نام پژوهشگر: قدرت الله محمدی

"تاثیر تاکسول بر انجماد تخمک نابالغ گاو در برنامه شیشه ای شدن، با استفاده از استراو کشیده باز"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  مرضیه شایق   فرید براتی

انجماد تخمک برای حفظ ذخیره ژنتیکی حیوانات گونه های در معرض خطر ،درمان موارد خاص بی کفایتی دستگاه تناسلی در انسان و موارد دیگر به کار می رود. آسیب های انجماد بر تخمک شامل به هم ریختگی انسجام غشای پلاسمایی ، آزاد شدن گرانول های قشری ، از هم گسیختگی دوک تقسیم و اسکلت سلولی تخمک است. شیشه ای کردن یک روش کارآمد برای انجماد جنین است. رهیافتهای جدید از طریق کاهش حجم محلول شیشهای کردن و استفاده از تثبیت کنندههای اسکلت سلولی مانند تاکسول، در بهبود روند شیشه ای کردن و کاهش آسیب های انجماد، تاثیر چشمگیری داشته است. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر درمان با تاکسول قبل و بعد از شیشه ای کردن تخمک نا بالغ گاو است. در شروع آزمایش در مجموع 367 تخمک های درجه a به 6گروه آزمایشی تقسیم شدند: گروه کنترل (100عدد): بلوغ آزمایشگاهی به طور نرمال، گروه سرما محافظ (51 عدد): تخمک ها به ترتیب در معرض محلول های شیشه سازی و محلول های گرم کردن قرار گرفته و سپس وارد مرحله ی بلوغ آزمایشگاهی شدند، گروه تاکسول (51 عدد): تخمک ها در معرض تاکسول قرار گرفته و سپس وارد مرحله ی بلوغ آزمایشگاهی شدند، گروه شیشه ای شده (50 عدد): تخمک ها شیشه ای شده و سپس گرم شدند و وارد مرحله ی بلوغ آزمایشگاهی شدند، گروه درمان با تاکسول وشیشه ای شده (57 عدد): تخمک ها در معرض تاکسول قرار گرفته، شیشه ای شده و گرم شده و وارد مرحله ی بلوغ آزمایشگاهی شدند و گروه درمان با تاکسول پس از شیشه ای شدن (58 عدد): تخمک ها شیشه ای و و گرم شدند، سپس در معرض تاکسول قرار گرفته و وارد مرحله ی بلوغ آزمایشگاهی شدند. در آزمایش دوم ، 373 عدد تخمک ، مانند گروه آزمایشی اول طراحی شدند، تنها بااین تفاوت که تخمک ها بعد از بلوغ آزمایشگاهی وارد مراحل لقاح آزمایشگاهی و رشد جنین شدند: گروه کنترل (105 عدد)، گروه سرمامحافظ (55 عدد)، گروه تاکسول (51 عدد)، گروه شیشه ای شده (50 عدد)، گروه درمان با تاکسول و شیشه ای شده (58 عدد) وگروه درمان با تاکسول پس از شیشه ای شدن (54 عدد).نتایج این بررسی نشان داد که درمان با تاکسول، قبل و بعد از شیشه ای کردن تاثیری بر نتیجه ی شیشه ای کردن تخمک های مرحله ی وزیکول زایا ندارد ، اما ظاهرا می تواند پیشرفت تقسیم را بهبود بخشد، هر چند تاثیر مفیدی روی توانایی تکامل پس از لقاح ندارد.

پتانسیل کانی های سنگین ماسه های ساحلی استان مازندران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود - پژوهشکده علوم زمین 1390
  نسیم صابری   عبدالرضا جعفریان

چکیده: منطقه مورد مطالعه که جزء پاراتتیس خاوری است شامل بخش جنوبی دریای خزر می باشد که سواحل و نوار جنوب خزر از فریدونکنار تا رامسر را در بر می گیرد. از نظر ساخت های رسوبی به طور محلی ریپل مارک های موجی و متقاطع و سواش مارک در سطح ماسه های ساحلی دیده شد که از ساختارهای مربوط به سواحل هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی منطقه از لحاظ رسوب شناسی و کانی های با منشا پلاسری، همچنین جستجوی رسوبات ساحلی ممکن به عنوان شناساگر کشف رسوبات درون خشکی که دارای ارزش اقتصادی هستند، می باشد. نمونه های برداشت شده از منطقه برای انجام محاسبات آماری توسط الک، دانه سنجی شده و اطلاعات حاصله به دو روش لحظه ای و ترسیمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. میانگین اندازه ذرات در روش ترسیمی 18/2 فی و در روش لحظه ای 2/3 فی شد که جز ماسه های دانه ریز تا متوسط می باشند. جورشدگی درحد خوب جورشده بود. کج شدگی 37 نمونه متقارن بود، 9 نمونه کج شدگی مثبت داشتند که با توجه به (شکل 6-1) مشخص شد این نقاط منشا بادی دارند و چون دارای کج شدگی مثبت می باشند از نوع رسوبات بادی دور از منشا و ریز هستند. 11 نمونه کج شدگی منفی داشتند که باز هم با توجه به نمودار ذکرشده، نشان دهنده منشا ساحلی آنها بود. از نظر کشیدگی، اکثرا پهن یاplatykurtic ، 10عدد کشیده یاleptokurtic و 17 عدد متوسط یا mesokurtic بدست آمد. همچنین میانگین گردشدگی برای بخش سبک ماسه های ناحیه با روش powers (1957) در هر دو حالت کرویت زیاد و کم، نیمه زاویه دار است. بعد از دانه سنجی و الک کردن، ماسه های تجمع یافته در زیر مش 100 با هم تلفیق و پس از زدودن ذرات آهکی و پوشش اکسید آهن، توسط مایع بروموفرم جدایش کانیهای سنگین انجام شد. حدود 40 نوع کانی سنگین توسط بینوکولر شناسایی شد. کانی های زیرکن، هماتیت، مگنتیت، آپاتیت، اپیدوت، روتیل، ایلمنیت و لیمونیت فراوانی قابل توجهی داشتند. بر اساس محاسبات آماری ضریب همبستگی خطی پیرسون مشخص گردید که همبستگی قوی و مثبتی بین کانیهای روتیل – زیرکن، آپاتیت – زیرکن، بیوتیت – ایلمنیت، روتیل – لوکوکسن، روتیل – اسفن و اسفن–لوکوکسن مشاهده شد که نشان دهنده منشا آذرین پلوتونیک فلسیک تا حد واسط و مافیک برای کانی ها می باشد. نمونه شماره 1، 13، 20، 32، 38، 52، 57 دارای مقادیر زیرکن کمتری هستند اگرچه محتوای کانی سنگین بالایی دارند و این نشان دهنده منشا ولکانیکی برای این نمونه ها می تواند باشد. همانطور که ماسه تیره تر می شود، محتوای کانی های سنگین افزایش می یابد؛ همچنین رنگ های خاکستری تیره و خیلی تیره درصد بیشتری از کانی های را دارند. هیچ رابطه واضحی بین اندازه دانه، جورشدگی و محتوای مواد معدنی سنگین وجود ندارد که به این اشاره می کند تراکم آنها ممکن است توسط سایر عوامل مانند سنگ منشا کنترل شود؛ همچنین این توزیع ممکن است به سایش و ته نشینی ذرات مرتبط با انرژی موج و چگالی دانه ها مربوط باشد. کانی های سنگین بالاتری در آب و هوای مرطوب نسبت به آب و هوای خشک وجود دارد. از بررسی مقایسه ای نمونه ها جدول (4-4) و جدول (4-5) استنباط می شود بیشترین تمرکز کانی های سنگین در زیر الک (مش 100) واقع می شود؛ همچنین به نظر می رسد ارتباطی بین دانه بندی رسوب و نوع کانی سنگین تجمع یافته وجود داشته باشد؛ مثلا پیروکسن که معمولا در گراول ها و ماسه های دانه درشت تر یافت می شود بیشتر متمایل به تجمع در ذرات درشت تر (بالای مش 100) می باشد.

بررسی وجود جهش های fecbو fecgh ژن gdf9 در گوسفندان نژاد لری استان لرستان با استفاده از روش pcr –rflp
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1391
  زینب شفیعیان   قدرت الله محمدی

نام خانوادگی: شفیعیان نام: زینب شماره دانشجویی: 855827 عنوان پایان نامه: بررسی وجود جهش های fecbو fecgh ژن gdf9در گوسفندان نژاد لری استان لرستان با روش pcr –rflp اساتید راهنما: دکتر قدرت الله محمدی استاد مشاور: دکتر عباس جلودار درجه تحصیلی: دکترای حرفه ای رشته: دامپزشکی دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: دامپزشکی گروه: علوم درمانگاهی تاریخ فراغت از تحصیل: 22/7/91 تعداد صفحه: 84 کلید واژه ها: ژن چند قلوزایی، نژاد لری، fecb gdf9، pcr-rflp. امروزه با توجه به اهمیت تولید بره برای دامداری ها، شناسایی ژن های موثر بر تولید مثل به یکی از اولویت های تحقیقاتی تبدل شده است. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی وجود جهش های fecbو fecgh در گوسفندان نژاد لری استان لرستان با روش pcr -rflp صورت گرفت.در این تحقیق 50 نمونه خون از گوسفندان چندقلوزای لری استان لرستان اخذ گردید. پس از استخراج dna با استفاده از روش اصلاح شده نمکی، روش pcr – rflp انجام گردید. با استفاده از آغازگرهای اختصاصی جایگاه جهش ژنfecb و gdf9تکثیر یافت. پس از هضم محصولات pcr با آنزیمavaii و ddei با استفاده از ژل آگارز و رنگ آمیزی با اتیدیوم بروماید، جمعیت مورد مطالعه از نظر وجود جهش ها بررسی گردیدند. نتایج نشان داد که در آزمایش بررسی جهش fecb باندهای 190 جفت بازی در گله های مورد مطالعه پس از هضم بدون برش باقی ماندند. بنابراین جهش fecb در گوسفندان نژاد لری مورد مطالعه وجود ندارد و همه نمونه ها دارای ژنوتیپ ++ می باشند. همچنین در نتیجه هضم آنزیمی قطعه ژن 139 جفت بازی مربوط به ژن gdf9 قطعات 108 و 31 جفت بازی بدست آمد. نتیجه اینکه در اگزون شماره دو ژن gdf9 جهش fecgh در گوسفندان چندقلوزای لری دیده نمی شود.با توجه به نتایج این تحقیق عامل چندقلوزایی در گوسفندان لری مورد مطالعه نمی تواند جهش های fecb و fecgh باشد و مطالعات بیشتری برای ارزیابی ژن های موثر بر چندقلوزایی و تعیین ژنوتیپ این نژاد نیاز می باشد

طبقه بندی رسوبات رودخانه ای لبرود در مقطع ورودی و میزان برآورد رسوبات وارده بر سد شهید شاهچراغی دامغان
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود - دانشکده علوم پایه 1391
  میترا ره گشای   قدرت الله محمدی

منطقه مورد مطالعه در زون البرز قرار دارد. ساختگاه سد شهید شاهچراغی دامغان بر روی رودخانه چشمه علی قرار دارد که از دو شاخه اصلی دامغان رود و لبرود تشکیل شده و در فاصله 12 کیلومتری در شمال غرب دامغان احداث گردیده است. جریان آب در رودخانه ها باعث شسته شدن مواد بستر و دیواره ها شده و آن ها را در مسیر جریان به حرکت در می آورد. مواد در حال حرکت بار رسوبی را تشکیل می دهند که از نقطه نظر مکانیزم انتقال، بار رسوبی به دو دسته بار معلق و بار بستر تقسیم می گردد. این تحقیق براساس مطالعات رسوب شناسی و هیدرولوژیکی بر روی حوضه آبریز لبرود در شهرستان دامغان می باشد. مطالعه ویژگی های رسوب شناسی این رودخانه و عوامل موثر در تولید بار رسوبی و مقدار رسوب حمل شده توسط آن در احداث سد بر روی این رودخانه بسیار حائز اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق، دانه بندی رسوبات رودخانه لبرود و محاسبه پارامترهای آماری با توجه به منحنی های تجمعی آن ها، طبقه بندی رخساره ها با توجه به تقسیم بندی میال و همچنین برآورد بار کل رسوب وارد شده بر سد شهید شاهچراغی دامغان می باشد. نتایج این تحقیق با توجه به این که تعداد 10 نمونه از مواد رسوبی در کف کانال اصلی برداشت گردید نشان می دهد که رسوبات این رودخانه دارای جورشدگی متوسط تا بسیار بد،کج شدگی مثبت، اندازه متوسط ذرات (میانگین ذرات) در حد شن و ماسه و از نظر کشیدگی بسیار پهن تا کشیده می باشند که بیان می کند که ذرات در اندازه های مختلف وجود دارد و سرعت جریان زیاد بوده که رسوبات دانه درشت فراوان تر هستند و ذرات دانه ریز زمانی که دبی آب کم باشد بیش تر می شوند. رخساره های رسوبی شناسایی شده در حوضه آبریز لبرود از لحاظ حجم تشکیل اکثرا از نوع رخساره های گراولی از نوع gmm، gmg، gciو رخساره گلی از نوع fm به صورت محدود و با گسترش اندک مشاهده گردیده است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که رابطه بین دبی جریان و دبی رسوب معلق برای رودخانه لبرود از روش usbr و fao به ترتیب برابر با 10.67qw2.573 qs= و qs=50.7qw2.573می باشد. از آن جایی که روش فائو نسبت به روش منحنی سنجه یک خطی عملکرد بهتری داشته و برآورد نسبتاً نزدیک تری به مقدار واقعی به دست می دهد، به عنوان روش مناسب در برآورد بار معلق انتخاب گردید. میزان بار بستر حدود 50 درصد میزان بار معلق محاسبه شده است که براساس نوع رسوبات کف بستر به دست آمده است. در نتیجه میزان تولید رسوب کل در این حوضه 25/86271 تن در سال محاسبه شد. رسوب ویژه این حوضه نیز 19/64 تن درسال در کیلومتر مربع برآورد گردید.

بررسی پلی مورفیسم ژن های fecb و gdf9 (fecgh) در بزهای نژاد پاکستانی (کاموری) استان خوزستان با استفاده از روش rflp-pcr
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  محمدرضا افضل زاده   قدرت الله محمدی

ژنهای fecb و gdf9 که جزء فوق خانواده tgf? می باشند اثرات مهمی بر میزان تخمک گذاری دارند. هدف از این مطالعه تعیین وجود جهشهای fecb و fecgh در بزهای نژاد کاموری استان خوزستان میباشد. در این مطالعه از 40 رأس بز کاموری با حداقل یک بار سابقه دوقلو زایی خون گیری به عمل آمد و dna آن ها با روش اصلاح شده نمکی استخراج گردید. جایگاه ژنهای fecb و gdf9 با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر یافت و محصولات 190 و 139 جفت بازی به دست آمد، سپس محصولات به دست آمده به ترتیب در مجاورت آنزیم های اختصاصی avaii و ddei تیمار گردیدند. نتایج نشان داد که در آزمایش بررسی جهش fecb باندهای 190 جفت بازی در گله های مورد مطالعه پس از هضم، بدون برش باقی ماندند. بنابراین جهش fecb در بزهای نژاد کاموری مورد مطالعه وجود ندارد و همه ی نمونه ها دارای ژنوتیپ (++) میباشند. همچنین در نتیجه هضم آنزیمی، قطعه ژن 139 جفت بازی مربوط به ژن gdf9 به دست آمد. نتیجه اینکه در اگزون ژن gdf9 جهشfecgh در بزهای چندقلوزای کاموری دیده نمیشود. بنابراین، این جهشها نمیتوانند از عوامل چندقلوزایی در این نژاد باشند و مطالعات بیشتری برای بررسی ژنهای موثر بر چندقلوزایی و تعیین ژنوتیپ در این بزها مورد نیاز است.

بررسی وجود پلی مورفیسم fecxg و fecxb در بزهای نژاد پاکستانی (کاموری) استان خوزستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  هادی گنجعلی   قدرت الله محمدی

مطالعات ژنتیکی نشان میدهد که موتاسیونهای تک نوکلئوتیدی اثرات مهمی برروی چند قلوزایی و تخمک¬گذاری دارند. یکی از ژن¬های موثر بر باروری bmp15 می¬باشد که روی کروموزوم x قرار دارد و دارای موتاسیونهای متعددی است. هدف از این مطالعه بررسی موتاسیونهای fecxb و fecxg در بزهای نژاد کاموری استان خوزستان است. بدین منظور از 40 راس بز کاموری با سابقه چندقلوزایی بااستفاده از لوله های خلاء دار حاوی edta خونگیری به عمل آمد. استخراج dna با استفاده از روش اصلاح شده انجام گردید و تکثیر جایگاههای fecxb و fecxg انجام گردید و به ترتیب قطعات 153 و 142 جفت بازی به دست آمد. محصولات به دست آمده در مجاورت آنزیمهای اختصاصی ddei و hinfi تیمار شدند. تمام محصولات به دست آمده در مجاورت آنزیم¬های اختصاصی برش خوردند بنابراین موتاسیون¬های fecxb و fecxg در بزهای کاموری استان خوزستان وجود ندارد در نتیجه این موتاسیون¬ها نمیتوانند از عوامل چندقلوزایی در این نژاد باشند.

اثرات احتمالی مصرف یونجه بر روی شاخص های اسپرم موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  شقایق زنگنه   قدرت الله محمدی

یونجه یکی از مهم ترین گیاهان فیتواستروژنیک است که حاوی استروژن های گیاهی آپی ژنین، کومسترول و کومارین و دارای اثرات متنوعی روی تولیدمثل در حیوانات اهلی است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات یونجه بر شاخص¬های اسپرم موش های صحرایی بود. بدین منظور سه گروه از موش های صحرایی به مدت 30، 45 و 60 روز تحت درمان یونجه تازه قرار گرفتند. نتایج حاصله از مطالعه حاضر نشان داد که درصد اسپرم¬های با تحرک پیش¬رونده نواحی سر و دم اپیدیدیم گروه درمانی سوم نسبت به گروه¬ کنترل افزایش معنادار داشته است؛ اما تعداد اسپرم¬های با تحرک غیر پیش رونده در گروه¬های تحت درمان با گروه¬های کنترل تفاوت معناداری نشان نداد. میزان غلظت تام اسپرم اپیدیدیم در هر سه گروه درمانی نسبت به گروه¬های کنترل افزایش و درصد قطره پروتوپلاسمی دم اپیدیدیم هر سه گروه¬ درمانی نسبت به گروه¬های کنترل کاهش معنادار نشان داد. میزان اسپرم¬های بدون دم در ناحیه دم اپیدیدیم گروه ¬درمانی دوم و سوم نسبت به گروه¬های کنترل کاهش معنادار نشان داد. میزان اسپرم بدون سر فقط در ناحیه¬ی دم اپیدیدیم گروه درمانی دوم کاهش معناداری نشان داد. تعداد اسپرم¬های با دم¬های حلقوی در نواحی سر، بدنه و دم اپیدیدیم هر سه گروه درمانی نسبت به گروه¬های کنترل تفاوت معناداری نشان نداد. میزان fsh گروه¬ درمانی اول نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار اما در گروه های درمانی دوم و سوم افزایش غیر معناداری نشان داد. میزان lh پلاسمای خون موش¬های صحرایی گروه های اول و دوم نسبت به گروه های کنترل افزایش غیر معنادار اما در گروه درمانی سوم افزایش معناداری نشان داد. میزان تستوسترون پلاسمای خون موش¬های صحرایی گروه درمانی اول نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار اما در گروه درمانی دوم کاهش غیر معنادار و در گروه درمانی سوم افزایش معناداری نشان داد. میزان استرادیول گروه های درمانی اول و سوم نسبت به گروه های کنترل افزایش غیر معناداری نشان داد اما در گروه درمانی دوم نسبت به گروه¬ کنترل افزایش معناداری مشاهده گردید. میزان hdl پلاسمای موش¬های صحرایی تحت درمان گروه اول و سوم به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد؛ اما این کاهش در گروه درمانی دوم غیر معنادار بود. میزان ldl پلاسمای خون موش¬های صحرایی گروه درمانی اول نسبت به گروه کنترل افزایش غیر معنادار اما در گروه¬های درمانی دوم و سوم نسبت به گروه¬های کنترل کاهش غیر معناداری نشان داد. میزان تری¬گلیسرید گروه¬های درمانی اول و سوم نسبت به گروه¬های کنترل کاهش غیر معنادار اما در گروه درمانی دوم افزایش غیر معناداری نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. میزان کلسترول پلاسمای خون در گروه¬های درمانی اول و دوم نسبت به گروه¬های شاهد کاهش غیر معنادار اما در گروه درمانی سوم کاهش معناداری نشان داد. میزان پروتئین تام در هر سه گروه¬ درمانی نسبت به گروه¬های کنترل کاهش غیر معناداری نشان داد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که یونجه نه¬تنها اثر منفی روی شاخص¬های اسپرمی موش¬های صحرایی نداشت بلکه باعث افزایش آن ها نیز گردید.

بررسی اثرات احتمالی مصرف یونجه برروی بافت بیضه موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  مسعود حدادی   قدرت الله محمدی

فیتواستروژن¬ها دارای اثرات متفاوت بر تولیدمثل در حیوانات اهلی می¬باشند. یونجه یکی از گیاهان فیتواستروژنی است که مصرف زیادی در دامداری¬ها دارد. با توجه به اینکه ابهامات زیادی در اثرات یونجه بر تولیدمثل وجود دارد بنابراین هدف از این مطالعه بررسی اثرات احتمالی یونجه بر روی بافت بیضه موش صحرایی بالغ بود. در این مطالعه 30 راس موش صحرایی بالغ نر به دو گروه شاهد و درمان تقسیم شدند و هر گروه به سه دسته 5 راسی تقسیم شد. به جیره¬ی گروه¬های درمان به ترتیب به مدت 30، 45 و60 روز یونجه اضافه شد. پس از آسان¬کشی موش¬¬ها، بیضه¬ی چپ آن¬ها خارج و بررسی¬های ماکروسکوپی و میکروسکوپی (هیستولوژی و هیستومتری) روی آن¬ها انجام گردید. در مطالعات ماکروسکوپی وزن، حجم و قطر بیضه موش¬های گروه¬های درمانی اول و دوم تفاوت معناداری با گروه¬های کنترل نداشتند اما در گروه درمانی سوم وزن و قطر بیضه افزایش معنادار و حجم افزایش غیرمعناداری نسبت به گروه¬های کنترل نشان دادند. طول بیضه¬ی گروه¬های درمانی اول و سوم تفاوت معناداری با گروه¬های کنترل نشان نداد اما در گروه درمانی دوم افزایش معناداری نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. در مطالعات هیستولوژی تفاوتی در ساختار سلول¬های رده¬ی اسپرماتوژنیک دیده نشد. در مطالعات هیستومتری تفاوت معناداری بین قطر لوله¬های منی ساز گروه¬های درمانی اول، دوم و سوم مشاهده نگردید و تعداد لوله¬های منی ساز گروه¬های درمانی اول و دوم تفاوت معناداری با گروه¬های کنترل نشان نداد اما یک کاهش غیرمعنادار در تعداد لوله¬های منی سازگروه درمانی سوم نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. تفاوت معناداری در تعداد سلول¬های سرتولی گروه¬های درمانی مشاهده نگردید. براساس نتایج حاصله تعداد سلول¬های اسپرماتوگونی، اسپرماتید ابتدایی ونهایی گروه¬ درمانی اول نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری نشان نداد اما تعداد سلول¬های اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتوزوئید افزایش معناداری نشان داد. تفاوت معناداری در تعداد سلول¬های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید ابتدایی، نهایی و اسپرماتوزوئید گروه¬های درمانی دوم و سوم با گروههای کنترل مشاهده نشد. تفاوت معناداری بین ضخامت دیواره¬ی لوله¬های اسپرم¬ساز گروه¬های درمانی اول و دوم نسبت به گروه¬های کنترل مشاهده نگردید اما یک افزایش غیرمعناداری در ضخامت دیواره¬ی لوله¬های اسپرم¬ساز گروه درمانی سوم نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در مطالعه حاضر یک افزایش غیرمعنادار در گروه درمانی اول و کاهش غیرمعنادار در گروه¬های درمانی دوم و سوم در تعداد سلول¬های لیدیگ مشاهده گردید و نسبت پارانشیم به داربست بیضه در گروه¬های درمانی اول و دوم نسبت به گروه¬های کنترل افزایش غیرمعناداری نشان داد اما در گروه درمانی سوم در مقایسه با گروه کنترل یک کاهش غیرمعناداری مشاهده گردید. براساس نتایج به دست آمده استفاده از یونجه به عنوان ماده غذایی اصلی به مدت 30، 45 و 60 روز اثرات زیان¬باری بر ساختار ماکروسکوپی و میکروسکوپی بیضه موش¬های صحرایی نداشت بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استفاده از یونجه به مدت 60 روز اثرات منفی بر باروری موش¬های نر ندارد.

مطالعه اثرات هیستومورفومتری یونجه بر روی پارانشیم آندوکرینی غدد هیپوفیز و فوق کلیه موش صحرایی نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  اعظم حسینی   نعیم عرفانی مجد

خواص استروژنیک یونجه در مطالعات متعددی به اثبات رسیده است. استروژن موجود در این گیاه بر روی ارگان های مختلف بدن، دارای اثرات و عوارض جانبی متعددی است که در این رابطه اطلاعات اندکی وجود دارد. در این پژوهش، اثرات این گیاه بر روی بافت غدد درون ریز هیپوفیز و فوق کلیه موش های صحرایی، مطالعه شده است. برای این منظور تعداد 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، در 6 گروه و به تعداد 5 عدد در هر گروه، انتخاب شدند. گروه اول، دوم و سوم به عنوان کنترل نگهداری شدند، و در جیره غذایی آن ها فقط از کنسانتره استفاده شد. گروه چهارم به عنوان درمان اول، 80 گرم کنسانتره و 300 گرم یونجه را به مدت 30 روز دریافت کردند. گروه پنجم به عنوان درمان دوم، مقدار 80 گرم کنسانتره و 300 گرم یونجه را به مدت 45 روز دریافت کردند و گروه ششم به عنوان درمان سوم، 80 گرم کنسانتره و 300 گرم یونجه را به مدت 60 روز دریافت کردند. پس از پایان هر دوره، موش ها آسان کشی و هیپوفیز و فوق کلیه آن ها جدا گردید وپس از بررسی های ماکروسکوپی، نمونه هایی حداکثر به ضخامت 5/0 سانتی متر تهیه و جهت ثبوت در فرمالین سایلین قرار داده شدند. از نمونه ها به روش معمول تهیه مقاطع بافتی، برش هایی به ضخامت 5 میکرومتر تهیه و پس از رنگ آمیزی h&e و رنگ آمیزی اختصاصی pas مورد مطالعه هیستولوژیک و هیستومتریک قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که گیاه یونجه به عنوان یک گیاه فیتواستروژنیک، بر روی ساختار بافتی غده هیپوفیز و فوق کلیه اثرات قابل توجهی دارد. این مطالعه نشان داد که استفاده از این گیاه در گروه تحت درمان اول، دوم و سوم، در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش معنی دار تعداد سلول های اسیدوفیل و بازوفیل در غده هیپوفیز شده و همچنین در مطالعه غده فوق کلیه، افزایش معنی دار ضخامت کپسول در گروه تحت درمان دوم وافزایش اندازه ناحیه گلومرولوزا در گروه تحت درمان اول، دوم و سوم در مقایسه با گروه کنترل، مشاهده گردید. اندازه سلول های اسفنجی نیز در گروه درمانی دوم و سوم به طور معنی داری افزایش داشت و واکوئوله شدن در این سلول ها به وضوح دیده شد. می توان گفت استفاده از این گیاه در جیره غذایی موش های صحرایی به مدت 60 روز و 300 گرم روزانه باعث افزایش سلول های آدنوهیپوفیز و افزایش لایه های قشر و مرکز غده فوق کلیه شده است.

شناسایی سیتوژنتیکی گاومیش های استان خوزستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1394
  جواد علیخانی   غلامرضا شریعتی

گاومیش، حیوانی نیمه اهلی است که اغلب در آسیای جنوب شرق و خاورمیانه پرورش می یابد. به طور کلی دو نوع گاومیش در سراسر دنیا وجود دارد یکی گاومیش رودخانه ای و دیگری گاومیش باتلاقی است. گاومیش های باتلاقی از نظر ژنتیکی دارای 48 کروموزوم (48n=2) و گاومیش های رودخانه ای دارای50 کروموزوم (50n=2) می باشند. استان خوزستان یکی از مراکز مهم پرورش گاومیش در ایران است. با توجه به اینکه دسته بندی گاومیش های استان خوزستان از نظر سیتوژنتیک انجام نگرفته بود، بنابراین هدف از این تحقیق تهیه کاریوتایپ و بررسی تعداد کروموزوم های گاومیش های استان خوزستان بوده است. در این مطالعه از 40 راس گاومیش به طور تصادفی از ورید وداج و توسط سرنگ های هپارینه، خون گیری به عمل آمد. برای تهیه گسترش های متافازی، هر کدام از نمونه های خون اخذ شده در محیط کشتrpmi 1640 حاوی سرم جنین گاوی و فیتوهماگلوتینین، داخل بن ماری به مدت 69 ساعت کشت شدند. پس از توقف تقسیم سلولی توسط کلسمید و اضافه کردن محلول تثبیت کننده، از هر نمونه 6 لام تهیه شد. پس از انجام نواربندی g و رنگ-آمیزی لام ها، در زیر میکروسکوپ، از هر نمونه 15 گسترش متافازی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که تعداد کروموزوم های گاومیش های مورد مطالعه 50 عدد (50n=2) به دست آمد. بنابراین گاومیش های خوزستان جزو گاومیش های رودخانه ای محسوب می شوند. از این 25 جفت کروموزوم، 24 جفت کروموزوم های اتوزومی و 1 جفت کروموزوم جنسی بودند. 5 جفت کروموزوم اول، ساب و متاسانتریک، و تمامی 19 جفت کروموزوم اتوزومی دیگر آکروسانتریک بودند. کروموزوم های جنسی از نوع آکروسانتریک بوده به طوری که کروموزوم x بزرگ ترین آکروسانتریک و کروموزوم y کوچک ترین آکروسانتریک بود.

سنگشناسی سازند مبارک و بررسی ژئوشیمیایی مواد آلی آن در منطقه مبارک آباد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده علوم 1372
  قدرت الله محمدی   فریدون سحابی

هدف این مطالعه بررسی سنگ شناسی، محیط های رسوبی نهشته های مختلف و مواد آ درون آنها، همچنین تحولات این مواد در سازند جیرود و مبارک درمنطقه مبارک آب است . مقطع مورد مطالعه در شمال دهکده مبارک آباد واقع در شرق تهران قرار دارد. این مقطع در منطقه البرز جزء بخش تکتونیکی البرز مرکزی بوده که از سنگهای تخریبی و کربناته تشکیل یافته است . سکانس رسوبی مورد مطالعه به ضخامت 746 متر از سه بخش عمده تشکیل شده است . بخش پائین آن شامل ماسه - سنگها، بخش میانی شامل شیلها و بخش بالائی از آهک و دولومیت است . بر اساس مطالعه لیتولوژیکی تفضیلی 185 مقطع نازک و ضمن تفکیک دو گروه رسوبی تخریبی و کربناته، پنج رخساره سنگی یا لیتوفاسیس lithofacies به شرح زیر شناسایی گردید :- گروه رسوبی تخریبی که شامل : رخساره های ماسه سنگی رخساره های دانه ریز که از سنگهای متورق و غیر متورق تشکیل می گردد .- گروه رسوبی کربناته که شامل : رخساره های گل افزون) mud - supported (رخساره های دانه افزون) grain - supported (رخساره های دولومیتی هر یک از رخساره های مذکور به نوبه خود از زیر رخساره ها) sublithofacies (تشکیل می گردد که در مجموع 12 رخساره و زیر رخساره سنگی تشخیص داده شده است بعد از شناسائی لیتوفاسیس ها مسائل دیاژنزی در مقطع مورد مطالعه بررسی شد که طی آن فرآیندهایی چون سیمانی شدن، فشردگی، استیولیتی - شدن، خردشدگی اجزا، دولومیتی شدن، میکریتی شدن و انحلال و انواع مختلف تخلخل در این مقاطع تفسیر گردیدند . سپس نمونه های دستی غنی از مواد آلی بعد از تطبیق با مقاطع نازک آنها برای مطالعات ژئوشیمیائی از نظر تعیین ظرفیت سنگهای مورد مطالعه در زمینه تولید مواد هیدروکربوری انتخاب و برای آزمایشهای ژئوشیمیائی آماده گردیدند و بعد از تفکیک مواد آلی قابل حل و غیر محلول، آزمایشهای سنجش بیتومین، تفکیک پارافین ها، آروماتیک ها و رزین ها، شناخت انواع هیدرو کربورها و نسبت ، تعیین مقادیر cp، ct ،،، c ، h ، o ، h /، o /، toc، eom ،، انواع هیدروکربورها و تیپ های کروژن شناسائی شد و محیط آنها مشخص گردید و بالاخره نتیجه گیری شد که سنگهای رسوبی حاوی مواد آلی در مقطع مورد مطالعه به عنوان سنگ منشا) source rock (مواد هیدروکربوری عمل کرده اند .