نام پژوهشگر: ناصر وصال

بررسی اثرات ترامادل، مدتومیدین و مدتومیدین- آسپرومازین بر آریتمی ناشی از اپی نفرین در موش صحرایی بیهوش شده با پروپوفول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده دامپزشکی 1391
  طیبه شکری   ناصر وصال

هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات ترامادول، مدتومنیدین و ترکیب مدتومیدین- آسپرومازین بر آریتمی های ناشی از اپی نفرین در طی بیهوشی پروپوفول در موش های صحرایی نر می باشد. چهل سر موش صحرایی نر نژاد sprague dowley با متوسط وزن 20±300 گرم در 4 گروه تقسیم شدند. همه گروه ها به صورت داخل صفاقی با پروپوفل بیهوش شدند (mg/kg100). ecg ، ضربان قلب و درجه حرارت با استفاده از دستگاه (power lab ad instrument) و با تنظیم روی لید 2 و دماسنج دیجیتالی ثبت شد. اپی-نفرین در دوزهای µg/kg/min 60، 30، 20، 15، 10، 5/7، 5، 5/2 به صورت داخل وریدی جهت تعیین دوز آریتمی زایی اپی نفرین تزریق شد. ade عبارت است از کل دوز اپی نفرین که منجر به ایجاد 2 دیولاریزاسیون زودرس بطنی در عرض 15 ثانیه در طول تزریق یا 1 دقیقه بعد از تزریق شود. پس از تعیین ade پایه، رت ها در هر کدام از گروه ها یکی از درمان های زیر را به صورت داخل وریدی دریافت کردند، ترامادل (mg/kg 5(، مدتومیدین (mg/kg 1/0( و ترکیب مدتومیدین- آسپرومازین به ترتیب mg/kg 0/1 و mg/kg 5/2 . ade درمانی 10 دقیقه پس از تجویز سرم فیزیولوزی یا داروها تعیین شد. میانگین ade در تمام سه گروه به طور معنی داری بالاتر از مقادیر پایه اش بود (05/0>p)، در حالی که در گروه ترکیبی مدتومیدین- آسپرومازین، آریتمی هایی که معیار ade بودند در حداکثر سرعت تزریق µg/kg 60 مشاهده نشدند. میانگین ade در گروه ترکیبی مدتومیدین- آسپرومازین به صورت معنی داری نسبت به گروه های ترامادل و مدتومیدین بالاتر بود. این مطالعه نشان داد که، ترامادل، مدتومیدین و ترکیب مدتومیدین- آسپرومازین بر آریتمی های ناشی از اپی نفرین در رت های بیهوش شده با پروپوفل اثر حفاظتی دارند. اثر حفاظتی آسپرومازین در ترکیب با مدتومیدین به طور قابل توجهی نسبت به گروه های ترامادل و مدتومیدین بالاتر بود.

بررسی بالینی بی‎حسی شبکه اعصاب بازویی در گوسفند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده دامپزشکی 1392
  صفورا قدیریان حسین ابادی   ناصر وصال

چکیده بررسی بالینی بی‎حسی شبکه اعصاب بازویی در گوسفند به کوشش صفورا قدیریان حسین آبادی این مطالعه تجربی به منظور ارزیابی اثرات بی حسی و بی‎حرکتی ناشی از داروهای بی‎حسی موضعی لیدوکایین و بوپیواکایین و همچنین افزودن اپی نفرین، زایلازین، مرفین و ترامادول به لیدوکایین در بلوک شبکه اعصاب بازویی در گوسفند انجام شده است. در یک مطالعه تجربی کور و تصادفی تعداد 10 راس گوسفند با وزن متوسط 6/26 کیلوگرم در شش گروه 6 تایی تقسیم و یکی از ترکیبات لیدوکایین 2%، بوپیواکایین 5/0%، لیدوکایین-اپی نفرین، لیدوکایین-زایلازین، لیدوکایین-مرفین و لیدوکایین-ترامادول در حجم نهایی 25/0 میلی لیتر بر کیلوگرم دریافت کردند. هر گوسفند حدوداً 4 بار مورد آزمایش قرار گرفت. از دستگاه محرک عصب برای یافتن شبکه بازویی استفاده شد. شروع و طول مدت بی دردی با استفاده از تحریک سطحی و عمقی با سرسوزن و همچنین فشردن با پنس انجام شد. تعداد ضربان قلب، تنفس و دمای بدن قبل از تجویز دارو و در فواصل معین انجام گرفت. شروع و مدت اثر در گروه بوپیواکایین نسبت به سایر گروه‎ها طولانی‎تر و از لحاظ آماری معنی‎دار بود(p<0.05) . مدت اثر در گروه لیدوکایین-زایلازین بطور معنی داری طولانی تر از سایر گروههای لیدوکایین، لیدوکایین-اپی نفرین، لیدوکایین-مرفین و لیدوکایین-ترامادول بود (p<0.05) . افزایش معنی دار ضربان قلب در زمان 5 دقیقه بعد از تزریق در گروه لیدوکایین-اپی نفرین و کاهش ضربان قلب در دقایقی در گروه لیدوکایین-زایلازین روی داد. تعداد ضربان قلب در دقایق 25، 35 و 75 در گروه لیدوکایین-ترامادول نسبت به گروه لیدوکایین-زایلازین افزایش معنی‎داری نشان داد. تعداد تنفس در دقایق 35 و 45 در گروه لیدوکایین-مرفین افزایش و نسبت به گروه لیدوکایین-زایلازین اختلاف آماری معنی‎داری نشان می‎دهد. این مطالعه نشان داد که بوپیواکایین داروی موثری به منظور بی‎حسی شبکه اعصاب بازویی بدون عارضه خاصی در گوسفند است و افزودن زایلازین به لیدوکایین سبب افزایش طول اثر بلوک شبکه بازویی در گوسفند شده است. در این تحقیق نشان داده شد که افزودن مرفین و یا ترامادول باعث افزایش طول اثر بلوک شبکه اعصاب بازویی در گوسفند نمی‎شود. کلید واژگان: شبکه اعصاب بازویی- لیدوکایین- بوپیواکایین- اپی نفرین- زایلازین– مرفین- ترامادول- گوسفند

مقایسه اثر پیش بیهوشی های مختلف بر کیفیت بیهوشی با ترکیب کتامین- پروپوفول در سگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  نوید معزی   هادی نداف

در مطالعات گذشته، مزایای ترکیب کتامین- پروپوفول (کتوفول)، نسبت به هریک از داروها به تنهایی، اثبات شده است. این مطالعه ضمن ارزیابی امکان استفاده از کتوفول در سگ و در چهار رژیم مختلف بیهوشی، دوز مورد نیاز دارو برای هر رژیم را پیشنهاد می نماید. هر گروه از حیوانات، برای پیش بیهوشی، یکی از چهار رژیم: نرمال سالین، مدتومیدین، آسپرومازین و ترکیب آسپرومازین مرفین را دریافت نمودند. در مرحله اول القای، بیهوشی با کتوفول و با نسبت 1:1 انجام و پارامترهای میزان داروی مورد استفاده، کیفیت بیهوشی، آرامبخشی، القاء و ریکاوری، پاسخ به درد و زمان برگشت رفلکس بلع، بلندکردن سر، نشستن روی جناغ و ایستادن، در مرحله اول و تعداد ضربان قلب و تنفس، درجه حرارت بدن، فشارخون (مستقیم و غیرمستقیم)، نوار قلب، آنالیز گازهای خونی، درصد اشباع اکسیژن و میزان دی اکسید کربن بازدمی در یک ساعت بیهوشی با ایزوفلوران، در مرحله دوم بررسی شدند. دوز پیشنهادی برای گروه های چهارگانه به ترتیب 15/3 برای گروه سالین، 35/1 برای مدتومیدین، 70/1 برای آسپرومازین و 30/1 برای آسپرومازین- مرفین (برحسب میلی گرم/کیلوگرم) می باشد. ترکیب کتامین-پروپوفول با نسبت برابر در یک سرنگ، برای القای بیهوشی در سگ، در همه گروه ها با موفقیت انجام گردید و مشخص شد که انتخاب رژیم بیهوشی باید توسط جراح و یا متخصص بیهوشی و با توجه به وضعیت جسمانی حیوان کاندید بیهوشی انجام شود.

بررسی اثر میدازولام و نقش محل تزریق بر مسمومیت با داروی لیدوکائین در ماکیان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده دامپزشکی 1392
  هادی ایمانی   ناصر وصال

در مطالعه حاضر اثر پیش درمان با میدازولام و نقش محل تزریق بر مسمومیت با داروی لیدوکائین در ماکیان مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در 3 مرحله جداگانه انجام گرفت. در مراحل 1 و 3 علاوه بر ارزیابی بالینی، غلظت سرمی لیدوکائین نیز اندازه گیری شد. در مرحله اول، دوز سمی داروی لیدوکائین و غلظت خونی آن درهنگام بروز اثرات توکسیک تعیین شد. پس از مقید سازی تعداد 8 قطعه مرغ تخمگذار نژاد لوهمن با سن 55 هفته و وزن 0.17 ± 1.45 کیلوگرم، یک دوز لیدوکائین 2% (4 میلی گرم بر کیلوگرم) به شکل بولوس در سیاهرگ بازویی سمت راست تزریق شد. در صورت عدم مشاهده علائم مسمومیت، میزان بیشتر دارو با دوز 8 میلی گرم بر کیلوگرم بر دقیقه به صورت انفوزیون وریدی به پرنده داده می شد. با بروز علائم تشنج و یا ایست تنفسی تجویز دارو قطع شده و خونگیری از سیاهرگ قلم پایی جانبی راست جهت تعیین غلظت دارو با روش hplc انجام می گرفت. در مرحله دوم این مطالعه تأثیر داروی میدازولام بر آستانه تشنج متعاقب تزریق دوزهای بالای لیدوکائین بررسی گردید. تعداد 48 قطعه مرغ تخمگذار نژاد لوهمن با سن 55 هفته و میانگین وزنی 0.18 ± 1.45 کیلوگرم به ترتیب در دو گروه i و ii و هرکدام شامل 4 زیرگروه و در هر زیرگروه 6 قطعه مرغ تقسیم شدند. در زیرگروه اول نرمال سالین و در زیرگروه های دوم، سوم و چهارم به ترتیب داروی میدازولام با دوز 0.25، 0.5 و 1 میلی گرم بر کیلوگرم در عضله سینه ای سمت راست تزریق شد. ده دقیقه پس از تجویز درمان مورد نظر، لیدوکائین از طریق پمپ تزریق در سیاهرگ بازویی سمت راست و با سرعت 15 (در گروه i) و 25 (در گروه ii) میلی گرم بر کیلوگرم بر دقیقه تا زمان بروز علائم مسمومیت تجویز گردید. در مرحله سوم این مطالعه تأثیر محل تجویز بر غلظت خونی داروی لیدوکائین بررسی شد. در این مرحله تعداد 12 قطعه مرغ گوشتی 40 روزه نژاد راس با وزن 0.27 ± 2.48 کیلوگرم در دو گروه تقسیم شدند. سپس داروی لیدوکائین (20 میلی گرم بر کیلوگرم) در گروه اول در عضله سینه ای سمت راست و در گروه دوم در عضله پایی سمت راست تزریق شد. خونگیری در دقایق 3، 5، 10، 25، 45 و 60 پس از تزریق، از سیاهرگ بازویی سمت راست جهت اندازه گیری غلظت دارو با روش hplc انجام گرفت. مطابق با نتایج حاصله در مرحله اول این مطالعه له له زدن (0.7 ± 2.06 دقیقه) به عنوان اولین واکنش مسمومیت با لیدوکائین ثبت شد که به صورت معنی داری سریع تر از واکنش های تشنج (0.45 ± 4.76 دقیقه) یا ایست تنفسی (0.97 ± 4.16 دقیقه) روی داد (0.05 > p). دوز ایجاد کننده واکنش های له له زدن، تشنج و ایست تنفسی به ترتیب برابر با 5.1 ± 16.2، 6.3 ± 30.9 و 6.4 ± 27.0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین شد. همچنین غلظت سرمی داروی لیدوکائین در زمان شروع تشنج و ایست تنفسی به ترتیب 8.4 ± 36.8 و 13.3 ± 40.2 میکروگرم در میلی لیتر اندازه گیری شد. در مرحله دوم این مطالعه در گروه i، واکنش تشنج در زیرگروه نرمال سالین در دوز 13.0 ± 38.0 میلی گرم بر کیلوگرم اتفاق افتاد و در 3 زیرگروه دیگر بدون بروز تشنج، ایست تنفسی به ترتیب در دوزهای 12.4 ± 36.1، 15.3 ± 39.9 و 9.1 ± 37.1 میلی گرم بر کیلوگرم رخ داد که از لحاظ آماری میان چهار گروه مورد بررسی تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین در گروه ii، واکنش تشنج در زیرگروه نرمال سالین در دوز 4.8 ± 23.4 رخ داد و در سه زیرگروه دیگر ایست تنفسی به ترتیب در دوزهای 3.8 ± 31.1 ، 3.8 ± 31.3 و 5.3 ± 28.2 میلی گرم بر کیلوگرم مشاهده شد که تفاوت معنی داری را در دو گروه میدازولام 0.5 و0.25 نسبت به گروه نرمال سالین نشان داد (0.05 > p). در مقایسه میان گروه i و ii، در پرندگانی که نرمال سالین و میدازولام 1 میلی گرم بر کیلوگرم را در گروه i دریافت کرده بودند، واکنش مسمومیت به صورت معنی داری در دوزهای بالاتری بروز کرد (0.05 > p). در مرحله سوم این مطالعه میانگین حداکثر غلظت سرمی لیدوکائین در گروه عضله سینه و عضله پا به ترتیب 3.0 ± 7.2 و 0.8 ± 5.7 میکروگرم در میلی لیتر بود که در زمان 6.8 ± 10.6 و 5.8 ± 15.8 دقیقه پس از تجویز حاصل گردید که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری را نشان نداد. همچنین میانگین سطح زیر منحنی تا دقیقه 60 پس از تجویز دارو در دو گروه عضله سینه و پا به ترتیب 62.8 ± 104.0 و 99.5 ± 133.9 دقیقه در میکروگرم بر میلی لیتر تعیین شد که از لحاظ آماری معنی دار نبود. بر پایه نتایج حاصل از این مطالعه در ماکیان نسبت به پستانداران، دوزهای بالاتری جهت بروز اثرات سمی داروی لیدوکائین مورد نیاز است. همچنین با این که میدازولام مرغ ها را در برابر واکنش تشنج ناشی از مسمومیت با داروی بی حسی لیدوکائین محافظت می نماید اما تأثیری در تغییر آستانه مسمومیت و میزان مرگ و میر ناشی از این دارو ندارد. بر اساس نتایج مرحله سوم این مطالعه نیز تجویز عضلانی داروی لیدوکائین در عضلات سینه و پا تأثیری بر غلظت سرمی لیدوکائین در ماکیان ندارد.