نام پژوهشگر: الهه خافی کرمانی

جهان شمولی کهن الگوها:نقد کهن الگویی داستان "سیاوش" در شاهنامه فردوسی و دو نمایشنامه قرن پانزدهم انگلستان به نام های به "صلیب کشیدن مسیح و مرگ مسیح"
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم انسانی 1394
  الهه خافی کرمانی   کامران احمدگلی

جهان شمولی واژه ای کلیدی در دو مکتب کهن الگویی و اسطوره شناسی است. این موضوع توسط کارل کوستاو یونگ در ناخوداگاه جمعی او پرورش پیدا کرد. یونگ (????-????) دراین فرضیه خود بشر و پیشینه او در همه زمان ها و همه مکان ها به هم پیوند داده است. او معتقد است که همواره ایماژها، سمبل ها، و الگوهایی وجود دارد که در میان انسان ها مشترک است و این الگوها راه خود را برای ظهور در ادبیات پیدا کرده اند. بعد از یونگ، نورثروپ فرای(????-????) این فرضیه ها را در کتاب خود به نام آناتومی نقد گسترش داد. در این اثر او راجع به چرخه ای بودن ادبیات براساس چرخه فصول بحث می کند. او معتقد است همه آثار ادبی در حوزه چهار ژانر رومانس، کمدی، تراژدی و نقیضه .دقیقا براساس چهار فصل سال یعنی بهار، تابستان، پاییز و زمستان قابل انطباق می باشند برای اثبات نظریاتی که ذکر شد، دو اثر برگزیده شده است: داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی و دو نمایشنامه به نام .های به صلیب کشیدن مسیح و مرگ مسیح سیاوش داستان شاهزاده ای است که بی گناه و فقط به خاطر حسادت و کینه دشمنش گرسیوز در غربت کشته می شود. اثر دیگر شامل نمایشنامه هایی متعلق به ادبیات قرن پانزده انگلستان می باشد. در این آثار داستان به صلیب کشیده شدن و .مرگ مسیح به علت خیانت یهودا به تصویرکشیده می شود نقد کهن الگویی براساس نظریات فرای برای پژوهش حاضر انتخاب شده است. اگرچه نقد کهن الگویی سیستم نقدی نوینی .برای ارائه این پژوهش نیست، همواره بر تطبیقی بودن اثر تاکید شده است کلید واژه: نقد کهن الگویی، ناخود آگاه جمعی، موتیف، کهن الگو، میتوس