نام پژوهشگر: آیدین ولی‌زاده

بررسی تأثیر مصرف کافئین بر مایعات بدن، الکترولیت ها و vo2max در مردان تمرین کرده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  هادی اسمعیل زاده نوش آبادی   لطفعلی بلبلی

هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف کافئین بر تعادل مایعات- الکترولیت ها و vo2max مردان تمرین کرده می باشد. روش تحقیق: بدین منظور 54 مرد تمرین کرده (سن: 1/31±20/89 سال؛ وزن: 8/43±70/10 کیلوگرم؛ قد: 5/65±174/7 سانتی متر؛ درصد چربی: 3/43±9/24 درصد؛ vo2max: 5/99±52/16 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به صورت نمونه های جورشده از نظر vo2max در سه گروه 18 نفری قرار گرفتند. برای 5 روز آزمودنی ها 3 فنجان قهوه، معادل 258 میلی گرم کافئین در روز مصرف کردند (مرحله ی متعادل سازی). در روزهای ششم و هفتم (مرحله آزمون) آزمودنی های سه گروه صفر، 3 و 8 فنجان قهوه در روز، به ترتیب معادل صفر، 258 و 688 میلی گرم کافئین در روز مصرف کردند. در مدت این هفت روز، آزمودنی ها هیچ ماده ی کافئین دار دیگری مصرف نکردند. در صبح روز ششم و هشتم، وزن بدن آزمودنی ها اندازه گیری، نمونه خون برای اندازه گیری هماتوکریت، هموگلوبین، سدیم و پتاسیم سرم از آنها گرفته شده و vo2max آنها با استفاده از معادله فاکس برآورد شد. اندازه گیری تغییرات شاخص های مایعات بدن، الکترولیت ها و vo2max آزمودنی ها در سه سطح کنترل شده مصرف کافئین، بوسیله آزمون تحلیل واریانس چندگانه (manova) و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری (0/05>p) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: تغییرات درصد حجم پلاسمایی در سطح مصرف صفر (میلی گرم/ روز) نسبت به سطح مصرف 258 (میلی گرم/ روز) افزایش معنی داری نشان داد. میانگین وزن بدن آزمودنی ها در سطح مصرف صفر (میلی گرم/ روز) نسبت به دو سطح دیگر افزایش معنی داری نشان داد. غلظت سدیم سرم خون در سطح مصرف 258 (میلی گرم/ روز) نسبت به دو سطح دیگر افزایش معنی داری نشان داد. در غلظت پتاسیم سرم خون بین سطوح مختلف مصرف کافئین تفاوت معنی داری مشاهده نشد. vo2max برآورد شده به دو شکل مطلق و نسبی در سطح مصرف 688 (میلی گرم/ روز)، نسبت به دو سطح دیگر کاهش معنی داری نشان داد. نتیجه گیری: مصرف کافئین موجب کاهش مایعات بدن، افزایش غلظت سدیم سرم خون و احتمالا افزایش دفع سدیم و کاهش vo2max برآورد شده، می شود و تأثیری بر غلظت پتاسیم سرم خون ندارد.

بررسی ارتباط بین پتاسیم سرم خونی و نقطه شکست ضربان قلب (hrdp) در دانشجویان پسر ورزشکار دانشگاه محقق اردبیلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ندا کیانی ماوی   معرفت سیاه کوهیان

زمینه و هدف: هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط بین پتاسیم سرم خونی و نقطه شکست ضربان قلب(hrdp) در دانشجویان پسر ورزشکار دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش کار: تعداد 30 نفر داوطلب مرد فعال (با میانگین و انحراف معیار سنی 1.2 20 سال) به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. به منظور ایجاد hrdp از پروتکل هافمن استفاده شد، پس از تعیین hrdp در آزمودنی ها با استفاده از روش s.dmax، یک هفته بعد، همزمان با اجرای پروتکل، نمونه خونی از سیاهرگ دست چپ آزمودنی ها در 5 مرحله مختلف جمع آوری و میزان پتاسیم سرم آن ها با استفاده از فلیم فتومتر به طور مستقیم اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که hrdp در تمامی آزمودنی ها (100%) به طور میانگین درhrmax78 % و نقطه شکست پتاسیم سرم به طور میانگین در hrmax 79% اتفاق می افتد و بین شیب خط رگرسیون ضربان قلب- زمان بعد از hrdp و شیب خط رگرسیون پتاسیم سرم – زمان بعد از hrdp، همبستگی معکوس بالایی وجود دارد (0.84- = r و 0.01= p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گیری نمود که افزایش پتاسیم سرم در طول پروتکل تمرینی فزاینده ی دوچرخه کارسنج هافمن، ممکن است در وقوع hrdp دخیل باشد.

مقایسه ی سه پروتکل بر روی نوارگردان در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (hrdp) در بین دانشجویان پسر فعال دانشگاه محقق اردبیلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مریم داسگر   معرفت سیاه کوهیان

زمینه و هدف: هدف از اجری تحقیق حاضر، مقایسه سه پروتکل بر روی نوارگردان در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب(hrdp) در بین دانشجویان پسر دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش تحقیق: بدین منظور 30 دانشجوی پسر فعال (با م‍‍یانگ‍‍ین± انحراف مع‍‍یار سنی0/2±21/8سال، قد2± 173 سانت‍‍یمتر، وزن2/1 ± 68/1 ک‍‍یلوگرم و vo2max 2/1±46/83 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت داوطلبانه بعنوان آزمودنی های تحقیق انتخاب شدند و در سه جلسه مجزا با حداقل فاصله 72 ساعت 3 آزمون فزاینده را تا سر حد واماندگی انجام دادند. آزمون ها شامل: پروتکل کویپر و همکاران؛ پروتکل جونز و داست؛ و پروتکل گسیل و هافمن بود. برای تعیین نقطه انحراف ضربان قلب در هر یک از پروتکل ها، ضربان های قلب فعالیت آزمودنی ها لحظه به لحظه با استفاده از تله متری(مدل پولار) ثبت شد. برای تعیین hrdp و منحنی عملکرد ضربان قلب (hrpc)، از نرم افزار ویژه و روش بیشترین فاصله (dmax) استفاده شد. برای تجزیه و تحل‍‍یل نتایج از روش آماری آنالیز واریانس یک راهه (anova)با اندازه های مکرر(آزمون تعقیبی بونفرنی) استفاده شد. یافته ها: در همه آزمودن‍‍ی ها(100%) و در هر سه پروتکل تمرینیhrdp به طور میانگین برای پروتکل کویپر و همکاران در88 درصد ضربان قلب بیشینه، پروتکل جونز و داست 86 درصد ضربان قلب بیشینه وپروتکل گیسل و هافمن 84 درصد ضربان قلب بیشینه مشاهده شد. همچن‍‍ین نتایج نشان داد، بین مقادیر میانگین هایhrdp در دو آزمون کویپر و همکاران و جونز و داست اختلاف معنی دار وجود ندارد (675 /0= p و 211/0=f). اما بین مقادیر میانگین هایhrdp در دو آزمون کویپر و همکاران و گیسل و هافمن و همچنین جونز و داست و گیسل و هافمن اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0/05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج چنین می توان نتیجه گیری کرد که با استفاده از هر سه پروتکل تمرینی بر روی نوارگردان با بهره گیری از روش dmax ، می توان hrdp را تعیین نمود