نام پژوهشگر: هرمز منصوری

بررسی اثرات استفاده از گیاه آویشن بر روی عملکرد تولیدی بزهای شیرده و بازدهی هضم و تخمیر برخی اقلام خوراکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  بهرام افشار حمیدی   هرمز منصوری

این تحقیق با هدف بررسی اثرات استفاده از گیاه آویشن بر روی عملکرد تولیدی بزهای شیرده و بازدهی هضم و تخمیر برخی اقلام خوراکی، در قالب طرح مربع لاتین چرخشی 3×3 تکرار شده اجرا گردید. برای اجرای طرح از 6 راس بز شیرده مهابادی که به طور همزمان زایش نموده بودند استفاده شد. تیمارهای آزمایشی از یک جیره پایه تشکیل می شدکه به ترتیب برای تیمارهای 1 تا 3 روزانه صفر، 25 و 50 گرم گیاه خشک آویشن وحشی اضافه گردید. این آزمایش شامل سه دوره 21 روزه بود. نتایج این آزمایش نشان داد که اثر استفاده از گیاه آویشن بر روی میزان مصرف ماده خشک، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و چربی خام در روز معنی دار نمی باشد (05/0p<). میزان تولید شیر برای تیمارها به ترتیب 740/1، 812/1 و 812/1 کیلو گرم در روز و میزان چربی شیر 6/4، 33/5 و 5/4 درصد بود. اثر تغذیه بزهای شیرده با جیره شاهد وجیرهای دارای 25 و 50 گرم در روز گیاه آویشن بر روی تغییرات میزان تری گلیسیرید ها، کلسترول کل و کلسترول های hdl ، ldl و vldl در سرم خون معنی دار بود(05/0p<)، ولی بر روی میزان nefa، پروتئین کل، آلبومین، اوره خون، گلوکز و bhb اثر معنی داری نداشت (05/0p<). اضافه کردن گیاه آویشن به جیره اثر معنی داری بر روی قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و مواد مغذی نداشت. قابلیت هضم ظاهری ماده خشک برای تیمار های یک، دو و سه به ترتیب 87/71، 30/72 و 15/71، قابلیت هضم پروتئین خام 68/69، 66/70 و 53/70 درصد بود. همچنین میزان ph و ازت آمونیاکی مایع شکمبه در بزهای شیرده تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. همچنین در آزمایشات برون تنی نتایج نشان داد افزودن سطوح مختلف گیاه آویشن به جیره tmr، علف یونجه و کاه گندم اثر معنی داری بر روی کل گاز تولیدی نداشت، ولی در تیمار دانه جو موجب کاهش در کل گاز تولیدی نسبت به گروه شاهد گردید. تولید گاز co2 حاصل از تخمیر علف یونجه تحت تأتیر تیمار های آزمایشی قرار گرفت و افزودن گیاه آویشن در سطح 6 درصد میزان تولید این گاز را نسبت به سایر سطوح به طور معنی داری کاهش داده است. همچنین تولید گاز متان در علف یونجه و دانه جو تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (05/0p<).

مقایسه کارآیی افزایش وزن پیش بینی شده (سیستم arc) و افزایش وزن مورد انتظار (سیستم nrc) با افزایش وزن واقعی بره های پرواری نژاد رومانوف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده منابع طبیعی 1393
  محبوبه نمدی   هرمز منصوری

این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف انرژی بر عملکرد پروار بره های نر نژاد رومانوف و مقایسه کارآیی افزایش وزن پیش بینی شده (سیستم arc) و افزایش وزن مورد انتظار (سیستم nrc) در بیان احتیاجات انرژی این نژاد انجام گرفت. در این طرح که در یک واحد گوسفندداری صنعتی استان گلستان (شهرستان گنبدکاووس) اجرا شد، از تعداد 24 رأس بره نر پرواری نژاد رومانوف به سن تقریبی 4 ماهه استفاده گردید. آزمایش در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با سه تیمار و 8 تکرار به مدت 84 روز انجام گرفت. تیمارها شامل: 1) جیره دارای انرژی خالص رشد در سطح استاندارد، 2) جیره با 10درصد و 3) جیره با 20درصد انرژی بالاتر از سطح استاندارد بودند که بر اساس استاندارد احتیاجات غذایی گوسفند nrc,1989 تنظیم گردیدند. اختلاف میانگین افزایش وزن روزانه در بین سه تیمار معنی دار بود (p<0/05)، با افزایش سطح انرژی، مقادیر افزایش وزن روزانه، افزایش یافت. میانگین ماده خشک مصرفی در سه تیمار به ترتیب :1172و30/36 ، 1243 و23/37 ، 1326 و97/38 گرم در روز و اختلاف بین آن ها معنی دار بود (p<0/05) اختلاف بین تیمار 1 و 2 با تیمار 3 از لحاظ ضریب تبدیل غذایی معنی دار بود (05/0p<). با افزایش سطح انرژی محیط دور سینه افزایش یافت (p<0/05). تغییرات ارتفاع کپل و طول بدن تحت تاثیر سطوح انرژی قرار گرفت؛ به طوری که بره هایی که از جیره 20 درصد بالاتر از حد نرمال انرژی رشد تغذیه شدند، بیشترین رشد ارتفاع کپل و طول بدن را نشان دادند. اختلاف مقادیر متابولیت های خون شامل تری گلیسرید، کلسترول، hdl و ldl در بین سه تیمارمعنی دار نبود(p>0/05)، لذا سطوح انرژی تأثیری بر مقدار متابولیت های خون نداشت. مقایسه افزایش وزن روزانه واقعی و پیش بینی افزایش وزن در سیستم arc و nrc نشان داد که پیش بینی افزایش وزن روزانه در سیستم arc بالاتر از nrc و مشاهده شده می باشد، اما در سطح انرژی استاندارد مقدار پیش بینی شده توسط سیستم nrc به مقدار افزایش وزن مشاهده شده نزدیک تر بود. نتایج این آزمایش نشان داد که سیستم nrc در سطح انرژی استاندارد معیار مناسبی برای پیش بینی افزایش وزن روزانه بره های نژاد رومانوف در شرایط ایران می باشد.

اثرات بیولوژیکی تفاله انگور بر کاهش تولید گاز متان، تجزیه پذیری و بهبود عملکرد در نشخوارکنندگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1393
  امیررضا صفائی   هرمز منصوری

هدف این پژوهش، بررسی اثرات بیولوژیکی تفاله انگور بر تولید گازمتان، تجزیه پذیری و بهبود عملکرد در نشخوارکنندگان بود. تفاله انگور و تفاله لیموترش باقیمانده از تولید آب میوه جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شد. تفاله ها با تهویه مناسب خشک شدند و ترکیبات شیمیایی آنها تعیین گردید. آزمون تولید کل گاز و نیز تولید گاز متان (طی زمان های صفر، 3، 6، 9، 12، 24، 48، 72 و 96 ساعت تخمیر شکمبه ای) با 6 تیمار شامل تفاله انگور، تفاله لیموترش و شاهد (بدون و حاوی پلی اتیلن گلیکول-peg) در قالب طرح کاملاً تصادفی (با 3 تکرار) انجام شدند. تجزیه پذیری (ماده خشک، ماده آلی و پروتئین) طی زمان های مختلف انکوباسیون (صفر، 4، 8، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت) با استفاده از 3 راس گاو فیستوله-شده برای سه ماده خوراکی(تفاله های انگور و لیموترش و شاهد)، در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی (با 3 تکرار در هر دام) صورت گرفت. تفاله انگور در 5 سطح (صفر، 20، 40، 60 و80 درصد) با طرح کاملاً تصادفی جایگزین علوفه یونجه در جیره 30 راس بره های نر نژاد افشاری (طی سه ماه) شد. سپس فراسنجه های عملکردی مشتمل بر خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک تعیین شدند. همچنین متابولیت های خونی شامل گلوکز، نیتروژن کل و نیتروژن اوره ای خون در هر 28 روز یک بار اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد: پروتئین خام، چربی خام، خاکسترخام، دیواره-سلولی، لیگنین خام و تانن کل تفاله انگور به ترتیب 3/8 ،7/6، 7/3، 6/57، 4/34 و 5/4 درصد ماده خشک بود. میزان تولید کل گاز و گازمتان(میلی لیتر در 24 ساعت تخمیر)، قابلیت هضم ماده آلی (درصدماده خشک) و انرژی قابل متابولیسم (مگاژول بر کیلوگرم) تفاله انگور بدون peg به ترتیب 5/20، 3/13، 0/37، 6/5 و نیز در تفاله انگور حاوی peg به ترتیب 3/28، 7/27، 0/44، 7/6 بود. افزودن peg به تفاله انگور منجر به افزایش معنی داری در تولیدگاز و انرژی قابل متابولیسم شد. اضافه کردن پلی اتیلن گلیکول باعث تغییر رفتار دوگانه ای در میزان تولیدگازمتان شد به نحوی که در تفاله های انگور و لیموترش به ترتیب باعث افزایش و کاهش معنی داری در تولید گازمتان گردید. تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین تفاله انگور (طی 24 ساعت انکوباسیون) به ترتیب 2/31، 3/35، 8/48 درصد ماده خشک و تفاله لیموترش به ترتیب 5/80، 0/82، 5/89 درصد ماده خشک به دست آمد. پروتئین قابل متابولیسم (در شرایط نگهداری) تفاله انگور، لیموترش و علوفه یونجه به ترتیب 9/53، 7/51 و 9/97 گرم در کیلوگرم شد. خوراک مصرفی روزانه(گرم)، افزایش وزن روزانه(گرم) و ضریب تبدیل خوراک و برخی متابولیت های خونی بره های آزمایشی تغذیه شده با مصرف سطوح مختلف تفاله انگور، دارای تفاوت معنی داری بودند. میزان خوراک مصرفی روزانه(گرم)، افزایش وزن روزانه(گرم) و ضریب تبدیل خوراک بره ها در تیمار 40 درصد تفاله انگور جایگزین یونجه، به ترتیب 6/1675، 1/218 و 7/7 شدند. همجنین گلوکز، نیتروژن و نیتروژن اوره ای خون بره های تغذیه شده 40 درصد حاوی تفاله انگور جایگزین یونجه (در پایان آزمایش)، به ترتیب 5/70، 3/8 و 0/21 میلی گرم بر دسی لیتر بودند. درمجموع اثرات بیولوژیکی تفاله انگور باعث کاهش تولید گازمتان و تجزیه پذیری گردید که منجر به بهبود فراسنجه های عملکرد در بره های آزمایشی شد. براساس کمترین ضریب تبدیل خوراک، بره های تغذیه شده با 40 درصد تفاله انگور جایگزین یونجه، مناسب ترین عملکرد رشد را داشتند. به نظر می رسد مصرف بهینه تفاله انگور می تواند باعث کاهش هزینه خوراک بره های پرواری و افزایش عملکرد رشد، گردد.

اثرات تنش گرمایی بر شاخص های متابولیکی و فیزیولوژیکی گوسفندان نژاد زل، دالاق و رومانف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  حسن کربلائی   فرید مسلمی پور

چکیده هدف از این آزمایش، بررسی اثر تنش گرمایی محیطی بر شاخص های متابولیکی و فیزیولوژیکی میش های آبستن نژاد زل، دالاق و رومانف بود. بیست و چهار راس میش آبستن 5/2 تا 3 ساله از سه نژاداز گله ای در گنبد کاووس انتخاب شدند. مدت این تحقیق شامل دوازده هفته متوالی از خرداد تا شهریور(سه هفته قبل و نه هفته در زمان تنش گرمایی) بود. نمونه های خون به صورت هفتگی در ساعت 13 جمع آوری و برای اندازه گیری هورمون های تیروکسین، تری یدوتیرونین و کورتیزول و فراسنجه های خون استفاده شد. ضربان قلب، تعداد تنفس و دمای رکتوم سه بار در هفته اندازه گیری شد. میانگین دما و رطوبت نسبیبه صورت روزانه ثبت گردید. نتایج نشان داد که در زمان تنش گرمایی غلظت هورمون های تیروکسین، تری یدوتیرونین و کورتیزول بین سه نژاد تفاوت معنی دار داشت (01/0>p)، به طوری که بالاترین غلظت تیروکسین در نژاد زل، بیشترین غلظت تری یدوتیرونین در نژاد رومانف و بالاترین غلظت کورتیزول در نژادهای زل و رومانف مشاهده شد. اختلاف معنی دار از نظر غلظت گلوکز (05/0>p) و پروتئین تام (01/0 >p)خون بین سه نژاد مشاهده شد، غلظت گلوکز در نژادهای زل و رومانف به صورت معنی داری بیشتر از نژاد دالاق بود، در حالی که غلظت پروتئین تام در نژاد دالاق به طور معنی دار از دو نژاد دیگر بالاتر بود. تفاوت معنی دار بین غلظت تری گلیسریدهای خون سه نژاد گوسفند وجود نداشت. تعداد تنفس بین سه نژاد تفاوت معنی دار داشت (01/0>p)، به طوری که در نژادهای دالاق، زل و رومانف به ترتیب 38/77، 72/104 و 61/96 تنفس در دقیقه بود. ضربان قلب و دمای رکتوم بین سه نژاد تفاوت معنی داری نداشت. نتایج تحقیق نشان دادکه با در نظر گرفتن سطح هورمون های تیروئیدی، کورتیزول، دمای رکتوم و نرخ تنفس، نژاد دالاق نسبت به دو نژاد دیگر کمتر تحت تاثیر تنش گرمایی قرار گرفت.

امکان سنجی کاهش یا حذف یونجه خشک از جیره گاوهای شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  نبی الله آقازیارتی فراهانی   هرمز منصوری

هدف از این پژوهش بررسی جایگزینی یونجه خشک با سیلاژ یونجه در جیره های گاوهای شیرده پر تولید هلشتاین بود. به این منظور تعداد 450 راس گاو شیرده با میانگین وزنی 40±597 کیلوگرم با میانگین روزهای شیردهی 20±50 در یک طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تیمار و در هر تیمار سه جایگاه و در هر جایگاه 50 راس گاو به کار برده شدند. نسبت کنسانتره به علوفه 60 به 40 بود و درآن ها سیلاژ یونجه (as) در تیمار یک، صفر؛ در تیمار دو 10 و در تیمار سه 20درصد بود و جایگزین یونجه خشک(ah) گردید. با جایگزینی کامل سیلاژ یونجه به جای یونجه خشک، ماده خشک مصرفی، شیر خام تولیدی، شیر تصحیح شده برای 5/3 و 4 درصد و ترکیبات شیر تفاوت معنی داری پیدا نکرد، اما در گاوهای دریافت کننده تیمار2 مقادیر شیر خام تولیدی افزایش و درصد چربی شیر کاهش یافت. نتایج این آزمایش نشان داد که در جیره های بر پایه tmr سیلاژ یونجه می تواند به طور کامل جایگزین علف خشک یونجه گردد.

اثر جایگزین شیر و جیره های آغازین مختلف بر رشد، تخمیر شکمبه، متابولیت های خون، تولید پروتئین میکروبی و توسعه شکمبه بره های شیر خوار نژاد دالاق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  آشورمحمد قره باش   تقی قورچی

دو آزمایش به منظور مقایسه مصرف اختیاری و قابلیت هضم مواد مغذی شیر میش و جایگزین شیر تجارتی و اثرات تغذیه آنها و جیره های آغازین با سطوح مختلف کنسانتره بر عملکرد رشد، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، توسعه شکمبه، تولید پروتئین میکروبی، برخی فراسنجه های تخمیری شکمبه و متابولیت های خون بره های شیرخوار نژاد دالاق انجام گرفت. در آزمایش اول تعداد 8 راس بره نر ن‍ژاد دالاق 31 تا34 روزه به دو گروه 4 راسی تقسیم، داخل قفس های متابولیکی انفرادی نگهداری شده و به مدت دو هفته یک گروه با شیر میش و گروه دیگر با جایگزین شیر (با ماده خشک، چربی و پروتئین مساوی با شیر میش) تغذیه شدند. اثر تیمار بر میانگین نسبت ماده خشک مصرفی به وزن زنده، ماده خشک مصرفی به ازای هر کیلوگرم وزن زنده، ماده خشک مصرفی به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی، قابلیت هضم ماده خشک، چربی خام، پروتئین خام معنی دار (01/0 >p) و بر ماده خشک مصرفی روزانه و قابلیت هضم انرژی خام معنی دار (0/05 >p) بود و در بره های تغذیه شده با شیر میش بالاتر از بره های تغذیه شده با جایگزین شیر بودند. در آزمایش دوم تعداد30 راس بره نر نژاد دالاق به سن1 ± 3 روزه از مادران جدا، به طور تصادفی به 6 گروه 5 راسی تقسیم و در 30 قفس انفرادی قرار گرفته، با 6 تیمار آزمایشی تا سن 90 روزگی تغذیه شدند. تیمارهای آزمایشی به ترتیب: 1 - شیر مادر + 100 درصد کنسانتره آغازین، 2- شیر مادر + 67 درصد کنسانتره آغازین + 33 درصد یونجه خشک، 3- شیر مادر + 33 درصد کنسانتره آغازین + 67 درصد یونجه خشک، 4- جایگزین شیر + 100 درصد کنسانتره آغازین، 5- جایگزین شیر + 67 درصد کنسانتره آغازین + 33 درصد یونجه خشک و 6 - جایگزین شیر + 33 درصد کنسانتره آغازین + 67 درصد یونجه خشک بودند. در پایان آزمایش 3 راس بره از هر تیمار ذبح شد و خصوصیات توسعه دستگاه گوارش آن ها اندازه گیری شد. روش آماری مورد استفاده طرح کاملا تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 3 × 2 بود. در آزمایش دوم افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، نسبت وزن شکمبه به وزن معده خالی و ضخامت دیواره شکمبه، اسیدیته، کل اسید های چرب فرار و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه، نیتروژن اوره ای و بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون، کراتینین، ترکیبات پورینی دفعی ادرار، پورین های میکروبی و تولید نیتروژن میکروبی در بره های تغذیه شده با شیر جایگزین و شیر میش تفاوت آماری نداشتند (0/05<p)، ولی ارتفاع، عرض و تراکم پرز های شکمبه در بره های تغذیه شده با شیر میش بالاتر بود (0/01 >p). در بره های تغذیه شده با جیره های آغازین با 100 درصد کنسانتره افزایش وزن روزانه (0/05 >p)، ضخامت دیواره شکمبه، ارتفاع، عرض و تراکم پرزهای شکمبه، بتا هیدروکسی بوتیرات سرم خون، پورینهای میکروبی دفعی ادرار و نیتروژن میکروبی بالاتر بوده و با بره های تغذیه شده با دو جیره آغازین دیگر تفاوت معنی دار داشتند (0/01 >p). میانگین نسبت آلانتویین به کراتینین و مجموع پورین های دفعی ادرار در بره های تغذیه شده با هر سه جیره آغازین تفاوت آماری معنی دار داشت (p<0/05). نتایج این آزمایشات نشان داد که تغذیه بره های شیرخوار با جایگزین شیر، اگرچه میزان مصرف اختیاری و قابلیت هضم کمتری از شیر میش داشته، هیچ گونه تفاوتی در رشد، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، برخی پارامترهای توسعه شکمبه، فراسنجه های تخمیری مایع شکمبه، سرم خون وتولید پروتئین میکروبی نداشت و می توان از جایگزین شیر در تغذیه بره های شیرخوار استفاده نمود. سطوح بالای کنسانتره جیره آغازین بره های شیر خوار نسبت به جیره آغازین علوفه ای، عملکرد بهتری در سرعت رشد و توسعه شکمبه داشته و سبب تولید پروتئین میکروبی بیشتر و بهبود برخی فراسنجه های تخمیری شکمبه می شود.