نام پژوهشگر: سمیه حبی‌قراتپه

فلسفه دین از نظر کانت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  سمیه حبی قراتپه   یوسف نوظهور

کانت اصول موضوعه عقل عملی را در سه موضوع نفس، جهان و خدا مطرح می کند. او از جاودانگی نفس پلی به اثبات وجود خدا می زند و براهینی را که از قبل در مورد اثبات وجود خدا مطرح شده بود، مورد انتقاد قرار می دهد و از طریق عقل عملی راهی برای اثبات وجود خدا باز می کند و برهان اخلاقی را اقامه می کند. از نظر کانت انواع متعدد باور و اعتقاد دینی وجود دارد اما دین حقیقی یکی بیشتر نیست و آن دین اخلاقی ناب و مسیحیت تنها دین اخلاقی ناب است. کانت دین را همان قانون درونی ما می داند که بر قانونگذار فوق ما تأکید دارد. قانون درونی ما همان وجدان است بنابراین می توان عتاب و خطاب وجدان را نشانه حضور خداوند در دل خود بدانیم. خداوندی که کرسی قضاوتش را فوق ما مستقر ساخته و نیز سکوی داوری در درون ما قرار داده است. دین بدون وجدان اخلاقی چیزی جز خرافات نیست. کانت دیانت را در محدوده اخلاق و عقل تعبیر و تفسیر می کند و تکالیف انسان را به عنوان اوامر الهی معرفی می کند. از آنجا که این رساله جنبه تجربی، آماری و میدانی ندارد و صرفاً نظری است یعنی از نوع کیفی-توصیفی است، از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در این پایان نامه تلاش شده است تا تصویری روشن از فلسفه دین کانت ارائه شود. از جمله نتایج بدست آمده می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1- از دیدگاه کانت دین یهود، اتحادیه ای از گروهی از انسانهاست که به منظور تشکیل یک جامعه مشترک المنافع سیاسی گرد هم آمده اند. او دین یهود را دین نمی داند و قائل به وحدت ادیان است و دین مسیحی را تنها دین اخلاقی ناب معرفی می کند. 2- کانت با گشودن باب توجیه عملی اقرار به امر متعالی، به گونه ای باور و ایمان به امور ورای حسی را تصدیق می کند و در پی از پس زدن شناخت، راهی برای ایمان باز می کند و به گونه ای به تجربه دینی روی می آورد. 3- وی تبدیل شأن الهی به شأن انسانی را ارتقا و صعود انسان می داند و از نظر او مقام انسان در این تحول اخلاقی چنان رشد می کند که می تواند به طرح مفهوم الوهیت بپردازد. 4- طبیعت انسان از نظر کانت در حالت بالقوه به طور کلی خیر است اما در موقعیت بالفعل فرض شر به طور ذهنی برای هر انسانی ضروری است حتی بهترین انسانها. 5- در فلسفه کانت دین از سنخ اخلاق به شمار می آید و دین در محدوده اخلاق معنا پیدا می کند. دین مبتنی بر اخلاق و نیازمند به آن است.