نام پژوهشگر: صدف حسامیان

رابطه نقاشی و معماری (با تکیه بر تحلیل آثار هنرمندان پس از 1960 در غرب)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1393
  صدف حسامیان   کامبیز موسوی اقدم

در پژوهش پیش رو به بررسی رابطه معماری با هنرهای تجسمی در دوران مدرن خواهیم پرداخت تا میزان ارتباط و وام گیری این دو حوزه از یکدیگر را آشکار سازیم. نقطه آغاز این ارتباط اوایل سده بیستم در نظر گرفته شده است، زیرا از این زمان به بعد که تمایز بین رشته ها قاطعانه تر می شود، تلاش در جهت پیوند بین آنها و اثرگذاری گرایش های هنری بر ساخت و ساز معماری به صورت مشخص و با شدت بیشتری صورت می پذیرد؛ هرچند که نمود این تاثیرات در معماری مدت زمانی به طول می انجامد. تا پیش از این نمود معماری در نقاشی تنها به صورت بازنمایی ظاهری بنا یا نهایتاً استفاده از پرسپکتیو بود. اما با شروع قرن بیستم و ظهور دیدگاه های جدید در هنر، علم و فلسفه شاهد دگرگونی هایی بودیم که در نتیجه آن ها نقاشی و مجسمه سازی بر معماری تاثیر گذار شد. پس از آن با گذر از نیمه قرن و ظهور رویکردهای مفهومی در عالم هنر، آثار میان رشته ای مرز میان عرصه های مختلف شناختی را کم رنگ تر کرد. از این زمان به بعد شاهد رد پای معماری در شاخه های مختلف هنری نه فقط به صورت بازنمایی صرف بلکه در ارتباط با فضاهای معماری، تاکید بر کنش اجتماعی- سیاسی و حتی آثاری در اعتراض به معماری خواهیم بود. این دو نقطه کلیدی تاریخی، زمینه ای خواهد شد برای تحلیل و دسته بندی آثار هنرمندان معاصری که فعالیت هنری خود را در ارتباط با معماری و جوانب مختلف آن به لحاظ فرمی، کارکردی، و اجتماعی-سیاسی پیش برده اند.