نام پژوهشگر: میثم دارستانی

نقش فرهنگ سیاسی در حکمرانی خوب
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1394
  میثم دارستانی   محمد توحید فام

در سال 1989 ، اصطلاح حکمرانی خوب به عنوان الگویی عملی به منظور توسعه ، ار سوی بانک جهانی طی گزارشی که ناشی از نگرانی های مربوط به توسعه ، دموکراسی و موضوعات متنوع اجتماعی می باشد با ارائه شاخص هایی بیان گشته است . در این راستا ، وجود فرهنگ سیاسی مناسب می تواند زمینه ساز و بستر ایجاد حکمرانی خوب باشد و عاملی مهم و بسیار تاثیر گذار برای نیل به این مقصود خواهد بود . لذا این سوال مطرح می شود که : چه نوعی از فرهنگ سیاسی ، در شکل گیری حکمرانی خوب نقش تعیین کننده داشته است ؟ برای پاسخ به این سوال ، در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب نظریه کارکرد گرایی ، واقعیت های موجود در باب این موضوع جمع آوری و تحلیل شده است . در پی این پژوهش با توجه به دسته بندی ارائه شده برای انواع فرهنگ سیاسی از سوی الموند و وربا در سه دسته کلی مشارکتی ، تبعی ، و محدود می توان با ارائه خصوصیات آنها و قیاس با شاخص های ارائه شده از سوی بانک جهانی برای حکمرانی خوب یعنی : 1- مشارکت ؛ 2- حاکمیت قانون ؛ 3- شفافیت ؛ 4- پاسخگویی ؛ 5- شکل گیری وفاق عمومی ؛ 6- عدالت ؛ 7- اثر بخشی و 8-مسئولیت پذیری می توان به این نتیجه دست یافت که فرهنگ سیاسی مشارکتی ، با توجه به تعاریف و ویژگی هایی که دارد ، به عنوان نوع مترقی فرهنگ سیاسی با توجه به جامعه پذیری سیاسی ایجاد شده در آن و همچنین توانایی هایی که برای ایجاد و پذیرش الگوی حکمرانی خوب دارد ، می تواند به عنوان زمینه ساز و بستری مناسب ،عاملی مهم و تاثیر گذار برای نیل به این مهم تلقی گردد .