نام پژوهشگر: یوسف جعفری آهنگری

بررسی متابولیت های خونی و هورمون های متابولیکی در گاوهای هلشتاین مبتلا به کیست فولیکولی تخمدانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  سپهر یوسف دوست   غلامعلی مقدم

کیست های تخمدانی، ساختارهای فولیکول مانندی هستند که حداقل 2 الی 5/2 سانتی متر قطر داشته و به مدت حداقل 10 روز در غیاب جسم زرد روی یک یا هر دو تخمدان باقی می مانند. کیست های تخمدانی یکی از مهمترین نقص های تخمدانی بوده که منجر به کاهش راندمان تولیدثلی و در نتیجه خسارت های اقتصادی بر صنعت گاو شیری می شود. هدف این تحقیق بررسی تغییرات غلظت های سرمی استرادیول 17-بتا، پروژ‍سترون، igf-i و انسولین خون و نیز متابولیتهای سرمی خون از قبیل گلوکز و نیتروژن اوره ای خون در گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی و مقایسه آنها با گاوهای با چرخه تخمدانی نرمال بود. نمونه های سرم خونی از ورید دمی 15 گاو کیستیک و 15 گاو سالم اخذ شدند. غلظتهای سرمی استرادیول 17-بتا و نیتروژن اوره ای خون در گاوهای کیستیک بیشتر از گاوهای سالم بودند (0/05>p). گاوهای کیستیک مقدار گلوکز سرمی کمتری نسبت به گاوهای سالم داشتند (0/01>p). بین مقادیر پروژسترون، انسولین و igf-i میان دو گروه تفاوتی وجود نداشت (0/05<p). غلظتهای سرمی استرادیول 17-بتا در گاوهای کیستیک چند شکم زایش نسبت به گاوهای سالم شکم اول و گاوهای سالم چند شکم زایش بیشتر بود (0/05>p). علاوه بر وضعیت دام، مقدار شیر تولیدی نیز تأثیر معنی داری بر ازت اوره ای خون داشت (0/05>p). همبستگی معنی داری میان igf-i و انسولین (0/01>p)، igf-i و ازت اوره خون (0/05>p)، استرادیول و گلوکز (0/01>p)، ازت اوره خون و تولید شیر (0/05>p) و گلوکز و ازت اوره خون (0/05>p) مشاهده شد. این اطلاعات نشان داد که افزایش در غلظتهای سرمی استرادیول 17-بتا و نیز نیتروژن اوره ای خون به همراه کاهش در غلظت سرمی گلوکز ممکن است بعنوان نشانه های کیستهای فولیکولی در نظر گرفته شوند.

مقایسه ترکیبات بیوشیمیایی سرم خون و مایع فولیکولی در فولیکول های با اندازه های متفاوت در گاوهای شیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1389
  شمشاد قجقی   فیروز صمدی

چکیده ترکیبات بیوشیمیایی مایع فولیکولی تخمدان ممکن است تحت تأثیر تغییرات متابولیکی سرم خون و فعالیت متابولیکی سلول‏های فولیکولی ‏باشند. این مطالعه به منظور بررسی ‏تغییرات غلظت برخی ترکیبات متابولیکی و هورمونی سرم خون و مایع فولیکولی تخمدان در فولیکول‏های با اندازه‏های متفاوت در گاوهای شیری انجام شد. مایع فولیکولی از سه گروه فولیکولی، کوچک (5‏‏ میلی‏متر>)‏، متوسط (9-6 میلی‏متر) و بزرگ (10 میلی متر<) به طور جداگانه استخراج گردید. نمونه‏های خون از سیاهرگ دمی 10 رأس گاو قبل از کشتار اخذ شدند. غلظت‏ هورمون‏های igf-1، انسولین، استروژن و پروژسترون و متابولیت‏هایی از جمله گلوکز، اوره، کلسترول و تری‏گلیسیرید سرم خون و مایع فولیکولی با کیت‏های تجاری مربوطه تعیین گردید. برای مقایسه غلظت‏ متابولیت‏ها و هورمون‏ها در سرم خون و مایع فولیکولی از مدل مختلط استفاده شد. این مطالعه نشان داد که غلظت‏های گلوکز، استروژن، انسولین و igf-1 مایع فولیکولی با بزرگ تر شدن اندازه فولیکول‏ها به طور معنی‏داری (05/0>p) افزایش یافت. اما، با افزایش اندازه فولیکول‏ها غلظت‏های اوره، تری‏گلیسیرید و پروژسترون مایع فولیکولی کاهش معنی‏داری (05/0>p) را نشان داد. به علاوه، این مطالعه همبستگی جزئی معنی‏داری بین غلظت‏هایr=0/48)igf-1)، پروژسترون (47/0=r)، اوره (76/0=r) و کلسترول (74/0=r) مایع فولیکولی با سرم خون نشان داد. همبستگی معنی‏داری نیز بین اوره و کلسترول هر یک از گروه‏های سه‏گانه فولیکولی به طور جداگانه با سرم خون مشاهده شد. همبستگی بین غلظت‏هایr=0/70)igf-1) و پروژسترون (63/0=r) سرم خون با مایع فولیکولی فولیکول‏های بزرگ معنی‏دار بود. این مطالعه نشان داد که ترکیبات بیوشیمیایی مایع فولیکولی تحت تأثیر ترکیبات بیوشیمیایی سرم خون و فعالیت متابولیکی سلول‏های فولیکولی می‏باشد.

مقایسه سطوح هورمون های پروژسترون و تیروئیدی میش های دالاق در فصل های تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1389
  سید رضا حسنی   یوسف جعفری آهنگری

هدف مطالعه حاضر، مقایسه سطوح هورمون های p4، t3 و t4 میش های دالاق در فصل های تولیدمثل و غیرتولیدمثل بود. پنج میش بومی دالاق با سن تقریبی 3 سال و میانگین وزنی 05/2±84/63 کیلوگرم از یک گله بطور تصادفی در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند فاضل آباد، استان گلستان انتخاب و جدا از قوچ ها نگهداری شدند. این آزمایش از فروردین 1388 آغاز و تا پایان اسفند همان سال ادامه یافت. در دوره مطالعه، میش ها یک جیره استاندارد نگهداری دریافت نمودند. وزن کشی میش ها بصورت ماهانه انجام شد. دمای محیطی و طول روز محل آزمایش بصورت روزانه یادداشت شد. نمونههای خون بطور هفتگی از طریق سیاهرگ گردنی اخذ گردید. نمونه های پلاسما بدست آمده برای اندازه گیری غلظت هورمون های یاد شده تا زمان مقتضی، در دمای 20- درجه سانتیگراد نگهداری شدند و غلظت پلاسمایی هورمون ها توسط روش رادیوایمیونواسی تعیین شدند. داده ها به روش آماری اندازه گیری های مکرر محاسبه شدند. بطور میانگین بیشترین و کمترین درجه حرارت محیط در کل دوره آزمایش به ترتیب در ماه های تیر (?°21/0±24/28) و بهمن (?°97/0±43/7)، همچنین بطور متوسط بلندترین و کوتاه ترین روز سال به ترتیب در ماه های تیر (07/0±39/14 ساعت) و دی (03/0±55/9 ساعت) ثبت شده بود. میانگین سطوح پلاسمایی هورمون های p4، t3 و t4 در فصل تولیدمثل به ترتیب برابر با 34/0±05/4 نانو گرم بر میلی لیتر، 06/0±1/2 و 89/4±81/119 نانو مول بر لیتر بود. درحالی که میانگین سطوح این هورمون ها در فصل غیرتولیدمثلی به ترتیب برابر با 34/0±16/6 نانو گرم بر میلی لیتر، 06/0±98/1و 89/4±88/74 نانو مول بر لیتر بود. سطوح p4 و t4 در طول فصول تولیدمثل و غیرتولیدمثل بطور معنی داری متفاوت بود اما در میزان t3 در این دو فصل اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p<). بالاترین سطح پلاسمایی هورمون های p4، t3 و t4 به ترتیب در فصول تابستان (46/0±63/6 نانوگرم بر میلی لیتر)، بهار (06/0±15/2 نانو مول بر لیتر) و زمستان (25/5±40/141 نانو مول بر لیتر) مشاهده شد و پایین ترین سطح این هورمون ها در فصول زمستان (46/0±31/2 نانوگرم بر میلی لیتر)، تابستان (06/0±82/1 نانو مول بر لیتر) و تابستان (25/5±12/71 نانو مول بر لیتر) ثبت شد. ضریب همبستگی بین سطوح p4، t3 و t4 با درجه حرارت محیط در طول دوره مطالعه به ترتیب برابر با 3/0+ 41/0- و 51/0- بود (01/0 p<). در حالی که ضریب همبستگی بین سطوح این هورمون ها با طول روز محل به ترتیب برابر با 21/0+، 19/0+ و 13/0- بود (01/0 p<). ضریب همبستگی بین سطوح p4 با t3 و t4 به ترتیب برابر با 05/0+ و 33/0- بود (01/0 p<). در مجموع، نتایج نشان داد که درجه حرارت محیط با سطوح t3 و t4 یک رابطه عکس ولی با سطح p4 رابطه مثبت داشت در حالی که طول روز محیط با سطوح p4 و t3 یک رابطه مثبت ولی با سطح t4 رابطه عکس داشت. همچنین ارتباط بین سطح p4 با سطوح t3 و t4 به ترتیب مثبت و منفی بود. بنابراین می توان گفت که میش های دالاق قادر به تخمک-ریزی پیوسته در طول سال هستند. بطوری که فصل تولیدمثلی آنها محدود به یک زمان خاص از سال نمی باشد.

بررسی سطوح مختلف زرده تخم مرغ و گلیسرول در رقیق کننده تریس بر برخی از خصوصیات اسپرم قوچ زل در شرایط انجماد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1389
  مهناز احمدی همدانی   یوسف جعفری آهنگری

این آزمایش به منظور بررسی سطوح مختلف گلیسرول و زرده تخم مرغ در رقیق کننده تریس بر برخی از خصوصیات اسپرماتوزوای قوچ زل جمع آوری شده در دو فصل بهار و پاییز در شرایط قبل و پس از انجماد انجام گردید. منی از چهار راًس قوچ سالم و بالغ با میانگین وزنی 5±50 کیلوگرم با استفاده از دستگاه شوک الکتریکی جمع آوری گردید. نمونه های مناسب با هم مخلوط و پس از اعمال تیمارهای مختلف در تریس رقیق شدند. بخشی از نمونه های اسپرم رقیق شده، قبل از انجماد ارزیابی شدند. مابقی نمونه های رقیق-شده اسپرم تا دمای 5 درجه سانتی گراد سرد شدند و سپس به درون پایوتهای 5/0 میلی لیتری وارد شدند. ابتدا پایوت ها بر روی بخار ازت مایع منجمد و سپس در دمای 196- درجه سانتی گراد نگهداری شدند. پس از 10 روز پایوتها یخگشایی شدند و خصوصیات زنده مانی، تحرک و مورفولوژی اسپرماتوزوا مورد بررسی قرار گرفتند. داده های حاصل از این آزمایش با استفاده از روش فاکتوریل 3×3 در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی تجزیه واریانس شدند. عامل اول، سطوح مختلف گلیسرول (4، 6 و 8 درصد) و عامل دوم، سطوح مختلف زرده تخم مرغ (10، 15 و 20 درصد) بودند. اثر فصل به عنوان بلوک بررسی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که اثر گلیسرول بر خصوصیات زنده مانی و تحرک اسپرم در شرایط قبل و پس از انجماد معنی دار بود (05/0>p)، اما تاثیر آن بر خصوصیات مورفولوژی اسپرم معنی دار نبود (05/0<p). بالاترین درصد تحرک و زنده مانی به ترتیب با میانگین 56/0±33/73 و 55/0±33/82 در شرایط قبل از انجماد و بالاترین درصد تحرک و زنده مانی اسپرم به ترتیب با میانگین 12/1±46/25 و 08/1±34 در شرایط پس از انجماد، در تیمار حاوی 4 درصد گلیسرول بدست آمد. اثر زرده تخم مرغ و اثر متقابل زرده تخم مرغ و گلیسرول در شرایط قبل و پس از انجماد معنی دار نبود (05/0<p). اثر فصل بر خصوصیات حیاتی اسپرم معنی دار بود (05/0>p). اما با توجه به اختلاف کمی که بین قابلیت انجمادپذیری اسپرم در دو فصل بهار و پاییز وجود داشت، به نظر می رسد که انجماد اسپرم قوچ نژاد زل در منطقه گرگان تحت تاثیر فصل قرار نمی گیرد. در نتیجه به منظور نگهداری بلند مدت اسپرم قوچ زل، استفاده از 4 درصد گلیسرول در رقیق کننده تریس و انجماد منی در فصول بهار و پاییز پیشنهاد می گردد.

ارتباط بین متابولیت های خونی و ناباروری در گاوهای شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  سامان باشکانلو قویدل   یوسف جعفری آهنگری

چکیده این پژوهش جهت بررسی تفاوت در سطوح برخی از متابولیت های خونی بین گاوهای بارور و نابارور انجام شد. با بررسی و مطالعه سابقه تولیدمثلی گله، در نهایت 37 رأس گاو که همگی 2 یا بیشتر از 2 بار زایش داشتند و فاقد هر گونه ناهنجاری های بالینی و مورفولوژی در دستگاه تناسلی بودند، انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند: گاوهایی که با 4 یا بیش از 4 تلقیح آبستن شده بودند (گروه نابارور) و آن هایی که پس از یک، دو یا سه تلقیح آبستن شده بودند (گروه بارور). خون گیری از هر گاو 14 تا 21 روز پس از زایش انجام شد و سرم آن ها از نظر گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، نیتروژن اوره خون، کراتینین، آلبومین، پروتئین تام، کلسیم، فسفر، منیزیم، آسپارتات آمینو ترانسفراز (ast) و آلکالین فسفاتاز (alp) آنالیز شد. همچنین با توجه به سابقه تولیدمثلی آن ها، معیارهای تولیدمثلی مانند فاصله گوساله زایی، فاصله زایش تا اولین تلقیح، فاصله زایش تا برقراری آبستنی (روزهای باز)، تعداد تلقیح به ازای آبستنی (s/c)، نرخ تشخیص فحلی (hdr)، نرخ آبستنی (cr) و فاکتور باروری (که حاصل ضرب نرخ تشخیص فحلی در نرخ آبستنی می باشد) برای هر گاو، اندازه گیری و محاسبه شد. نتایج نشان داد که مقادیر فاصله گوساله زایی، فاصله زایش تا اولین تلقیح، روزهای باز و تعداد تلقیح به ازای آبستنی، در گاوهای نابارور در مقایسه با گاوهای بارور به طور معنی داری بیشتر بود (01/0p<). همچنین نرخ آبستنی و فاکتور باروری در گاوهای نابارور کمتر بود (001/0p<)؛ در حالی که نرخ فحل یابی تفاوت معنی داری نداشت (1420/0p=). به علاوه، گاوهای نابارور در مقایسه با گاوهای بارور، دارای سطوح پایین تر کلسترول و فسفر و سطوح بالاتر اوره بود. نسبت کلسیم به فسفر نیز در این گروه بالاتر از گروه گاوهای بارور بود.

اثر مکمل کروم و ویتامین c بر برخی صفات تولید مثلی و فراسنجه های خونی بلدرچین ژاپنی در شرایط تنش گرمایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1390
  نجمه کریمی خانکهدانی   یوسف جعفری آهنگری

در این پژوهش اثر مکمل کروم و ویتامین cبر برخی فراسنجه های تولید مثلی و خونی بلدرچین ژاپنی در شرایط تنش گرمایی بررسی شد. بدین منظور از 160 قطعه بلدرچین ماده و 64 قطعه بلدرچین نر بالغ استفاده گردید. این آزمایش در مزرعه دانشکده علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، انجام شد این پژوهش شامل 4 تیمار آزمایشی با آرایش فاکتوریل 2×2 بود. برای واکاوی صفات مورد بررسی در این تحقیق از مشاهدات تکرار در زمان استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد، جیره شاهد مکمل شده با 1200 مایکروگرم کروم در کیلوگرم جیره، جیره شاهد مکمل شده با 300 میلی گرم ویتامین c در کیلوگرم جیره و جیره شاهد مکمل شده با 1200 مایکروگرم کروم و 300 میلی گرم ویتامین c در هر کیلوگرم جیره. پس از دو هفته سازش-پذیری، تنش گرمایی (روزانه 6 ساعت با دمای c?36) اعمال گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که استفاده از 1200 مایکروگرم مکمل کروم در کیلوگرم جیره سبب بهبود ضریب تبدیل غذایی شد (01/0 p<). استفاده از 300 میلی گرم مکمل ویتامین c در کیلوگرم جیره سبب افزایش مصرف خوراک و بهبود ضریب تبدیل غذایی بلدرچین ژاپنی در شرایط تنش گرمایی گردید ( 01/0 p<). استفاده همزمان از کروم و ویتامین c سبب افزایش تولید تخم و وزن تخم های تولید شده گشت ( 05/0 p<). همچنین استفاده از کروم سبب کاهش میزان گلوکز (01/0p<)، کلسترول، تری-گلیسیرید، ldl و vldl خون در شرایط تنش گرمایی شد (05/0 p<) و ویتامین c توانست گلوکز خون و نسبت هتروفیل به لیمفوسایت را در شرایط تنش گرمایی کاهش دهد (05/0 p<). استفاده از 1200 مایکروگرم مکمل کروم در کیلوگرم جیره سبب افزایش باروری جوجه درآوری و وزن جوجه ها گردید (01/0p<). استفاده از ویتامین c نیز سبب افزایش باروری جوجه درآوری و وزن جوجه ها شد (01/0p<). استفاده از کروم سبب افزایش تعداد فولیکول های سفید بزرگ، قطر بزرگترین فولیکول زنجیره ایی و بزرگترین فولیکول زرد کوچک گردید (01/0 p<). و استفاده از ویتامین c سبب افزایش قطر بزرگترین فولیکول زنجیره ایی و بزرگترین فولیکول زرد کوچک شد (01/0 p<). بر اساس یافته های این آزمایش مکمل سازی جیره با کروم و ویتامین cهمراه با یکدیگر و یا بصورت جداگانه در شرایط تنش گرمایی پیشنهاد می شود.

تأثیر تفاله لیموترش بر کیفیت گوشت مرغان وازده تخگذار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  عباس جاویدی فیروز   یوسف جعفری آهنگری

به منظور بررسی اثر تفاله لیموترش بر کیفیت گوشت مرغان وازده تخمگذار از 80 قطعه مرغ تخمگذار وازده لگهورن سویه بوونز استفاده شد که بصورت تصادفی دسته بندی شده و در4 تیمار و 5 تکرار قرار گرفتند که هر تکرار شامل 4 قطعه مرغ تخمگذار بود که در قالب طرح کاملا" تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل جیره کنترل و 3 سطح مختلف از تفاله لیموترش ( 6، 10 و 14 درصد) بوده و در طول آزمایش آب و دان بصورت آزاد در دسترس طیور بود. در پایان دوره آزمایش از هر تکرار تعداد 2 عدد مرغ تخمگذار وازده انتخاب و نمونه های گوشت ران و سینه جهت تعیین شاخص های کیفیت گوشت شامل میزان مالون دی آلدئید، چربی، ph، ظرفیت نگهداری آب، رطوبت، آب خروجی، شاخص های روشنایی (l*)، قرمزی (a*) و زردی (b*) گوشت مورد سنجش قرار گرفت، همچنین میزان کلسترول کل، تری گلیسرید، ldl، hdl و vldl خون نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از سطوح مختلف تفاله لیموترش در جیره مرغان وازده تخمگذار تأثیری بر شاخص های کیفیت گوشت سینه و ران از قبیل میزان مالون دی آلدئید، رطوبت و ظرفیت نگهداری آب نداشت (05/0p>). استفاده از تفاله لیموترش در سطح 10 درصد باعث کاهش میزان خروج آب از گوشت سینه شد (05/0p<) ولی بر میزان خروج آب از گوشت ران اثری نداشت (05/0p>). مقدار چربی در گوشت ران و سینه مرغانی که با سطوح 6 و 10 درصد تفاله لیموترش تغذیه شده بودند کاهش یافت (05/0p<). نتایج آزمون رنگ سنجی نشان داد، استفاده از تفاله لیموترش به میزان 6 و 10 درصد باعث کاهش شاخص قرمزی (a*) در گوشت سینه مرغان وازده تخمگذار شد (05/0p<)، ولی تاثیر معنی داری بر شاخص زردی و روشنایی در گوشت سینه و همچنین شاخص های رنگ سنجی در گوشت ران نداشت (05/0p>)، همچنین نتایج استفاده از تفاله لیموترش بر میزان ph گوشت سینه نشان داد که میزان آن در گروه دریافت کننده 14 درصد تفاله لیموترش نسبت به گروه دریافت کننده 6 درصد تفاله لیموترش افزایش معنی داری داشت (05/0 p<)، در حالی که بر ph ران مرغان وازده تخمگذار تأثیری نداشت (05/0p>). در مورد فراسنجه های خونی نتایج بیانگر این بود که میزان تری گلسیرید و vldlدر گروهی که جیره حاوی 10 درصد تفاله را دریافت نمودند، به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. کمترین میزان hdl در جیره بدون تفاله لیموترش مشاهده شد که نشان داد استفاده از جیره حاوی 10 درصد تفاله لیموترش موجب افزایش میزان hdl در خون مرغان وازده تخمگذار شد (05/0p<). با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق استفاده از تفاله لیموترش به میزان 10 درصد در جیره مرغان وازده تخمگذار توصیه می گردد. واژگان کلیدی : لیموترش، کیفیت گوشت، مرغ تخمگذار وازده، فراسنجه های خونی.

تأثیر سطوح مختلف گیاه چویر بر فراسنجه های خونی، آنزیم های کبدی، پایداری اکسیداتیو گوشت و عملکرد جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  محمود دانایی پاطاوه   یوسف جعفری آهنگری

این پژوهش به منظور تعیین اثر سطوح مختلف گیاه چویر (ferulago angulata) و ویتامین e بر عملکرد، برخی پارامترهای خونی، آنزیم های کبدی و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی انجام شد. این آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به مدت 42 روز و با استفاده از 320 قطعه جوجه یک روزه سویه راس و در 4 تیمار و 5 تکرار انجام شد و هر واحد آزمایشی شامل 16 پرنده بود. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره پایه 2) جیره پایه + 5/1 درصد چویر 3) جیره پایه + 3 درصد چویر 4) جیره پایه + 300 میلی گرم بر کیلوگرم ویتامین.e نتایج نشان داد که مصرف خوراک در تیمار دارای 5/1 درصد پودر چویر به طور معنی داری در دوره آغازین پرورش نسبت به تیمارهای شاهد و ویتامین e کمتر بود (05/0p<). میزان اضافه وزن در جوجه های تیمار شده با پودر چویر در دوره های آغازین، رشد و کل دوره پرورش در مقایسه با تیمار شاهد به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). تیمارهای آزمایشی حاوی چویر و ویتامین e هیچ گونه بهبود معنی داری در ضریب تبدیل غذایی نداشتند و تیمارهای دارای پودر چویر ضریب تبدیل غذایی را به طور معنی داری افزایش دادند (05/0p<). از نظر درصد لاشه، ران، سینه، چربی بطنی، کبد، سنگدان و بورس بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی داری وجود نداشت. غلظت فراسنجه های خونی و آنزیم های کبدی تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. تیمارهای آزمایشی تأثیر معنی داری بر اکسیداسیون چربی ها، اسیدیته، ظرفیت نگهداری آب و رطوبت نمونه های گوشت سینه و ران نداشت ولی اثر مدت زمان ذخیره سازی گوشت بر پارامترهای اکسیداسیون لیپید و رطوبت گوشت ران و اسیدیته و رطوبت گوشت سینه معنی دار بود (05/0p<). درصد چربی خام نمونه های گوشت ران و سینه و هم چنین درصد افت شیرابه ای نمونه های سینه در مقایسه با گروه شاهد تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. بر اساس نتایج این آزمایش، استفاده از پودر چویر در جیره بر آنزیم های عملکرد کبد جوجه های گوشتی اثر افزایشی نداشت. بنابراین می توان گفت که افزودن گیاه چویر بر کبد جوجه-های گوشتی اثر سوئی ندارد. به هر حال، در شرایط این آزمایش استفاده از پودر گیاه چویر در جیره اثر مثبتی بر فراسنجه های مربوط به عملکرد، فراسنجه های خونی، و فراسنجه های مربوط به کیفیت گوشت جوجه های گوشتی نداشت.

بررسی سطح تنوع ژنتیکی در زنبورهای عسل استان گلستان با استفاده از نشانگرهای مولکولی issr و ssr و ارتباط آنها با میزان مقاومت به کنه واروآ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  حبیب اله طاشی   مجتبی آهنی آذری

در این تحقیق تنوع ژنتیکی جمعیت زنبور عسل استان گلستان در چهار سطح مقاومت به کنه واروآ شامل گروه مقاوم، با مقاومت متوسط، مقاومت کم و حساس مورد بررسی قرار گرفت. از نشانگر issr با سه آغازگر issr1=(gaca)4ct)، issr2=(ctc)5gt) و issr3=(ac)8g) و نشانگر ssr با پنج آغازگر a7، a113، a43، a88 وa107 استفاده شد. نمونه گیری از کلنی های زنبور عسل مرکز اصلاح نژاد ملکه زنبور عسل سازمان جهاد کشاورزی و یکی از زنبورداری های استان گلستان انجام شد. واکنش pcr با تمام آغازگرها بخوبی انجام گردید. پارامترهای تنوع ژنتیکی با استفاده از نرم افزار popgene و het تعیین گردید. بر اساس نتایج نشانگر issr بیشترین و کمترین درصد چند شکلی به ترتیب در آغازگر issr1 (100 درصد) و آغازگر issr3 (4/71 درصد) مشاهده شد. بیشترین محتوای اطلاعات چند شکلی در آغازگر issr2 (904/0) و کمترین مقدار مربوط به آغازگر issr1 (898/0) بود. بیشترین و کمترین باندهای مشاهده شده به ترتیب در جمعیت گروه مقاوم (17 باند) و گروه با مقاومت کم (8 باند) مشاهده شد. همچنین بیشترین و کمترین قطعات چند شکل به ترتیب در گروه مقاوم (12 باند) و گروه با مقاومت کم و گروه حساس (0 باند) مشاهده شد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین گروه مقاوم و مقاومت کم (414/0) مشاهده گردید. بر اساس نتایج حاصل از رسم درخت فیلوژنی به روش upgma بیشترین فاصله ژنتیکی بین گروه مقاوم و گروه با مقاومت کم و گروه حساس وجود داشت. نتایج نشانگر ssr نشان می دهد بیشترین و کمترین شاخص شانون به ترتیب در آغازگر a7 (474/2) و a88 (936/1) بود. بیشترین هتروزیگوسیتی مشاهده شده در آغازگر a88 (833/0) مشاهده شد. آغازگرهای a7, a113 و a107 دارای هتروزیگوسیتی یکسان (75/0) بودند. همچنین بیشترین و کمترین هتروزیگوسیتی مورد انتظار به ترتیب در آغازگر a7 (938/0) و a88 (855/0) مشاهده شد. بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به آغازگر a7 در جمعیت گروه مقاوم (792/1) و کمترین مقدار شاخص شانون در آغازگر a107 در جمعیت های مقاوم و مقاومت کم (868/0) بود. کمترین تشابه میان گروه مقاومت متوسط و گروه حساس(094/0) و کمترین فاصله بین گروه دارای مقاومت کم و حساس (733/0) مشاهده شد و بیشترین تشابه بین گروه مقاومت متوسط و مقاومت کم (462/0) مشاهده شد. با کاهش سطح مقاومت به کنه واروآ فاصله ژنتیکی بطور قابل توجهی افزایش پیدا کرد. چهار جمعیت مورد مطالعه پس از رسم درخت فیلوژنی در چهار گروه مجزا قرار گرفتند. نتایج شکل درخت فیلوژنی در دو نشانگر issr و ssr شبیه به هم بود و به نوعی یکدیگر را تائید کردند.

تأثیر سطوح مختلف گیاه چویر (ferulago angulata) بر پاسخ سیستم ایمنی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  ندا نایب زاده   یوسف جعفری آهنگری

به منظور مطالعه سطوح مختلف گیاه چویر بر سیستم ایمنی جوجه های گوشتی این آزمایش انجام شد. از تعداد 300 قطعه جوجه یک روزه (راس، 308) با 4 تیمار، 5 تکرار در هر تیمار و 15 قطعه جوجه در هر تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. تیمار ها شامل جیره شاهد، جیره شاهد مکمل شده با 5/1 درصد پودر چویر، جیره شاهد مکمل شده با 3 درصد پودر چویر و جیره شاهد مکمل شده با 300 میلی گرم ویتامین e در هر کیلوگرم خوراک بودند. نمونه های خونی جهت تعیین نسبت هتروفیل به لنفوسیت و تعداد کل گلبول های سفید در روز های 28 و 35 گرفته شدند. در روز های 21 و 28 از هرتکرار 4 پرنده انتخاب گردید و 2/0 میلی لیتر گلبول قرمز گوسفندی 25 درصد تزریق شد. 7 و 14 روز بعد از تزریق (روز های 28 و 35 آزمایش) خونگیری انجام شد و میزان تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی با روش هم-آگلوتیناسیون مشخص شد. در روز 21 واکسن نیوکاسل به همه جوجه ها تزریق شد و در روز های 28 و 35 میزان تیتر آنتی بادی علیه بیماری نیوکاسل به روش ممانعت از هم آگلوتیناسیون تعیین شد. برای اندازه گیری میزان igg (ایمنوگلوبولین g) سرم، 14 روز پس از تزریق ثانویه گلبول قرمز گوسفندی، خونگیری از 2 پرنده هر تکرار در روز 42 انجام شد. در پایان آزمایش، از هرتکرار 2 قطعه پرنده انتخاب و جهت بررسی اندام های لنفاوی و کبد کشتار شدند. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین تیمار ها در نسبت هتروفیل به لنفوسیت در روز 35 وجود داشت. در این رابطه، تیمار 5/1 درصد چویر کمترین میزان نسبت هتروفیل به لنفوسیت را نسبت به سایر تیمار ها داشت. در روز 35 تعداد کل گلبول های سفید اختلاف معنی داری نشان داد (05/0p<). بطوریکه تیمار شاهد اختلاف معنی داری با سایر تیمار ها داشت و دارای کمترین میزان گلبول های سفید بود در صورتیکه بیشترین مقدار گلبول های سفید مربوط به تیمار 5/1 درصد چویر بود. تیتر آنتی بادی علیه نیوکاسل اختلاف معنی داری را در روز های 28 و 35 نشان داد داد به طوریکه بین تیمار 5/1 درصد چویر و 3 درصد اختلاف معنی داری وجود داشت و بیشترین میزان تیتر در هر 2 دوره مربوط به تیمار 5/1 درصد چویر بود (05/0p<). تیتر آنتی بادی علیه srbc در روزهای 28 و 35 اختلاف معنی داری نشان دادند دادند به طوریکه در هر 2 روز بیشترین میزان تیتر مربوط به تیمار ویتامین e بود ولی اختلاف معنی داری بین تیمار ویتامین e و 5/1 درصد چویر مشاهده نشد (05/0p<). ایمونوگلوبولین g در روز 42 اختلاف معنی-داری بین تیمار ها نشان داد به طوریکه تیمار شاهد کمترین میزان ایمونوگلوبولین g را نسبت به سایر تیمار ها داشت (05/0p<). در خصوص وزن اندام های لنفاوی اختلاف معنی داری بین تیمار ها وجود نداشت. به طور کلی این مطالعه نشان داد که گیاه چویر به میزان 5/1 درصد تأثیر مثبتی در سیستم ایمنی جوجه های گوشتی دارد لذا در تغذیه طیور می توان از آن به عنوان محرک ایمنی استفاده کرد. کلمات کلیدی: سیستم ایمنی، جوجه های گوشتی، چویر، محرک ایمنی

تاثیر پودر دانه شنبلیله به عنوان افزودنی خوراکی درجیره، بر خصوصیات تخمیر شکمبه، قابلیت هضم، عملکرد پروار، کیفیت گوشت و برخی متابولیت های خون گوسفند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  فریبا فریور   نورمحمد تربتی نژاد

این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف دانه، عصاره یا علوفه شنبلیله بر خصوصیات تخمیر شکمبه و تولید گاز در آزمایشگاه و اثرات مصرف سطوح مختلف دانه شنبلیله درجیره بر گوارش پذیری ومصرف خوراک، عملکرد، کیفیت گوشت و سطوح برخی فراسنجه های خون درگوسفند انجام گرفت. تولید گاز نمونه های خوراک شامل یک جیره فاقد افزودنی (تیمار شاهد)، 4 جیره حاوی سطوح مختلف دانه شنبلیله (2، 4، 6، 8 درصد ماده خشک)، 4 جیره حاوی سطوح مختلف عصاره شنبلیله (5/0، 1، 5/1 و 2 درصد ماده خشک) و 4 جیره با سطوح مختلف جایگزینی علوفه یونجه با علوفه شنبلیله (25، 50، 75 و 100 درصد) در طی 96 ساعت انکوباسیون اندازه گیری و فراسنجه های تجزیه پذیری، گوارش پذیری ماده آلی، تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و انرژی متابولیسمی آنها تخمین شد. مقادیر ph و غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در پایان انکوباسیون اندازه گیری شد. تولید متان و تعداد پوتوزوآها در مایع شکمبه پس از انکوباسیون نمونه خوراک هر تیمار با مایع شکمبه به مدت 24 ساعت اندازه گیری شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر تولید گاز از بخش محلول (فراسنجه a) نداشت اما باعث افزایش معنی دار تولید گاز تجمعی، تولید گاز از بخش نامحلول اما قابل تجزیه (فراسنجه b)، پتانسیل و نرخ ثابت تولید گاز شد. گوارش پذیری ماده آلی وانرژی قابل متابولیسم تیمارهای حاوی دانه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود، اما تفاوت معنی داری در میانگین اسیدهای چرب زنجیر کوتاه این تیمارها مشاهده نشد. افزودن دانه شنبلیله درسطوح بالاتراز 4 درصد موجب افزایش متناظر معنی داری درph نهایی شد اما روند مشخصی در غلظت نیتروژن آمونیاکی در پاسخ به افزودن دانه شنبلیله مشاهده نشد. افزودن عصاره شنبلیله تا 1 درصد باعث افزایش فراسنجه a، فراسنجه b، پتانسیل تولید گاز، گوارش پذیری ماده آلی، اسیدهای چرب کوتاه زنجیر تولید شده و انرژی قابل متابولیسم جیره ها شد ولی افزایش بیشتر سطح آن افزایش معنی داری در فراسنجه های مذبور به همراه نداشت. افزودن 5/1 درصد عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دار نرخ ثابت تولید گاز شد و افزایش سطوح عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دار زمان تاخیر پیش از آغاز تجزیه شد. افزودن 5/0 درصد عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دارph و در سطح 1 درصد باعث کاهش معنی دار غلظت نیتروژن آمونیاکی شد. تولید گاز تجمعی، فراسنجه b، پتانسیل و نرخ ثابت تولید گاز و زمان تاخیر با افزایش سطوح جایگزینی علوفه شنبلیله بطور معنی داری افزایش یافت. جایگزینی علوفه شنبلیله در سطح 25 و 75 درصد موجب افزایش معنی دار ph نهایی در مقایسه با شاهد (100 درصد یونجه) شد. تولید اسیدهای چرب بلند زنجیر در تیمارهای با 50 درصد یا بیشتر جایگزینی شنبلیله بطور معنی داری بالاتر بود. گوارش پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم تیمارهای حاوی 50 درصد یا بیشتر علوفه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از شاهد بود. افزودن دانه و عصاره شنبلیله در همه سطوح موجب کاهش معنی دار تعداد پروتوزوآها و تولید متان شد. در بخش دوم تحقیق، مصرف اختیاری و گوارش پذیری 4 خوراک حاوی سطوح مختلف دانه شنبلیله (صفر، 2، 4 یا 6درصد) در یک دوره 2 هفته ای و خصوصیات پرواری و بازده مصرف خوراک 24 راس بره نر نژاد زل تحت تیمارهای غذایی مشابه در یک دوره 90 روزه اندازه گیری و در طی این دوره بره ها به منظور تعیین غلظت کلسترول، hdl، ldl، نیتروژن اوره، هورمون رشد، تستوسترون و igf-1 درسرم خون مورد نمونه گیری خون قرار گرفتند. پس از کشتار بره ها در پایان دوره، از ماهیچه لانگیسموس بین مهره 12 و 13 نمونه گوشت گرفته شد و ترکیب شیمیایی، ph، پایداری اکسیداتیو و خصوصیات رنگ سنجی نمونه ها اندازه گیری شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر متوسط مصرف اختیاری خوراک روزانه نداشت، اما درسطوح بالاتر از 2 درصد، موجب افزایش معنی دار گوارش پذیری ماده خشک و پروتئین خام و در سطح 6 درصد باعث افزایش معنی دار گوارش پذیری فیبر نامحلول در شوینده خنثی و فیبر نامحلول در شوینده اسیدی شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک بره ها و ترکیبات شیمیایی، ph و شاخصهای روشنی، قرمزی و زردی گوشت نداشت، اما در سطوح 4 و 6 درصد، موجب کاهش معنی دار شاخص پراکسیداسیون گوشت شد .سطوح نیتروژن اوره ای، عامل رشد شبه انسولین و ldl خون بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نداشت، اما سطح هورمون رشد در بره های تیمار 6 درصد دانه شنبلیله و سطوح کلسترول تام و hdl خون در بره های تیمار 4 درصد دانه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود. بر اساس نتایج این آزمایش می توان نتیجه گیری کرد که افزودن دانه (درسطح 4 و 2 درصد) و یا عصاره شنبلیله (درسطح 1 درصد) به جیره حیوانات نشخوارکننده می تواند با بهبود قابلیت تخمیر شکمبه، افزایش تولید اسیدهای چرب فرار و گوارش پذیری ماده آلی خوراک، کاهش تعداد پروتوزوآها و کاهش تولید متان، باعث بهبود بازده استفاده از منابع انرژی و نیتروژن جیره و با کاهش شاخص پراکسیداسیون موجب بهبود کیفیت گوشت گردد.

بررسی اثر سطوح مختلف کو ئرسیتین بر خصوصیات اسپرم قوچ دالاق در رقیق کننده تریس قبل و پس از انجماد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  زهرا قاسمی   یوسف جعفری آهنگری

چکیده این آزمایش به منظور بررسی سطوح مختلف آنتی اکسیدان کوئرسیتین در رقیق کننده تریس بر برخی از خصوصیات اسپرماتوزوای قوچ دالاق در شرایط قبل و پس از انجماد انجام گردید. منی از چهار راس قوچ سالم و بالغ با میانگین وزنی 5 50 کیلوگرم با استفاده از شوک الکتریکی جمع آوری گردید. نمونه های مناسب با هم مخلوط و پس از اعمال تیمارهای مختلف در تریس رقیق شدند. نمونه های رقیق شده اسپرم تا دمای 5 درجه سانتی گراد سرد شدند. بخشی از نمونه های اسپرم رقیق شده، قبل از انجماد ارزیابی شدند و مابقی در دمای 196- درجه سانتی گراد منجمد شدند. پس از 10 روز پایوت ها یخگشایی شدند و خصوصیات درصد تحرک، زنده مانی، حرکت پیشرونده و مورفولوژی اسپرماتوزوا مورد بررسی قرار گرفتند. داده های حاصل از این آزمایش با استفاده از طرح کاملا تصادفی تجزیه واریانس شدند. تیمارها شامل سطوح مختلف کوئرسیتین (صفر، 100، 250، 500 میلی گرم) بود. نتایج این مطالعه نشان داد که اثر کوئرسیتین بر خصوصیات زنده مانی، تحرک و حرکت پیشرونده اسپرم در شرایط قبل و پس از انجماد معنی دار بود (05/0p<)، اما تاثیر آن بر خصوصیات مورفولوژی اسپرم معنی دار نبود. بالاترین درصد تحرک، زنده مانی و حرکت پیشرونده بترتیب با میانگین 43/0± 72/65، 73/0± 62/76 و 47/0± 42/59 در شرایط قبل از انجماد و بالاترین درصد تحرک، زنده مانی و حرکت پیشرونده بترتیب با میانگین 92/0± 27/35 ، 02/1± 64/45 و 94/0± 72/28 در شرایط پس از انجماد، در تیمار حاوی 250 میلی گرم کوئرسیتین بدست آمد. در نتیجه به منظور نگهداری بلند مدت اسپرم قوچ دالاق، استفاده از 250 میلی گرم کوئرسیتین در رقیق کننده تریس پیشنهاد می گردد. واژه های کلیدی: آنتی اکسیدان کوئرسیتین، اسپرم، تحرک، قوچ دالاق

تخمین پارامترهای ژنتیکی صفات ایمنی و بررسی چند شکلی ژن tlr4 در بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  بتول اصغری   سعید زره داران

انتخاب ژنتیکی در جهت بهبود مقاومت به بیماری ها یکی از راهکارهای موثر برای افزایش بهره دهی حیوانات می باشد. بدین منظور، در تحقیق حاضر ساختار ژنتیکی جمعیتی از بلدرچین های ژاپنی، موجود در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، از دیدگاه ژنتیک کمی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش اول، پارامترهای ژنتیکی مربوط به وزن بدن و اندام های داخلی، برای 1111 بلدرچین و صفات مربوط به سیستم ایمنی علیه تزریق محلول گلبول قرمز خون گوسفندی برای 638 بلدرچین، با استفاده از نرم افزار asreml ، برآورد شد. وراثت پذیری صفات با مدل حیوانی تک صفتی و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی با استفاده از مدل حیوانی دوصفتی برآورد گردید. وراثت پذیری وزن بدن، کبد، طحال، بورس، ریه به ترتیب 34/0 ،21/0 ، 14/0، 25/0 و 15/0 برآوردگردید. هم چنین وراثت پذیری، صفات مربوط به سیستم ایمنی شامل تیترآنتی بادی کل، igg ، igm ، نسبت هتروفیل به لیمفوسیت، منوسیت، بازوفیل و ائوزینوفیل به ترتیب 16 /0، 05/0، 12/0، 14/0، 14/0، 07/0 و 09/0 برآورد گردید. در این تحقیق همبستگی ژنتیکی وزن بدن با وزن اندام های داخلی (سنگدان، کبد، ریه، طحال، دستگاه گوارش و طول روده وطول سکوم) مثبت و بالا (74/0-14/0) برآورد شد. هم چنین همبستگی ژنتیکی وزن کبد با وزن بورس و ریه مثبت و به ترتیب 47/0و 70/0 بدست آمد. همبستگی ژنتیکی بین وزن بدن با تیترآنتی بادی کل، igg ، igm و نسبت هتروفیل به لیمفوسیت، منفی و در محدوده 17/0- تا43/0- بدست آمد. همبستگی ژنتیکی بالایی بین تیترآنتی بادی کل با ائوزینوفیل ها بدست آمد. بنابراین انتخاب در جهت افزایش تیترآنتی بادی، همراه با عملکرد مناسب در ایمنی سلولی خواهد بود. در بخش دوم این تحقیق، چند شکلی ژن tlr4 به روش pcr-rflp و ارتباط آن با صفات مورد مطالعه، بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 100 پرنده خونگیری انجام گرفت، و پس از pcr محصولات و هضم آنزیمی ، بر روی ژل پلی اکریل آمید جهشی در طول قطعات مشاهده نشد و در نتیجه این ژن، تاثیری بر عملکرد سیستم ایمنی در جمعیت بلدرچین مورد مطالعه نداشته است.

بیان اویدکتی ژن tgf-β در مرغ های جوان و مسن لاین b و d آرین با باروری بالا و پایین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  شریف رستمی   امیر اخلاقی

هدف از این پژوهش بررسی بیان ژن tgf-? در مرغ¬های جوان و مسن لاین b و d آرین با باروری بالا و پایین می¬باشد. تعداد 48 قطعه مرغ 33 هفته (24 قطعه مربوط به لاین d و 24 قطعه مربوط به لاین b) در 4 تکرار که هر تکرار مشتمل بر 6 مرغ بودند، مورد استفاده قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 2×2 شامل 2 سطح سن (جوان 33 هفته و مسن 57 هفته) و 2 سطح لاین (لاین b و d) انجام شد. از روش تلقیح مصنوعی جهت پر کردن یکنواخت sstها از اسپرم استفاده شد. و هم¬چنین از اسپرم خروس¬های جوان 33 هفته جهت حذف اثر سن خروس برای تلیقیح مر¬غ¬های جوان و مسن استفاده گردید. جهت نمونه¬گیری در پایان هفته 33 از هر تکرار یک مرغ بصورت تصادفی انتخاب شد؛ این مرغ¬ها جهت نمونه¬گیری در پایان هفته 57 مورد استفاده قرار گرفت. از روش qrt-pcr برای بررسی بیان ژن tgf-? استفاده شد. نمونه¬های بافتی از قسمت پیوندگاه رحمی-واژنی بریده و در ازت مایع نگهداری شدند. پس از استخراج rna، کیفیت rna روی ژل آگارز سنجیده شد. پس از ساخت cdna، عملکرد پرایمر اختصاصی ایزوفرم tgf-?4 توسط rt-pcr ارزیابی گردید. واکنش real-time pcr با استفاده از کیت سایبرگرین و پرایمرهای اختصاصی انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین بیان ژن tgf-? در تیمار مرغ¬های جوان لاین b می¬باشد. اثرات لاین و سن بر روی بیان ژن tgf-? از لحاظ آماری معنی¬دار نبودند. بر اساس اختلاف سطح موجود در بیان ژن tgf-? در مرغ¬های جوان و مسن، و روند کاهشی بیان ژن tgf-? با افزاش سن می¬توان گفت که tgf-? بر زنده¬مانی اسپرم در مجرای اویدکت مرغ تاثیر بسزایی دارد.

اثر مکمل آشامیدنی بیوتین بر بیان اویداکتی ژن کربنیک آنهیدراز در مرغ های جوان و مسن لاین آرین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1393
  پوریا رفیعی   یوسف جعفری آهنگری

این آزمایش به منظور بررسی اثر مکمل آشامیدنی بیوتین بر بیان اویداکتی ژن کربنیک¬آنهیدراز در مرغ¬های لاین آرین جوان و مسن در مزرعه g3 مجتمع پرورش و اصلاح نژاد مرغ آرین بابل¬کنار، وابسته به معاونت امور دام کشور، در شهر بابل¬کنار در 25 کیلومتری جنوب شهرستان بابل در استان مازندران انجام شد. به همین منظور از 144 قطعه مرغ لاین سویه آرین استفاده ¬شد. مرغ¬ها به دو گروه جوان ومسن تعلق داشتند. مرغ¬های جوان در سن 30 هفتگی و مرغ¬های مسن در سن 54 هفتگی قرار داشتند. مرغ¬ها در هر گروه به شیوه تصادفی به یکی از سه تیمار کنترل(جیره پایه بر اساس سفارش راهنمای پرورش سویه)، جیره پایه بعلاوه مکمل بیوتین به میزان 3/0 میلی¬گرم در هر لیتر آب و جیره پایه بعلاوه مکمل بیوتین به میزان 45/0 میلی¬گرم در هر لیتر آب تقسیم شدند، که پس از استفاده از مکمل بیوتین در آب آشامیدنی برای نمونه¬گیری از اویداکت، از مرغ¬های جوان و مسن به¬ترتیب در پایان هفته سی و سوم و پنجاه و هفتم،12 قطعه مرغ از هر تیمار و گروه آزمایشی (چهار قطعه از هر تیمار در هر گروه و روی هم رفته 24 مرغ) کشتار شدند. با توجه به نتایج این پایان نامه می¬توان این گونه بیان کرد که مکمل آشامیدنی بیوتین سبب افزایش بیان ژن آنزیم کربنیک¬آنهیدراز و در نتیجه افزایش باروری می¬شود (05/0>p).

بیان اویداکتی ژن کربنیک آنهیدراز در مرغ های جوان و مسن لاین آرین با باروری زیاد و کم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  محمد رضا زاهدی   یوسف جعفری آهنگری

این آزمایش به منظور بررسی بیان اویداکتی ژن کربنیک آنهیدراز در مرغ های جوان و مسن لاین آرین با باروری زیاد و کم صورت گرفت. بدین منظور، از 48 قطعه مرغ لاین های b (باروری کم) و d (باروری زیاد) آرین در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2 و بر پایه طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. در سراسر آزمایش، آب، خوراک و برنامه نوری آن ها، طبیعی و بر اساس برنامه استاندارد پرورشی گله لاین آرین بود. جهت ارزیابی بیان ژن آنزیم کربنیک آنهیدراز، در پایان هفته 33 (مرغ های جوان) و 57 (مرغ های مسن) از هر تکرار، 1 قطعه مرغ (4 قطعه از هر تیمار در هر لاین و درمجموع، 8 مرغ جوان و 8 مرغ مسن)، که به میانگین وزنی همان تکرار نزدیک بودند انتخاب و برای نمونه گیری بافتی، کشتار صورت گرفت. پس از جداسازی اویداکت نمونه های بافت sst، جدا و در ازت مایع قرار داده شدند. به ترتیب استخراجmrna و ساخت cdna انجام و واکنش real time pcr با استفاده از کیت سایبرگریین، صورت گرفت. در این پژوهش فرض گردید که بیان ژن کربنیک آنهیدراز، به عنوان یکی از فاکتورهای موثر در ذخیره اسپرم، در مرغ های جوان و مسن لاین b و d می تواند متفاوت باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین میزان بیان ژن کربنیک-آنهیدراز در تیمار مرغ های جوان لاین b می باشد و اثرات متقابل لاین و سن بر روی بیان ژن آنزیم کربنیک آنهیدراز ازلحاظ آماری معنی دار بودند (05/0p<). با توجه به این که آنزیم کربنیک آنهیدراز، واکنش دی اکسیدکربن و آب را در لوله های ذخیره اسپرم کاتالیز می کند، حضور آن در این نواحی می-تواند سبب تغییرات سریع ph شود؛ ازاین رو می توان گفت که غلظت بالای کربنیک آنهیدراز در لوله-های ذخیره اسپرم می تواند در انباشت درازمدت اسپرم و درنتیجه، افزایش باروری نقش داشته باشد.

تأثیر تغذیه تیامین بر توسعه غدد هیپوفارنژیال، میزان تیامین ژله رویال، تولید عسل و رشد کلنی زنبورعسل ایرانی(apis mellifera meda) در فصول مختلف سال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1393
  حسین محب الدینی   غلامحسین طهماسبی

زنبور عسل به طیف وسیعی از مواد مغذی به منظور تأمین نیازهای تغذیه ای خود برای رشد و نمو طبیعی نیاز دارد. این مواد شامل پروتئین ها (اسیدهای آمینه)، کربوهیدرات ها (قندها)، چربی (اسیدهای چرب)، ویتامین ها، مواد معدنی و آب می-باشد. نیازهای ویتامینی زنبور عسل به خوبی شناخته نشده است. نقش ویتامین ها در تغذیه ی زنبور عسل به ویژه در مواقعی اهمیت دارد که تغذیه ی کمکی با شکر یا جایگزین های گرده مطرح می شود. به همین منظور برای بررسی اثر تغذیه ای تیامین (ویتامین1b) بر توسعه غدد هیپوفارنژیال، میزان تیامین ژله رویال، تولید عسل و رشد کلنی زنبورعسل ایرانی(apis mellifera m.) در فصول مختلف سال، آزمایشی سه مرحله ای در شرایط طبیعی در موسسه تحقیقات علوم دامی کشور انجام شد. در این آزمایش 20 کلنی زنبور عسل ایرانی در پنج گروه تغذیه ای با چهار تکرار مورد استفاده قرار گرفت. کلنی های گروه کنترل با شربت شکر 1:1 و کلنی های آزمایشی به روش مشابه ولی با این تفاوت تغذیه شدند که شربت شکر با سطوح مختلف تیامین (پی پی ام400 و300 ،200 ،100) مکمل سازی شده بود. عملیات صحرایی در سه فصل (تابستان، زمستان و بهار)، به مدت60 روز (30 روز تغذیه با شربت و 30 روز بعد از تغذیه) در هر فصل انجام گرفت. سطح پرورش نوزادی با استفاده از کادر تقسیم شده به مربع هایی با ابعاد 5×5 سانتی متر و میزان جمعیت بالغ به صورت قابی اندازه گیری شد. برای بررسی رشد و نمو غدد هیپوفارنژیال، طول و عرض ده آسینی برای هر زنبور کارگر در 3، 6، 9، 12 و 15 روزگی با استفاده از استریومیکروسکوپ و میکرومتر اندازه گیری شد. همچنین برای تعیین تیامین ژله رویال یک فرایند استخراج به وسیله دستگاه کروماتوگرافی (hplc) با استفاده از ستون 18c و پرتو uv به کار گرفته شده بود. نتایج آزمایش نشان داد که سطح آسینی غدد هیپوفارنژیال زنبورهای کارگر در کلنی های تغذیه شده با سطوح مختلف تیامین در فصول مختلف سال دارای اختلاف معنی داری می باشد. در فصل تابستان سطح آسینی در زنبورهای تغذیه شده با سطوح پایین تیامین بزرگ تر بود. در فصل زمستان و بهار زنبورهای تغذیه شده با سطوح بالای تیامین سطح آسینی بیشتری داشتند (05/0p<). رشد کلنی های تغذیه شده با سطوح مختلف تیامین در فصل های تابستان و زمستان دارای اختلاف معنی داری بود (05/0p<)، ولی در فصل بهار اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. کلنی های تغذیه شده با 200 پی پی ام تیامین صفات زمستان گذرانی و تولید عسل بهتری داشتند (05/0p<). تجزیه محتوای تیامین نمونه های ژله رویال با استفاده از دستگاه hplc نشان داد که مقدار تیامین در ژله رویال کلنی های تغذیه شده با 400 پی پی ام تیامین (7/2 میلی گرم در صد گرم) بیشتر از کلنی های دیگر بود (05/0p<). محتوای تیامین در ژله رویال گروه شاهد (67/0 میلی گرم در صد گرم) کمترین مقدار را به خود اختصاص داده بود (05/0p<). به طور کلی می توان گفت که استفاده از سطوح مختلف تیامین در فصول مختلف سال باعث بهبود عملکرد کلنی های زنبورعسل ایرانی می شود.

اثر مکمل آشامیدنی بیوتین بر بیان اویدکتی ژن tgf-b در مرغهای جوان و مسن لاین آرین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  محسن باقری   امیر اخلاقی

این مطالعه به منظور بررسی اثر مکمل آشامیدنی بیوتین بر بیان اویداکتی ژن tgf-? در مرغ های جوان و مسن آرین انجام شد.بدین منظور، 144 قطعه مرغ و 30 قطعه خروس لاین آرین هم سن مرغ ها به شکل کاملا تصادفی گزینش و به دو گروه تقسیم شدند.این پژوهش در قالب طرح کامل تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 انجام شد و مرغ ها به طور تصادفی به یکی از سه تیمار،کنترل(جیره پایه بر اساس توصیه راهنمای پرورش سویه) مکمل آشامیدنی بیوتین به میزان 3/0 میلی گرم در لیتر و مکمل بیوتین به میزان 45/0 میلی گرم در هر لیتر آب، جای داده شدند.هر تیمار دارای چهار تکرار و هر تکرار دارای 6 قطعه مرغ بود. به یک گروه از آغاز 30 هفتگی تا پایان 33 هفتگی (بمدت 28 روز) گروه دیگر از آغاز 53 هفتگی تا پایان 57 هفتگی (بمدت 28 روز) بیوتین در سطوح مشخص شده به آب آشامیدنی تیمارهای آزمایشی افزوده شد.آب مصرفی گروه کنترل در سراسر آزمایش و آب مصرفی دو گروه دیگر به استثناء دوره ای که ذکر شده طبیعی بود.در پایان هفته سی وسوم و پنجاه و هفتم (روز پایانی اعمال تیمارها) از هر تکرار یک قطعه مرغ (چهار قطعه از هر تیمار در هر گروه و روی هم رفته 24 مرغ) که به میانگین وزنی همان تکرار نزدیک بودند انتخاب و برای کشتار و نمونه گیری بافتی گزینش شدند نمونه ها از پیوندگاه رحمی واژنی بریده و بی درنگ به نیتروژن مایع منتقل و سپس به دمای 80- منتقل و پس از استخراج rna و ساخت cdna میزان بیان ژن tgf-? به روشrealtimepcr اندازه گیری شد.نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین اثر مکمل آشامیدنی بیوتین بر بیان ژن در مرغ های جوان در سطح 45/0 میلی گرم در لیتر و در مرغ های مسن در سطح 3/0میلی گرم در لیتر بود، امااثر سن بر بیان ژن tgf-?تاثیر گذار نبود((p>0.05. از طرفی اثرات متقابل سن و سطوح مختلف بیوتین در تیمارهای مسن مصرف کننده 3/0و جوان 45/0 میلی گرم در لیتر اختلاف معنی داری با دیگر سطوح مصرفی داشت((p?0.05. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که با افزایش بیوتین در یافتی درمرغ ها سبب بهبود بیان اویداکتی ژنtgf-?می گردد.

تأثیر عصاره الکلی نعناع فلفلی بر فعالیت کبد و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی مسموم شده با تتراکلریدکربن تحت استرس گرمایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  محمدرضا خدادوست   فیروز صمدی

به منظور ارزیابی تأثیر عصاره الکلی گیاه نعناع فلفلی بر فعالیت کبد و فراسنجه¬های خونی جوجه¬های گوشتی مسموم شده با تتراکلریدکربن تحت شرایط تنش گرمایی، 160 قطعه جوجه¬ گوشتی یک روزه (راس، 308) به 4 تیمار با 4 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 2×2 شامل دو سطح عصاره الکلی نعناع فلفلی ( 0 و 2 میلی¬لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و دو سطح تتراکلریدکربن (0 و 1 میلی¬لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) اختصاص داده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه بر پایه ذرت و سویا (شاهد)، جیره پایه بعلاوه عصاره نعناع فلفلی (2 میلی¬لیتر به ازای هرکیلوگرم وزن بدن)، جیره پایه بعلاوه تتراکلریدکربن (1 میلی¬لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و جیره پایه بعلاوه عصاره نعناع فلفلی و تتراکلریدکربن همانند گروه¬های قبلی، بودند. به منظور اعمال تنش گرمایی، دمای سالن از روز 35 آزمایش، روزانه به مدت 8 ساعت در دمای 34 درجه سانتی¬گراد تنظیم گردید. نتایج نشان داد که عصاره نعناع ¬فلفلی سبب افزایش مقادیر آلبومین، پروتئین¬تام و hdl-کلسترول و کاهش تری¬گلیسرید، کلسترول کل، ldl-کلسترول، بیلی¬روبین و آنزیم¬های کبدیalt ، ast و alp سرم خون شد (05/0< p)، در حالی که تتراکلریدکربن به طور معنی¬داری به ترتیب سبب کاهش و افزایش مقادیر فوق شد (05/0< p). تیمار حاوی سطح 2 میلی¬لیتر عصاره نعناع فلفلی و صفر میلی¬لیتر تتراکلریدکربن سبب کاهش معنی¬دار غلظت تری¬گلیسرید، کلسترول کل، ldl-کلسترول، بیلی¬روبین و آنزیم¬های کبدی alt، ast و alp و افزایش معنی¬دار مقادیر آلبومین، پروتئین¬تام و hdl-کلسترول سرم خون شد (05/0< p). نتایج هیستوپاتولوژی کبد نشان دهنده تاثیر منفی تتراکلریدکربن همچون افزایش وزن نسبی کبد، تخریب سلولی، ایجاد ساختارهای حباب مانند، چروکیده شدن فضای سینوزوئیدی، التهاب در بخش¬هایی از پارانشیم کبد، وضعیت غیر¬طبیعی در مجرای صفراوی و سرخرگ کبدی بود. بعلاوه، تتراکلریدکربن منجر به متلاشی شدن آندوتلیوم عروقی و ایجاد نکروز در اطراف سیاهرگ¬ها شد، در حالی که پرنده¬های دریافت¬¬کننده توأم عصاره نعناع فلفلی و تتراکلریدکربن در مقایسه با گروه تتراکلریدکربن، وضعیت بهتری در پارانشیم کبدی، سیاهرگ مرکزی لوبول، سینوزوئیدها و نیز مجرای صفراوی و سرخرگ کبدی داشتند. بطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره الکلی نعناع فلفلی سبب تعدیل اثرات استرس اکسیداتیو ناشی از القای تتراکلریدکربن در جوجه¬های گوشتی تحت تنش گرمایی می¬شود.

ارزیابی افزودن نانونقره پوشش داده شده بر زئولیت در جیره بر عملکرد، مورفولوژی روده، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1394
  مینا اسمعیلی   داریوش داودی

این آزمایش به منظور بررسی اثر نانو ذرات نقره پوشش داده شده بر زئولیت بر صفات عملکردی، مورفولوژی روده، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجه های خون جوجه های گوشتی انجام شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی بر روی 375 قطعه جوجه گوشتی (نر و ماده) یک روزه سویه تجاری کاب 500 انجام گرفت که 5 تیمار و به هر تیمار 5 تکرار (15 پرنده در هر تکرار) اختصاص داده شد. تیمارها شامل 1) جیره پایه 2) جیره پایه مکمل شده با یک درصد زئولیت و (3، 4 و 5) جیره پایه مکمل شده با یک درصد زئولیت پوشش داده شده با سه سطح مختلف نانو ذرات نقره (25/0، 5/0 و 75/0 درصد) بودند.به طور خلاصه با توجه به داده های حاصل از این آزمایش میتوان چنین گفت که، نانو ذرات نقره پوشش داده شده بر زئولیت در سطح 5/0% می تواند به عنوان یک افزودنی غذایی در صنعت طیور به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی تأثیر سطوح مختلف سنگروویت در جیره بر مورفولوژی روده و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  وحیده السادات باقرپور   یوسف جعفری آهنگری

تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه (راس 308)، بر اساس طرح آزمایشی کاملاً تصادفی به چهار گروه آزمایشی مساوی تقسیم شدند، به طوری که هر گروه شامل 5 تکرار و هر تکرار مشتمل بر 15 قطعه جوجه بود که به مدت 42 روز بر روی بستر پرورش داده شدند. هر 4 گروه با جیره پایه (توصیه شده توسط انجمن ملی تحقیقات) بر پایه ذرت و سویا تغذیه شدند. گروه های آزمایشی شامل: 1) گروه شاهد دریافت کننده جیره پایه که فاقد هرگونه محرک رشد و آنتی بیوتیک بود، 2) گروه دریافت کننده جیره پایه مکمل شده با 25/0% سنگروویت، 3) گروه دریافت کننده جیره پایه مکمل شده با 5/0% سنگروویت و 4) گروه دریافت کننده جیره پایه مکمل شده با 75/0% سنگروویت بودند. نتایج نشان داد که سطوح مختلف سنگروویت منجر به کاهش معنی دار میزان مالون دی آلدهاید گوشت ران و سینه در روز اول پس از کشتار شد.اما تیمار حاوی 25/0 درصد سنگروویت باعث کاهش معنی داری در میزان رطوبت گوشت سینه نسبت به تیمارهای دیگر شد.نتایج حاصل از تاثیر تیمارها نشان داد که استفاده از سنگروویت در سطح 25/0 درصد سبب افزایش معنی دار ارتفاع پرز در دئودنوم روده باریک شد . از نظر تأثیر سنگروویت بر عمق کریپت دئودنوم جوجه گوشتی، تیمارهای حاوی سنگروویت کاهش معنی داری با یکدیگر داشتند.نسبت طول ویلی به عمق کریپت در تیمارهای حاوی سنگروویت نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی-دار داشت (05/0>p). نتایج نشان داد که تیمارهای حاوی سنگروویت باعث ایجاد تغییراتی بر طول قسمت های مختلف روده می شود بدین صورت که باعث افزایش معنی دار طول دئودنوم و کاهش معنی دار ژژنوم نسبت به تیمار شاهد شد(05/0>p)، اما تأثیر معنی داری بر طول ایلئوم نداشته است. بنابراین استفاده از سنگروویت به عنوان یک افزودنی غذایی می تواند منجر به بهبود کیفیت گوشت و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی گردد.

تاثیر سطوح مختلف سنگروویت (sangrovit)بر عملکرد و پاسخ سیستم ایمنی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  فهیمه دشتبانی ورنوسفادرانی   یوسف جعفری آهنگری

این آزمایش به منظور مطالعه اثرات سطوح مختلف پودر سنگروویت بر عملکرد و پاسخ سیستم ایمنی جوجه های گوشتی انجام شد. بدین منظور از 300 قطعه جوجه یک روزه (راس، 308) در 4 تیمار با 5 تکرار در هر تکرار 15 قطعه جوجه، در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار شاهد و همچنین تیمار شاهد مکمل شده با سه سطح مختلف سنگروویت شامل 25/0، 5/0 و75/0 درصد بودند. . به طور کلی این مطالعه نشان داد که افزودن سنگروویت به جیره طیور گوشتی به میزان 50/0 درصد تأثیر مثبتی در سیستم ایمنی جوجه های گوشتی و بهبود عملکرد دارد لذا در پرورش طیور می توان از آن به عنوان بهبود دهنده رشد و سیستم ایمنی استفاده کرد.سنگروویت، سیستم ایمنی ، عملکرد، جوجه های گوشتی.

انتخاب محیط کشت مناسب در باروری تخمک و رشد رویان گاو شیری هولشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1387
  معصومه اسحاقی   یوسف جعفری آهنگری

چکیده ندارد.