نام پژوهشگر: مینو یغمایی

بررسی مقایسه ای منحنی فریدمن و افاسمان سرویکس با و بدون تزریق آتروپین
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1378
  فرزانه زنده دل   مینو یغمایی

در سرویکس سه جز اساسی کلاژن، عضله صاف و بافت همبند وجود دارد. ماتریکس خارج سلولی سرویکس گلیکوز آمینوگلیکان یعنی درماتان سولفات و اسید هیالورونیک می باشد. میزان عضله صاف سرویکس بین 6-25 درصد متغیر است . ripening سرویکس نتیجه تجزیه کلاژن و تغییر گلیکوز آمینوگلیکانها می باشد که با کاهش درماتان سولفات و افزایش اسید هیالورونیک حاصل می شود. در این سیر تاثیر pge2 و pgf2a، استروژن، پروسترو، ریلاکسین تا حدی بررسی شده است از آنجا که آتروپین نیز تاثیر روی عضلات صاف دارد به طور تجربی بهبود افاسمان سرویکس و کاهش طول مدت زایمان استفاده می شود. ولی علیرغم نقش بسیار مهم نرم و رسیده شدن دهانه رحم در موفقیت زایمان در تمام گونه ها هنوز اطلاعات اندکی پیرامون ترتیب یا تنظیم رویدادهای بیوشیمیایی آن در دست می باشد. بدین جهت ما نیز بررسی روی دو گروه 112 نفره خانم پریمی پار با در نظر گرفتن شرایط لازم و حذف عوامل مخدوش کننده با مصرف آتروپین و بدون مصرف آتروپین انجام دادیم. خانمهای پریمی با دیلاتاسیون 4-5cm (شروع فاز فعال) که پرزانتاسیون سفالیک داشته و شرایط لازم و ذکر شده را دارند در نظر گرفته آمینوتومی شده و علاوه بر یادداشت پیشرفت زایمانی هر یک ساعت ، فرم اطلاعاتی نیز پر شده است در نهایت طول مدت زایمان و طول مدت مرحله دوم زایمان در هر دو گروه با همدگیر مقایسه شده است . طول مدت زایمان و طول مدت مرحله دوم به دقیقه در گروه با placebo به ترتیب 193/4 دقیسقه و 32/ دقسقه بوده و در گروه با مصرف آتروپین 96/7 دقیقه و 18/8 دقیقه بوده است و بطور قابل توجهی طول مدت زایمان و طول مرحله دوم با مصرف آتروپین کاهش یافته است از طرفی در مقایسه دیگری که بین دو گروه با دیلاتاسیون 4cm و افاسمان 50 و 60 درصد و در گروه با دیلاتاسیون 5cm با افاسمان 50 و 60 درصد بعمل آمد بنظر می رسید که طول مدت زایمان در افراد با افاسمان کمتر، بیشتر تحت تاثیر آتروپین قرار گرفته ست . در این مطالعه علی رغم انتظار ما طول مدت مرحله دوم نیز تحت تاثیر قرار گرفت که بنظر می رسید بدلیل کوتاه شدن مرحله یک زایمان هیپوتونی رحمی کمتر پیش آمده و با انقباضات موثر طول مدت مرحله دوم نیز تحت تاثیر قرار گرفته است .

مقایسه اثر بی حسی اپیدورال با مخدرهای وریدی روی پیشرفت زایمان و آپگار نوزاد
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  فاطمه سپهری   مینو یغمایی

هدف از اجرای این طرح، مقایسه بیحسی اپیدورال با مخدرهای وریدی روی پیشرفت زایمان و آپگار نوزاد بود. در زمینه تاثیر بی حسی اپیدورال روی پیشرفت زایمان و آپگار نوزاد اختلاف نظر وجود دارد (6 و 7). در این مطالعه، 120 زن حامله ترم که وارد فاز فعال زایمان شده بودند (فاز فعال زایمان با دیلاتاسیون 5 سانتیمتر، افاسمان 80 درصد و انگاژمان در نظر گرفته شده است ). بیماران بطور متوسط وارد یکی از دو گروه اپیدورال و یا نارکوتیک می شدند. سطح درد در زمان انتخاب نمونه و پس از ایجاد بی دردی به هر طریق، هر نیم ساعت گزارش می شد. سپس بیماران هر 1 ساعت معاینه و در صورتی که دیلاتاسیون کمتر از یک سانتیمتر در طول یک ساعت پیشرفت کرده بود، تشدید انقباضات انفوزیون اکسی توسین آغاز می شد. در صورت عدم توانایی زور زدن مادر یا طول کشیدن مرحله دوم بیش از یک ساعت در صورت اندیکاسیون، واکیوم گذاشته می شد. در صورت تشخیص تنگی لگن نسبت به سر یا دیسترس جنینی، سزارین انجام می شد. این خانمها هیچ تفاوتی از نظر متوسط وزن، متوسط سن حاملگی، متوسط دیلاتاسیون موقع انتخاب نمونه نداشتند. نتایجی که از این مطالعه به دست آمد، از این قرار بود: هیچ اختلاف معنی داری بین گروهها از نظر طول مرحله اول وجود نداشت (p<0.212)، طول مرحله دوم در گروه اپیدورال بیشتر از گروه دوم بود که با توجه به p<0.001 این اختلاف معنی دار بود. آپکار نوزادان دو گروه نیز اختلاف معنی داری نداشت (p<0.094) سطح درد در همه زمانها در گروه اپیدورال پایینتر از گروه نارکوتیک بود. استفاده از واکیوم و میزان سزارین نیز در دو گروه تفاوت نداشت . در نتیجه با در نظر کرایتریای قطعی برای تشخیص درد زایمان و استفاده از یک پروتکل صحیح، افزایش بارزی در استفاده از واکیوم و سزارین در گروه اپیدورال دیده نمی شود. علیرغم افزایش مختصر در طول مرحله دوم زایمان، آپکار نوزاد نیز پایین تر از گروه کنترل نمی باشد.

بررسی علل مرگ و میر مادران و تعیین میزان مترنال مورتالیتی در بیماران بستری در زایشگاه قدس طی سالهای 71 تا 78
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1378
  حمید آبیلی   مینو یغمایی

تعیین میزان مرگ و میر مادران و علل آن بعنوان یکی از شاخصهای مهم بهداشتی در هر کشوری دارای اهمیت می باشد. بطوریکه در تمام نقاط دنیا بخصوص کشورهای پیشرفته صنعتی این میزان بصورت پایش همیشگی یا ongoing surveillance ارزیابی بر روی آن صورت می گیرد متاسفانه در منطقه ما آمار دقیقی از این میزان و علل آن در دست نیست . بویژه زایشگاه قدس که تنها مرکز آموزشی و درمانی زاهدان و یک مرکز ریفرال نیز می باشد. در این زمینه اهمیت خاصی می یابد و تعیین مترنال موتالیتی، بیانگر نقاط قوت و کمک کننده در ترمیم نقاط ضعف خواهد بود. از اینرو این بیمارستان جهت بررسی و مطالعه انتخاب گردید. ارزیابی علل و میزان مرگ و میر مادران بصورت گذشته نگر در بیماران بستری شده در یک دوره هفت ساله-از سال 1371 تا سال 1378-انجام گرفت . تشخیص علت مرگ با استفاده از برگه گواهی تایید فوت که با امضای متخصص زنان و زایمان تائید شده باشد و اطلاعات موجود در پرونده هر بیمار بعنوان تشخیص نهایی علت مرگ مطرح گردید. این مطالعه نشان داد که میزان مترنال مورتالیتی در این دوره هفت ساله بطور کلی 33/92 مورد در یکصد هزار تولد زنده بوده است . نیز در بررسی هر سال بطور جداگانه بیشترین میزان مرگ و میر در سال 374 با 62/16 مورد بارای یکصد هزار تولد زنده و کمترین میزان مربوط به سال 1371 بود، بدون هیچگونه مرگ و میر. علل عمده مرگ و میر مادران در این مدت به ترتیب شیوع شامل فشار خون 28 درصد، عفونت 22 درصد، آمبولیسم 11 درصد، خونریزی، پارگی رحم، مسایل بیهوشی و dic هر یک 5/5 درصد و علل غیر مستقیم حاملگی حاملگی هم 5/5 درصد بود.

بررسی میزان آگاهی دانشجویان پزشکی کارورز از بیماری ایدز
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  علی اکبر رحمانی   مینو یغمایی

به منظور ارزیابی سطح آگاهی دانشجویان کارورز از بیماری ایدز مطالعه ای سال 78 در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام گرفت پرسشنامه هائی توزیع شد. سئوالات پرسشنامه شامل راههای انتقال، تستهای تشخیصی، علائم بالینی، علائم آزمایشگاهی، درمان و پیشگیری بود. تعداد سئوالات 15 تا بود. تعداد سئوالاتی که پاسخ صحیح داده می شد بیانگر سطح آگاهی بود. این مطالعه روی صد نفر دانشجوی کارورز که شامل 60 نفر مرد و 40 نفر زن بود انجام گرفت . نتایج این مطالعه نشان داد که 4 درصد دانشجویان نمره بالا (13-15) و 53 درصد نمره متوسط (9-12) و 43 درصد نمره ضعیف (1-8) کسب نموده اند. میانگین نمره دانشجویان از راههای انتقال و علائم بالینی و پیشگیری بیشتر از میانگین نمره سایر قسمتهای پرسشنامه بود. این یافته پیشنهاد می کند که ممکن است آموزش این موضوع در دانشکده پزشکی کافی نباشد.

بررسی میزان آگاهی زنان بالای 15 سال مراجعه کننده به زایشگاه قدس زاهدان راجع به پاپ اسمیر مرداد 79
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  مهرناز سارونه ریگی   مینو یغمایی

سرطان گردن رحم، هفتمین سرطان شایع بعد از سرطان پستان، روده بزرگ ، ریه، رحم تخمدان و لنفوم است . علیرغم آن به عنوان یک سرطان قابل پیشگیری در نظر گرفته می شود. امروز روش غربالگری پیشنهادی در مورد تشخیص مراحل پیش سرطانی دهانه رحم آزمون پاپ اسمیر است . این تحقیق بر روی 320 زن بالای 15 سال مراجعه کننده به زایشگاه قدس زاهدان در مرداد ماه 1379 انجام شد. مطالعه بصورت cross sectional بوده و اطلاعات جمع آوری شده توسط پرسشنامه تهیه گردید. پس از تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات زیر بدست آمد از 320 نفر زن بالای 15 سال مراجعه کننده 142 نفر (44/4 درصد) چیزی راجع به پاپ اسمیر نشنیده بودند. در گروه سنی 15-20 سال درصد افرادیکه نسبت به عنوان پاپ اسمیر آگاهی داشتند از همه بیشتر بود. (حدود 70 درصد) بین وضعیت تاهل و آگاهی نسبت به عنوان پاپ اسمیر داشتند. هر چه تعداد زایمان بیشتر می شد، آگاهی نسبت به عنوان پاپ اسمیر کمتر می شد. فقط 8 درصد از خانمها اصلی ترین منظور انجام پاپ اسمیر را می دانستند و حدود 40/2 درصد آنها پاپ اسمیر را فقط وسیله ای برای شناخت سرطان مهاجم گردن رحم می دانستند. حدود 35/2 درصد آنها زمان شروع گرفتن پاپ اسمیر را بعد از ازدواج و 22/7 درصد پس از زایمان اول می دانستند. 57/3 درصد فواصل انجام پاپ اسمیر را می دانستند. و حدود 60/7 درصد از خانمها انجام پاپ اسمیر را دردناک می دانستند. حدود 18 درصد مبلغ اصلی انجام پاپ اسمیر را حدس می زدند. با توجه به اطلاعات بدست آمده و اهمیت فراوان پاپ اسمیر لازم است تلاشهای بیشتری در ارتقاء سطح آگاهی مردم نسبت به این آزمون ساده و و ارزان انجام شود.

بررسی توزیع فراوانی شکایات اصلی مراجعه کنندگان بیماریهای زنان و زایمان به پزشکان عمومی شهر زاهدان در تابستان 1380
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1380
  مرتضی نوری   مینو یغمایی

افزایش ناگهانی در میزان پذیرش دانشجوی پزشکی در دهه اخیر ، توام با رشد غیرموزون فضاهای آموزشی و اعضای هیات علمی ، مساله افت کیفیت آموزشی را مطرح ساخت.تعیین محتوای آموزشی مورد نیاز برای پزشکان عمومی از موضوعات مهمی است که محققین در سایر کشورها به آن پرداخته اند ولی در کشور ما تاکنون مطالعه جامعی که مشخص نماید پزشکان عمومی در معرض چه مراجعینی هستند و چه سهمی از آن را بیماریهای زنان و مامایی تشکیل می دهد، انجام نشده بود. دراین تحقیق 2323بیمار که به علت شکایت زنان و زایمان به پزشکان عمومی سطح شهر زاهدان مراجعه کرده بودند مورد بررسی قرار گرفته و پس از تکمیل اطلاعات شایعترین شکایات بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی بر حسب سن بیمار ، وضعیت تاهل بیمار و جنس پزشک طبقه بندی شد. در این تحقیق 1022 بیمار به پزشکان مرد و 1301 بیمار به پزشکان زن مراجعه کرده بودند. در بین کل مراجعین 2096بیمار متاهل و 227بیمار مجرد بودند. در بررسی توزیع فراوانی شکایات اصلی بیماران شایعترین علت مراجعه بیماران به پزشکان مرد کنترل وضعیت حاملگی بود. همچنین شایعترین علت مراجعه به پزشکان زن دردهای لگنی بود(5/19درصد ) موردی از سقط یا نازایی از بیماران مراجعه کننده به پزشکان مرد گزارش نشد. گروه سنی 1 هیچ مورد بیمار نداشت.در بیماران مراجعه کننده به پزشکان مرد در گروههای سنی 3، 4، 5 شایعترین شکایت گزارش شده اختلالات قاعدگی و خونریزی های غیرطبیعی دستگاه تناسلی می باشد. به طوری که در گروه سنی 3(46درصد ) ، درگروه سنی 4(28درصد) و در گروه سنی 5(31درصد) می باشد. در بیماران مراجعه کننده به پزشکان زن شایعترین شکایات اصلی در گروه سنی 2 ، دردهای لگنی (50درصد)، در گروه سنی 3و 4 مربوط به عفونتهای دستگاه تناسلی و (به ترتیب 22درصد و 8/21درصد ) و در گروه سنی 5دردهای لگنی (9/37درصد) می باشد. از آن جا که تربیت پزشک باید مطابق با نیازهای جامعه باشد و پزشک باید از بیماریهای رایج جامعه خود به منظور برخورد بهتر و جامع تر در درمان بیماران آگاه باشد لازم است تا با توجه به شکایات شایع و نیازهای رایج جامعه آموزش دروس پزشکی با دقت بیشتر و با توجه بیشتر نسبت به نیازهای جامعه انجام گیرد.

مقایسه اثرات بی دردی، مورفین - بوپیواکائین با پلاسبو در پکهای واژینال به کار رفته در اعمال ترمیمی واژن ‏‎(a.p.repair)‎‏
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  ژاله سالاری   شهرام برجیان

موضوع پایان نامه، مقایسه اثرات بیدردی بوپیواکائین (کارکائین) ، مورفین و پلاسبو در پکهای واژینال استعمال شده در اعمال جراحی ‏‎anterior- posterior -repair‎‏ در بیماران مراجعه کننده به زایشگاه قدس زاهدان می باشد. در این طرح تحقیقی 60 خانم کاندید عمل، بصورت راندوم در سه گروه 20 نفره انتخاب شده اند:گروه اول (پلاسبو): یک واژینال حاوی ‏‎30cc‎‏ بتادین گروه دوم: یک واژینال حاوی بوپیواکائین ‏‎5/0 % +30cc‎‏ بتادین گروه سوم: یک واژینال حاوی ‏‎7mg‎‏ مورفین رقیق شده با 30cc بتادین اثرات بیدری این سه گروه پس از عمل جراحی فوق در بخش از طریق تعداد دفعات درخواست داروی آنالجزیک توسط بیمار در 24 ساعت اول، در هریک از گروههای مربوطه برآورد شده است. پس از مقایسه انجام شده از طریق تستهای آماری نتیجه ذیل حاصل گردید - استفاده از بوپیواکائین در پکهای واژینال سبب کاهش محسوس تعداد دفعات درخواست داروی آنالجزیک توسط بیمار نسبت به گروه پلاسبو می شود. - استفاده از مورفین در پکهای واژینال تغییر محسوسی در دفعات درخواست داروی آنالجزیک توسط بیمار نسبت به گروه پلاسبو نمی دهد.

بررسی یک ساله درصد فراوانی و علل برداشتن نورپلنت در زاهدان
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  معصومه رضایی   مینو یغمایی

هدف از انجام مطالعه، تعیین درصد فراوانی خارج سازی نورپلنت و علل خروجی نورپلنت قبل از مدت منقضی و تعیین فراوانی نسبی هر یک از علل بوده است. مطالعه روی 827 بیمار مراجعه کننده به مراکز تخصصی تنظیم خانواده زاهدان انجام گردیده که بیماران با پیگیری های منظم 2 ماهه و معاینه و ارزیابی بیماران و مصاحبه با آنان، عوارض احتمالی مشخص گردید و پس از درمان عوارضی، عوارضی را که به درمان جواب نداده و یا عللی مثل فوت همسر یا جدایی از همسر را که به مقدار مصرف نورپلنت انجامیده اند را بررسی نموده و فراوانی نسبی علل خارج سازی نورپلنت را تعیین نموده که درصد فراوانی خارج سازی نورپلنت در سال 76-75 در این مرکز 113% بوده است و فراوانی نسبی علل به ترتیب: ‏‎vaginal bleeding =48/108=42/6%‎‏، 25/9%=28/108=سردرد،9/25=28/108=عدم رضایت همسر 1/24=26/108=درخواست مصرف کننده،4/20%= 22/108=سرگیجه 7/16%=18/108=اختلالات ‏‎mood‎‏13% =14/108=درد محل کاشت 3/9=10/108=ضعف و کمردرد4/58 درصد از افراد قبل از 6 ماه اقدام به خارج سازی نورپلنت نمودند و 6/5% افراد پس از 1 سال اقدام به خارج سازی کردند. هیچکدام از مادرانی که 1 فرزند داشتند، بیشتر از 6 ماه نورپلنت را تحمل نکردند. مادرانی که تعداد فرزندانشان بیشتر از 5 بود، همگی بعد از یک سال اقدام به خارج سازی کرده بودند. هیچکدام از مادران با 2 یا 3 فرزند بالای 1 سال نورپلنت را تحمل نکردند. هیچیک از مادران در گروه سنی 15-19 سال بیشتر از 1 سال نورپلنت را تحمل نکردند. با توجه به مطالعه فوق، درصد فراوانی خارج سازی نورپلنت و فراوانی نسبی هر یک از علل تعیین گردید و کاندیداهای بهتر را با مطالعات با حجم بیشتر و زمان طولانی تر می توان شناسایی نمود.