جریان تجدد در عثمانی بوده است. لذا سخن گفتن درباره چگونگی آغاز و سیر اندیشه تجدد در ایران، بدون توجه به سرآغاز و سیر و تطور و تکامل جریان روشنفکری در عثمانی امری دشوار است. برای فهم و شناخت ماهیت و حقیقت جریان روشنفکری در ایران، پیش از هر چیز باید به فهم و درک حقیقت روشنگری و روشنفکری در عثمانی نائل آمد. زیرا جریان روشنفکری در ایران چه به لحاظ تاریخی و چه از لحاظ تئوریک و نظری محصول و نتیجه بسط فرهنگ و تفکر جدید در عثمانی است. جریان روشنفکری در ایران را می توان مهم ترین عرصه تلاش فکری اندیشمندان معاصر ایران برای حل مسائل ناشی از برخورد با پدیده غرب دانست. به طوری که برخورد ایران با تمدن غرب، بعد از برخورد ایران با اسلام، مهم ترین پدیده فرهنگی تاریخ ایران بوده است. خاستگاه فکری روشنفکران ایرانی در عصر ناصری، غرب و دنیای جدید بود که فرا روی آن ها گشوده شده بود. پذیرش و انتقال این فکر هم بدون شک نمی توانست بدون آشنایی آنها با تمدن غرب تحقق یابد. بر همین اساس مسافرت و مهاجرت روشنفکران ایرانی به کشورهای غربی یا مناطقی که تحت تأثیر افکار غربی قرار داشتند خمیرمایه فکری روشنفکران ایرانی را شکل داد. روشنفکران ایرانی گروه اجتماعی نسبتاً جدیدی بودند که در واکنش به رویارویی ایران با تجدد، پا به عرصه وجود گذاشتند. از همان آغاز مجذوب ایده های جدیدی هم چون علم گرایی، عقل گرایی، طبیعت گرایی، پیشرفت، سکولاریسم، پارلمانتاریسم و مفاهیمی از این دست شدند. ورود پاره ای از عناصر و آموزه های مدرنیته به جامعه ایران، برای نخستین بار در تاریخ ایران، اقتدار نظام سیاسی حاکم را نه از سوی شاهزادگان، سرداران و رقیبان بالقوه و بالفعل، بلکه از سوی گروهی به نام روشنفکران به چالش جدی گرفت و این تحولی است که در مطالعه تاریخ معاصر ایران، باید به مثابه یک نقطه عطف، مورد شناخت و کاوش دقیق قرار گیرد. اما درک و فهم این دگرگونی های ژرف و گسترده، جز با مطالعه کانون های روشنفکران ایرانی خارج از کشور میسر نخواهد بود. در این ارتباط این تحقیق به بررسی یکی از این کانون ها که کانون حوزه عثمانی است، خواهد پرداخت.