نام پژوهشگر: حمیدرضا آقامحمّدیان شعرباف

بررسی مولّفه های روان شناسی مثبت نگر در مثنوی معنوی مولوی بر اساس نظریّ? مارتین سلیگمن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی 1394
  ثمانه اسمعیل زاده قندهاری   سیّدعلی کیمیایی

در سال های اخیر مطالعات زیادی در زمین? تأثیرات معنویّت و مثبت-اندیشی بر روی زندگی انسان و نوع عملکرد وی صورت گرفته است. روان شناسی مثبت نگر نیز یکی از شاخه های روان شناسی است که در جست-وجوی زندگی خوب و در پیِ مطالع? علمی عملکرد انسان آرمانی است. علمی که به جای توجّه به ضعف ها و ناتوانی های انسان، به نقاط قوّت و توان مندی های او از قبیل شجاعت، قدرشناسی، امیدواری، شاد زیستن، سلامت روانی، لذّت بردن، خوش بینی، رضامندی و .... توجّه می-کند. از زمانی که مارتین سلیگمن «نظریّ? روان شناسی مثبت نگر» را مطرح کرد، بیش از دو دهه نمی گذرد. در این مدّت کوتاه شاخ? روان-شناسی شاهد ظـهور نظریّه ها، پدیده ها و مفاهیـم مختلف و تازه ای بوده است. درحالی که این مفاهیم از دیرباز در عرفان و ادبیّات ایران مورد تأکید بوده و اساس آموزه های عرفانی، پرورش این صفات و شکوفایی قوای انسانی بوده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی در پی تطبیق مولّفه های روان شناسی مثبت نگر یعنی عشق، شادی، نوع دوستی ، امید و خوش بینی و پیدا کردن همسویی آن ها با این مفاهیم در یکی از آثار ارزش مند ایرانی یعنی مثنوی معنوی مولوی با هدف ادغام آرای روان شناختی نوین با نظریّات روان شناختی اصیل موجود در فرهنگ خودی بوده است. این تحقیق به منظور پیدا کردن و استخراج آن دسته از اشعار که حاوی این مفاهیم هستند و می-توان در جلسات مشاوره و روان درمانی از آن ها استفاده کرد صورت-گرفته است. در پایان بررسی شش دفتر مثنوی معنوی و شرح و تفاسیر آن و تبیین مولّفه های روان شناسی مثبت نگر، مضامینی را که دقیقاً با یک دیگر هم خوانی دارند، تحلیل کرده و به این نتیجه رسیده ایم که بین مفاهیم دیدگاه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن و این مفاهیم در مثنوی معنوی تا حدّ زیادی همسویی وجود دارد.