نام پژوهشگر: حجت الله یزدان پناه

بهینه سازی شاخص آسایش اقلیمی توریسم (tci), برای اقلیم خشک و نیمه خشک ایران با استفاده از gis (نمونه موردی استان اصفهان).
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  مهدی عبداله زاده   حجت الله یزدان پناه

آب و هواشناسی توریسم گرایشی از علم اقلیم شناسی است که از یک سو ریشه در مباحث آب و هواشناسی کاربردی مانند شاخص های مرتبط با فیزیولوژی انسان که از معادله بیلان انرژی بدن انسان مشتق گردیده اند و در مطالعات زیست اقلیم انسانی جایگاه ویژه ای دارند و از سوی دیگر با مباحث اجتماعی و اقتصادی توریسم پیوند دارند. با توجه به اهمیت تأثیر عوامل اقلیمی در برنامه ریزی توریسم تعیین شاخص آسایش گردشگری tci از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است. شاخص tci که شامل هفت مولفه اصلی؛ میانگین حداکثردمای روزانه در هر ماه بر حسب سانتی گراد (t max)، میانگین روزانه حداقل رطوبت نسبی در هر ماه بر حسب درصد (r hmin)، میانگین روزانه دما در هر ماه بر حسب درجه سانتی گراد (dbt)، میانگین روزانه رطوبت نسبی در هر ماه برحسب درصد (r hmean)، میانگین روزانه بارندگی در ماه بر حسب میلی متر (r)، میانگین روزانه سرعت باد در هر ماه بر حسب کیلومتربر ساعت (w) ، میانگین روزانه ساعت آفتابی در هر ماه (s) می باشد، طبق روابط ریاضی مربوط به آن محاسبه گردیده و مقادیر پارامتر های ذکر شده رتبه بندی و در محیط gis وارد می شود، تا اقلیم گردشگری مناطق مختلف تعیین شود. جهت تعیین شاخص tci در سطح استان اصفهان، طی یک دوره آماری 10ساله ( از سال 1995 تا سال 2005 ) ایستگاههای سینوپتیک استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش سعی بر این است تا وضعیت اقلیم توریستی استان اصفهان از طریق شاخص آسایش اقلیمی گردشگران (tci)، بررسی و مورد ارزیابی قرار گیرد. تا ضمن مشخص شدن وضعیت اقلیم گردشگری استان، شاخص مورد بحث متناسب با شرایط اقلیمی این استان اصلاح شود. به طور کلی هدف اصلی این پژوهش، بهینه سازی شاخص (tci)، جهت شناخت وضعیت اقلیمی استان اصفهان در طول سال برای انجام فعالیت های گردشگری می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش، از تحلیل های مقایسه ای استفاده شده است. این پژوهش با توجه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی، تحلیلی است. نتایج اولیه این پژوهش نشان می دهد که شاخص اقلیم گردشگری (tci)، جهت تعیین اقلیم گردشگری استان اصفهان در بعضی از ماه های سال مناسب نمی باشد و نیاز به اصلاح دارد. نتایج به دست آمده از اصلاح شاخص نشان می دهد که در سطح استان اصفهان ماه های فروردین و اردیبهشت، بهترین شرایط را جهت انجام فعالیت های گردشگری دارا می باشند. این در حالی است که ماه های دی و بهمن، در سطح استان اصفهان بدترین شرایط اقلیمی را بخصوص در قسمت های غربی استان در طول سال برای انجام فعالیت های گردشگری دارا می باشند.

برآورد و پایش خشکسالی با استفاده از شاخص پوشش گیاهی ndviو شاخص استاندارد بارش spiمطالعه موردی جنوب استان خوزستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  جمیله احتشامی   حجت الله یزدان پناه

خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که صدمات فراوانی به زندگی انسان و اکوسیستم های طبیعی وکشاورزی وارد می آورد . خشکسالی پدیده ای است که تدریجاً و طی یک دوره نسبتاً طولانی و در گستره وسیعی از طبیعت اتفاق می افتد. در دهه های اخیر در میان حوادث طبیعی که جوامع انسانی را تحت تأثیر قرار داده اند تعداد و فراوانی این پدیده بیش از سایر حوادث بوده است. هدف از این پژوهش پایش خشکسالی با استفاده از شاخص پوشش گیاهی سنجش از دوری ndvi و شاخص استاندارد بارشspi در جنوب استان خوزستان می باشد. برای این منظور از داده های ماهواره ای سنجنده modis برای ماه های می، ژوئن و اکتبر از سال 2002 تا 2008 استفاده شد. بعد از انجام تصحیحات رادیومتریکی بر روی این تصاویر، شاخص ndvi برای تاریخ های مورد نظر محاسبه گردید. همچنین برای بدست آوردن وضعیت خشکسالی از شاخص استاندارد بارش(spi)، استفاده گردید. بدین منظور داده های بارندگی ماهانه ایستگاه های منطقه برای یک دوره حداقل 18 ساله مورد استفاده قرار گرفت و شاخص spi برای دوره های زمانی 3، 6، 9و 12 ماهه محاسبه گردید. در مرحله بعد شاخص ndvi با شاخص spi مقایسه گردید.، سپس رابطه بین این دو شاخص با استفاده از رگرسیون خطی بررسی شد. نتایج بدست آمده از شاخص spi در طول دوره ی آماری منطقه (1976_2009)، نشان دهنده وضعیت خشکسالی در سال های 1989، 1994، 2000، 2003 و 2008 در منطقه می باشد. همچنین خروجی های شاخص ndvi در طول دوره ی تصویربرداری شده (2002_2008)، بیانگر وضعیت خشکسالی در سال های 2003 و 2008 در منطقه می باشد.

تحلیلی بر تغییرات سطح پوشش برف و رواناب در حوضه آبریز جهان بین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده جغرافیا 1391
  معصومه رنجبر   داریوش رحیمی

چکیده برف یکی از مولفه های اصلی سیکل هیدرولوژی در بسیاری از حوضه های آبریز کوهستانی دنیاست. در این حوضه ها، ذوب برف بخش اصلی جریان رودخانه ها به شمار میرود. پیش بینی رواناب و تغییرات سطح پوشش برف به برنامه ریزی و مدیریت موثرتر و کارا تر منابع آب از جمله مدیریت مخزن و هشدار سیل کمک میکند. ذخیره ی برف زمستانی از جمله منابعی است که برخلاف بارش مایع میتوان برای فصل بهار و تابستان روی آن حساب و برنامه ریزی کرد.در بیشتر حوضه های مرتفع، برف بخش عمده ای از بارش تشکیل میدهد. با وجود تغییرات زیاد در توزیع زمانی و مکانی برف انباشته شده، اطلاعات مشاهده ای زمینی برف، اندک و به نواحی کم ارتفاع محدود میشود. این موضوع کاربرد سنجش از دور را در تامین بخشی از اطلاعات برف، از دهه های پیش اجتناب ناپذیر نموده است. بعلت قرارگیری ایران در کمربند خشک و نیمه خشک دنیا، توزیع زمانی و مکانی متغیر بارش، نوسانات اقلیمی فصلی و موقتی و سالانه و خشکسالیهای متعدد، افزایش روزافزون جمعیت و نیاز جمعیت به تامین آب شرب و کشاورزی و صنعت و...و نیز پروژه های انتقال آب به مناطق داخلیتر، اهمیت آب و منابع ذخیره ای آب (که پوشش برف یکی از این منابع ذخیره محسوب میشود)، دوچندان میگردد. بنابراین در این پژوهش به بررسی تغییرات سطح پوشش برف و رواناب حاصل از آن و ارتفاع برفمرز و چگونگی تغییرات روند آنها در حوضه ی جهانبین واقع در حوضه ی بهشت آباد استان چهارمحال و بختیاری پرداختیم. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های اقلیمی، هیدرولوژیک و تصاویر هفتگی سنجنده ی مودیس از سطح پوشش برف حوضه در ماههای مارس، دسامبر، اکتبر و می در طی سالهای 2000-2011 میباشد. روش استفاده شده در این پژوهش، روش تحلیلی، توصیفی و کمی آماری است. هدف ازین مطالعه، بررسی و تخمین تغییرات سطح پوشش برف حوضه و نیز روند و آهنگ تغییرات زمانی سطح پوشش برف و همچنین ارتفاع برفمرز با استفاده از تصاویر سنجنده ی مودیس میباشد. بر اساس نتایج بدست آمده در این رساله، تغییرات سطح پوشش برف در دوره ی آماری موردنظر دارای نوسانات زیادی بوده و از سالی به سال دیگر متفاوت بوده است. همچنین سطح حوضه فقط در ماههای مارس و دسامبر پوشیده از برف میباشد در حالیکه در ماه اکتبر فقط در سال 2008 و 2009 دارای سطح پوشش بوده ولی در ماه می در سطح حوضه هیچ پوشش برفی وجود نداشته و بطور کامل تا این ماه ذوب شده است. بابررسی روند تغییرات سطح پوشیده از برف دو ماه مارس ودسامبر نیز مشخص شد که در این دوماه تغییرات روند معنی دار نبوده است. همچنین روندارتفاع برفمرز در ماه مارس معنی دار و افزایشی بوده اما ماه دسامبر فاقد روند معنی دار بود.با بررسی ارتباط متغیرهای مختلف دبی، بارش، دماو سطح پوشش برف باهم، مشخص شد که دبی رواناب حوضه با بارش بیشترین ارتباط همبستگی دارد و این نتیجه ی تاثیر مستقیم بارش بر ایجاد رواناب و دبی حاصل از آن درمدت زمانی کمتر نسبت به سطح پوشش برف میباشدکه باید مدتی را صرف فرایند ذوب کند. واژگان کلیدی: حوضه آبریز جهان بین، رواناب، شاخص ndsi، برف، برفمرز، سنجش از دور

تحلیلی بر تغییرات سطح پوشش برف و رواناب در حوضه آبریز کیار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده جغرافیا 1391
  عاطفه نامدارهنزا   حجت الله یزدان پناه

منبع تامین آب مرکز و جنوب غرب کشور با اهمیت است. بررسی نوسانات ارتفاع ، سطح پوشش و ماندگاری برف و تحلیل روندهای آن گامی اساسی در جهت شناخت چالش های مدیریت منابع آب و برنامه ریزی صحیح آن محسوب می گردد لذا در این پژوهش تغییرات سطح پوشش برف و رواناب در حوضه آبریز کیار مورد بررسی قرارگرفت و بدین منظور از چهار گروه داده های اقلیمی، هیدرولوژیکی، سنجش از دوری و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. داده های سنجش از دور شامل تصاویر سنجنده modis مربوط به چهار تاریخ در ماههای مارس، می، اکتبر و دسامبر است. براین اساس تخمین سطح پوشش برف، تغییرات زمانی خط برف و سطح پوشش و همچنین رابطه سطح تحت پوشش برف با دبی رودخانه در حوضه آبریز کیار به عنوان هدف این پایان نامه مورد توجه قرار گرفت. در نهایت به این نتایج دست یافتیم که طی دوره آماری 2011-2000 در ماههای می و اکتبر در حوضه برفی وجود نداشته اما در ماههای مارس و دسامبر حوضه پوشیده از برف بوده که از این بین اوج پوشش در ماه دسامبر بوده است. با محاسبه ضرایب همبستگی بین متغیرهای مختلف از جمله دبی، دما، سطح پوشش برف و بارش در مجموع می توان گفت که بیشترین همبستگی در تمام سالهای مورد مطالعه، بین دبی و بارش از نوع رابطه مستقیم و دما و مساحت از نوع رابطه معکوس برقرار بوده است و همچنین بین این پارامترها در ماههای مختلف هم ضریب همبستگی محاسبه شد که بیشترین رابطه بین متغیرها در ماه دسامبر مشاهده شد، در این ماه رابطه سطح پوشش برف با دبی بسیار قوی و از نوع معکوس بوده است. با بررسی روند مساحت تحت پوشش برف در ماه مارس روند معناداری در آن دیده نشد و روند در ماه دسامبر فاقد معنی بود. برای ارتفاع برف مرز حوضه هم در طی سالهای مورد مطالعه در دو ماه مارس و دسامبر، روند محاسبه شد و در این مورد هم روند معناداری وجود نداشت.

تخمین رطوبت سطحی خاک با استفاده از روش مثلث بهبودیافته و شاخص خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده فنی 1391
  فرشید زارع نژاد   مهدی مومنی

چکیده رطوبت سطح زمین یکی از متغیرهای کنترل چرخه ی تبادل آب و حرارت بین زمین و اتمسفر می باشد که با تبخیر و تعرق سطحی روی این فرایند تأثیر می گذارد. این میزان رطوبت برای چرخه های هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و بیوشیمیایی نیز حائز اهمیت می باشد. به کمک اطلاعات رطوبت خاک در بازه های زمانی منظم می توان درجه ی پیشرفت خشکسالی را در مناطق با آّب و هوای خشک تعیین کرد. همچنین پایش مستمر رطوبت خاک مناطق کشاورزی، به ما در آبیاری محصولات به شکلی موثر کمک می کند. از رطوبت خاک همچنین برای شناسایی مناطق آتشخیز جنگل ها استفاده شده است. بنابراین پایش رطوبت خاک در هر منطقه و در مقاطع زمانی مختلف امری مهم می باشد. با توجه به عواملی مانند عدم یکنواختی در ویژگی های فیزیکی خاک، توپوگرافی، پوشش زمین، تبخیر و تعرق و میزان بارش در منطقه، رطوبت خاک به عنوان عاملی متغیر در بازه های مکانی و زمانی شناخته می شود. بنابراین استفاده از روش های سنتی تعیین رطوبت خاک (مانند روش وزنی و میله ی نوترون) برای درک رفتار مکانی و زمانی این متغیر در سطوح وسیع مناسب نمی باشد. برای رفع این مشکل در دو دهه ی گذشته تکنولوژی سنجش از دور (به خصوص در حوزه ی مرئی/مادون قرمز نزدیک و حرارتی) به طور گسترده برای تخمین غیرمستقیم رطوبت خاک مورد استفاده قرار گرفته است. بخشی از تحقیقات در حوزه ی تخمیـن رطوبت خاک به کمک فنـاوری سنجش از دور، به رابـطه ی بین دمای سطح، شاخص-های گیاهی و رطوبت خاک پرداخته است. نتایج این مطالعات روش مثلث فراگیر می باشد که با تشکیل فضای دمای سطح زمین (lst) و شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده (ndvi) و ارتباط با تعدادی از نقاط کنترل رطوبت زمینی به بازیابی رطوبت خاک می پردازد. مطالعات متعددی (مانند استفاده از معادلات چندجمله ای) با استفاده از روش مثلث برای دستیابی به رطوبت خاک صورت گرفته است. در یکی از رایج ترین این تحقیقات، رطوبت خاک با استفاده از شاخص tvdi (شاخص خشکی گیاهی- دمایی) تعیین می شود. این شاخص تفسیری ساده از فضای ndvi-lst ارائه می کند. در تمامی روش های مرتبط با روش مثلث، تشکیل فضای مثلث برای مناطق بدون پوشش گیاهی و یا با پوشش گیاهی کم و پراکنده، به خوبی صورت نمی گیرد. با توجه به عدم وجود پوشش گیاهی قابل توجه در منطقه ی مورد مطالعه، در این تحقیق سعی می شود برای این گونه مناطق و نیز بهبود شاخص tvdi در تخمین رطوبت خاک، از ویژگی های فیزیکی خاک (مانند نوع، بافت و نفوذپذیری) به عنوان عاملی مهم در تخمین رطوبت خاک استفاده شود. در همین راستا با نرمال کردن مقادیر tvdi نسبت به هر نوع خاک، با افزایش چشمگیر دقت و تعمیم پذیری روبرو شدیم؛ به طوری که معیار rmse با استفاده از این روش 3 برابر افزایش دقت خواهد داشت. در این حالت و برای سه نوع غالب خاک منطقه، به طور متوسط برای معیارهای r2 و rmse (به ترتیب) مقادیر 9097/0 و 477/0 حاصل گشت. منطقه ی مورد مطالعه در حد فاصل دو شهر اصفهان و نائین واقع شده است که از اقلیمی خشک برخوردار بوده و پوشش گیاهی غالب منطقه را بوته ها و درختچه ها تشکیل می دهد. نمونه برداری های زمینی به منظور معتبرسازی نتایج در 150 ایستگاه و طی سه روز در ماه های خرداد و تیر انجام گرفت. جهت جامع بودن نتایج تحقیق، این نمونه ها در 4 نوع مختلف خاک با ویژگی های فیزیکی متفاوت انتخاب شد. همچنین برای اندازه گیری رطوبت این نمونه ها از روش وزنی استفاده شد. با توجه به این که سنجنده ی modis داده هایی روزانه و با قدرت تفکیک یک کیلومتری را به صورت رایگان در اختیار ما قرار می دهد، در این تحقیق برای دستیابی به اطلاعات سنجش از دوری lst و ndvi، از محصولات سنجنده ی modis (mod09 و mod11) استفاده گردید. واژگان کلیدی: رطوبت خاک، سنجش از دور، شاخص tvdi، ویژگی های فیزیکی خاک، سنجنده ی modis

بررسی تغییرات سطح پوشش برف و رواناب درحوضه آبی کوهرنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده جغرافیا 1391
  مطهر کتانی نجف آبادی   حجت الله یزدان پناه

در این پژوهش سعی شده است تا تغییرات سطح پوشش برف در سطح حوضه آبی کوهرنگ و تاثیر آن بر رواناب های حاصله بررسی گردد.حوضه آبریز کوهرنگ یکی از زیر حوضه های کارون شمالی با مساحتی بالغ بر 2700 کیلومتر مربع در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد.دائمی بودن رودخانه ها ،شرایط اقلیمی فرا سرد و ارتفاع بالا شواهد خوب و توجیه کننده ای در زمینه ریزش های جامد این منطقه هستند. بنابراین آگاهی از میزان ذخایر برفی در این حوضه جهت استفاده از آب معادل برف در امر ذخیره سازی، کنترل سیلاب های فصلی، پیش بینی روند جریان رودخانه در تامین آب مورد نیاز پایین دست لازم است. در این مطالعه از چهار گروه داده های اقلیمی، هیدرولوژیکی، سنجش ازدور داده های سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید و با توجه به موضوع مورد بررسی و چندگانه بودن آن ازتکنیک های مختلفی استفاده شد. تصاویر ماهواره ی modis طی دوره آماری 2011-2000 از مرکز سنجش از دور کشور طی چهار دوره برای هر سال تهیه شد وسپس با فراخوانی این تصاویر در نرم افزار idrisi17 با استفاده از شاخص تفاضل و نسبت ها ndsi از باندهای 4 و 6 با طول موج های 56/0 و 64/1 میکرون مناطق تحت پوشش برف از سایر مناطق تفکیک ونقشه های آن تهیه گردید. به منظور بررسی برف مرز حوضه با استفاده از اصل افت محیطی دما و رابطه رگرسیونی و توابع خطی نقشه خطوط همدمای روزانه منطبق با دوره زمانی تصاویر تهیه شد وارتفاع خطوط همدمای صفر درجه(برف مرز) تعیین گردید به طور کلی بررسی سطح پوشش برف نشان می دهد که ماه دسامبر در مقایسه با ماه ها ی دیگردارای بیشترین سطح پوشش برف وماه های مارس و مه نیز به ترتیب در مرتبه دوم وسوم اهمیت قرار دارند. ماه اکتبر دربیشتر سال ها دارای پوشش برف خیلی کمی وحتی نزدیک به صفر می باشد.همچنین خطوط دمایی صفر درجه در ماه مارس در مقایسه با سایر ماه ها در پایین ترین تراز ارتفاعی قرار دارد . بطور کلی سطح پوشش برف وارتفاع برف مرز در طی دوره آماری (2011-2000) دارای نوسان بوده وروند معنی دار کاهشی ویا افزایشی را نشان ندادند.از مباحث هیدرولوژی نیز می توان دریافت سهم ایستگاه کاج از 726میلیون متر مکعب در تامین دبی رودخانه کوهرنگ برابربا473 میلیون متر مکعب در سال می باشد.بنابراین تنها 34 درصد دبی حوضه توسط ایستگاه دزک آباد تامین می شود .اما در مورد حجم دبی سیلابی شرایط متفاوت می باشد که بیانگر اهمیت این زیر حوضه در رخداد سیلاب ها و نقش بیشتر برف می باشد. با محاسبه ضرایب همبستگی بین متغیرهای سطح پوشش برف، دبی، بارش و دما می توان گفت که قوی ترین همبستگی بین دما وبرف دیده می شود که البته در تمام سال ها از نوع معکوس می باشند. همچنین بیشترین همبستگی در ماه اکتبر بین دبی وبارش ،در ماه دسامبر بین داده های دبی و دما در ماه مه بین بارش و برف دیده می شود.بین هیچ یک از داده ها در ماه مارس همبستگی بالایی صورت نگرفته است. کلید واژه ها: برف، رواناب، حوضه کوهرنگ، تصاویر modis.

تحلیل زمانی – مکانی بیماری سالک در استان کرمانشاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سمیه کریمی   حجت الله یزدان پناه

چکیده بیماری سالک پوستی (لیشمانیوز) از جمله بیماری هایی است که در مناطق گرمسیر ی دنیا گزارش شده است. استان کرمانشاه از جمله این مناطق گرمسیری می باشد که در سال های اخیر با گسترش بیماری سالک جلدی (لیشمانیوز پوستی) مواجه است. مناطق گرمسیری این شهرستان از کانون های مهم آلودگی بیماری سالک استان کرمانشاه بر اساس شرایط آب و هوایی و شرایط اکولوژیکی می باشد. این بیماری به عنوان یک مشکل بهداشتی مهم مورد توجه قرار گرفته است. مخزن این بیماری در نوع روستایی (مرطوب) جوندگان و در نوع خشک (شهری) انسان است. ناقل این بیماری پشه خاکی به نام فلبوتوموس می باشد. در مناطقی از استان کرمانشاه که دارای آب و هوای نیمه گرم و خشک می باشد، پشه خاکی در فصل گرم سال شروع به فعالیت می-کند، و با نیش زدن انگل بیماری زا را وارد بدن میزبان می کند خسارات روحی و روانی که این بیماری به علت جای زخم و جوش گاه و هم چنین هزینه های ناشی از درمان دارد قابل توجه است؛ لذا شناسایی این مناطق در استان لازم و ضروری است. در حقیقت با شناسانده شدن این مناطق می توان مسئولین بهداشت در استان زمان های خطر مبتلا به بیماری را به مردم گوشزد کنند؛ و توصیه های لازم برای جلوگیری از مبتلا به بیماری در مناطق بومی و غیر بومی به مردم استان ارائه کنند. در این پژوهش سعی بر شناسایی مکان هایی در استان کرمانشاه که مستعد برای شیوع بیماری هستند؛ و هم چنین شناسایی زمان هایی از سال که این مکان ها دارای بیشترین میزان بروز هستند دارد. داده های بیماری سالک در این پژوهش از پرونده بیماران، در مرکز بهداشت استان کرمانشاه در طی دوره آماری 1390-1382 استخراج شده است. داده های هواشناسی که شامل دما، بارش، رطوبت نسبی می باشد، نیز به صورت ماهانه از ایستگاه های اقلیمی و سینوپتیک مستقر در استان کرمانشاه استفاده شده است. سپس داده های هواشناسی با استفاده از نرم افزار اکسل و داده های بیماری با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هم چنین برای نشان دادن پراکنش فضایی بیماری بر حسب جمعیت در نقاط مختلف و تهیه نقشه های پراکنش بیماری و نقشه های اقلیمی مرتبط با آن از نرم افزار gis استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد مناطق شیوع این بیماری منطبق بر آب و هوای نیمه گرم و خشک می باشد. فصل مبتلا به بیماری اوایل فصل تابستان و فصل بروز بیماری فصل پاییز می باشد. در فصل تابستان که متوسط دما بالاست بیماری پایین است و در فصل پاییز که بیماری بالا می باشد دما پایین است. همزمان با بالا رفت رطوبت و میزان بارش بیماری هم افزایش می یابد. مردان بیشتر از زنان به بیماری مبتلا می شوند. از نظر سنی، گروه سنی فعال جامعه بیشتر از دیگر افراد جامعه مبتلا می شوند. شایان ذکر است که در مناطق غیر بومی بیماری به علت مسافرت به مناطق بومی بروز پیدا می کند. واژه های کلیدی : استان کرمانشاه، اقلیم، سالک پوستی، فلبوتوموس

نقش صنایع دستی در توسعه پایدار گردشگری در شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده جغرافیا 1392
  مریم بهرامی   حجت الله یزدان پناه

صنایع دستی یکی از مظاهر فرهنگی و هنری محسوب می شود و نظر به اینکه هر فرآورده دستی بازگو کننده خصوصیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی کشور محل تولید است می تواند هم عامل مهمی در شناساندن فرهنگ و تمدن به حساب آید، هم آن که موجبی برای جلب و جذب گردشگران قلمداد شود. امروزه دیگر تنها آثار تاریخی وسیله جذب گردشگر به ممالک در حال توسعه که اکثرأ دارای تمدنی کهن هستند، نبوده بلکه همراه آن فرآورده های دستی با طرح ها و اصالت های ویژه خود مطرح بوده و می تواند مکمل دیدنی های تاریخی هر کشور باشد. به این ترتیب ملاحظه می شود که صنایع دستی و صنعت گردشگری بر یکدیگر اثر متقابل داشته و می توانند موجبات رشد و توسعه یکدیگر را فراهم سازند. در این پژوهش سعی بر این است تا نقش صنایع دستی در توسعه پایدار گردشگری در شهر اصفهان بررسی و همچنین، راهکارهایی جهت توسعه صنایع دستی در این منطقه ارایه شود. این پژوهش با توجه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی، تحلیلی- میدانی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و متخصصان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهر اصفهان و گردشگرانی که در 6 ماه نخست سال 1390 از مکان های گردشگری شهر اصفهان دیدن کرده اند، می باشد. در این پژوهش برای انتخاب نمونه در جامعه آماری گردشگران، از روش نمونه های در دسترس یا نمونه های اتفاقی استفاده شده است و در جامعه آماری کارشناسان به دلیل حجم کم جامعه آماری، تقریباً تمام جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب شدند و نمونه گیری انجام نشده است. همچنین، برای محاسبه حجم نمونه جامعه گردشگران از روش کوچران استفاده گردیده است و با توجه به این محاسبه، تعداد 322 نمونه تعیین شد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش، روش کتابخانه ای و روش میدانی (پرسشنامه) است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون وجود رگرسیون (anova) و سپس آزمون وجود ضرایب رگرسیون استفاده شده است. همچنین، برای تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات و ارایه راهبردهای توسعه صنایع دستی، از مدل برنامه ریزی swot بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توسعه صنایع دستی در توسع? پایدار گردشگری و نیز توسع? اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر اصفهان موثر است. از نتایج دیگر این تحقیق می توان به معنادار بودن رابطه بین تبلیغات و بازاریابی صنایع دستی و توسع? پایدار گردشگری در شهر اصفهان اشاره کرد.

برآورد متغیرهای اقلیمی دما و بارش با استفاده از اقلیم شناسی درختی گونه بلوط ایرانی (مطالعه موردی جنگل های منطقه دنا)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده جغرافیا 1393
  حسین زارعان   حجت الله یزدان پناه

یکی از مهمترین چالش های مطالعات اقلیمی در ایران، دسترسی نداشتن به داده های اقلیمی دراز مدت است؛ از جمله این مناطق، منطقه دنا می باشد. این منطقه در قسمت ارتفاعات زاگرس مرکزی ایران، بخشی هایی از استان-های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، فارس و بیشتر استان کهکیلویه و بویر احمد را در بر گرفته است. طولانی-ترین گزارش های اقلیمی و آب و هوایی ایستگاه های هواشناسی منطقه، کمتر از 30 سال می باشد. ازآنجایی که میزان رشد درختان، متأثر از پارامترهای اقلیمی و به ویژه دما و بارش است، لذا تغییرات سالیانه در بارندگی و دما، در حلقه های سالیانه، قابل ملاحظه است. شاخه علم اقلیم شناسی درختی، با مطرح کردن اثرات اقلیمی موجود در حلقه-های سالیانه درختان، شناخت دما و بارندگی ادوار گذشته را فراهم می سازد. در این مطالعه هدف اصلی، بازسازی متغیرهای اقلیمی دما و بارش سالیانه به کمک دانش اقلیم شناسی درختی گونه بلوط ایرانی در منطقه دنا می باشد. برای این منظور، سه رویشگاه گونه غالب بلوط در منطقه یاسوج، سی سخت و میمند انتخاب و مجموعاً 52 نمونه رویشی در دو جهت جغرافیایی جنوب غربی و شمال شرقی، برای کل منطقه دنا، استخراج شدند. نمونه های رویشی پس از آماده شدن، توسط نرم افزار اتوکد، شمارش و اندازه گیری شدند. سپس تطابق زمانی دو نمونه از هر درخت و تمامی درختان هر رویشگاه توسط برنامه تِساپ انجام و گاه شناسی هر رویشگاه و میانگین گاه شناسی رویشگاه ها، توسط این برنامه تهیه شد. ارزش گاه شناسی بدست آمده برای مطالعات گاه شناسی درختی و اقلیم-شناسی درختی، با آزمون پارامترهای آماری آنها توسط نرم افزار آر-استان تعیین و تأیید شد. برخی از نتایج پارامترهای آماری گاه شناسی تهیه شده عبارتند از: درصد تطابق واریانس بین نمونه ها بین 2/79 تا 6/92، همبستگی بین نمونه ها 584/0، میانگین حساسیت بین نمونه ها بین 296/0 تا 345/0، میزان سیگنال جمعیت درختان بین 901/0 تا 910/0، نسبت سیگنال به اغتشاش بین 52/9 تا 16/10، میزان خودهمبستگی بین هر حلقه نسبت به حلقه بعد از خود بین 11/0- تا 14/0. برای استاندارد سازی حلقه های رویشی، از میان چهار نوع گاه-شناسی تهیه شده ، گاه شناسی باقیمانده (res)، جهت بازسازی متغیرهای اقلیمی انتخاب شد. جهت مطالعه گاه-شناسی تهیه شده با متغیرهای اقلیمی، چهار ایستگاه هواشناسی در داخل منطقه انتخاب و داده های 30 ساله بارندگی، دما، تبخیر و تعرق پتانسیل، تعادل آبی و شاخص حرارتی آنها (1390-1361) مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، در همه رویشگاه ها، واکنش گاه شناسی باقیمانده به بارندگی سالیانه بین 68 تا 71 درصد، به میانگین، میانگین حداکثر و حداقل دمای سالیانه، بین 63 تا 71 درصد، همگی با ضریب اثر مثبت، معنی دار (p<0.01) بوده است و حساسیت پهنای دوایر رویشی به میانگین متحرک سه ساله بارش ماه-های اسفند، اردیبهشت، خرداد، تیر و آذر با ضریب اثر مثبت، بین 336/0 تا 488/0 و با ماه های مرداد و شهریور با ضریب اثر منفی بین 394/0- تا 536/0- معنی دار شده است (p<0.05). در ادامه، با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی خطی ساده و درجه دو، یک الگوی نهایی برای هر رویشگاه تهیه و مشخص شد که گونه بلوط ایرانی در مناطق، بیشترین حساسیت را به مقدار بارندگی سالیانه به ویژه بارندگی قبل و ابتدای فصل رویش و سپس میانگین، میانگین حداقل و حداکثر دما در قبل و در طول فصل رویش دارد. بعد از شناسایی همبستگی قابل قبول میان گاه شناسی تهیه شده و متغیرهای اقلیمی، با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی ترکیبی خطی ساده و درجه دو، اقدام به بازسازی متغیرهای اقلیمی، برای یک دوره زمانی 131 ساله مشترک بین گاه شناسی رویشگاه ها گردید. نتایج این بازسازی را می توان چنین خلاصه نمود: - در ابتدا، اعتبار الگوهای بازسازی شده ی بارندگی و دما، با مقایسه داده های آنها با داده های ایستگاه های شاهد ثابت شد. - مقدار بارندگی سالیانه در سه دهه ی اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود حدود چهار درصد (25 میلی متر)، (p<0.01)، افزایش یافته ولی مقدار بارندگی دهه ی اخیر (1390-1381) نسبت به دهه ی قبل از خود حدود دوازده درصد (85 میلی متر)، کاهش را نشان می دهد. - میزان بارش پاییزه در سه دهه ی اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود، حدود هفت درصد (5/13 میلی متر)، افزایش یافته است. - بالاترین ضریب اطمینان برآورد مقدار بارش بازسازی شده ماهیانه (p<0.05)، مربوط به آذر ماه و دیماه می-باشد که مقدار بارندگی سه دهه ی اخیر این دو ماه به ترتیب چهار و نیم درصد (1/5 میلی متر) و نه درصد (6/10 میلی متر)، نسبت به یک قرن قبل از خود افزایش را نشان می دهد. - میانگین دمای سالیانه در سه دهه ی اخیر نسبت به یک قرن قبل از خود، حدود یک و شش دهم درصد (23/0 درجه سانتی گراد) و میانگین بیشینه و کمینه دما به ترتیب حدود یک و شش دهم درصد (34/0 درجه سانتی گراد) و یک و چهار دهم درصد (074/0درجه سانتی گراد)، (p<0.01)، افزایش را نشان می دهد. - در میانگین، میانگین بیشینه و کمینه های دمای فصلی منطقه یک افزایش دمای حدود سه دهم تا شش و نه دهم درصد (1/0 تا 2/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.05) را شاهد بوده ایم. - میانگین دمای فصل رویش در سه دهه ی اخیر حدود نیم درصد (1/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.05)، نسبت به یک قرن قبل از خود، افزایش را نشان می دهد. - نتایج بازسازی دمای ماه های سال نشان می دهد که در طول سه دهه ی اخیر، دمای ماه های آبان، آذر، دی ، بهمن، فروردین، خرداد، تیر، مرداد و شهریور، نسبت به یک قرن قبل از خود، بین سه دهم درصد (01/0 درجه سانتی گراد،) تا چهار و هفت دهم درصد (12/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.01)، افزایش یافته است. - خشک سالی ها و ترسالی های منطقه با استفاده از شاخص های مختلف حکایت از آن داشتند که در طول دوره ی آماری 131 ساله، حدود 19 درصد سال ها (25 سال)، شرایط خشک سالی و حدود 17 درصد سال ها (23 سال)، شرایط ترسالی بر منطقه حاکم بوده است. بر اساس شاخص spi، دوره های خشک سالی و ترسالی منطقه، روند خاصی نداشته ولی شاهد تکرار دوره های متناوب سه و چهار ساله خشک سالی و ترسالی در منطقه بوده ایم. - در انتها، با توجه به پرسش های تحقیق معلوم شد گونه بلوط ایرانی توان ارائه اطلاعات اقلیمی گذشته منطقه را در خود دارد و برآورد مقدار بارندگی سالیانه از روی حلقه های رویشی، از صحت و دقت بیشتری برخوردار است.