نام پژوهشگر: محمودرضا همامی

ارزیابی روش شمارش گروه های سرگین جهت برآورد اندازه جمعیت گوزن زرد ایرانی در پناهگاه حیات وحش دشت ناز ساری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1388
  آسیه علی اکبری مشکله   محمودرضا همامی

آگاهی از اندازه جمعیت سم¬داران برای مدیریت صحیح آنها ضروری است. برآورد اندازه جمعیت گوزن در مناطق جنگلی معمولاً به روش شمارش گروه¬های سرگین انجام می¬شود. در این مطالعه قابلیت استفاده از روش شمارش گروه¬های سرگین و روش ترانسکت خطی در تعیین اندازه جمعیت محصوری از گوزن زرد ایرانی (dama dama masopotamica) با اندازه مشخص در پناهگاه حیات وحش دشت ناز مورد آزمون قرار گرفت. تعداد دفعات دفع روزانه از دو روش نمونه¬گیری گروه¬های سرگین در ترانسکت¬های نواری دائمی و شمارش گروه¬های سرگین در باغ وحش ارم به ترتیب 03/10 و 33/18 گروه سرگین در روز برآورد گردید. مدت زمان تجزیه و ناپدید شدن گروه¬های سرگین (sd±) در مدت یک سال در ترانسکت¬ها به ترتیب 60/12±94/84 و 45/93±45/79 روز تعیین گردید. طولانی¬ترین مدت زمان پایداری گروه¬های سرگین در تابستان و کوتاه¬ترین زمان در فصل بهار مشاهده شد. تبخیر روزانه، میانگین دمای روزانه هوا و میانگین سرعت باد بر مدت زمان تجزیه مؤثر بود. اندازه جمعیت به روش ترانسکت-های تمیز شده، محصول سرپا، روش سریع برآورد جمعیت و ترانسکت خطی با 95% فاصله اطمینان به ترتیب 10/87±37/06، 10/23±41/47، 9/37±37/98 و (92-36) 58 برآورد گردید. با توجه به اندازه واقعی جمعیت، صحت تمامی روش¬های غیر مستقیم (با شدت نمونه-گیری یکسان) مورد تأیید قرار گرفت. بالاترین دقت مربوط به روش محصول سرپا بود. فراوانی برآورد شده در روش ترانسکت خطی تا حد زیادی بزرگ¬تر از فراوانی واقعی گوزن¬ها بود اگرچه میانگین واقعی در فاصله اطمینان بدست آمده قرار گرفت. مدت زمان اجرای روش ترانسکت¬های تمیز شده به ترتیب 6/67 و 4/65 بار بیشتر از روش محصول سرپا و روش ترانسکت خطی زمان¬بر است.

آشکارسازی زیستگاه های اصلی پرندگان تالاب گاوخونی در فاصله سالهای 1355 تا 1387
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  روح الله کاظمی نجف آبادی   محمودرضا همامی

چکیده در کشوری مانند ایران که روی کمربند بیابان زایی جهان واقع شده است، وجود تالابها و دریاچه ها جلوه ی متفاوتی به چشم انداز یک منطقه ی خشک می بخشد. تالاب گاوخونی که یکی از تالابهای 22 گانه ی ثبت شده ی ایران درکنوانسیون رامسر و مکان مهمی برای زمستان گذرانی و تابستان گذرانی انواع پرندگان آبزی و غیرآبزی می باشد، به دلیل دخالتهای انسان بویژه احداث سد، طرح های انتقال آب و تغییر کاربری اراضی پیرامون تالاب، دچار تغییرات اساسی گشته است؛ از این رو آشکارسازی نتایج مداخلات انسان با اجرای طرحهای تحقیقاتی مختلف لازم بنظر می رسد. یکی از زمینه های مطالعاتی موثر در بررسی این تغییرات، فناوری سنجش از دور و استفاده از تصاویر ماهواره ای و عکسهای هوایی است. از جمله مزیتهای سنجش از دور در بررسی تالابها افزایش دانش و آگاهی از وضعیت حال وگذشته ی تالاب و ارزیابی کارائی مدیریتهای اعمال شده بر تالاب می باشد. این مطالعه با هدف آشکارسازی تغییرات زیستگاه های اصلی پرندگان تالاب گاوخونی در 35 سال اخیر صورت گرفت. برای این منظور از تصاویر سنجنده های etm+ ,tm ,mss و liss iii به ترتیب در فصل رویش سالهای 1355، 1369، 1378 و 1387 استفاده شد. پس از انجام پیش پردازشهای لازم از جمله زمین مرجع کردن تصاویر، تصحیح رادیومتریک آنها و تعیین مرز منطقه ی مطالعاتی، جهت تهیه ی نقشه های پوشش اراضی، از یک سو اقدام به طبقه بندی سلسله مراتبی تصاویر منطقه ی مطالعاتی با استفاده از تکنیک سطح آستانه و عملیات حسابی در باندهای مختلف گردید و از سوی دیگر با بیرون کشیدن طبقه ی پوشش گیاهی اقدام به استخراج نیزارها، درختچه زارها و بوته زارها (زیستگاه های پرندگان) از این طبقه شد. به این ترتیب که ابتدا لایه ی پوشش گیاهی از دو جنبه طبقه بندی شد: الف) طبقه بندی نظارت شده با معرفی نمونه های آموزشی برای جداسازی نیزارها، درختچه زارها و بوته زارها ب) طبقه بندی بر مبنای تاج پوشش گیاهی به دو بخش متراکم و کم تراکم با توجه به رابطه ی رگرسیونی بین درصد تاج پوشش گیاهی و شاخص گیاهی rvi و تعیین آستانه های مناسب معادل با درصد پوشش گیاهی 30 و 70 درصد در این شاخص گیاهی. سپس با توجه به رویش متراکم نیزارها و درختچه زارها و کم تراکم بودن نسبی بوته زارها و با استفاده از منطق بولین، محل قطعی نیزارها، درختچه زارها و بوته زارها به عنوان سه زیستگاه مهم پرندگان تعیین گشت. پس از ارزیابی صحت نقشه های پوشش اراضی (با صحت کل بین80 تا 86 درصد) تمام طبقاتی که محل زیست پرندگان محسوب نمی شدند درهم ادغام و به عنوان طبقه ی غیر زیستگاهی معرفی و همراه با پنج لایه ی نیزار، درختچه زار، بوته زار، رودخانه و توده های آبی به عنوان نقشه های زیستگاه های پرندگان در سالهای 1355، 1369، 1378 و 1387 و با مقیاسی بزرگتر از نقشه های پوشش اراضی ارائه گردید. با بکارگیری روش مقایسه ی پس از طبقه بندی، این نقشه ها بصورت دو به دو روی هم گذاری و تغییرات این زیستگاه ها طی سالهای 1355 تا 1369، 1369 تا 1378، 1378 تا 1387 و 1355 تا 1387 آشکارسازی شد. سپس نتایج این مقایسه ها در ماتریسهای تغییرات به نمایش درآمد. در خلال این مطالعه یک سلسله عملیات صحرایی با هدف آشنایی با منطقه و پوششهای اراضی محدوده ی مورد مطالعه، مشاهده ی پرندگان و زیستگاه های آنها، جمع آوری نقاط آموزشی برای طبقه بندی نظارت شده و ارزیابی صحت و همچنین برآورد درصد تاج پوشش گیاهی در نقاط مختلف به اجرا درآمد. با عنایت به نتایج این مطالعه مهمترین تغییر در فاصله ی سالهای 1355 تا 1369 کاهش شدید مساحت توده های آبی(تالاب) و تبدیل آن به مناطق غیرزیستگاهی بود. در فاصله ی سالهای 1369 تا 1378 شاهد حذف باقیمانده ی توده های آبی و نیز کاهش مساحت کلیه ی زیستگاه ها هستیم. در فاصله ی سالهای 1378 تا 1387 مهمترین پدیده، تبدیل انواع مناطق غیرزیستگاهی به انواع زیستگاه ها بخصوص بوته زارها و توده های آبی بوده است و بالاخره مهمترین تغییر در طی این 35 سال (از سال 1355 تا 1387) کاهش 4/95 درصدی مساحت توده های آبی در محدوده ی مورد مطالعه و تبدیل آن به مناطق غیرزیستگاهی و همچنین افزایش مساحت بوته زارها، درختچه زارها و ثابت ماندن مساحت نیزارها می باشد.

زون بندی منطقه حفاظت شده قرخود در استان خراسان شمالی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی(gis)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1389
  مجتبی قدیمی   منصوره ملکیان

مناطق حفاظت شده اساساً برای حفظ تنوع زیستی دایر شده اند و زون بندی رویکردی است برای دستیابی به این هدف. زون بند ی فرایندی است که از طریق آن تعارضات مناطق تحت حفاظت کاهش یافته و صدمات وارد شده به مناطق به تاخیر افتاده و فرصت لازم را برای اتخاذ تدابیر لازم فراهم می-کند. منطقه حفاظت شده قرخود که برای این مطالعه حاضر انتخاب گردید با 43000 هکتار در استان خراسان شمالی واقع شده است. برای زون بندی این منطقه از روش آنالیز چندمعیاره (mce) مبتنی بر فرایندتحلیل سلسله مراتبی (ahp) برای وزن دهی معیارها از روش ترکیب خطی- وزنی (wlc) برای تلفیق لایه ها، استفاده گردید. روش ahp شامل چندین مرحله است:1. ایجاد ساختار سلسه مراتبی برای هریک از زون ها 2. انجام مقایسات زوجی معیارهای هر زون 3. محاسبه وزن اجزا ساختار و گزینه ها 4. اندازه گیری شاخص سازگاری برای هر زون. نتایج حاصل نشان داد که ahp می تواند برای تعیین اهمیت نسبی همه فاکتورهای ساختار نسبت به هم و اهمیت نسبی مناطق منتخب نسبت به هر فاکتور استفاده شود. نقشه های فاکتورهای مختلف مربوط به هر زون تهیه شد و پس از ضرب هریک از فاکتورها در وزن مربوط به خود، با استفاده از روش ترکیب خطی- وزنی (wlc) اقدام به تهیه نقشه مربوط به هر زون شد که نقشه حاصل مربوط به هر زون اعدادی بین 0 تا 255 را دربر می گیرد که عدد صفر و 255 به ترتیب نشان دهنده کمترین و بیشترین تناسب می باشد. جهت رویهم گذاری نقشه ها و تهیه نقشه نهایی زون بندی از دستور weighted ovelay استفاده شد و نقشه حاصل پس از اصلاحات به نقشه نهایی زون بندی منطقه حفاظت شده قرخود تبدیل گردید. نقشه زون بندی نهایی منطقه شامل 6 زون است. زون امن، حفاظت، تفرج گسترده، تفرج متمرکز، تاریخی- فرهنگی و بازسازی به ترتیب 7000، 26030، 3360، 4531، 144 و 1918 هکتار از منطقه قرخود که برابر با 16، 61، 7/7، 5/10، 3/0 و 5/4 درصد از کل منطقه می باشند را شامل شدند . نتایج مطالعه حاضر و سایر مطالعات مشابه ممکن است از نظر تئوری بسیاری از مشکلات مربوط به مناطق حفاظت شده را حل کند اما مادامیکه به مرحله اجرا درنیایند ما همچنان شاهد هدررفت منابع اکولوژیک خواهیم بود. کلمات کلیدی: زون بندی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، منطقه حفاظت شده، فرایندتحلیل سلسله مراتبی ، آمایش و ترکیب خطی- وزنی .

استفاده از زیستگاه توسط آهوی ایرانی (gazella subgutturosa subgutturosa) در پارک ملی کلاه قاضی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1389
  سعیده اسمعیلی   محمودرضا همامی

جمعیت های آهوی ایرانی در دهه های اخیر به دلیل شکار غیر مجاز و تخریب زیستگاه در حال کاهش است. گونه آهوی گواتردار در فهر ست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی از سال 2006 تاکنون در طبقه آسیب پذیر قرار دارد. آگاهی از وابستگی های زیستگاهی این گونه در دوره های مختلف سال عامل مهمی در تصمیم گیری های مدیریتی و پیشگیری از روند انقراض زودهنگام جمعیتهای آن می باشد. در این مطالعه الگوی استفاده از زیستگاه آهوی ایرانی در یک دوره یکساله در پارک ملی کلاه قاضی، که یکی از زیستگاه های مهم این گونه در مرکز کشور است، با استفاده از روش شمارش گروههای سرگین در ترانسکتهای پاک شونده مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نقشه جوامع گیاهی و وضعیت توپوگرافی، پنج زیستگاه در منطقه تعریف شد. زیستگاههای تعریف شده شامل جوامع گیاهی جاز- درمنه، درمنه زار، درمنه- آناباسیس، پرند و دامنه کوهها بود. برای هریک از زیستگاههای تعریف شده سه تکرار آزمایشی در نظر گرفته شد که در مهمترین زیستگاههای آهو در منطقه، شامل دشت میانکوه، دشت لافراخ و دشت لاگور، قرار گرفتند. شمارش گروههای سرگین هر دو ماه یکبار و به مدت یکسال از شهریور 1388 تا شهریور 1389 ادامه یافت. برای بررسی تفاوت استفاده آهو از زیستگاههای مختلف در هر یک از دوره های سال وتغییرات استفاده از هر نوع زیستگاه در کل سال از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که به طور کلی آهوی ایرانی از جامعه گیاهی پرند نسبت به سایر زیستگاههای تعریف شده در طول سال به طور معنی داری کمتر استفاده کرده است. الگوی استفاده آهوی ایرانی از هریک از زیستگاههای تعریف شده در دوره های مختلف سال تفاوت معنی-داری نداشت. آهوان به طور معنی داری از جامعه گیاهی پرند نسبت به سایر جوامع گیاهی موجود در دشت در دوره اردیبهشت- خرداد کمتر استفاده کرده بودند. برای مقایسه استفاده آهوان از هر یک از جوامع گیاهی نسبت به مساحت آنها (انتخاب زیستگاه) از نمایه انتخاب جاکوبز استفاده شد. نتایج نشان داد که جامعه گیاهی جاز- درمنه در تمام سال بیشتر از مقدار فراهم و جامعه گیاهی درمنه- آناباسیس در تمام سال کمتر از مقدار فراهم مورد استفاده قرار گرفتند. استفاده آهو از دو جامعه گیاهی درمنه زار و پرند در دوره های مختلف سال الگوهای متفاوتی را نشان داد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که در بیشتر دوره های سال فاصله تا آب و درصد سنگریزه در پوشش زمین مهمترین عوامل پیش بینی کننده پراکندگی آهوان منطقه هستند. عامل پوشش گیاهی تنها در دوره های آبان- آذر و اردیبهشت- خرداد به طور معنی دار با پراکندگی آهوان در منطقه همبستگی داشتند. پراکندگی آهوان در دوره های اسفند- فروردین و اردیبهشت- خرداد از آب مستقل بود. بررسی ارتباط میان نقاط تجمع گروههای سرگین آهوان و لانه های مورچه نشان داد که نسبت زیادی از لانه های مورچه توسط آهوان مورد استفاده قرار می گیرند. برای نشان دادن این ارتباط، تعداد 56 جفت پلات در مناطق تجمع گروههای سرگین آهو که با لانه مورچه در ارتباط بودند مستقر شد و استفاده آهو از جفت پلات ها برای یک سال مورد بررسی قرار گرفت. شمارش و پاکسازی گروههای سرگین در این نقاط و پلات های جفت در دوره های دوماهه در سه جامعه گیاهی اصلی واقع در دشتهای میانکوه و لافراخ، یعنی جاز- درمنه، درمنه زار و درمنه- آناباسیس انجام گرفت. آزمونهای مقایسه دوگانه نشان داد که استفاده آهوان از لانه های مورچه نسبت به پلات های جفت در تمام دوره های سال به طور معنی داری بیشتر است. اندازه گیری پارامترهای خاک و پوشش گیاهی تفاوت معنی داری میان جفت پلات ها از نظر برخی از این پارامترها، از جمله درصد سنگریزه، درصد مواد آلی خاک و درصد پوشش گیاهان موقت در هر یک از جوامع گیاهی نشان داد. براساس نتایج حاصل از تحلیل مولفه های اصلی سه عامل ذکر شده مهمترین عوامل تفاوت در بین استراحتگاهها و پلات های جفت در تمام زیستگاهها بودند. نتیجه گیری شد که مورچه ها با تغییراتی که در خاک ایجاد می کنند موجب جذب آهوان به لانه های خود، برای استفاده به عنوان استراحتگاه می-شوند.

برآورد تراکم جمعیت و استفاده از زیستگاه هوبره آسیایی (chlamydotis macqueenii) در دشت عباس آباد نائین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  بابک باسمنجی   محمودرضا همامی

هوبره آسیایی (chlamydotis macqueenii) یکی از گونه های باارزش مناطق بیابانی و نیمه بیابانی است که به عنوان گونه ای آسیب پذیر توسط اتحادیه جهانی حفاظت، فهرست شده است. در دهه اخیر جمعیت هوبره در اکثر مناطق پراکنش آن کاهش یافته است. تخریب زیستگاه مهمترین دلیل این کاهش جمعیت هوبره در مناطق زمستان گذرانی و جوجه آوری است. ایران از جمله کشورهایی است که سالانه پذیرای جمعیت های بزرگ زمستان گذران این گونه می باشد. با وجود این اطلاعات اندکی در مورد فراوانی این گونه در دشت های مرکزی ایران وجود دارد. آگاهی از تراکم جمعیت و نیازهای زیستگاهی گونه های در معرض خطر، از جهت حفاظت و برنامه ریزی بلند مدت برای آنها کاملا ضروری است. هدف از این مطالعه، برآورد تراکم جمعیت و استفاده از زیستگاه هوبره در پناهگاه حیاتوحش عباسآباد نائین بوده است. در این مطالعه با استفاده از روش های نمونه برداری فاصله ای (ترانسکت خطی)، برآورد تراکم جمعیت و استفاده از زیستگاه هوبره در قسمتی از شمال پناهگاه حیات وحش عباس آباد نائین به نام دشت عباس آباد و در مساحتی معادل 31500 هکتار صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که تراکم هوبره ها 34/0 (با حدود اعتماد 21/0 تا 57/0) فرد در کیلومترمربع است. برای مطالعه نحوه استفاده از زیستگاه، دشت عباس آباد بر اساس نوع پوشش گیاهی، به سه تیپ زیستگاهی درمنه، درمنه– قیچ و تاغ تقسیم شد. سپس با استفاده 60 پلات با ابعاد 10×10 متر مربع که بطور تصادفی مستقر شدند، متغیرهای زیستگاهی شامل غنای گونه ای، درصد پوشش گونه های گیاهی و درصد متغیرهای خاک اندازه گیری شد تا متوسطی از ساختار زیستگاه به دست آید. درصد پوشش گیاهی در این تیپ ها به ترتیب برابر با 11/0 ± 6/8 ، 14/0 ± 7/10 و 12/0 ± 6/8 درصد بود. در تمام نقاط حضور هوبره و نقاط وجود نمایه فضولات نیز پلات ها مستقر شدند و به فاصله حدودا 500 متری از آنها پلات های جفتی قرار گرفت. نتایج استفاده از زیستگاه نشان داد که تراکم فضولات هوبره در تیپ زیستگاهی درمنه- قیچ کمتر از درمنه زار و تاغ زار بود. و می توان گفت هوبره در مقیاس خرد مناطقی را ترجیح می دهد که درصد پوشش گیاهی پائین تری داشته باشند. علاوه بر داده های جمع آوری شده، به منظور درک بهتر از وضعیت تراکم گونه، داده های خام جمع آوری شده توسط همامی و همکاران در سال 86 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. این داده ها از 15 دشت در محدوده شهرستان های نائین، خوروبیابانک و اردستان، به مساحت کلی بالغ بر 200هزار هکتار جمع آوری شده بود. دشت ها بر اساس نوع پوشش گیاهی در سه تیپ زیستگاهی درمنه، قیچ- درمنه و تاغ مرتب شدند و تراکم هوبره در هر تیپ به دست آمد. نتایج نشان داد که تراکم هوبره در تیپ زیستگاهی درمنه 5/0 (با حدود اعتماد 32/0 تا 76/0)، در درمنه- قیچ 47/0 ( با حدود اعتماد 32/0 تا 7/0) و در تاغ برابر با 26/0 ( با حدود اعتماد 15/0 تا 45/0) فرد در هر کیلومترمربع می باشد. داده های دشت عباس آباد در سال 86 هم بطور جداگانه تحلیل شد تا با نتایج سال 88 مقایسه گردد. نتایج نشان داد که تراکم هوبره در سال 86 در دشت عباس آباد 61/0 (با حدود اعتماد 36/0 تا 03/1) فرد در هر کیلومترمربع بوده است. علاوه بر آن اندازه گروه ها نیز از 8/2 هوبره در سال 86 به 68/1 هوبره در سال 88 رسیده است. عمده ترین دلیل کاهش تراکم و کوچک تر شدن اندازه گروه ها می تواند سرمای شدید زمستان 86 باشد که طی آن هوبره ها بطور وسیعی از بین رفتند. افزایش سطح منطقه حفاظت شده، افزایش تعداد محیطبانان مخصوصا در فصل جوجه آوری می تواند در بهبود حفاظت از این گونه در منطقه مورد مطالعه موثر باشد.

ایجاد یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری مدیریتی برای انتقال گوزن زرد ایرانی به مناطق جدید در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1389
  فروغ گودرزی   محمودرضا همامی

گوزن زرد ایرانی یکی از گونه های نادر گوزن در دنیا است که جمعیت بومی باقی مانده آن، به اطراف رودخانه های دز و کرخه در جنوب غربی ایران محدود می شود. به عنوان یک گزینه مدیریتی برای حفاظت بیشتر، افرادی از این گونه طی نیم قرن گذشته، به ایستگاه هایی محصور در مناطق مختلف ایران معرفی شده است. طی برنامه های معرفی، ساختار جمعیتی گروه های معرفی شده و امنیت حاکم بر مناطق مختلف متفاوت بوده است، لذا جمعیت های مختلف، نرخ رشد متفاوتی داشته اند. در این مطالعه نرخ رشد جمعیت همه ایستگاه ها محاسبه و عوامل موثر بر موفقیت انتقال شناسایی و مدل سازی شده است. علی رغم کمبود داده های کمی در خصوص اکولوژی گوزن زرد ایرانی و زیستگاه آن، دانش کیفی بسیار با ارزشی نزد متخصصین و کسانی که بر روی این گونه کارهای تحقیقاتی و یا اجرایی انجام داده اند وجود دارد که می تواند عملکرد گزینه های مدیریتی را ارتقاء دهد. در این پژوهش، داده های کمّی در دسترس و دانش کیفی برای مدل سازی موفقیت انتقال گوزن زرد ایرانی بکار گرفته شد. مدل پشتیبان تصمیم برای مدیریت انتقال گوزن زرد ایرانی می تواند موفقیت برنامه های انتقال را تحت سناریوهای مختلف پیش بینی کند. رفتار مدل با استفاده از 13 برنامه انتقال در ایران مورد بررسی قرار گرفت که نتایج قابل قبولی بدست داد. مدل تهیه شده میزان موفقیت برنامه انتقال 11 ایستگاه را به درستی پیش بینی نمود. این مدل می تواند برای شناسایی ایستگاه هایی که بالقوه قادرند پذیرای جمعیت گوزن زرد باشند مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، می توان مدل را همگام با اطلاعات جدیدی که در خصوص گوزن زرد ایرانی بدست می آید، به هنگام نمود.

مدل سازی مطلوبیت زیستگاه زمستان گذرانی هوبره آسیایی(chlamydotis macqueenii) در مقیاس سیمای سرزمین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  پگاه همدانی رجا   محمودرضا همامی

چکیده هوبره آسیایی، chlamydotis macqueenii، پرنده ای نادر از خانواده otididae می باشد. این پرنده در نواحی نیمه بیابانی شنی و سنگلاخی زندگی کرده و با شرایط خشک، جایی که درختی وجود ندارد و پوشش بوته ای و لایه علفی پراکنده است، سازش یافته است. هوبره آسیایی طی 3 نسل (20سال)، تا حد زیادی به علت سطوح نامناسب شکار، همچنین از دست رفتن زیستگاه، دستخوش کاهش سریع جمعیت شده است. بنابراین این گونه توسط اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، iucn، به عنوان گونه ای آسیب پذیر طبقه بندی شده است. مطالعات متعددی به بوم شناسی هوبره در گستره جغرافیاییش پرداخته اند اما دانش کنونی، هنوز در جهت تهیه یک ابزار مدیریتی به منظور کمک به تصمیم گیری در زمینه حفاظت از گونه به کار نرفته است. مدل سازی مطلوبیت زیستگاه بر اساس شبکه-های باور بیزین (bbns)، روشی مناسب جهت استخراج دانش گونه-زیستگاه است. bbns، مدل هایی هستند که بصورت گرافیکی و احتمالاتی روابط میان متغیرها را نمایش می دهند. آن ها ابزارهایی ارزشمند و انعطاف پذیر جهت تلفیق دانش تخصصی موجود و داده های تجربی بوده، بنابراین زمانی که داده های تجربی وجود ندارند تصمیم گیری حفاظتی را تقویت می نمایند. منطقه مورد مطالعه در بیابان های نیمه خشک شرق استان اصفهان، در مرکز ایران واقع شده است. در این مطالعه ابتدا نمودار اثر نمایش دهنده متغیرهای زیستگاهی هوبره و روابط میان آن ها، تهیه گردید. سپس این نمودار اثر به یک شبکه باور بیزین ابتدایی که در آن هر گره مجموعه ای از حالات و احتمالات متغیرها را نمایش می دهد، تبدیل گردید. کمی سازی روابط متغیرها در محیط نرم افزار netica 4.16، انجام گرفت. منابع اطلاعاتی متفاوتی شامل منابع علمی منتشر شده، دانش تخصصی، ملاقات با کشاورزان و مردم محلی و داده های حاصل از مطالعه میدانی در مراحل مختلف تهیه مدل مورد استفاده قرار گرفتند. عملکرد مدل از طریق تجزیه و تحلیل حساسیت سنجی تشریح گردید. اعتبارسنجی مدل از طریق بکارگیری داده های فرضی و داده های واقعی حضور هوبره در منطقه مطالعه ای با مساحت (59422.3 کیلومتر مربع) انجام گرفت. امنیت و دسترسی به غذا به عنوان مهم ترین متغیرهای موثر بر مطلوبیت زیستگاه هوبره در مقیاس سیمای سرزمین شناخته شدند. همچنین، اهمیت سایر متغیرهای موثر از طریق فرآیند تجزیه و تحلیل حساسیت سنجی تعیین گردید. اعتبارسنجی مدل با بکارگیری داده-های حضور هوبره، صحت پیش بینی های مدل را تایید کرد. مدل حاضر، تغییرات مطلوبیت زیستگاه زمستان گذرانی هوبره را همگام با تغییرات سیمای سرزمین پیش بینی می کند. بنابراین مدل می تواند به عنوان ابزار ارزشمندی جهت پیش بینی تغییرات آینده در مطلوبیت زیستگاه هوبره استفاده شود و به تنظیم اولویت های حفاظتی گونه کمک نماید.

انتخاب و تقسیم بندی زیستگاه توسط کبک(alectoris chukar) و تیهو (ammoperdix griseogularis )؛ مطالعه موردی منطقه شکار ممنوع خائیز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  طاهره موسوی   محمودرضا همامی

دوگونه همبوم کبک(alectoris chukar) و تیهو((ammoperdix griseogularis از خانواده phasianideaبومی کوهستان های ایران و به لحاظ شکار تفریحی مورد توجه هستند، علیرغم ارزشمندی دو گونه در ابعاد مختلف اکولوژیک و اقتصادی مطالعات کمی برای شناخت اکولوژی دو گونه در جهت مدیریت، حفاظت و یا تولید جمعیت های مطلوب برای توسعه شکار تفریحی انجام گردیده است. در این مطالعه انتخاب زیستگاه و تفکیک آشیان بوم شناختی دو گونه پرنده در منطقه کوهستانی خائیز استان بوشهر در بعد مکان وغذا مورد بررسی قرار گرفت. چهار تیپ گیاهی در منطقه شناسائی شد. ترانسکت ها در هر چهار تیپ گیاهی با حداقل دو تکرار قرار گرفتند. در مجموع 35 کیلومتر مسیر بازدید شد. نقاط حضور دو گونه با gps علامتگذاری و متغیرهای خردزیستگاهی ارتفاع از سطح دریا، درصد پوشش گیاهی و نوع بستر در یک پلات 5*5 برداشت شد. متغیرهای شیب، جهت، فاصله از جاده و فاصله از بافت مسکونی با کمک نرم افزار arcgisبدست آمد. به ازای هر پلات حضور یک پلات عدم حضور گونه مستقر و داده های مشابه پلات حضور برداشت شد. حضور- عدم حضور گونه با استفاده از آنالیز رگرسیون لجستیک در نرم افزار spss مدلسازی شد. در فصل زمستان حضور کبک براساس متغیرهای میزان پوشش علفی، خاشاک و مواد آلی بستر پیش بینی و در تابستان متغیرهای دما، پوشش درختی و علفی تعیین کننده حضور گونه در زیستگاه انتخابی بود. احتمال حضور گونه تیهو در فصل زمستان با وجود متغیرهای سنگ و علف در زیستگاه افزایش یافت و در فصل گرم حضور گونه به متغیرهای پوشش درختی، بوته و علف بستگی داشت. در مجموع متغیرهای بیولوژیک نسبت به متغیرهای فیزیکی در حضور گونه تعیین کننده تر بود. نتایج آنالیز غیرپارامتریک من- ویتنی نشان دهنده تفاوت معنی دار در متغیرهای زیستگاهی ارتفاع، شیب، جهت و فاصله از مراکز انسانی بین دو گونه بود. آنالیز مولفه های اصلی نیز بیشترین همبستگی را با پارامتر ارتفاع نشان داد. شاخص ترین پارامتر متمایزکننده آشیان بوم-شناختی دوگونه در بعد مکان، ارتفاع از سطح دریا بود و سایر پارامترهای فیزیکی تفاوت کم تری نشان دادند. تیهو از ارتفاع پایه منطقه (150متر) تا 700 متر را اشغال کرده و کبک از 600 متر تا 1600 متر را اشغال می کند. چینه دان های گردآوری شده از هردوگونه (شکار شده در تابستان)، برای مقایسه عادات غذائی، که برآوردی از همپوشانی آشیان بوم شناختی در بعد غذا و شناسائی منابع غذائی مهم را نشان می-دهد، در آزمایشگاه باز شده و آیتم های تشکیل دهنده شناسائی شدند. با محاسبه سهم هر آیتم در غذای گونه، با استفاده از فرمول لوین آشیان بوم شناختی غذائی اندازه گیری و استاندارد شد. آشیان بوم شناختی غذائی تیهو از کبک پهن تر بود. همپوشانی آشیان بوم شناختی با استفاده از فرمول همپوشانی پیانکا محاسبه شد. دوگونه در بعد غذا 50 درصد همپوشانی داشتند. غذای مصرفی کبک 30 درصد از بذر گلرنگ وحشی( carthamus oxiyacanta)، 10 درصد پیاز جنس gagea و جو وحشی 27 درصد بود. 72 درصد غذای تیهو را نوعی بذر از خانواده کمپوزیته، بذر گرامینه و بذر گلرنگ وحشی تشکیل داده بود. تفکیک آشیان بوم شناختی دو گونه در بعد غذا از طریق جدائی در بعد مکان و رفتار تغذیه ای متفاوت ممکن شد.

عادات غذایی و پراکنش بذور توسط گور ایرانی (equus hemionus onager) در پارک ملی قطرویه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  امین قاسمی   محمودرضا همامی

یکی از ساز و کار هایی که پستانداران بذور گیاهی را پراکنده می کنند اندوزوکوری(انتقال بذر از طریق سرگین) است که در علف خوارن بزرگ جثه بسیار حائز اهمیت می باشد. به دلیل وجود گستره خانگی وسیع، علفخواران بزرگ جثه نقش کلیدی در انتشار بذور گیاهی در فواصل طولانی بین زیستگاه ها و داخل زیستگاه ها دارند. تعیین شناسایی عادات غذایی سم داران جهت شناخت بوم شناسی گونه های حیات وحش ضروری است که در حفاظت هر چه بهتر از گونه ها و جلوگیری از انقراض آن ها موثر است. بررسی نقش گونه های حیات وحش در انتقال بذور از مطالعات تکمیلیِ رژیم غذایی گونه های مختلف علفخواران است. عواملی چون شکار غیر مجاز، تخریب زیستگاه، حمایت غیر کارآمد و خشکسالی منجر شده گور ایرانی از سمت اتحادیه جهانی حفاظت از منابع طبیعی در رده به طور جدی در معرض انقراض(cr) قرار گیرد. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات فصلی میزان بذر گیاهی موجود در سرگینِ بزرگترین سم دار پارک ملی قطرویه است که این پارک در جنوب بخش مرکزی ایران واقع شده است. هدف ثانویه این تحقیق شناسایی عادات غذایی و گیاهان مهمی است که گور ایرانی مصرف می کند. تعداد 186 گروه سرگین تازه از سه دشت مختلف که به وسیله کوه ها و تپه ها از هم جدا شده اند در اوایل تیر و و اواخر مهر سال 1391 جمع آوری گردید و در گلخانه کشت شد. پنجاه و یک گونه گیاهی در نمونه های دو دوره رشد کرد، 27 گونه گیاهی در نمونه های سرگین فصل تابستان و 49 گونه گیاهی در نمونه-های سرگین پاییز جوانه زنی کردند. غنای گونه ای و فراوانی نسبی جوانه های رشد کرده از سرگین در بین فصول و سه دشت متفاوت بود. تجزیه و تحلیل dca (detrended correspondence analysis) نشان داد که گونه های جوانه زده از سرگین های جمع آوری شده از سه دشت، تفکیک شده است به نحوی که ترکیب گونه ای در تابستان در دشت ریگ جمشید و ده وزیر بیشتر یا کمتر شبیه هستند اما دشت عین الجلال متفاوت از دو دشت دیگر بود. در فصل پاییز ترکیب گونه ای جوانه های سبز شده از سرگین گور متفاوت بوده است با این وجود ترکیب گونه ای دو دشت ریگ جمشید و عین الجلال بیشتر مشابه بود و دشت ده وزیر در فصل پاییز ترکیب گونه ای متفاوتی را داشت. گونه ترتیزک بیابانی (lepidium vesicarium) از خانوادهbrassicaceae در فصل تابستان و گون (astragalus podolobus) از خانواده fabaceae در فصل پاییز بیشترین فراوانی را در دو فصل به خود اختصاص داده بودند. شاخص تنوع سیمپسون برای کل جوانه های سبز شده در سه دشت در فصل تابستان بین 2/0 تا 8/0 متغیر بود اما در فصل پاییز مشابه (8/0) به هم بود. تجزیه و تحلیل بافت شناسی میکروسکوپی مشخص کرد که گور ایرانی از چهارگونه گیاهی استپی ریش دار (stipa barbata)، گز (tamarix ramosissima)، قیچ (zygophyllum atriplicoides)و بومادران (achilla wilhelmsii) نیز استفاده می کند. گیاهان یکساله شناسایی شده در بافت شناسی میکروسکوپی در نمونه های سرگین جمع آوری شده نیز رشد کردند اما بوته ها ی گز و قیچ تنها در تجزیه و تحلیل بافت شناسی میکروسکوپی شناسایی شدند. نتایج این تحقیق نقش مهم گور خر ایرانی را در دشت های مرکزی ایران در انتقال بذور گیاهی نشان داد که می تواند جهت مدیریت زیستگاه مورد استفاده قرار گیرد.

اکولوژی بز وحشی (capra aegagrus) در پارک ملی کلاه قاضی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  جواد شاهقلیان   محمودرضا همامی

تعیین نیازهای اکولوژیک گونه ها برای مدیریت دقیق و علمی جمعیت های حیات وحش امری ضروری است. بزوحشی (capra aegagrus ) که جد بز اهلی(capra hircus) محسوب می شود، گونه ای با ارزش می باشد که بطور وسیع در ایران پراکندگی دارد. با این وجود اکولوژی این گونه تاکنون بخوبی مشخص نشده است. به منظور بررسی ترجیحات زیستگاهی، توزیع سنی، رفتار گروهی و فعالیت بزوحشی در طول سه فصل (جفت گیری، زمستان و زایمان) از پاییز 1390 تا پایان بهار 1391 مطالعه ای در پارک ملی کلاه قاضی واقع در مرکز ایران صورت گرفت. مسیرها و نقاط مشاهده از پیش تعیین شده برای ثبت اندازه و ترکیب گله های مشاهده شده بزوحشی استفاده شد. در مکان مشاهده گله متغیرهای زیستگاهی نظیر شیب، جهت، ارتفاع، درصد پوشش گیاهی، درصد پوشش صخره و سنگریزه ثبت شد. این داده ها با داده های مشابه ثبت شده طی سالهای 1352تا 1355 مقایسه شد. بیشتر نتایج بدست آمده برای دو دوره زمانی مشابه بود. اندازه گله بین فصول مورد مطالعه بطور معنی داری متفاوت بود و به عواملی از جمله ترکیب گله، الگوی فعالیتی گله، ارتفاع، درصد پوشش گیاهی، درصد پوشش صخره و سنگریزه و شدت باد بستگی داشت. بزهای وحشی در پاییز و زمستان گله های بزرگتر و مختلط اما در بهارگله های کوچکتر و تک جنسی تشکیل می دادند. نسبت جنسی اختلاف معنی داری بین سه فصل نداشت. در سه فصل مورد مطالعه ارتباط معنی داری بین ترکیب گله و طبقات شیب و جهت مشاهده نشد. بطور معمول شیب-های بیش از 45 درجه توسط بزوحشی استفاده شدند. در زمستان جهت های جنوبی و در پاییز و بهار جهت های غربی و شمالی توسط بزوحشی ترجیح داده شدند. الگوی فعالیت به جنس و سن بستگی داشت. چراکردن و استراحت کردن به ترتیب بیشترین و کمترین فعالیت مشاهده شده بزوحشی بودند. در تحلیل ها وقتی نرها و ماده ها به طور جداگانه بررسی شدند، چراکردن فعالیت غالب ماده ها در طول سه فصل مورد مطالعه و راه رفتن بیشترین فعالیت مشاهد شده نرها و بزغاله ها بود.کلمات کلیدی: اندازه گله، ترکیب سنی-جنسی، استفاده از زیستگاه، الگوی فعالیت، نسبت جنسی.

تعیین مناطق مناسب حفاظت از پرندگان بر اساس الگوی مکانی تهدیدات محیط زیستی و تنوع گونه ای در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1391
  روح اله میرزایی محمدآبادی میرزایی محمدآبادی   محمودرضا همامی

مناطق حفاظتی جنبه کلیدی حفاظت زیستی می باشند. در گذشته مناطق حفاظتی به صورت فرصت طلبانه انتخاب می شدند که گاهی اوقات منجر به سیستم ذخیره گاهی ناکارامد می شود. برنامه ریزی سیستماتیک حفاظت با رعایت اصول علمی مناطقی را برای مناطق حفاظتی برای دستیابی به اهداف حفاظتی مشخصی اختصاص می دهد. برای انتخاب مناطق مناسب برای حفاظت در استان گلستان در شمال شرقی ایران، ما از دو رویکرد استفاده کردیم الف) ارزیابی کارایی مناطق حفاظتی موجود با استفاده از داده های پراکنش 129 گونه پرنده و ب) شناسایی مناطق بالقوه برای گسترش شبکه مناطق حفاظتی موجود. روش ارزیابی چندمعیاره به منظور تولید لکه های حفاظتی با استفاده از رویکرد اول استفاده شد. معیارهای مختلفی شامل شش شاخص برای ارزش های بوم شناختی و دوازده شاخص برای تهدیدات تنوع زیستی در تحلیل لحاظ شدند و نتایج به شکل نقشه ارائه و تحلیل شدند. با استفاده از رویکرد اول، 15 لکه حفاظتی شناسایی شد که در قسمت جنوبی استان واقع شده اند. مدل سازی آشیان بوم شناختی و اولویت بندی سیستماتیک مناطق برای انجام رویکرد دوم با استفاده از داده های پراکنش برای 129 گونه از پرندگان شمال شرقی ایران ترکیب شد. مدل سازی بوم شناختی انتروپی بیشینه برای پیش بینی حضور جغرافیایی بالقوه گونه ها استفاده شد و داده های پراکنش دوتایی حاصله برای اولویت بندی مناطق با الگوریتمی استفاده شد که با حداقل مساحت، معرف بودن تمام گونه ها را حداکثر می کند. نرم افزار مارکسن برای اجرای الگوریتم بازپخت شبیه سازی شده برای انتخاب مناطق حفاظتی استفاده شد. دو سناریو در نظر گرفته شد: 1- انتخاب مناطق حفاظتی بدون لحاظ کردن شبکه مناطق حفاظتی موجود در استان گلستان جهت حفاظت 5، 10، 15 و 20 درصد از پراکنش جغرافیایی گونه ها در استان گلستان و 2- تکمیل مناطق حفاظتی موجود برای حفاظت درصدهای گوناگونی از پراکنش گونه ها. میزان همپوشانی میان مناطق حفاظتی موجود و پیشنهادی برای اهداف حفاظتی 5، 10، 15 و 20 درصد از پراکنش گونه ها به ترتیب 81/14، 08/21، 21/31 و 20/43 درصد است که نشانگر این است که شبکه موجود برای معرفی تنوع پرندگان کافی نیست. راه حل دیگر بر اساس گسترش شبکه مناطق حفاظتی موجود نشان داد جهت دستیابی به اهداف حفاظتی 5، 10، 15 و20 درصد، گسترش شبکه مناطق حفاظتی به ترتیب به میزان 5/5، 6/16، 1/40 و 7/72 درصد نیاز است.

پهنه بندی وضعیت کیفی محیط زیست استان اصفهان با استفاده از ارزیابی چند معیاره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  مدینه نوروزی   محمودرضا همامی

داشتن اطلاعات کافی از وضعیت محیط زیست و بررسی روند تغییرات محیط زیست نقش مهمی در شناخت و درک صحیح وضعیت موجود برای مدیریت و ارائه برنامه های مدیریتی دارد . در حال حاضر مهمترین مشکلات زیست محیطی استان اصفهان شامل آلودگی هوا، خشکسالی و کمبود بارش، توسعه صنایع بدون در نظر گرفتن استانداردهای زیست محیطی،پسماند ها،افزایش شهر نشینی و مشکلات وپیامد های ناشی از آن می باشد. تنوع واهمیت و اثرگذاری متفاوت اطلاعات و پیچیدگی تحلیل همزمان اطلاعات موضوعی ومکانی و همچنین ضرورت برقراری نگاه یکپارچه به آنها، باعث استفاده گسترده از قابلیت سامانه اطلاعات جغرافیایی در تجزیه و تحلیل مسائل زیست محیطی شده است. در این پژوهش از طریق ترکیب روش mce در محیط gisکیفیت محیط زیست استان اصفهان ارزیابی شد. روش تصمیم گیری چندمعیاره شامل تکنیک هایی است که در آن مجموعه ای از معیار های وابسته به یک مبحث وزن دهی شده و سپس این معیار ها به وسیله ی کارشناسان رتبه بندی می شوند. متدولوژی ترکیبی ارزیابی چندمعیاره( (mceباسیستم اطلاعات جغرافیاییgis))یک روش پیشرفته برای ارزیابی کیفیت محیط زیست است که توانای gisدر آنالیز مکانی و تواناییmce در آنالیز چند لایه ای را بهبود میبخشد. تعداد 30 شاخص در قالب 10 زیر معیار و4 معیار اصلی ( آلودگی زیست-محیطی، مخاطرات زیست محیطی، وضعیت اکولوژیکی منطقه، و تراکم جمعیت) برای ارزیابی کیفیت محیط زیست استان اصفهان استفاده شد. معیار آلودگی زیست محیطی شامل زیرمعیارهای آلودگی هوا،آلودگی صنایع و وضعیت مدیریت پسماند ها، معیار مخاطرات زیست محیطی شامل زمین لغزش وخشکسالی، معیار وضعیت اکولوژیکی منطقه،شامل پوشش گیاهی، درصد مناطق حفاظت شده، منابع آب وگیاهان دارویی، ومعیار تراکم جمعیت زیر معیاری نداشت. سامانه اطلاعات جغرافیایی برای ایجاد داده های جغرافیایی و پردازش به کار رفت و فاکتورهای ورودی با استفاده از روشهای ahp وanp وزن دهی شدند. برای وزن دهی از روش داده مبنا و نظرات کارشناسی استفاده گردید. نتایج وزن دهی نشان داد که معیارهای آلودگی زیست محیطی وتراکم جمعیت نقش مهمی در تقلیل کیفیت زیست محیطی در منطقه مورد مطالعه دارند. شاخص ها، معیار ها و زیر معیار های ارزیابی کیفیت محیط-زیست به لایه های اطلاعاتی تبدیل و پس از استاندارد سازی و وزن دهی لایه های اطلاعاتی، کلیه لایه ها در محیط gis ترکیب وبا استفاده از روش ترکیب خطی وزن دار (wlc) نقشه کیفیت زیست محیطی استان اصفهان تهیه گردید.نتایج نشان داد که در مورد معیار مخاطرات طبیعی محیط زیست قسمت های جنوبی وغربی استان بیشتر تحت تاثیر قراردارند. در مورد معیار آلودگی های زیست محیطی قسمت های مرکزی وغربی استان پتانسیل بالایی برای آلودگی دارند. تراکم جمعیت در قسمت های مرکزی وغربی استان بالا بوده و در نهایت از نظر معیار وضعیت اکولوژیکی شهرستان های جنوبی استان وضعیت مطلوب تری دارند. در نهایت ارزیابی کیفیت محیط زیست استان اصفهان نشان داد که به طور میانگین،سهم مناطق با درجه مناسب 13%، متوسط 39%، نامناسب 29%و کاملا نامناسب19%، است. کیفیت محیط زیست استان درقسمت های مرکزی وغرب وشمال غرب نامناسب ودرسمت قسمت های شرقی وجنوبی مناسب است. البته قسمت های شرقی استان نیز با مشکلاتی از قبیل ضعف در مدیریت پسماند، آسیب پذیری به خشکسالی و وضعیت اکولوژیکی نامناسب، از جمله پوشش گیاهی فقیر ومنابع آبی کم، مواجه است.

اولویت بندی بهسازی اکولوژیکی در پارک ملی خجیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  راضیه دوره گر زواره   علیرضا سفیانیان

پارک ملی خجیر از نزدیک ترین پارک های ملی همجوار کلان شهر تهران است. این پارک ملی از ارزشمندترین اکوسیستم های طبیعی است و شش تنفسی تهران محسوب می شود، در حالی که خود به شدت مورد تهاجم انواع آلودگی های زندگی شهری قرار گرفته است. عبور جاده پارچین- پاسداران، وجود مرکز تحقیقات جهادسازندگی، کانونهای متمرکز انسانـی، تعرضات و تصرفات اراضی به وسیله نیروهای نظامی از تهدیداتی بزرگ برای پارک ملی خجیر به حساب می آید. بهترین راه برای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از فعالیت های انسانی، بهسازی اکولوژیکی تشخیص داده شده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اولویت بندی مکانی پارک ملی خجیر جهت بهسازی اکولوژیکی با توجه به حفاظت از تنوع زیستی است. ابتدا با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی ساختار حل مسئله شکل گرفت، سپس پایگاه داده ها شامل لایه های معیار تشکیل شد. به منظور کسب اهمیت معیارها که در دو گروه اصلی بیوفیزیکی و آشفتگی ها جای گرفتند، با استفاده از پرسشنامه نظر کارشناسان خبره گردآوری شد، و داده های به دست آمده در نرم افزار expert choice مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به دلیل این که معیارها در دامنه متنوعی از مقیاس های مختلف قرار می گیرند، لذا لازم بود که هر یک از معیار ها قبل از ترکیب با یکدیگر استاندارد گردد. بنابراین استانداردسازی نقشه های عامل براساس منطق فازی صورت پذیرفت، در نهایت لایه های اهمیت معیارها و لایه های استاندارد شده به منظور انتخاب مناطق نیازمند بهسازی با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی ترکیب شدند. زیرمعیار فاصله از جاده با وزن 0.231 در بین سایر زیرمعیارها جهت اولویت بندی مکانی بهسازی پارک ملی خجیر بالاترین وزن را دریافت کرد. نقشه نهایی اولویت بندی در 5 طبقه کیفی تولید شد که در آن یک لکه با بالاترین اولویت مشخص شد. این لکه با زیستگاه گونه های حساس و زون منطقه امن تطابق داشت که ضرورت به کارگیری تکنیک های بهسازی به منظور حفاظت از تنوع زیستی را بیان می کند.

اهمیت رابطه متقابل مورچه و آهو برای ساختار و ترکیب پوشش گیاهی در پارک ملی کلاه قاضی اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  راضیه میرزاجانی دارستانی   مجید ایروانی

ساختار و الگو های پوشش گیاهی اکوسیستم های چرایی در نتیجه رابطه تکاملی و متقابل گروه های جانوری مختلف با یکدیگر و با پوشش گیاهی در زمان طولانی شکل گرفته است. علفخواران با جثه متفاوت (مثلاً مهره دار و بدون مهره) در زیستگاه مشترکشان از طریق پوشش گیاهی بر یکدیگر اثرات توأم دارند که نحوه تأثیر این ارتباط بر روی پوشش گیاهی همچنان مورد توجه بوم شناسان می باشد. در این مطالعه اهمیت رابطه توأم مورچه های برداشت کننده بذر (گونه های جنس messor) و آهوی ایرانی (gazelle subgutturosa) بر روی پوشش گیاهی و بانک بذر خاک در زیستگاه های مرتعی پارک ملی کلاه قاضی بررسی گردید. بدین منظور 15 لانه مورچه فعال مستقر در کنار مکان تجمع سرگین آهو (حضور آهو – حضور مورچه) انتخاب گردید و سپس در نزدیک ترین فاصله به هر مکان یک لانه مورچه بدون مکان تجمع سرگین آهو در اطراف (حضور مورچه –غیاب آهو) و یک مکان تجمع سرگین آهو بدون لانه مورچه در کنار آن (حضور آهو – غیاب مورچه) انتخاب گردید (در مجموع 15 مکان برای هر ترکیب حضور آهو و مورچه). بررسی پوشش گیاهی در داخل (لانه مورچه، مکان تجمع سرگین آهو) و خارج محدوده هر یک از مکان های انتخاب شده با استفاده از پلات های 25×25 سانتی متری مطالعه گردید و از هر مکان پلات گذاری یک نمونه ترکیبی خاک جهت بررسی بانک بذر خاک در گلخانه جمع آوری گردید. در مجموع 61 گونه گیاهی متعلق به 19 خانواده و 60 جنس مختلف در پلات های پوشش گیاهی مکان های تجمع سرگین آهو و لانه مورچه (حضور یکی یا هر دو)و محدوده اطراف ثبت گردید. درصد پوشش تاجی کل، درصد ترکیب گونه های یکساله و پهن برگ علفی در مکان های حضور آهو -حضور مورچه به طور معنی داری بیش تر از مکان های تجمع سرگین آهو بود در حالی که غنای گونه ای و درصد ترکیب گونه های گندمی در مکان های تجمع سرگین تنها به طور معنی داری بیش تر از مکان های حضور آهو - حضور مورچه بود. همچنین نتایج آنالیز dca نشان داد که در مجموع ترکیب گونه ای پوشش گیاهی در مکان های تجمع سرگین تنها با مکان های تجمع سرگین در کنار لانه مورچه متفاوت است.طی آزمایشات جوانه زنی درگلخانه به مدت 6 ماه ، 4625 بذر از 120 نمونه خاک کشت شده جوانه زد که متعلق به 69 گونه گیاهی از 59 جنس و 24 خانواده بودند. درصد گونه های پهن برگ علفی، در مکان های حضور آهو - حضور مورچه به طور معنی داری بیش تر از مکان های تجمع سرگین تنها و یا لانه مورچه تنها بود در حالی که تراکم کل، غنای گونه ای، درصد گونه های یکساله و گندمی در بانک بذر خاک مکان های تجمع سرگین آهوی تنها بیش تر بود. همچنین نتایج آنالیز dca ترکیب گونه ای متفاوت بانک بذر خاک را در مکان های مختلف حضور دو گروه جانوری (یکی یا هر دو) نشان داد. در مجموع نتایج این مطالعه نشان می دهد که فعالیت هردو گروه علفخوار (لانه مورچه و یا تجمع سرگین آهو) بر روی پوشش گیاهی و بانک بذر خاک موثر بوده ولی تأثیر این دو نوع فعالیت متفاوت می باشد. همچنین تأثیر توأم فعالیت های مورچه و آهو بر پوشش گیاهی و بانک بذر خاک متفاوت از تأثیر مستقل آن ها می باشد. در نتیجه با توجه به شرایط اقلیمی خشک اکوسیستم مورد مطالعه هر دو گروه علفخوار نقش به سزایی در ساختار و ترکیب پوشش گیاهی و به ویژه ذخیره بذر گیاهان در خاک که لازمه تجدید حیات آن ها می باشد، دارند. نتایج این تحقیق اهمیت اکولوژیکی گروه های جانوری مختلف را در اکوسیستم های مناطق خشک ، به ویژه در ارتباط با پویایی بانک بذر خاک و پوشش گیاهی ارائه می دهد که می تواند در مدیریت اکوسیستم های حفاظت شده و زیستگاه های مرتعی کشور به کار گرفته شود.

تأثیر پارامترهای سیمای سرزمین بر غنا و تنوع پرندگان در واحه های ناحیه تماس زاگرس و ایران مرکزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1391
  کامران سعادتمند   محمودرضا همامی

هدف این پژوهش بررسی تأثیر بخشی از پارامتری سیمای سرزمین بر غنا و تنوع گونه ای جوامع پرندگان در ناحیه تماس زاگرس و ایران مرکزی بوده است. واحه ها در ایرانِ خشک و نیمه خشک به عنوان پناهگاهِ ذخیره ژنتیک، ارزش بالایی داشته و به جرأت می توان گفت در بسیاری از موارد، هستی گونه ها به این واحه ها وابسته است. در این تحقیق ویژگیهای پوشش گیاهی و تنوع پرندگان در 28 واحه به منظور تعیین میزان همبستگی این فاکتورها با یکدیگر ارزیابی شد. از طرفی مساحت و شکل واحه ها نیز به عنوان یک متغیر اساسی در سیمای سرزمین کمّی سازی و روابط رگرسیونی آن بر تنوع و غنای پرندگان در واحه ها بررسی گردید. آنالیزهای رگرسیونی موید آن است که میزان حاشیه و وسعت واحه ها بهترین فاکتورها جهت پیش بینی غنا و تنوع گونه ای پرندگان می باشند. البته انجام مطالعات موازی این تحقیق در سایر مناطق ایران مرکزی و در مقیاس بزرگتر ضروری است.

ارزیابی زیستگاه هوبره در حوضه نائین با استفاده از روش های تحلیل عامل آشیان بوم شناختی (enfa) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  لیلا حبیبی   محمودرضا همامی

مدیریت و حفاظت موثر جمعیت های حیات وحش به درک و پیش بینی انسان از ارتباطات زیستگاه-حیات وحش وابسته است. تعیین پراکنش گونه برای حفظ و مدیریت جمعیت ها، بویژه برای گونه های تهدید شده ضروری است. هوبره از جمله گونه های دشت زی تهدید شده است، مهمترین عوامل موثر بر کاهش جمعیت این گونه شامل شکار بی رویه آن توسط قوشبازان عرب؛ تخریب زیستگاه و تبدیل آن به اراضی کشاورزی می باشد. مطالعات کمی برای درک ترجیحات زیستگاهی آن در جهان بویژه در ایران انجام شده است. هدف این مطالعه تعیین ترجیحات زیستگاهی هوبره وطبقه بندی و ارزش گذاری زیستگاه های آن در مقیاس کلان می باشد .منطقه نایین در استان اصفهان یکی از مهمترین زیستگاه های زمستان گذرانی این گونه است که در شرق استان اصفهان واقع شده است.در این مطالعه از روش تحلیل عامل آشیان بوم شناختی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای بررسی انتخاب زیستگاه گونه استفاده شد. مدلسازی مطلوبیت زیستگاه هوبره با استفاده از داده های حضور جمع آوری شده در یک منطقه 48/48615 کیلومترمربعی انجام گرفت. متغیرهای زیست-محیطی شامل تیپ پوشش گیاهی، تراکم پوشش گیاهی، فراوانی مناطق دشتی، فاصله از مزارع، فاصله از باغ، فاصله از مناطق توسعه یافته، فاصله از جاده نوع دوم، میانگین حداقل دما، میانگین بارش کل ماهیانه، خاک و جهت می باشد. نقشه تراکم پوشش گیاهی با استفاده از تصویرtm سال 2000 و روش ndvi ، نقشه های مزارع، باغ، مناطق توسعه یافته و جاده نوع دوم با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:250000 منطقه، فراوانی مناطق دشتی و جهت از مدل ارتفاع رقومی منطقه ، میانگین حداقل دما و بارش کل ماهیانه با استفاده از داده-های هواشناسی سازمان هواشناسی کشور و نقشه تیپ پوشش گیاهی و خاک به ترتیب از نقشه تیپ پوشش گیاهی و خاک استان اصفهان بدست آمد. نتایج نشان داد که در مقیاس کلان نوع تیپ پوشش گیاهی مهمترین عامل در انتخاب زیستگاه گونه است وگونه اراضی بایر و مناطقی با پوشش درمنه زار را ترجیح می دهد. هوبره مناطق دشتی، مناطقی با حداقل دمای 10 درجه، با فاصله کمتر از مزارع، با تراکم پوشش 10-0 درصد را انتخاب می کند. صحت نقشه مطلوبیت زیستگاه بدست آمده با استفاده از الگوریتم میانگین هندسی فاصله و الگوریتم میانگین هارمونیک بدست آمد. برای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی از دو روش نظرات کارشناسان و امتیازات هر یک از متغیرهای زیست محیطی بدست آمده از تحلیل عامل آشیان بوم شناختی استفاده شد. نتایج حاصل از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی مناطق مطلوب بیشتری را نسبت به روش تحلیل عامل آشیان بوم شناختی در برمی گیرد. استفاده از نظر کارشناسان برای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی با توجه به متکی بودن بر نظرات شخصی کارشناسان و تضاد بین نظرات نمی تواند مناسب باشد. استفاده از امتیازات بدست آمده از روش تحلیل عامل آشیان بوم شناختی این نقص را مرتفع می سازد. با این وجود به نظر می رسد که روش تحلیل عامل آشیان بوم شناختی از قدرت تفکیک کنندگی بیشتری برای ارزیابی زیستگاه برخوردار است.

تعیین پارامترهای زیستگاهی قوچ و میش اصفهانی ovis orientalis isfahanica در پناهگاه حیات وحش موته با استفاده از سامانه های اطلاعات جغرافیایی gis
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1386
  سعیده ملکی نجف آبادی   محمودرضا همامی

یک سیستم اطلاعات جغرافیایی ، با استفاده از داده های حضور و یک روش آماری با استفاده از داده های حضور-عدم حضور، برای پیشگویی مطلوبیت زیستگاه قوچ و میش اصفهانی در پناهگاه حیات وحش موته استفاده شد. فعالیت های مدیریتی بر مدیریت حفاظت گونه های نادر و علفخواران ارزشمند از نظر اقتصادی در طول فصول محدود کننده متمرکز است. نرم افزار مدلسازی بیومپر برای کمی سازی مطلوبیت زیستگاه گونه و تهیه نقشه های زیستگاه مطلوب استفاده شد. همچنین در این مطالعه توانایی دو روش برای تعیین مطلوبیت زیستگاه مورد مقایسه قرار گرفت. یک روش مبتنی بر داده های حضور (تحلیل عامل آشیان بوم شناختی) و یک روش مبتنی بر داده های حضور-عدم حضور (مدل های خطی عمومی). این مطالعه برای اولین با در ایران از نرم افزار بیومپر برای رسیدن به هدف تحقیق استفاده کرده است. روش های با استفاده از داده های عدم حضور مزایایی دارند : اول اینکه تعیین نقاط عدم حضور کاری مشکل است و می تواند مقداری اریبی را وارد آنالیز ها بکند. دوم اینکه این روش ها می توانند سطح وسیع تری از داده ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند در صورتیکه در مورد روش هایی مثل glm و gam این امکان پذیر نیست. به هر حال یک نقشه ترکیبی با استفاده از پارامترهای پیشگویی کننده از تمام روش ها بهترین بهترین نتیجه را بدست خواهد داد. بنابراین برای مدلسازی در آینده استفاده از روش های مختلف برای مدلسازی و تلفیق نتایج بهترین روش است چون تمام روش ها نقاط ضعف و قوتی دارند و به این وسیله نقطه ضعف هرکدام قابل تصحیح شدن است. در نهایت مشخص گردید در فصل بهار اگرچه ارتفاعات کمتر مثل تپه ماهورها انتخاب می شود اما شیب تندتر این مناطق نیز حایز اهمیت است. در تابستان ارتفاعات بالاتر و در فصل پاییز ارتفاعات کمتر و همچنین مناطق هموار تر که دارای شیب ملایم تر ی هستند انتخاب می شود. نیاز آبی بالا در فصل تابستان توجیه کننده فاصله کمتر تا منابع آبی است اما از سوی دیگر در فصل زمستان نیز نسبت به بهار و پاییز فاصله تا منابع آبی کمتر است که دلایلی قابل بررسی دارد. در کل ارتفاع 2200 متر و شیب 30-20% پوشیده از درمنه کوهی زیستگاه مطلوب میباشد

انتخاب زیستگاه توسط آهوی ایرانی در پناهگاه حیات وحش موته
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1386
  فاطمه حاضری   محمودرضا همامی

انتخاب زیستگاه توسط گونه تهدید شده آهوی ایرانی در طول سه فصل تابستان، پاییز و زمستان در پناهگاه حیات وحش موته مورد بررسی قرار گرفت. انتخاب زیستگاه در ارتباط با متغییرهای گیاهی و جوامع گیاهی با استفاده از شمارش گروههای سرگین در ترانسکتهای پاک شونده مطالعه شد. شمارش گروههای سرگین هر 45 روز یکبار صورت گرفت و تاثیر منابع آب و مزاحمت های انسان و چارپایان کنترل شد. انتخاب زیستگاه در فصول و جوامع گیاهی مختلف متفاوت بود. جامعه گیاهی شوره زار با تنوع بالای گیاهان مقاوم به شوری درتمام فصول بخصوص در فصل زمستان به بیشترین میزان و جامعه گیاهی درمنه-قیچ در تمام فصول به کمترین میزان مورد استفاده آهو قرار گرفت . مدل کمینه بدست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون تعدادی از متغییر های گیاهی را در هر فصل بدست داد که شامل تاثیر منفی گونه گیاهی گز در فصل پاییز و تاثیر مثبت همین گونه در استفاده از زیستگاه توسط آهو در فصل زمستان است که بدلیل خوشخوراکی بیشتر گز در فصل زمستان نسبت به سایر فصول می باشد. این بررسی نشان داد که انتخاب زیستگاه توسط آهوی ایرانی در فصول مختلف تغییر می کند و جوامع گیاهی درمنه- علف شور و شوره زار به بیشترین میزان توسط آهوان مورد استفاده قرار گرفته اند.

پراکنش بذر توسط بنیچه ای از علفخواران پستاندار در پارک ملی قطروئیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  حسن محمودی   محمودرضا همامی

انتقال بذر به عنوان یکی از مهم ترین فاکتور های موثر بر پراکنش مکانی و ماندگاری بلند مدت جوامع گیاهی مطرح بوده که می تواند بسیاری از ابعاد کلیدی اکولوژی گیاهی از جمله بقای جمعیت ها و پویایی پوشش گیاهی را تحت تاثیر قرار دهد. این مساله در اکوسیستم های خشک برای پویایی پوشش گیاهی از اهمیت بالاتری برخوردار است. در مناطق خشک بخش عمده گیاهان از طریق بذر یا تولید مثل جنسی تجدید حیات می کنند؛ لذا پراکنش بذر از منابع بذری دور دست توسط علفخواران می تواند نقش معنی داری در پویایی و ماندگاری پوشش گیاهی این گونه اکوسیستم ها داشته باشد. دراین پژوهش پتانسیل انتقال بذر توسط سرگین سمداران بومی پارک ملی قطروئیه شامل: گورخر ایرانی ( equus hemionus)، کل و بز ( capra aegagrus)، قوچ و میش ( ovies orientalis) و جبیر (gazella bennettii) با توجه به تفاوت های موجود بین آن ها، بویژه اندازه جثه، بررسی گردید. در سه فصل (بهار، تابستان و پاییز) برای گورخر ایرانی در مجموع 270 نمونه سرگین از سه دشت پارک (هر دشت 90 نمونه) و برای کل و بز، قوچ و میش و جبیر در مجموع 360 نمونه سرگین (هر گونه 120 نمونه) برداشت شد. طی آزمایش های جوانه زنی در گلخانه از مجموع نمونه های سرگین کاشته شده، برای گور ایرانی، در کل 1281 جوانه متعلق به 43 گونه گیاهی (از 30 جنس و 16 خانواده)، برای قوچ ومیش 193 بذر متعلق به 34 گونه گیاهی (از 27 جنس و 13 خانواده)، برای کل و بز 169 جوانه متعلق به 28 گونه گیاهی (از 24 جنس و 12 خانواده)، و برای جبیر 95 جوانه متعلق به 22 گونه گیاهی (از 18 جنس و 11 خانواده)، شناسایی و ثبت گردید. بیشترین تعدادجوانه سبز شده در نمونه های سرگین مربوط به گونه های lepidium vesicarium از خانواده brassicaceae،astragalus podolobus از خانوادهfabaceae و cynodon dactylon از خانواده poaceae می باشد. نتایج مقایسه غنای گونه ای جوانه های سبز شده از نمونه های سرگین چهار گونه علفخوار نشان داد که اختلاف معنی داری بین آن ها وجود ندارد. همچنین آنالیز dca نمو نه های سرگین علفخواران مورد مطالعه، بیانگر اختلاف معنی دار بین ترکیب بذری تمامی علفخواران بود. شاخص جاکارد، تشابه بسیار زیاد گونه های منتقل شده توسط جبیر و کل وبز و تشابه کم بین گور ایرانی و جبیر را نشان داد. مقایسه پهنا و هم پوشانی نیچ نیز بر اساس منابع غذایی و با استفاده از شاخص لوینز و شاخص پیانکا انجام شد. در بررسی درصد فراوانی فرم های رویشی جوانه های سبز شده از نمونه های سرگین چهار گونه جانوری، بیشترین درصد فراوانی برای فرم رویشی فورب به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که بذر گونه های گیاهی مختلفی می توانند از طریق سرگین علفخواران وحشی در پارک ملی قطروئیه انتقال یابند. در نتیجه این تحقیق می تواند در مطالعات با نک بذر و مدیریت زیستگاه مورد توجه قرار گیرد.

برآورد منافع حاصل از ارزش های مصرفی مستقیم دامگاه فریدونکنار در مقایسه با ارزش زیستگاهی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  مجتبی راوری   محمودرضا همامی

هدف از ارزش گذاری اقتصادی تالاب ها، کنکاش ترجیحات مردم برای تغییرات در وضعیت و منابع متعلق به آن است که از ضوابط وشرایط مالی برخوردارند. دامگاه فریدونکنار سیستمی انسان ساخت می باشد که در درون اکوسیستم تالاب فریدونکنار قرار گرفته است. این منطقه هر ساله در فصل سرد میزبان جمعیت زیادی از پرندگان مهاجر از جمله درنای سیبری است. با توجه به روند رو به افزایش از دست دهی تالاب های طبیعی در ایران نقش تالاب های مصنوعی در حفظ تنوع زیستی بیش از پیش احساس می شود. این مطالعه به تعیین ارزش زیستگاهی دامگاه فریدونکنار و ارزش های مصرفی آن پرداخت. ارزش زیستگاهی با استفاده از تمایل به پرداخت افراد برای منافع زیستگاهی و با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و پرسشنامه انتخاب دوگانه دوبعدی، برآورد گردید. با انجام یک پیش آزمون اندازه نمونه برای پر کردن پرسشنامه طی مصاحبه حضوری370 تعیین گردید. این تعداد پرسشنامه در مدت دوماه و در محدوده شهرستان فریدونکنار تکمیل گردیدند. برای اندازه گیری میزان تمایل به پرداخت افراد از مدل لوجیت استفاده گردید. بمنظور برآورد تابع تقاضا هر دو الگوی خطی و لگاریتمی مدل لوجیت تخمین زده شد و در نهایت مدل خطی، با توجه به حذف گام به گام متغیر هایی که به لحاظ آماری معنی دار نبودند و مقایسه آماره های r2 مک فادن، معیارهای اطلاعات آکائیک، شوارتز و هنان کوئین،آماره نسبت راستنمایی (lr statistic) ، درصد صحت پیش بینی و عدم نقض فروض کلاسیک، انتخاب گردید. پارامترهای مدل نهایی نیز با روش حداکثر درستنمایی ، برآورد شدند. نتایج نشان داد که 59/45 درصد افراد تحت بررسی در این مطالعه، حاضر به پرداخت مبلغی جهت حفظ زیستگاه دامگاه فریدونکنار هستند. در این مطالعه، ارزش حفاظتی سالانه برای دامگاه فریدونکنار 39675 ریال برآورد گردید. با ضرب میانگین تمایل به پرداخت هرخانواده در تعداد خانوار های شهرستان فریدونکنار(17580)، ارزش زیستگاهی کل دامگاه فریدونکنار 697486500 ریال محاسبه گردید. بمنطور برآورد ارزش های مصرفی مستقیم( صید پرنده و برداشت برنج) از روش قیمت بازار استفاده گردید. تعداد 46 کشاورز و 59 دامگاه دار برای تعیین ارزش بازاری مصارف مستقیم، در مطالعه مشارکت نمودند. در نهایت میزان ارزش حاصل از برداشت برنج در نیمسال اول 151248480 تومان و میزان ارزش صید پرنده در نیمسال دوم 2007055770 ریال برآورد گردید. مجموع کل ارزش های برآورد شده 4217027070 ریال بود که از این میان سهم ارزش زیستگاهی16/53 درصد و سهم ارزش های برداشت برنج و صید پرنده به ترتیب 35/86 و 47/61درصد بود. اختلاف فاحش بین ارزش های محاسبه شده دلیل بر سهم بالای کارکرد های تولیدی در معادلات درون دامگاه فریدونکنار دارد. میزان ارزش صید پرنده و برداشت برنج اختلاف چندانی نداشت و به نظر می رسد دلیل اصلی تمایل به صید پرنده در نیمسال دوم بجای کشت دوم برنج، بازگشت سریع سود و جبران هزینه ها در فعالیت صیادی نسبت به فعالیت کشاورزی باشد. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین سهم ذینفعان دامگاه فریدونکنار مختص به بهره برداران مستقیم می باشد (تعداد 131خانوار معادل 0/74 درصد خانوارهای شهرستان فریدونکنار) که درصد تمایل به پرداخت نسبتا پایین برآورد شده (59/45 درصد) را توجیه می کند. نتایج نشان داد که بر خلاف زیستگاه های طبیعی، انگیزه حفاظت یک منبع مصنوعی از سوی مردم محلی بالا نمی باشد، و بنابراین منابع مالی محلی نمی توانند گزینه مناسبی برای تامین منابع مالی حفاظت در بلند مدت باشند.

ارزیابی توان اکوتوریسم استان اصفهان با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  گلناز صفا   علیرضا سفیانیان

گسترش مراکز شهری و رشد فزاینده¬ی شهرنشینی در دهه¬های اخیر سبب شده تا توجه به صنعت توریسم، به عنوان یکی از بزرگترین و گسترده¬ترین صنایع دنیا، از اهمیت ویژه¬ای برخوردار گردد. در این میان اکوتوریسم به عنوان یکی از زیرشاخه¬های گردشگری پایدار با اهداف چندجانبه¬ی حفاظت از محیط¬زیست، تقویت و بهبود وضعیت فرهنگی و ایجاد فرصت¬های اقتصادی برای جوامع محلی سر وکار داشته و فرصت مناسبی در اختیار گردشگران قرار می¬دهد تا به شناخت جاذبه¬های طبیعی و فرهنگی مناطق بپردازند. اکوتوریسم ضمن اثرات مثبتی که در پی دارد، در صورت مدیریت و برنامه¬ریزی نامناسب می¬تواند زمینه¬های ظهور پیامدهای منفی را در مناطق طبیعی به بار آورد، لذا در توسعه¬ی اکوتوریسم بایستی با شناسایی قابلیت¬ها و محدودیت¬ها، امکان طراحی سناریوهای توسعه را فراهم آورد، بگونه¬ای¬که زمینه¬ی پایداری درازمدت منابع و دست¬یابی به توسعه پایدار محقق شود. استان اصفهان با داشتن مساحتی بالغ بر 100 هزار کیلومترمربع و برخوردار بودن از جاذبه¬ها و چشم¬اندازهای ویژه¬ی کویری،کوهستانی، آبی، تنوع اقلیمی و نیز موقعیت قرارگیری در مرکز ایران و سهولت دسترسی توسط خطوط زمینی، هوایی و ریلی، از جایگاه ویژه ای به¬لحاظ ورود گردشگر در سطح کشور برخوردار است؛ ولی عدم امکان¬سنجی و شناخت کامل و یکپارچه¬ی مناطق مستعد اکوتوریسم در سطح استان منجر شده تا بسیاری از مناطق علیرغم برخوردار بودن از استعداد بالقوه، مورد ارزیابی و مدیریت صحیحی واقع نشده و به حال خود رها گردند. لذا در این مطالعه سعی شده توان اکوتوریسم استان اصفهان با کاربرد روش ارزیابی چندمعیاره و به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی مورد ارزیابی قرار گیرد. به منظور دست¬یابی به این هدف مدل مفهومی توان اکوتوریسم با در نظر گرفتن 6 معیار و 10 زیرمعیار ایجاد گردید. لایه¬های اطلاعاتی توسط فرایند تحلیل سلسله مراتبی و بر مبنای نظرات کارشناسی وزندهی و الویت¬بندی شده و پس از استاندارد سازی با کمک منطق فازی، در نهایت با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی تلفیق شدند. در ادامه نقشه¬ی حاصل از این روش طبقه¬بندی و با نقشه¬ی طبقه¬بندی شده¬ی حفاظت از تنوع زیستی رویهم گذاری گردید. نتیجه حاصل از این تلفیق، تولید نقشه¬ی توان اکوتوریسم مشتمل بر 5 طبقه بود. طبقه یک و دو این نقشه هر یک به ترتیب مساحتی در حدود 5/5 درصد و 2/18 درصد از کل گستره¬ی استان را به¬خود اختصاص داده و در بر دارنده¬ی پهنه¬هایی با الویت بالای حفاظتی بوده که عمدتاً می¬توانند جهت فعالیت¬های علمی و پژوهشی (طبقه یک) و نیز اکوتوریسم در نظر گرفته شوند. عمده¬ی مساحت این پهنه¬ها در شهرستان¬های نایین، خور و بیابانک، سمیرم، نطنز، کاشان، فریدن، فریدونشهر، شهرضا و شاهین¬شهر و میمه واقع شده¬اند. طبقه سه نقشه نهایی مساحتی در حدود 32/3 درصد از کل سطح استان را در بر گرفته و دربردارنده¬ی پهنه¬های مستعد توسعه اکوتوریسم و دیگر انواع توریسم می¬باشد. بیشترین مقدار این طبقه در شهرستان¬های سمیرم، نایین، نطنز، فریدونشهر، خور و بیابانک و آران و بیدگل قرار دارد. طبقه¬ی چهار و پنج این نقشه هر یک به ترتیب دربردارنده¬ی 7/8 درصد و 28/64 درصد از سطح استان بوده و نشان¬گر پهنه¬های با پتانسیل پایین اکوتوریسم و نیز پهنه¬های نامناسب برای اکوتوریسم هستند.

تاثیر پارامترهای زیستگاهی بر جوامع پرندگان در مقیاس چشم انداز در منطقه شکار ممنوع کرکس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  سمیه خلیل آبادی   محمودرضا همامی

چکیده درک فرایندهای تعیین کننده غنا و ترکیب گونه ای در لکه های زیستگاهی منزوی یکی از مهمترین مسائل مطرح در اکولوژی جمعیت و حفاظت می باشد و بویژه در حفاظت از گونه های جنگلی شایان اهمیت است. حیوانات احتمالاً تحت تاثیر ترکیبی از پارامترهای لکه و چشم انداز قرار می گیرند که در این میان پرندگان به واسطه نیاز به زیستگاههای وسیع داخلی به نظر می رسد که به این پارامترها حساستر باشند. منطقه حفاظت شده کرکس در استان اصفهان به لحاظ دارا بودن منابع آبی مطلوب و شرایط آب و هوایی مساعد از دیر باز لکه های جنگلی وسیع باغنای گونه ای بالایی را که دارای شکل و اندازه متفاوت بوده و به لحاظ شرایط توپوگرافی خاص منطقه و کاربری اراضی موجود درجه ای از انزوا را دارا می باشند، در خود جای داده است. در این مطالعه تأثیر پارامترهای فیزیکی و ساختار پوشش گیاهی بر جوامع پرندگان در لکه های مزبور بررسی شده است. پارامترهای فیزیکی اندازه گیری شده در هر لکه شامل مساحت و شکل (نسبت محیط به مساحت) لکه و پارامترهای مورد بررسی در خصوص ساختار پوشش گیاهی شامل تنوع گونه های چوبی و تنوع اشکوب می باشند که تأثیرشان بر غنا وتنوع گونه ای پرندگان آزمون گردیده است. برای اندازه گیری مساحت، محیط و شکل لکه از تصاویر ماهواره ای بهره گرفته شده است. سرشماری پرندگان به روش ترانسکت خطی انجام شده است. ترکیب و اشکوب بندی پوشش گیاهی در پلاتهای 10*10 به فواصل 200 متری در طول ترانسکتهای مذکور تعیین شده است. در مجموع1/17 کیلومتر ترانسکت خطی در 15 لکه جنگلی برای سرشماری پرندگان و پوشش گیاهی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آنالیزهای رگرسیون خطی و غیر خطی انجام گردید. نتایج این بررسی بیانگر تأثیرپذیری مثبت غنا و تنوع گونه ای پرندگان از مساحت لکه های درختزار و تاثیرپذیری منفی این پارامترها از فاکتور شکل لکه می باشد. همچنین نتایج بدست آمده نشان می دهد که به دنبال افزایش پیچیدگی ساختار پوشش گیاهی غنای گونه ای پرندگان در لکه های درختزار افزایش می یابد. با توجه به موقعیت ویژه حفاظتی منطقه نتایج این یررسی می تواند در راستای مدیریت بهتر چشم انداز و حفاظت مطلوب تر تنوع گونه ای موجود در منطقه ثمربخش باشد.

ارزیابی پتانسیل های گردشگری طبیعی مناطق حفاظت شده استان اصفهان و مکان یابی محلهای مناسب تفرج در یکی از این مناطق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  فریدا ایرجی   محمودرضا همامی

چکیده یک سیستم رتبه بندی و ارزیابی برای مناطق حفاظت شده لازم است تا نه تنها در انتخاب مناطق و بالا بردن سطح رضایت به توریست کمک کند بلکه برای مدیران نیز با کسب شناخت بهتر از منطقه موثر واقع شود. در این مطالعه برای رتبه بندی مناطق حفاظت شده در استان اصفهان از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولین بار توسط ساعتی در سال 1980 ابداع شد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی ahp)) برای حل انواع مختلفی از مسائل تصمیم گیری چند معیاره استفاده می شود. این روش شامل چندین مرحله است: 1. ایجاد سلسله مراتبی 2. انجام مقایسات زوجی 3. محاسبه وزن اجزاء ساختار وگزینه ها 4. اندازه گیری شاخص سازگاری نتایج تحقیق نشان دادند که ahp می تواند برای تعیین اهمیت نسبی همه فاکتورهای ساختار نسبت به هم و اهمیت نسبی مناطق منتخب نسبت به هر فاکتور استفاده شود. علاوه براین، دراین مطالعه، آنالیز تناسب تفرج برای تعیین مکان های مناسب تفرج منطقه حفاظت شده عباس آباد انجام شد. برای مکان یابی بهترین محل تفرج از مدل ترکیب خطی وزن دار، منطق بولین و تکنیک ارزیابی چند معیاره استفاده شد. سامانه اطلاعات جغرافیایی برای ایجاد داده های جغرافیایی و پردازش به کار رفت و فاکتورهای ورودی با استفاده ازahp وزن دهی شدند. نتایج، اثرتعداد فاکتورهای ورودی را بر محدوده نهایی تناسب نشان دادند. به طوری که مناطق مناسب تفرج در نقشه نهایی تناسب تفرج گسترده نسبت به نقشه نهایی تناسب تفرج متمرکز با روش بولین بیشتر بودند. در نقشه های نهایی تناسب که با روش فازی تهیه شدند. مناطق طبقه بندی شده و رنجی از تناسب نشان می دادند. سرانجام مناسب ترین منطقه تفرجی گسترده و متمرکز در شمال غرب منطقه عباس آباد تعیین شد. به نظر می آید این منطقه مورد توجه بازدیدکنندگان نیز باشد. البته منطقه حفاظت شده عباس آباد با وجود زیبایی های بسیار هنوز برای بسیاری از مردم ناشناخته است.

مدل سازی پراکنش یوز پلنگ آسیایی (acinonyx jubatus venaticus) در استان های اصفهان و یزد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  مریم بردخوانی   محمودرضا همامی

تجزیه و تحلیل ارتباط گونه ها و محیط زیست آن ها، همیشه موضوعی مهم در اکولوژی است. از این رو بررسی ویژگی های بومشناختی و تعیین مطلوبیت زیستگاه گونه¬ها، یکی از ارکان اصلی مدیریت و حفاظت آن¬ها محسوب می گردد. یوز پلنگ آسیایی (acinonyx jubatus venaticus) در رده ی "به شدت در معرض خطر " فهرست سرخ iucn جای دارد. نیمه شرقی ایران به عنوان آخرین پناهگاه تعداد محدودی از جمعیت یوزپلنگ آسیایی شناخته شده است. هدف از انجام این مطالعه، مدل سازی پراکنش بالقوه یوزپلنگ آسیایی و طعمه¬هایش (قوچ و میش، کل و بز، آهو و جبیر) و تعیین پارامتر¬های اثر گذار بر پراکنش آن¬ها است. در این مطالعه از روش حداکثر آنتروپی (مدل maxent) برای تعیین پراکنش گونه¬ها استفاده گردید و به منظور بررسی اثر مقیاس و اندازه¬ی نمونه بر کارایی مدل، مدل در مقیاس¬ها و اندازه نمونه¬ها¬ی مختلف اجرا و مقدار auc آن¬ها مورد بررسی قرار گرفت. داده¬های حضور یوزپلنگ حاصل از نقاط ثبت شده¬ی دوربین های تله¬ای و نمایه های ثبت شده توسط محیط¬بانان سازمان حفاظت محیط زیست استان¬ها¬ی اصفهان و یزد می باشد. بخشی از داده¬های حضور طعمه¬ها با توجه به گزارشات ثبت شده¬ی مکان دار از محل های حضور گونه و بخشی دیگر از طریق انتخاب تصادفی نقاط حضور از محدوده¬ی رسم شده از حضور گونه¬ها بر روی نقشه به دست آمد. متغیر¬های محیطی مورد استفاده در مدل¬ها شامل 19 متغیر اقلیمی تهیه شده از سایت داده¬-ها¬ی اقلیم جهانی، 3 متغیر فیزیوگرافی حاصل از مدل رقومی ارتفاع، متغیر¬ها¬ی فاصله از راه و فاصله از راه¬آهن حاصل از رقومی سازی نقشه راه¬های ایران، متغیر فاصله از مناطق شهری و مسکونی و زمین های کشاورزی استخراج شده از لایه¬ی کاربری اراضی، متغیر کاربری اراضی، متغیر¬ها¬ی تیپ ، وضعیت و تراکم پوشش گیاهی استخراج شده از نقشه پوشش گیاهی می باشند. نقشه¬ها¬ی حاصل از مدل¬سازی طعمه¬ها علاوه بر دیگر متغیر¬ها به عنوان ورودی مدل پراکنش یوزپلنگ در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد اثر گذارترین متغیر¬ها¬ در مدل پراکنش قوچ و میش شامل شیب و ارتفاع، در مدل پراکنش کل و بز شامل شیب و میانگین دمای یک چهارم سردتر سال، در مدل پراکنش آهو درصد تاج پوشش گیاهی و تیپ پوشش گیاهی و در مدل پراکنش جبیر تیپ پوشش گیاهی و شیب می¬باشند. با توجه به نتایج، متغیر¬های پراکنش بالقوه¬ی قوچ و میش، پراکنش بالقوه¬ی کل و بز، تیپ پوشش گیاهی و دامنه¬ی دمای سالانه مهم¬ترین متغیر¬ها¬ی موثر بر مدل پراکنش یوز پلنگ آسیایی می باشند. میانگینauc و نمودار omission کارایی مدل¬ها را بالا و متوسط ارزیابی کردند. همچنین مشاهده می¬شود هر چه اندازه¬ی نمونه کوچک¬تر باشد، تغییرات مقدار auc بیش¬تر است. نتایج بررسی اثر مقیاس نشان داد که مقدار auc در مقیاس¬ها¬ی بزرگ¬تر ، بالاتر می¬باشد. کارایی مدل maxent در این مطالعه مطلوب گزارش شد. واژه¬ها¬ی کلیدی: مدل¬سازی پراکنش، maxent، یوزپلنگ آسیایی، کل و بز، قوچ و میش، آهو، جبیر

انتقال بذر توسط علفخواران اهلی و وحشی در منطقه حفاظت شده و پارک ملی تنگ صیاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  مصطفی حیدری   محمودرضا همامی

ساختار و ترکیب پوشش گیاهی اکوسیستم¬های چرایی که دارای سابقه طولانی چرا هستند، در نتیجه کنش متقابل بین علفخواران مختلف شامل گونه¬های اهلی و وحشی درطول دوره تکامل آنها شکل گرفته است. عوامل مختلفی در انتقال بذر گیاهان دخیل هستند. از مهمترین آنها می¬توان به جانوران علفخوار اشاره نمود که قسمت اعظم انتقال بذر گیاهان مرتعی را دربرمی¬گیرند و نقش بسزایی در پویایی و ثبات جوامع گیاهی و بطور غیرمستقیم جوامع جانوری موجود در اکوسیستم ایفا می¬کنند. به¬منظور بررسی انتقال بذر توسط علفخوران اهلی و وحشی در منطقه حفاظت شده تنگ صیاد، سه منطقه مرتعی با سطح حفاظت مختلف (منطقه چرای آزاد، منطقه حفاظت شده و منطقه پارک ملی) انتخاب گردید که سه گونه علفخوار در هریک از مناطق تعلیف می¬کنند (منطقه چرای آزاد فقط علفخوار اهلی، منطقه حفاظت شده علفخوار اهلی و قوچ و میش وحشی و منطقه پارک ملی تحت چرای قوچ و میش وحشی و کل و بز وحشی). ابتدا در هرمنطقه 5 مکان زیستگاهی برای هر علفخوار انتخاب شد. سپس در هر زمان (از نیمه خرداد تا نیمه مهر، در 6 زمان مختلف) به طور تصادفی در هر مکان 5 نمونه سرگین مربوط به هر علفخوار برداشت گردید (15 مکان زیستگاهی، 6 زمان نمونه¬برداری، در مجموع 700 نمونه). نمونه¬های سرگین به اتاق تاریک و خشک انتقال داده شد و در این مکان به مدت یک هفته در معرض جریان هوای آزاد قرار داده شدند. سپس به میزان 50 گرم از هریک از نمونه¬های خشک شده به منظور انجام تیمار سرمادهی برای شکستن خواب بذور و تحریک جوانه¬زنی آنها، مدت 2 ماه در دمای 3 درجه سانتیگراد در یخچال نگهداری شدند. ترکیب بذری نمونه¬های سرگین نیز به مدت 8 ماه در گلخانه تعیین گردید. در مجموع 3700 بذر متعلق به 85 گونه از 17 خانواده و 58 جنس گیاهی در نمونه¬های سرگین علفخواران جوانه¬زد. ترکیب بذری نمونه¬ها بیشتر شامل گونه¬های علفی و یکساله بود که بجز انتقال از طریق سرگین شرایط مناسب انتقال از طریق روش¬های دیگر را ندارند و بیشتر بذرهای ریز و زیاد تولید می¬کنند. به¬ترتیب بیشترین و کمترین میزان تراکم و غنای بذری مربوط به نمونه¬های سرگین نیمه تیر و نیمه شهریور گزارش گردید. همچنین منطقه چرای آزاد نیز به¬صورت معنی¬داری میزان تراکم و غنای گونه¬ای بالاتری را نسبت به دو منطقه دیگر نشان داد. بالاترین میزان غنای گونه¬ای جوانه¬زده نیز مربوط به علفخوار اهلی و در نیمه تیر و کمترین مقدار غنا نیز مربوط به قوچ و میش و در نیمه تیر گزارش گردید. در کل میزان تنوع گونه¬ای جوانه¬زده بین مناطق مختلف، ماه¬های مختلف و علفخواران مختلف با یکدیگر اختلاف معنی-داری نداشت. بذر گونه¬های متعددی از گیاهان از طریق سرگین علفخواران در درون و بین مناطق مختلف (بیشتر از مراتع حفاظت شده به سمت مراتع چرای آزاد) انتقال می¬یابد. باتوجه به رویکرد تولیدمثل جنسی (یا بذری) اکثر گونه¬های موجود در پوشش گیاهی منطقه، این انتقال می¬تواند به ورود بذرهای مختلف گیاهان به بانک بذر خاک در شرایط نامساعد اقلیمی تا یافتن فرصت جوانه¬زنی مناسب در آینده و درنهایت به حفظ و ثبات پوشش گیاهی منطقه کمک شایانی نماید. علفخواران مختلف در شرایط چرای مفرط و در اکوسیستم¬هایی که گونه¬های مرغوب مرتعی از بین رفته¬اند، قابلیت انتقال بذر گونه¬های غیرخوشخوراک را نیز دارند. درنتیجه بایستی مدیریت چرا و مرتع به نحوی اعمال گردد که مانع از انتقال بذور چنین گونه¬هایی شود. کلمات کلیدی: انتقال بذر، بز وحشی، گوسفند وحشی، گوسفند و بز اهلی، احیای طبیعی پوشش گیاهی، اکوسیستم¬های چرایی، مراتع نیمه استپی، محتوای بذری سرگین.

بررسی انتخاب زیستگاه و مدل سازی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی در مناطق حفاظت شده استان کهگیلویه و بویراحمد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  فرزانه خلیلی   منصوره ملکیان

زیستگاه یکی از پارامتر های کلیدی در جهت حفاظت از گونه ها به خصوص گونه های در معرض خطر انقراض می باشد. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی در مناطق حفاظت شده دنا، دنای شرقی، خامین و دیل با استفاده از روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی و روش حداکثر آنتروپی (مکسنت) مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیرهای زیست محیطی مورد استفاده در این تحقیق شامل شیب، ارتفاع، طبقات جهت، کاربری های منطقه، اقلیم، تیپ پوشش گیاهی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و فاصله از روستا می باشند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی نشان داد که متغیرهای اقلیم، فاصله از رودخانه و جهت مهمترین عوامل در انتخاب زیستگاه سنجاب ایرانی در مناطق حفاظت شده دنا، دنای شرقی، خامین و دیل می باشند. زیستگاه مطلوب سنجاب ایرانی بیش تر در اقلیم های مدیترانه ای تا خیلی مرطوب فاصله های بیشتر از رودخانه و جهت های غربی و جنوبی قرار دارد. میزان حاشیه گرایی و تخصص گرایی در این مطالعه به ترتیب 0/531و 2/94محاسبه شد که نشان دهنده آن است که سنجاب ایرانی گونه ای تخصص گراست و تمایل به زندگی در شرایط خاص را دارد. با توجه به پایین بودن مقادیر صحت نقشه های تولید شده با روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی، این روش برای مطالعه انتخاب زیستگاه سنجاب ایرانی در مقیاس کلان مناسب به نظر نمی رسد. نتایج روش حداکثر آنتروپی نشان داد که متغیر های کاربری اراضی، اقلیم و فاصله از جاده مهم ترین متغیرها در انتخاب زیستگاه این جانور می باشد. سنجاب ایرانی زیستگاه های جنگلی با اقلیم خیلی مرطوب و مناطق دارای فاصله کمتر از جاده را ترجیح می دهد. میانگین سطح زیر منحنی (auc) برابر با 0/937 بدست آمد بنابراین مکسنت در اجرای مدل موفق بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که مکسنت روش مناسب تری برای تعیین مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی در مقیاس کلان نسبت به تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی می باشد.

بررسی اثر پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلا بر خصوصیات فیزیکوشیمایی آب و غنای تاکسونی جوامع ماکروبنتوز رودخانه زاینده رود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  رضوان حاتمی   نصراله محبوبی صوفیانی

آبزی پروری ازجمله فعالیت¬های تولیدی است که امروزه با افزایش تقاضای جهانی برای تولیدات آبزی پروری مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفته است، اگرچه توسعه کنترل نشده آن مانند هر فعالیت تولیدی دیگری بر محیط زیست تأثیر خواهد داشت. گسترش آبزی پروری و لزوم توسعه همگام آن با معیارهای زیست محیطی نیاز به مطالعه آثار نامطلوب احتمالی آبزی پروری را آشکار می¬سازد. بررسی ویژگی¬های کمی و کیفی منابع آبی دریافت¬کننده پساب از ارکان توسعه پایدار و اعمال مدیریت صحیح در زمینه شیلات است. رودخانه زاینده رود نیز از منابع آبی دریافت کننده پساب چندین کارگاه پرورش ماهی می باشد، برای ارزیابی اثر اکولوژیکی ناشی از پساب مزارع پرورش ماهی روی جوامع زیستی و کیفیت آب رودخانه زاینده¬رود سه مزرعه مستقر در حاشیه رودخانه زاینده رود در محل دیمه، حجت آباد و نکوآباد تکاب به ترتیب با ظرفیت تولید 250، 25و70 تن انتخاب گردید. برای آنالیزهای فیزیکوشیمیایی و بررسی وضعیت کفزیان ، نمونه برداری از آب و ماکروبنتوزهای رودخانه زاینده رود در سه نوبت پاییز، زمستان و بهار انجام گرفت. ایستگاه¬های نمونه برداری در محل ورودی وخروجی مزارع و چند ایستگاه در رودخانه شامل بالادست مزرعه، 50-100 متر پایین دست و یک کیلومتر پایین¬دست ورود پساب به رودخانه انتخاب شدند. نمونه¬های آب برای تعیین پارامترهای دما، اکسیژن محلول، ph، cod، bod5، tss، tds ، آمونیوم، نیترات و فسفات آنالیز شدند. شاخص¬های زیستی محاسبه شده برای جوامع درشت¬بی¬مهرگان¬کفزی شامل غنای تاکسونی، غنای ept، فراوانیept، تراکم، فراوانی تاکسون¬های مقاوم به آلودگی و شاخص¬های تنوع سیمپسون و شانون بودند. همچنین برای برای ارزیابی اثر پساب مزارع بر کیفیت آب، شاخص کیفی آب (nsfwqim) نیز محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در بیشتر مواقع غلظت فاکتورهای اندازه¬گیری شده شامل cod، bod5، tss، tds ، آمونیوم، نیترات و فسفات در پساب مزارع پرورش ماهی نسبت به ورودی افزایش معنی¬داری (05/0p<) داشته است. غلظت اکسیژن محلول وph پساب مزارع نیز در مقایسه با ورودی کاهش معنی¬داری(05/0p<) را نشان داد. کاهش شاخص کیفی آب nsfwqimنیز در محل خروجی پساب، بیانگر کاهش کیفیت آب در محل خروجی مزارع می¬باشد. نتایج همچنین حاکی از افزایش بار آلاینده¬ها با شدت فعالیت¬های مدیریتی کارگاه بود، البته در بیشتر موارد غلظت آلاینده¬ها در حد مجاز پساب برای ورود به آب¬های سطحی قرار داشتند. به طور کلی مقادیر اندازه¬گیری شده در پساب خروجی کارگاه¬ دیمه به طور معنی¬داری (05/0p<) بیشتر از پساب سایر مزارع بود که نشان می¬داد با افزایش مقدار بیومس ماهیان، غلظت آلاینده¬ها نیز در پساب بیشتر می¬گردد. کاهش تاکسون¬های حساس به آلودگی و افزایش فراوانی و تعداد تاکسون¬های مقاوم به آلودگی در محل پساب مزارع نسبت به ورودی نیز نتایج آنالیزهای فیزیکوشیمیایی آب را تأیید نمود. نتایج آنالیزهای فیزیکوشیمیایی آب بیانگر تأثیر اندک پساب بر کیفیت آب رودخانه بود که به نظر می¬رسد به علت قدرت خودپالایی و ظرفیت رقیق¬سازی رودخانه باشد. هرچند تأثیر پساب بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب رودخانه ناچیز بود، نتایج مطالعه حاضر نشان داد جوامع بی¬مهرگان کفزی رودخانه تحت تأثیر پساب مزارع قرار گرفته¬است و در مواقعی که دبی آب رودخانه کمتر بود، تأثیر نامطلوب پساب بر جوامع کفزیان مشخص¬تر می¬گشت. وضعیت کیفی آب و جوامع زیستی رودخانه در ایستگاه یک کیلومتر پایین¬دست بهبود ¬یافت، ولی به ویژه در مورد ایستگاه¬های پایین¬دست مزارع با تولید زیاد به نظر می¬رسد مسافت بیشتری نیاز است که تأثیر پساب مزرعه توسط رقیق¬سازی رودخانه و توان خودپالایی آن کاملاً از بین برود. با توجه به این¬که مقدار بیومس مزارع و ظرفیت رقیق¬سازی رودخانه از موثرترین عوامل در تعیین میزان آلایندگی یک مزرعه پرورش ماهی می¬باشند، بهتر است هنگام احداث مزارع به این فاکتورها توجه نمود و همگام با حفاظت از محیط زیست، آبزی¬پروری را توسعه داد.

قمری خانگی به عنوان شاخص زیستی برای پهنه بندی آلودگی محیط زیستی سرب و کادمیوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  حسان اخوان قالی باف   محمدحسین ایران نژادپاریزی

فلزات سنگین با توجه به منابع تولید متعدد و پایداری در محیط به عنوان بحران مهم محیط زیستی تلقی می شوند. مقدار زیادی از آلاینده های معرفی شده به محیط زیست در نتیجه شهرنشینی و فرایندهای صنعتی می باشد. استفاده از شاخص های زیستی مانند پر پرندگان می تواند تصویر بهتری از فراهمی زیستی و همچنین انتقال زیستی آلاینده ها و تاثیر نهایی آن ها بر اجزای محیط زیست را نشان دهد. در این تحقیق از پر قمری خانگی (streptopelia senegalensis) به عنوان شاخص آلودگی محیط زیست شهری استفاده شد. با این هدف که قمری خانگی به عنوان شاخص زیستی آلودگی شهری در مقیاس محدود معرفی گردد. غلظت فلزات کادمیوم، سرب، مس و روی در 58 نمونه ی پرقمری خانگی از 19 منطقه مختلف در محدوده شهرستان یزد مورد ارزیابی قرار گرفت. میانگین سطح سرب در پر µg g-1 1/27 ± 20/13، کادمیوم µg g-0/04± 0/85، مس µg g-1 0/28± 15/56 و برای روی در مناطق مختلف نمونه برداری دارای میانگین µg g-1 8/77 ± 209/72 بود. غلظت فلزات سنگین (سرب، کادمیوم و روی) در مناطق مختلف در مقیاس محلی دارای اختلاف معنی دار بود. این نتایج نشان داد که قمری خانگی در محیط زیست شهری در زیستگاه های محلی با مقیاس محدود باقی می ماند. ارتباط معنی داری بین فاصله از جاده و غلظت فلزات کادمیوم، سرب، مس و روی مشاهده نشد. در این مطالعه از روش زمین آماری کریجینگ در محیط gis برای پهنه بندی عناصر استفاده شد. با توجه به کمترین میزان rmse که به ترتیب برای کادمیوم، سرب، مس و روی برابر با 0/1575 ، 3/699، 1/399 و 25/79 بود، روش کریجینگ معمولی به عنوان بهترین روش برای درون یابی انتخاب گردید. در این پژوهش همبستگی بین عنصر روی و کادمیوم مشاهده شد. این الگو به سادگی نشان دهنده ی ارتباط غلظت این عناصر در محیط زیست است و می تواند نوعی بازخورد حفاظتی در برابر آلودگی محیطی در بدن پرنده باشد. همچنین مطالعات مورفولوژی قمری خانگی در شهرستان یزد، نشان داد که بین غلظت فلزات سنگین و عدم تقارن در سطح بال ارتباط معنی داری وجود نداشته است. نتایج این پژوهش نشان داد که پرقمری خانگی می تواند به عنوان روش خوبی برای پایش آلودگی فلزات سنگین در محیط زیست شهری مورد استفاده قرار گیرد.