نام پژوهشگر: امیر حسین بهاری صفت

تاثیر دولت خودگردان فلسطینی در روابط نو محافظه کاران امریکا بااسرائیل
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1394
  امیر حسین بهاری صفت   بیژن نیری

داشتن متحدانی مطمئن برای هرکدام از دو قطب قدرت در دوران جنگ سرد برای حاکمیت موازن? قوا اهمیت داشت. برای ایالات متحده، مهار شوروی به عنوان سیاست مهار این کشور محوریت داشت و در این راستا ، حضور در خاورمیانه به عنوان منطقه ای که می توانست در سیاست مهار شوروی نقش موثری را ایفا کند بسیار مهم بود. همچنین مقابله با حرکت های ناسیونالیستی متمایل به شوروی، تسلط بر منابع مهم انرژی و کنترل تولید، عرضه و قیمت جهانی آن از دیگر ابعاد اهمیت استراتژیک حضور در خاورمیانه برای آمریکا قلمداد می شد. از اینرو اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل و حمایت از این رژیم در مقابل اعراب منطقه شکل گرفت. اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سیاست موازنه قوا در جهان ، تنها یکی از عوامل حضور آمریکا در منطقه بر طرف شد و ادامه حضور این کشور و تلاش برای بسط قدرت در این منطقه ، موید این نکته بود که روابط استراتژیک آمریکا اسرائیل کارکرد و اهمیت خود را با فروپاشی شوروی از دست نداده است، لذا، آمریکا در دهه – 4331 به عنوان قطب برتر و هژمون بین المللی تلاش می کند تا با استفاده از ابزارهای مختلفی اعراب خاورمیانه را مجبور به پیروی از سیاست هایش و صلح با اسرائیل کند که در اجرای این سیاست تا حدود زیادی هم موفق بوده است. نکته مهم اینجاست که در طول این مدت، آمریکا از به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان ملتی که از حقوق اولیه خود محروم شده اند خودداری می کرد و دولت مستقل فلسطینی جایگاهی در مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل نداشت.با روی کارآمدن بوش پسر در سال 111 و خصوصاً پس از حوادث 44 سپتامبر 114 آمریکا با هدف ایفای نقش جدی و موثر به عنوان ابرقدرت و تعیین کننده مناسبات جهانی و نظم نوین پیش رو ، تلاش می کرد تا در لوای پرچم مبارزه با تروریسم ، علاوه بر سرکوب و مهار کشورهای مخالف و تثبیت جایگاه خود در منطقه استراتژیک خاورمیانه ، ضمن حل منازعه فلسطینی – اسرائیلی ، از حمایت های همه جانبه اعراب منطقه نیز برخوردار باشد. لذا، با طرح نقشه راه با تاکید به دولت مستقل فلسطینی، برای اولین بار به حق داشتن دولتی مستقل برای مردم این سرزمین پرداخته می شد. این مهم بیش از آنکه ناشی از شرایط منطقه و مناسبات اعراب و اسرائیل باشد ، متاثر از جایگاه جدید آمریکا در سلسله مراتب قدرت جهانی بود که ایجاب می کرد تا نظم مورد نظر خود را در منطقه و جهان حاکم کند. از اینرو سیاست های خاورمیانه ای آمریکا در راستای حمایت از اسرائیل و تشویق میان طرح نقشه راه شکل می گیرد که فشار بر مخالفین این طرح و فرایند صلح خاورمیانه نیز بخشی از این سیاست بود. براین اساس ، تحمیل جنگ های 99 روزه و 0 روزه علیه حزب الله لبنان و مردم غزه شکل گرفت ، آمریکا برخی کشورها را محور شررات قرارداد و بدین ترتیب ، جایگاه آمریکا در ساختار قدرت جهانی و الزامات آن برای تغییر نظم موجود در خاورمیانه و ایفای نقش جدید آمریکا منجر به همگرایی سیاست های این کشور با منافع اسرائیل در منطقه و نزدیکی سیاست های خاورمیانه ای آنها شده است.