نام پژوهشگر: حبیب‌اله تبریزی

بررسی تحلیلی مبانی فلسفی نهاد امور پرورشی در آموزش و پرورش ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  حبیب اله تبریزی   مسعود صفایی مقدم

در این پژوهش این نکته را مبنا قرار داده ایم که تاسیس نهاد امور تربیتی مبتنی بر یک سری پیش فرض ها و مبانی فلسفی و معرفت شناختی بوده است. لذا محقق در صدد کشف این پیش فرض ها و مبانی، ارزیابی آن ها، و نهایتا بر حسب ارزیابی های انجام شده قضاوت درباره ایده ی تاسیس نهاد امور تربیتی است. مبانی و پیش فرض هایی که در این پژوهش مبنای مطالعه قرار می گیرند از این قرارند:1- دو حوزه ی دانش و ارزش از همدیگر متمایز و مستقل هستند. در حوزه ی دانش آنچه مد نظر است، واقعیت هاست ولی حوزه ارزش ها مربوط به بایدها و نبایدهای زندگی است. بر اساس این پیش فرض کار انتقال دانش به دانش آموزان ماهیتا متفاوت و مستقل از کاری است که به پرورش بعد ارزشی و روحی و معنوی دانش آموزان می پردازد. حال بررسی درستی یا نادرستی نظریه ای که به تاسیس نهاد امور تربیتی رای داده است تا حدی مسبوق به بررسی استقلال یا عدم استقلال دانش از ارزش می باشد که خود مبتنی بر کشف ماهیت دانش و ویژگی های ذاتی آن، از سویی، و ماهیت ارزش و اخلاق از سوی دیگر است. 2 - مبادی رفتار ماهیتا با هم متفاوت هستند. به عبارت دیگر، دانش، احساس و عاطفه، و اراده به عنوان عواملی که در انجام عمل آگاهانه و فضیلت های اخلاقی دخالت دارند، ساحت های متفاوتی هستند. به علت تمایز ماهوی حوزه های دانش، عاطفه و اراده، نهادهایی که متکفل این حوزه ها خواهند بود هم متمایز خواهند بود. یعنی بخشی از آموزش و پرورش مسئول حوزه دانش و بخشی دیگر، که در اینجا همان امور تربیتی خواهد بود، مسئول حوزه های عاطفه و اراده میشوند. بررسی پیش فرض یا مبنای اول نشان داد که دو نظر کلی درباره رابطه دانش و ارزش وجود دارد. نظر اول به استقلال دانش از ارزش و استقلال ارزش از دانش باور دارد. لذا چنانچه این پیش فرض را مبنای کار قرار دهیم بدیهی است که باید نهاد پرورشی را مستقل از نهاد آموزشی بدانیم. نظر دوم به در هم تنیدگی دانش و ارزش باور دارد لذا جدایی نهاد پرورشی از نهاد آموزشی را بی معنا می داند و بر آن است که نهاد آموزشی علاوه بر مسئولیت تعلیم دارای مسئولیت تربیت نیز می باشد. شواهد و دلایل ارائه شده حاکی از آن است که نمی توانیم دانش و ارزش را جدا بدانیم. بررسی پیش فرض دوم نیز نشان داد که نظام آموزشی برای ایجاد و تقویت ارزشها در دانش آموزان نمی تواند و نباید فقط به تعلیم و آموزش بپردازد. متخلق شدن به ارزشها اولا ًمستلزم درگیری هر سه ساحت معرفت، میل و اراده است. لذا فرایند تعلیم و آموزش نمی تواند تنها به انتقال معلومات بپردازد بلکه باید بر حضور و تقویت عواطف و اراده نیز پای بفشرد. یعنی باز نهاد آموزش و متصدیان مربوطه هستند که باید به تمام امکانات نرم افزاری و سخت افزاری پرورش مجهز شوند. البته این معنا نیز از نظر دور داشته نشده که نهاد آموزش، در مقابل نهاد پرورشی، با حفظ هویت واحد خود، و بالعرض و بالاعتبار شاخه هایی را بر اساس تقسیم کار ایجاد کرده و شاخه ای را به مدیریت و امور تربیتی تاسیس نماید.