نام پژوهشگر: جلال برزین

تهیه و بررسی فرآورده دارورسانی تشکیل شونده در موضع داروی داکسی سایکلین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران 1388
  حسن فرخ زاد   جلال برزین

هدف اصلی این تحقیق، تهیه یک سامانه پلیمری قابل تزریق با استفاده از یک حلال زیست سازگار و قابل اختلاط در آب حاوی داروی داکسی سایکلین می باشد که این سامانه بتواند در محیط آبی مناسب (بافر فسفات سالین یا مایعات فیزیولوژیک بدن) ، ساختار نیمه جامد تشکیل داده و بصورت کنترل شده، دارو را آزاد کند. از دیگر اهداف مهم، تعیین تأثیر جرم مولکولی و غلظت پلیمر سامانه و نیز ماده افزودنی بر روند رهایش دارو می باشد. برای دستیابی به اهداف ذکر شده، سامانه قابل تزریق تشکیل شونده در محل داروی داکسی سایکلین هیکلیت بصورت برون تن تهیه گردید. برای دستیابی به شرایط آزادسازی بهینه دارو، رهایش ناگهانی و رهایش کلی دارو از سامانه های بر پایه پلی لاکتاید-کو-گلایکولاید و در سه جرم مولکولی متفاوت(انواع rg 502h، rg 503h و rg 504h) و در غلظت های متفاوت پلیمر(5/22%، 27% و 36%) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین اثرات افزودنی نانوهیدروکسی آپاتایت بر روند رهایش سامانه ها نیز در جرم های مولکولی و غلظت های متفاوت پلیمر بررسی گردید. در ضمن با هدف اطمینان از تمام مواد مورد استفاده در آزمایش ها، شناسایی جامعی(شامل روش های ftir، dsc، hnmr، gc-mass و gpc) از این مواد انجام گرفت. برای نزدیک بودن شرایط آزمایشگاهی به شرایط in vivo، بافر فسفات سالین(7/4=ph) به عنوان محیط رهایش دارو انتخاب گردید. برای اندازه گیری غلظت دارو در محیط رهایش، از روش اسپکتروفوتومتری uv درmax برابر nm344 استفاده گردید. برای پایدارسازی دارو در محیط رهایش، محلول حاوی دارو گاززدایی شده و 0/5% افزودنی edta به محلول اضافه گردید و محلول در طول رهایش در ظروف تیره نگهداری شد. در این تحقیق، مشخص گردید که با افزایش جرم مولکولی پلیمر از da12000 تا da48000 در غلظت ثابت، در غلظت های بالاتر(27% و36%)، رهایش اولیه افزایش می یابد؛ در صورتیکه در غلظت پایین(22/5%) با افزایش جرم مولکولی، رهایش اولیه کاهش می یابد. همچنین برای غلظت های مختلف با افزایش جرم مولکولی، زمان رهایش کلی افزایش می یابد. با افزایش غلظت در جرم مولکولی ثابت، بدلیل افزایش ویسکوزیته و کاهش سرعت خروج حلال، ساختار غشایی متراکم تر شده و رهایش ناگهانی کاهش و زمان رهایش کلی افزایش می یابد. در ضمن با اضافه کردن 5% افزودنی نانوهیدروکسی آپاتایت به سامانه ، مشاهده گردید که رهایش اولیه کاهش و زمان رهایش کلی افزایش می یابد. تصاویر sem نیز روند رهایش های مشاهده شده را تأیید می کند.

ساخت غشای پلی دی متیل سیلوکسان بر روی پایه پلی اتر سولفون و کاربرد آن در جداسازی تولوئن از آب با استفاده از فرآیند تراوش تبخیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی شیمی 1389
  سارا صالحی شهرابی   حمید رضا مرتهب

تبخیر نفوذی فرآیند نسبتاً جدیدی از جداسازی های غشایی است که در آن غلظت کم ماده مورد نظر همراه با انجام یک تبدیل فاز جداسازی می شود. انتخاب پذیری و شار بالا مهمترین خصوصیات غشای مورد استفاده در این فرآیند می باشد. در این بررسی با هدف تهیه غشایی مناسب برای این فرآیند،غشای پلیمری پلی اتر سولفون به علت استحکام مکانیکی، شیمیایی و حرارتی بالا برای استفاده به عنوان لایه حمایت کننده با روش جدایش فازی به طریق غوطه ور سازی تهیه گردید. تأثیر غلظتهای متفاوت محلول پلیمری، افزودن درصدهای مختلفی از افزودنی های پلی اتیلن گلیکول (gr/mol 400) و پلی وینیل پیرولیدون(gr/mol 360000)، دماهای متفاوت 23 و 40 درجه سانتی گراد حمام انعقاد، در تخلخل، ترسیب و شکل گیری غشاها مورد بررسی قرار گرفتند. کاهش غلظت محلول پلیمری و افزایش دمای حمام ضد حلال، افزایش تخلخل غشاها را به همراه داشت. نتایج حاصل از محاسبه تخلخل غشاها نشان داد که افزایش افزودنی آبدوست تا حد معینی از غلظت افزودنی (که رابطه معکوسی با جرم مولکولی افزودنی آبدوست دارد) افزایش در میزان تخلخل و از آن به بعد موجب کاهش تخلخل می گردد. غشایی که از محلول 15 درصد وزنی پلی اتر سولفون همراه با 3 درصد وزنی از پلی وینیل پیرولیدون در دمای °c 40 ساخته شده است، با حدود 78% تخلخل نسبت به سایر غشاها تخلخل بالاتری را از خود نشان داده است. مقایسه و بررسی غشاها از لحاظ تخلخل و ساختار، با انجام تست اولترافیلتراسیون،تست میزان تخلخل، و عکس برداری sem صورت گرفته است. غشای کامپوزیت پلی دی متیل سیلوکسان بر پایه پلی اتر سولفون به منظور جداسازی تولوئن از سامانه های آبی با استفاده از فرآیند تراوش تبخیری ساخته شد. تأثیر میزان تخلخل پایه و همچنین متغیرهای عملیاتی دما، غلظت خوراک، ضخامت لایه فعال (بر اساس درصد وزنی پلیمر) و اغتشاش بر روی عملکرد فرآیند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که شار جریان عبوری آب و تولوئن با افزایش دما افزایش می یابد. با افزایش دما افزایش چشمگیری در میزان شار آب مشاهده شد (از kg.m-2.h-1 76/0 در دمای °c 30 به kg.m-2.h-1 6/1در دمای °c 50) در حالی که میزان افزایش شار تولوئن بسیار ناچیز بود و همین امر کاهش انتخاب پذیری غشا با افزایش دما را توجیه می نماید. منحنی آرنیوسی شار آب و تولوئن نشاندهنده ی این است که نتایج به خوبی از نظریه آرنیوسی پیروی می نماید و انرژی اکتیواسیون محاسبه شده برای آب و تولوئن به ترتیب 24/26و2/0 کیلوژول بر مول می باشد. افزایش غلظت خوراک، افزایش شارهای کلی و جزئی را به همراه خواهد داشت و با افزایش غلظت خوراک از حدود ppm 200 به دلیل متعادل شدن اثر خوشه ای شدن آب و اثر تورم و پلاستیزه شدن غشا به مقادیر ثابتی برای شار آب خواهیم رسید. افزایش ضخامت غشا موجب افزایش فاکتور غنی سازی می شود و همچنین ایجاد جریان گردابه ای در سمت خوراک به علت کاهش نیرو محرکه در عرض غشا باعث افزایش عملکرد غشا می شود. به نحوی که فاکتور غنی سازی در سامانه همراه با همزن حدود 7/1 برابر فاکتور غنی سازی بدون شرایط همزدن می باشد.

طراحی سامانه دارورسانی کنترل شده حاوی نالترکسون برای کنترل درد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران 1389
  میلاد جعفری ندوشن   جلال برزین

درد تجربه حسی ناخوشایندی است که ناشی از آسیب به بافت می باشد و حدود یک پنجم جمعیت جهان با آن درگیر هستند. استفاده مکرر از مرفین باعث کاهش تدریجی اثربخشی آن می شود، با تجویز همزمان دوز بسیار پایین اپوئید آنتاگونیست ها (یا همان ضد مخدرها) و اپوئید ها اثر بخشی بسیار بالاتر اپوئید با عوارض جانبی بسیار کمتری بدست میآید. برای اینکه درد به طور مناسبی کنترل شود باید داروی انتخابی را نزدیک به محل درد با یک روش کنترل شده و مداوم تحویل داد .در س امان ههای کاشتنی تزریقی که به که در یک حلال زیست ،plga وسیله خروج حلال جامد می گردند، از پلیمرهای زیست تخری بپذیر غیر قابل حل در آب مانند متیل 2 پپیرولیدن) حل می شوند. بر اثر تزریق آنها به بدن در مواجهه با آب میان بافتی، حلال به محیط n ) سازگار و امتزاج پذیر با آب آبی اطراف نفوذ کرده و آب وارد محلول پلیمری می شود و پدیده جدایی فازی رخ می دهد که باعث جامد شدن سامانه میگردد. در این پروژه، طراحی سیستم دارورسانی کنترل شده حاوی دوز بسیار پایین نالترکسون، با هدف کنترل درد تعریف شده است. از پلیمر با نسبت 33 به 67 درصد وزنی به عنوان اجزای اصلی محلول پلیمری استفاده گردید . در این پروژه محیط nmp و حلال plga مناسب جهت رهایش دارو، از بین سه محیط رهایش بافر فسفات، پلاسمای انسانی و محلول دیالیزیت، بافر فسفات انتخاب گردید . دوز پرتودهی گامای مناسب برای استریلیتی، از بین دو دوز 25 و 8 کیلوگری به دلیل مطلوب بودن پروفایل رهایش، افت کمتر وزن مولکولی و دمای انتقال شیشهای و پایداری بالاتر، برابر با 8 کیلوگری تعیین و تأیید گردید. برای اندازه گیری میزان داروی آزاد شده و استفاده شد، که در این روش طول موج مورد استفاده برای نالترکسون برابر 282 hplc میزان حلال خارج شده از سامانه از روش و dsc ،kf ،ftir ،gpc ، uv-spectrophotometry برابر 220 نانومتر بود . از آزمون هایی چون nmp نانومتر و برای حلال و جهت تفسیر مورفولوژی های sem جهت شناسایی مواد اولیه استفاده گردید. برای بررسی ساختارهای به وجود آمده، از hplc شکلگرفته از ویسکومتری استفاده شد. در این پروژه از تغییر پارامترهایی چون آبدوستی دارو (نالترکسون هیدروکلراید به عنوان داروی آبدوست و نالترکسون به عنوان داروی 502 (به h 0 تا 2 میلیگرم در هر سامانه و مخلوط پلیمرها با استفاده از پلیمرهای / آبگریز)، میزان بارگذاری دارو در محدوده مقادیر 5 504 (به عنوان پلیمر با وزن مولکولی بالا و گروه انت هایی آزاد ) و 504 (به h عنوان پلیمر با وزن مولکولی پایین و گروه انتهایی آزاد)و 67 و 100 درصد برای هر پلیمر، جهت رسیدن به ، عنوان پلیمر با وزن مولکولی بالا و گروه انتهایی پوشیده) با درصدهای صفر، 33 ???????? و فمایور ل د ربهراایزشش مقطرالرو گب رافست تف.ا ده شد. همچنین زمان القا، برای این فرمولاسیونها تعیین گردید و دادههای رهایش آنها با معادله ???? ?ر??پ با توجه به میزان رهایش انفجاری اولیه پایینتر و درصد رهایش کل بالاتر برای داروی پایه ، نالترکسون به عنوان داروی مورد استفاده انتخاب گردید و.سپس میزان 1 میلی گرم از داروی نالترکسون پایه برای استفاده در سامانه تأیید گردید. در استفاده از مخلوط پلیمرها 502h جهت رسیدن به پروفایل رهایش مطلوب، بهترین رفتار رهایش با توجه به الزامات داروشناختی از فرمولاسیون حاوی 33 درصد و 67 درصد 504 مشاهده شد، که این فرمولاسیون در مدت 24 روز به طور پیوسته میزان دارویی داخل محدودهی پنجره درمانی مورد نیاز را از خود آزاد ساخت و این فرمولاسیون به عنوان فرمولاسیون برتر انتخاب گشت.

حذف ترکیبات گوگردی از مشتقات نفتی با فرآیند تبخیر نفوذی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه شیمی و مهندسی شیمی ایران - پژوهشکده مهندسی شیمی و شیمی فیزیک 1389
  سیده مهدیه مرتضوی هشتجین   hamidreza mortaheb

گوگردزدایی از سوخت هایی همچون بنزین موضوع بسیار مهمی است. زیرا وجود گوگرد در سوخت باعث نشر ترکیبات اکسیدی گوگرد در هوا می شود. علیرغم اینکه روش های پیشرفته زیادی برای گوگردزدایی ابداع شده است، تحقیقات برای یافتن روشی اقتصادی تر و زیست سازگارتر برای حذف گوگرد همچنان ادامه دارد و سالانه قوانین سختگیرانه جهانی جدیدتری برای کمتر کردن میزان مجاز گوگرد در سوخت نصب می شود. تبخیر نفوذی فرآیند نسبتاً جدیدی از جداسازی های غشایی است که در زمینه گوگردزدایی توجه محققان را به خود جلب کرده است و نسبت به سایر روش ها دارای مزایای خاصی است. تحقیقاتی که در زمینه تبخیر نفوذی انجام می شود در چند زمینه مختلف می باشد از جمله به کار گیری غشاهای مناسب تر جدید، اصلاح خواص غشاهای موجود، مطالعه تأثیر ترکیب خوراک در نتایج عملیات و پارامترهای موثر عملیاتی در افزایش مقیاس. با توجه به نزدیکی پارامتر حلالیت پلیمر pvp به تیوفن، این پلیمر به عنوان ماده ای مناسب برای ساخت غشاهای مورد استفاده در گوگردزایی می باشد. اما به علت مشکل بودن ساخت غشای از این ماده، استفاده از آن مشکل می باشد. در این پروژه غشای کامپوزیت ترکیبی از پلی وینیل پیرولیدون (pvp) و پلی اتیلن گلیکول (peg) بر روی لایه ساپورت پلی اتر سولفون (pes) ساخته شد و برای گوگردزدایی با فرآیند تبخیر نفوذی مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا تحقیقات بر روی pes و برای افزایش تخلخل لایه ساپورت انجام شد. غشاهای pes با تکنیک لووب-سوریراجان ساخته شدند. تأثیر غلظت پلیمر در محلول ریخته گری و افزودنی های pvp و peg و تأثیر دمای حمام بر تخلخل غشاهای ساخته شده مطالعه شد. غشاهای ساخته شده با ترکیب 15 درصد وزنی pes و 3 درصد وزنی pvp که در حمام 40 درجه سانتیگراد ساخته شدند، به عنوان غشای بهینه با تخلخل بالا انتخاب شد (تقریباً 78%). لایه بالایی ترکیبی pvp/peg با استفاده از فیلم-کش بر روی لایه ساپورت کشیده شد. غشاهای pvp/peg با ترکیب درصدهای متفاوت از این دو پلیمر ساخته شد و برای حذف تیوفن از محلول n-هپتان با فرآیند تبخیر نفوذی استفاده شد. مشخصه یابی غشاها با تست تورم، اندازه گیری میزان جریان آب عبوری و تصویربرداری sem و afm انجام شد. پارامترهای عملیاتی مثل دمای خوراک، غلظت خوراک و پلاریزاسیون غلظتی در غشاهایی با درصدهای متفارت از peg در لایه بالایی بررسی شد. نتایج نشان داد که غشاهای ساخته شده در این پروژه که در زمان کوتاهی آماده شدند، مزایای خاصی نسبت به سایر غشاها دارند از جمله اینکه ایجاد پیوند عرضی بدون واکنش شیمیایی صورت می گیرد و مرحله پیش آغشته سازی (pre-wetting) حذف شده است. به علاوه این غشاها نسبت به سایر غشاها نتایج عملیاتی بهتری را برای حذف تیوفن از n-هپتان نشان می دهند.

افزایش پایداری تریپتورلین استات با استفاده از اسید فیتیک در سامانه های نوین دارورسانی تشکیل شونده در موضع بر پایه plga در درمان سرطان پروستات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1390
  نگین ملکوتی   جلال برزین

سرطان پروستات دومین سرطان شایع بعد از سرطان ریه در میان مردان است، بنابراین یافتن روش هایی برای درمان و کنترل این بیماری از اهمیت ویژه برخوردار است. داروی تریپتورلین استات به عنوان یک آگونیست با عملکرد طولانی مدت در درمان سرطان پروستات پیشرفته تائیدیه سازمان غذا و دارو ایالات متحده( fda ) را دریافت نموده است. این دارو با ساختار پپتیدی متشکل از ده اسید آمینه می باشد و استفاده از فرمولاسیون های طولانی اثر به شکل میکروسفر بر پایه plga با اثرات 1 و 3 ماهه این دارو در درمان سرطان پروستات از دهه ی 80 میلادی آغاز شده است. این دارو بر هیپوفیز قدامی (پیشین) اثر می کند و باعث افزایش موقتی گنادوتروپین می شود. ادامه مصرف تریپتورلین سبب حساسیت زدایی در هیپوفیز و منجر به کاهش گنادوتروپین و هورمونهای جنسی می گردد. در این پروژه از سامانه های پلیمری کاشتنی تزریقی (in-situ forming ) که به وسیله خروج حلال جامد می گردند، استفاده گردید. که در این سامانه ها از پلیمرهای زیست تخریب پذیر غیر قابل حل در آب مانند plga، استفاده گردید که در یک حلال زیست سازگار و امتزاج پذیر با آب(nmp) حل شدند. بر اثر تزریق آن ها به بدن در مواجهه با آب میان بافتی، حلال به محیط آبی اطراف نفوذ کرده و آب وارد ماتریس پلیمری می شود (جابجایی حلال و ضد حلال و پدیده جدایی فازی). از مزایای این نوع روش دارورسانی امکان خروج فرآورده در صورت نیاز، تحویل دارو در جایگاه، کاهش عوارض جانبی، کنترل درد به طور موثر، کاهش مقدار داروی مصرفی ذکر شده است. با توجه به مزایای زیاد داروهای تزریقی نیمه جامد تشکیل شونده در محل تزریق و کمتر بودن نقایص آن نسبت به دیگر روش ها، به عنوان یک سامانه پلیمری دارورسانی توسعه یافته، در این پروژه استفاده گردید. با توجه به استفاده روزافزون از داروهای پروتئینی و با توجه به ناپایداری آنها در زمان نگهداری و زمانی که در داخل بدن قرار می گیرد، افزایش پایداری این دسته از داروها الزامی است، از این جهت در این پروژه سعی شده که با تشکیل کمپلکس داروی تریپتورلین استات با استفاده از بنیان فیتات اسید فیتیک پایداری این دارو افزایش یابد، تستهای پایداری داروی تریپتورلین استات و کمپلکس فیتات آن در بافر فسفات و حلال nmp و همچنین در مخلوط پلیمری جهت بررسی اثر پلیمر، و همچنین جهت مقایسه اثر دما در دو دمای 30 درجه سانتیگراد و در دمای یخچال انجام گرفت و مشخص شد که داروی کمپلکس شده با اسیدفیتیک در هر دو دما پایدارتر است. پس از آن رهش کمپلکس فیتات دارو در سامانه های پلیمری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از رهش دو دارو در محیط برون تن حاکی از آنست که کمپلکس فیتات دارو رهش انفجاری کمتر و در کل روند رهش بهتری نسبت به داروی تریپتورلین استات به دست می دهد. پس از آن اثر نوع دارو بر تخریب سامانه ی پلیمری مورد بررسی قرار گرفت، بدین منظور فرمولاسیون هایی از هر دو داروی مذکور تهیه شده و روند افت ph محیط رهش، ناشی از تخریب پلیمر و کاهش متوسط وزنی وزن مولکولی پلیمر در طی رهش وهمچنین تصاویر sem پلیمر مورد استفاده جهت بررسی مورفولوژی پلیمر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که فرمولاسیونهای حاوی کمپلکس دارو دارای تخریب کندتری از داروی اصلی می باشند.

طراحی و ساخت غشا نانو فیلتراسیون بر پایه پلی اتر سولفون/ پلی دی متیل سیلوکسان برای جداسازی اتانول از آب به روش تراوش تبخیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1390
  مینا جعفری نسب   حمید موبدی

تراوش تبخیری یکی از مهم ترین و مشکل ترین فرآیندهای جداسازی غشایی است که در آن غلظت کم ماده مورد نظر همراه با انجام یک تغییر فاز از محلول خوراک جدا می گردد. استفاده از غشاهای نانوفیلتراسیون به دلیل خصوصیات ویژه در جداسازی محلولهای آب/ اتانول شامل شار بالا ، نفوپذیری و استحکام مناسب غشاء در مقابل خلاء موجود درسیستم گزینه مناسبی جهت سیستم تراوش تبخیری می باشد. هدف از این پروژه طراحی و ساخت غشاهای کامپوزیت بر پایه ی پلی اترسولفون/ پلی دی متیل سیلوکسان برای جداسازی اتانول از آب به روش تراوش تبخیری است که بدین منظور ابتدا چند ساختار مختلف از pes و افزودنی های مختلف (peg,pvp,nacl,sio2) ساخته شد و پس از آزمایش اولترافیلتراسیون برای تعیین فلاکس آب خالص و آزمایش هایی از قبیل تعیین تخلخل، آب دوستی و تعیین ساختار غشا با استفاده از تصاویر sem و afm ، بهترین نتایج به غشای pes.pvp تعلق گرفت و این غشا به عنوان زیر لایه اصلی انتخاب گردید. سپس ساخت غشای pdms به عنوان لایه فعال غشای کامپوزیت، بهینه شده و ساختارهای مختلفی از 2 نوع pdms با ویسکوزیته متفاوت و pdms با درصدهای مختلفی از فیلر sio2 آب گریز ساخته شدند. در این مرحله نیز با استفاده از تصاویر sem و afm بررسی ساختار سطح غشا انجام شده و میزان زبری سطح نیز محاسبه شد. همچنین متوسط ابعاد حفره ها و توزیع ابعاد حفره ها توسط نتایج حاصل از afm و با استفاده از نرم افزارهای ریاضی تعیین و نمودار آنها ترسیم شد. نتایج حاصل حاکی از توفیق پروژه در ساخت غشاهایی با ابعاد نانو (غشای نانوفیلتراسیون) می باشد. نهایتاً کارایی غشاهای کامپوزیت طراحی شده، توسط فرآیند تراوش تبخیری به منظور جداسازی اتانول از آب مورد ارزیابی قرار گرفت. در بررسی اثر پارامتر عملیاتی غلظت خوراک، افزایش شار کلی تراوش، شار اتانول و شار آب و کاهش فاکتور جداسازی در برابر افزایش غلظت اتانول در خوراک مشاهده شد. همچنین نتایج آزمایش ها نشان داد که افزایش پارامتر عملیاتی دما باعث بهبود عملکرد غشا می شود به نحوی که افزایش دمای خوراک موجب افزایش همزمان انتخاب پذیری و شار تراوش می گردد. علاوه براین مشاهده شد که شار تراوش طبق رابطه آرنیوس با دما ارتباط دارد و از این رابطه، انرژی اکتیواسیون تراوش تبخیری برای اتانول kj/mol 66/37 و برای آب kj/mol 81/32 بدست آمد. که در مقایسه با کارهای مشابه نشان می دهد که فرآیند انرژی کمتری را صرف نموده است. در ارزیابی کارایی غشاهای کامپوزیت با پایه های مختلف در سیستم تراوش تبخیری، به علت ثابت بودن سطح، فاکتور جداسازی غشاها تفاوت چشمگیری با یکدیگر نداشتند اما غشای pdms/pes.peg بالاترین میزان شار تراوش را از خود عبور داد. در بین غشاهای کامپوزیت حاوی فیلر آب گریز sio2 که در سیستم تراوش تبخیری مورد سنجش قرار گرفت، غشای حاوی 5 درصد فیلر توانست بالاترین فاکتور جداسازی را از خود نشان دهد. بررسی تأثیر ویسکوزیته pdms نشان داد که هرچه ویسکوزیته کمتر باشد، غشای کامپوزیت حاصل کارایی بالاتری در تراوش تبخیری نشان خواهد داد.

ساخت و مشخصه یابی نانوکامپوزیت کربن نانو تیوب-پلی آمید6 به روش پلیمریزاسیون وسازگاری درجا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده فرایند 1391
  غلامرضا بزمی   جلال برزین

از مهمترین انواع نایلون ها، پلی آمید 6 می باشد. پلی آمید 6 پلیمری قطبی است که قسمت اصلی و مهم زنجیرهای این پلیمر از گروه های آمیدی تشکیل شده است. این پلیمر یک پلیمر گرمانرم می باشد که به عنوان یک پلاستیک مهندسی استفاده می شود. پلی آمید 6 یک پلیمر نیمه بلوری است که ساختار بلوری آن ها از دو فاز ? و ? تشکیل شده است. فاز ? از نظر ترمودینامیکی پایدارتر از فاز ? می باشد. یکی از بهترین روش های ساخت پلی آمید 6، پلیمریزاسیون حلقه گشای آنیونی ?-کاپرولاکتام می باشد که سرعت این واکنش بالا است و توزیع وزن مولکولی پلیمر حاصل از این روش باریک می باشد. پلی-آمید 6 کاربردهای فراوانی دارد، یکی از کاربردهای این پلیمر انتقال مواد اشتعال زای غیرقطبی می باشد، به دلیل این که نایلون 6 پلیمری نارسانا است، تجمع بار الکتریکی روی سطح آن می تواند باعث آتش سوزی شود. برای حل این مشکل می توان از نانولوله های کربنی استفاده کرد. نانولوله های کربنی از لوله ای کردن صفحات گرافین حاصل می شوند. مدول نانولوله های کربنی حدود gpa 1000 و هدایت الکتریکی آن ها 104 تاs/m 107 می باشد. نیروی الکترواستاتیک بین ذرات نانولوله های کربنی باعث تجمع آن ها می شود. این مواد دارای هیبریداسیون sp2 می باشند که این موضوع باعث می شود نانولوله های کربنی در راستای طولی ، هادی جریان الکتریکی باشند این در حالی است که این مواد در جهت قطرشان نارسانا می باشند. در صورت اصلاح مناسب نانولوله ها افزایش خلوص این مواد و همچنین پخش بهتر نانولوله های کربنی درون ماتریس پلیمری را خواهیم داشت. بهبود کلیه خواص در صورتی امکان پذیر می باشد که توزیع مناسبی از نانولوله های کربنی درون ماتریس پلیمری داشته باشیم. در طی فرایند اصلاح نانولوله های کربنی می بایست کمترین نقص روی سطح نانولوله ها ایجاد شود. برای تولید نانوکامپوزیت نایلون 6- نانولوله های کربنی سه روش وجود دارد که شامل روش محلولی، اختلاط مذاب و پلیمریزاسیون درجا می باشد. در روش محلولی در زمان تبخیر حلال نانولوله های کربنی تجمع پیدا می کنند و در روش اختلاط مذاب به دلیل ویسکوزیته بالا پخش مناسبی از نانولوله ها درون ماتریس پلیمری نخواهیم داشت. در بین این سه روش، روش پلیمریزاسیون درجا به دلیل برهمکنش بالای بین نانولوله ها و ماتریس پلیمری از همه بهتر می باشد از مزایای دیگر این روش می توان به سرعت واکنش بالا و توزیع وزن مولکولی باریک تر این روش اشاره کرد. در سال های اخیر کامپوزیت هایی که در آن ها از نانولوله های کربنی برای بهبود هدایت الکتریکی استفاده شده است مورد توجه قرار گرفته اند. آستانه نفوذپذیری وابسته به نوع پلیمر، روش ساخت نانوکامپوزیت و نوع نانولوله مورد استفاده بین 001/0 تا 10 درصد وزنی گزارش شده است. هدف از این پروژه ساخت نانوکامپوزیت نایلون 6- نانولوله های کربنی به روش پلیمریزاسیون درجا به منظور پخش مناسب نانولوله درون ماتریس پلیمری و افزایش هدایت الکتریکی نایلون 6 می باشد که برای رسیدن به این هدف عامل دار کردن نانولوله های کربنی با کمترین نقص روی سطح نانولوله ها لازم می باشد. نتایج تست sem نشان داد نانولوله های کربوکسیله توزیع بهتری درون ماتریس پلیمری دارند این درحالی است که نانولوله های tdi شده به دلیل ایجاد واکنش بین گروه ایزوسیانات روی نانولوله ها با پلی آمید متصل به نانولوله ها توزیع مناسبی از نانولوله ها درون ماتریس پلیمری دیده نمی شود. بهترین خواص الکتریکی در نمونه nc-0.125 مشاهده شد، به دلیل اینکه در این شرایط بهترین توزیع نانولوله ها را درون ماتریس نایلون 6 حاصل می شود. با اضافه کردن نانولوله ها به ماتریس نایلون 6 ، tc به دمای بالاتر منتقل می شود و پیک بلورینگی فاز ? حذف می شود.

تهیه بسترهای نانولیفی پلی کاپرولاکتون و بررسی اثر توپوگرافی سطح بر تمایز سلول های بنیادی پرتوان انسانی به رده اندودرم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم و تکنولوژی پلیمر 1391
  محمدحسین قانیان   مژگان زندی

خصوصیات فیزیکی- شیمیایی بستر کشت، نقش مهمی در تنظیم رفتار سلول بنیادی دارد. ماتریس برون سلولی (ecm) یکی از اجزاء محیط زندگی سلول بنیادی درون بدن است و ساختار نانولیفی دارد. بنابراین تهیه بسترهای کشت نانولیفی توسط الکتروریسی محلول پلیمرهای زیست سازگار، راهکاری مناسب جهت تقلید خصوصیات هندسی ecm در شرایط برون تنی است. دستیابی به بیشترین کارایی تمایز سلول، مستلزم بهینه سازی قطر الیاف از طریق مطالعه رفتار سلول روی بسترهایی با قطر الیاف مختلف است و مقایسه قطرهای مختلف در مقیاس نانو، مستلزم باریک بودن توزیع قطر بستر در هر محدوده از قطر میانگین است. در این مطالعه، از پلی کاپرولاکتون (pcl) به عنوان یک پلیمر کاملاً زیست سازگار که نرخ تخریب کند و قابلیت الکتروریسی بسیار خوبی دارد به منظور تهیه بسترهای میکرو/ نانولیفی با قطرهای مختلف استفاده شد و اثر سامانه های حلالی دوتایی و افزودنی های باردار بر قطر و توزیع قطر الیاف الکتروریسی شده pcl مورد بررسی قرارگرفت. مشخص شد که الکتروریسی محلول pcl 12% در کلروفرم منجر به تولید میکرو الیاف (قطر میانگین=?m 08/1±92/2) با توزیع قطر پهن و دوقله ای می شود. با ثابت نگه داشتن غلظت و شرایط دستگاهی، افزودن دی متیل فرمامید به کلروفرم در نسبت های حجمی مختلف منجر به تولید نانو الیاف در محدوده قطر میانگین 700 نانومتر شد، اما در کاهش توزیع قطر موثر نبود. با افزودن متانول به کلروفرم، قابلیت الکتروریسی افزایش و توزیع قطر تا حد زیادی کاهش یافت و نسبت حجمی 3/1 از کلروفرم/متانول به کمترین توزیع قطر منجر شد (قطر میانگین=nm 229±1361). کاهش قطر الیاف به محدوده نانومتری از طریق کاهش غلظت pcl در این سامانه، منجر به پهن شدن توزیع قطر و نیز تشکیل مهره در طول الیاف در غلظت 6% گردید. افزودن 1% جرمی از ترکیبات یونی به عنوان راهکار جایگزین کاهش غلظت محلول pcl 12% در کلروفرم/ متانول (3/1) مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که اکتادسیل تری متیل آمونیوم برماید (otab)، در مقایسه با آمونیوم برماید و سدیم دودسیل سولفات (sds) اثر بیشتری در کاهش توزیع قطر الیاف دارد (قطر میانگین= nm 121±509). افزایش مقدار otab تأثیری در کاهش قطر و توزیع قطر الیاف نداشت. افزودنی های باردار به تنهایی نیز باعث بهبود قابل توجه الکتروریسی محلول pcl 12% در کلروفرم و تولید الیاف میکرو مقیاس شدند و با مقایسه 1% جرمی otab، sds، triton x100 و فنیل تری متیل آمونیوم برماید (ptab) مشخص شد که otab بهترین افزودنی برای دستیابی به باریک ترین توزیع قطر است. افزایش مقدار otab باعث کاهش بیشتر قطر شد اما تا یک مقدار بحرانی 3% جرمی در کاهش توزیع قطر موثر بود (قطر میانگین= nm 185±1700). افزودن فرمیک اسید به کلروفرم باعث کاهش قطر الیاف به محدوده 500 نانومتر شد و کمترین توزیع قطر در نسبت حجمی 3/1 از کلروفرم/ فرمیک اسید به دست آمد (قطر میانگین= nm 150±599). افرودن استون به کلروفرم نیز در بهبود الکتروریسی و تولید الیاف نانومقیاس موثر بوده به طوری که با الکتروریسی محلول pcl 12% در کلروفرم/ استون (2/1) الیاف بسیار ریز با قطر میانگین nm 81±273 تولید می شود. الکتروریسی محلول pcl 12% در متیلن کلراید/ متانول در نسبت حجمی 2/1 به تولید الیافی با توزیع قطر کمینه و قطر میانگین nm 217±897 شد. پوشش دهی بسترها با ماتریژل در دمای c?4- باعث بهبود بذرافشانی سلول بنیادی جنینی انسانی (hesc) گردید. بررسی تمایز اندودرم hesc روی بسترهای تهیه شده با قطر میانگین حدود 200، 500، 800 و 1200 نانومتر نشان داد که توپوگرافی لیفی اثر محسوسی بر تمایز این سلول ها به سلول-های اندودرم قطعی ندارد و کارایی تمایز وابسته به قطرهای مختلف نیست. بررسی مورفولوژی کلونی های سلولی پس از سه روز تکثیر نشان داد که با افزایش قطر الیاف، کلونی ها پهن تر و تک لایه تر می شوند.

استفاده از غشاهای بازیافتی کلر-آلکالی جهت ساخت و شناسایی کامپوزیت فلزی-پلیمر پرفلوئورینه جهت کاربردهای زیستی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده پتروشیمی 1391
  سعید تقوی   فریدون محمدی

کامپوزیت های پلیمر یونی- فلزی از دو بخش اصلی، غشای پلیمری و الکترود های فلزی پلاتین که بر روی سطوح آن به صورت شیمیایی قرار گرفته اند، تشکیل شده است. با توجه به قیمت بالای این کامپوزیت ها بواسطه این دو جزء، هدف از تحقیق حاضرساخت کامپوزیتی ارزان می باشد که بجای استفاده از غشای تجاری نفیون 117 از غشای فلمیون بازیافت شده از صنعت کلر-آلکالی استفاده گردید. مقایسه پارامتر هایی نظیر میزان جذب آب، هدایت پروتون و ظرفیت تبادل یونی غشاء تجاری و بازیافتی نتایج تقریبا یکسانی را نشان داد. با ساخت کامپوزیت پلیمر یونی- فلزی بر پایه غشای فلمیون بازیافتی، خواص و عملکرد کامپوزیت مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت و با نمونه تجاری مقایسه گردید. توزیع ذرات پلاتین بر روی سطح و توده غشاء توسط sem-edx و افزایش تدریجی ذرات پلاتین با افزایش فرایند لایه نشانی و تشکیل سطح فلزی بصورت جزایر مجزا و گسسته از یکدیگر توسطsem نشان داده شد. تکرار پذیری عالی منحنی های جریان- زمان در ولتاژ های پایین در غیاب جابجایی و عدم جریان باقیمانده (بعلت الکترولیزآب) توسط تکنیک کرونوآمپرومتری مشاهده گردید، همچنین بدلیل خاصیت مقاومتی- خازنیipmc بازیافتی، جریان بیشینه با افزایش فرکانس بصورت خطی کاهش می یابد و هنگامی که زمان اعمال ولتاژ قبل از تغییر قطب ها بیشتر از زمان گذرا (tp ? 5? ) در فرکانس پایین (0/1 هرتز) باشد، جریان پایدار مشاهده می گردد. جابجایی محسوس از ولتاژ 5/1 ولت به بالا به همراه افزایش چشمگیر جریان و حضور جریان باقیمانده رخ داد. نتایج تقریبا یکسانی از مقایسه بیشترین نیروی تولیدی در ولتاژ های مختلف و مدول یانگ برای کامپوزیت بر پایه فلمیون بازیافتی و کامپوزیت بر پایه نفیون 117تجاری توسط لود سل حاصل شد. نتایج نزدیک به هم، بیانگر اینکه بازیافت، تاثیر قابل توجهی بر روی خواص مکانیکی ipmc بازیافتی نداشته است. میزان جابجایی با افزایش ولتاژ در کامپوزیت بر پایه فلمیون بازیافتی توسط پردازش تصویر اندازه گیری شد. درخاتمه بر اساس نتایج کشت سلولی طی 24 ساعت، غشای فلمیون بازیافتی، غشای نفیون 117 تجاری و ipmc بازیافتی از درجه زیست سازگاری مناسبی نسبت به سلول های فیبروبلاست برخوردار بودند.

تولید مداوم اتانول زیستی از ضایعات لیگنوسلولزی با استفاده از سیستم تراوش تبخیری مجهز به غشای نانوفیلتراسیون پلی دی متیل سیلوکسان بر پایه پلی اتر سولفون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده فنی 1391
  پویا جعفری   غلامرضا صالحی جوزانی

اتانول زیستی اخیرا توجه زیادی را در صنعت به خاطر تهیه آن از مواد اولیه ارزان، در دسترس بودن وآلودگی کمتر زیست محیطی به خود توجه کرده است. از اتانول به عنوان مکمل بنزین و همچنین به عنوان سوخت می توان استفاده کرد. روش های زیادی برای جداسازی اتانول از محصولات تولید شده در فرایند تخمیر وجود دارد. یکی از این روش ها تراوش تبخیری می باشد که به خاطر مصرف انرژی کمتر و تولید آلودگی کمتر، بسیار مورد توجه می باشد. در این تحقیق از غشاهای پلیمری پلی دی متیل سیلوکسان بر پایه پلی اتر سولفون برای تخلیص اتانول استفاده شده است. در ابتدا ساختار زیر لایه پلی اتر سولفون و رو لایه پلی دی متیل سیلوکسان توسط دستگاه میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که افزودنی پلی وینیل پیرولیدن سبب افزایش تخلخل زیر لایه شده و فرایند پیش آغشته سازی مانع نفوذ محلول پلی دی متیل سیلوکسان به زیرلایه می شود. سپس زبری غشاهای ساخته شده توسط دستگاه عکسبرداری میکروسکوپی نیروی اتمی اندازه گیری شد و محاسبه عوامل زبری سطح نشان می دهد که با لایه نشانی پلی دی متیل سیلوکسان بر روی پلی اتر سولفون زبری سطح کاهش یافته و سطح کاملاً پوشش داده شده است. در ادامه عملکرد غشای کامپوزیت توسط روش سطح پاسخ به مدل های ریاضی درجه دوم تبدیل شد. در این مدل ها که از طراحی مرکب مرکزی چرخشی برای طراحی آزمایش ها در آن استفاده شده است، ثابت شدکه غلظت درجه اول پلیمر بیشترین تاثیر را بر میزان شار عبوری و میزان انتخاب پذیری دارد. سپس با استفاده از غشای ساخته شده برای جداسازی مداوم اتانول از محیط کشت در طول 50 ساعت انجام آزمایش نشان داده شد که میزان غلظت اتانول در بیورآکتور به 70 گرم بر لیتر و غلظت آن در محصول به 220 گرم بر لیتر می رسد.

ساخت، ارزیابی و مشخصه یابی غشاهای صفحه ای بر پایه پلی اترسولفون و بررسی اثر افزودنی های آلی و غیر آلی بر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1389
  سمیه هاشمی نسب   جلال برزین

در این پروژه غشاهای صفحه ای بر پایه پلی اتر سولفون به همراه افزودنی های آلی و غیرآلی ساخته شدند و مورد شناسایی و ارزیابی عملکردی قرار گرفتند. پلیمرهای سولفونی از خواص ویژه ای از جمله زیست سازگاری مناسب محدو بودن اثرات جانبی در بدن استحکام و پایداری حرارتی بالا و مقاومت شیمیایی مناسب برخوردار هستند. با توجه ماهیت آبگریزی نسبی پلی اتر سولفون برای تغییر کارایی و ساختار غشاهای ساخته شده از این پلیمر روش های مختلفی مانند روش های شیمیایی تشعشعی و استفاده از افزودنی های مختلف وجود دارد. در این پروژه به منظور ایجاد تغییر در ساختار و در نتیجه کارایی غشاهای ساخته شده از پلی اتر سولفون افزودنی های آلی و غیرآلی پلی وینیل پیرولیدون پلی اتیلن گیلیکول و اروزیل با ترکیب درصهای مختلف به درصد ثابتی از پلی اتر سولفون اضافه شد. اثر این افزودنی ها بر یکی از مهم ترین پارامترهای شکل دهی محلول پلیمری یعنی ویسکوزیته محلول مورد بررسی قرار گرفت. همچنین مورفولوژی و ساختار غشا توسط تصاویر sem و afm مورد بررسی قرار گرفت. به علاوه زبری سطح غشا آبدوستی و آبگریزی غشا نیز مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. همچننی اثر افزودنی های نام برده بر زیست سازگاری و خون سازگاری غشا به وسیله و تست تعیین سمیت یاخته ای و میزان چسبندگی پلاکت مورد بررسی قرار گرفت. با محاسبه توزیع سایز حفره ها با توجه به تصاویر میکروسکوپ انرژی اتمی توزیع باریک سایز حفره ها حاصل شد. افزودنی پارامتری موثر بر ساختار و کارایی غشا می باشد به نحوی که در غشاهای حاوی پلی وینیل پیرولیدون و پلی اتیلن گلیکول روندی افزایشی و سپس کاهشی در شار عبوری آب خالص و سایر محلول های مورد استفاده در آزمون کارایی به عنوان خوراک مشاهده و یک روند معکوس برای جداسازی ذرات در آنها دیده شد که تایید کننده نتایج بدست آمده برای مورفولوژی و ساختار این غشاها می باشند. در غشاهای حاوی اروزیل نیز با افزایش درصد اروزیل شار عبوری افزایش و میزان جداسازی کاهش یافت. در بررسی زیست سازگاری غشاها با استفاده از آزمون تعیین سمیت یاخته ای عدم سمیت همه غشاها و افزودنی های استفاده شده اثبات شد بدین معنی که غشاهای ساخته شده و افزودنی های به کار رفته هیچ گونه سمیتی در محیط کشت ایجاد نمی نمایند و به علاوه می توانند بستری برای کشت سلول ها نیز باشند. آزمون چسبندگی پلاکت به عنوان معیاری مهم از خون سازگاری مواد پلیمری نیز بر روی این غشاها مشخصی از چسبندگی پلاکت با تغییر ساختار و مورفولوژی سطح را نشان داد.

تهیه و اصلاح بسترهای نانو لیفی پلی کاپرولاکتون جهت تمایز سلول های بنیادی پرتوان انسانی به رده اندودرم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1391
  محمد کاظمی آشتیانی   جلال برزین

اندودرم یکی از سه لایه زایای جنینی است که اندامهایی چون کبد و پانکراس از آن مشتق می شود. با تمایز هدفمند سلولهای بنیادی پرتوان به اندودرم، می توان یک مرحله به تولید سلول نهایی مربوط به بافت اندامهای مشتق از آن نزدیکتر شد. در این کار تحقیقاتی هدف افزایش کارایی تمایز سلولهای بنیادی پرتوان به سلولهای اندودرمی با رویکردهای مهندسی است. برای این منظور نانو الیاف پلی کاپرولاکتون به روش الکتروریسی تهیه شدند. برای اصلاح سطح نانو الیاف، ابتدا گروههای آمین با آمینولیز گروههای استری پلی کاپرولاکتون ایجاد شد. برای سنجش میزان گروههای آمین روی سطح نانو الیاف از روش نینهیدرین استفاده شد. در مرحله بعدی گروههای آمین سطح، با ماده دی سوکسینیمید کربنات واکنش داده شد. برای بررسی بیشتر گروههای عاملی روی سطح نانو الیاف از آزمون اسپکتروسکوپی atr-ftir استفاده شد. به منظور تثبیت فاکتور رشد اکتیوین بر روی سطح نانو الیاف، بسترهای الکتروریسی شده در محلول اکتیوین، قرار داده شدند. رنگ آمیزی ایمونوفلوروسنتت حضور فاکتور رشد بر روی نانو الیاف و در دسترس بودن قسمت عملکردی آن را تاییدکرد. در مرحله بعدی سلولهای بنیادی پرتوان بر روی بسترهای نانو لیفی متصل به اکتیوین، کشت داده شدند. بررسی نشانگرهای اندودرم در سطح m-rna و پروتئین کارایی فاکتور رشد تثبیت شده بر روی سطح را تایید کرد.

ساخت غشاهای تخت بر پایه ی پلی اترسولفون با ابعاد حفرات کنترل شده به منظور فیلتراسیون به روش انتها بسته (dead-end)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1392
  محمد خورسندقاینی   مژگان زندی

وارونگی یا جدایش فازی یکی از فرآیندهای ساخت غشاء است. این روش از 4 طریق جذب بخار آب از محیط، غوطه وری در حمام انعقاد، جدایش القایی با دما و تبخیر حلال صورت می گیرد. وارونگی فازی بیشتر به منظور ساخت غشاهای اسمز معکوس، اولترافیلتراسیون و میکروفیلتراسیون کاربرد دارد. بیشتر غشاهایی که با این روش به دست می آیند، دارای ساختاری نامتقارن با لایه ای متراکم سطحی بر روی یک لایه ی نگهدارنده با تخلخل بالا دارند. در این کار تحقیقاتی، به منظور بازدهی جدایش بیشتر و با شار بالا در فشارهای اعمالی کم، تلاش شده است که با استفاده از وارونگی فازی با کاهش لایه ی متراکم سطحی و یا از بین بردن آن به غشاهایی با ساختار متقارن رسید. برای دست یابی به این مهم، از تلفیقی از روش های جذب بخار آب از محیط مرطوب و غوطه وری در حمام انعقاد استفاده شد. ساختار غشاهای مورد نظر با افزودن پلی اتیلن گلیکول(peg) با جرم مولکولی های 200 و 400 گرم بر مول مورد بررسی قرارگرفت و تغییر مورفولوژی آن ها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی ارزیابی شد. در نمونه های متقارن شده، اندازه ی حفرات با استفاده از نرم افزار image j تعیین گردید. آزمون های تعیین درصد تخلخل و تراوایی که بر روی نمونه های غشایی صورت گرفت، برای بیشتر نمونه ها پیوستگی حفره ها و تراوایی و درصد تخلخل بالا را ثابت کردند. به منظور ارزیابی بهترین نمونه ی غشایی از آزمون بازداری باکتری استفاده شد. این آزمون ثابت کرد که بهترین نمونه ی غشایی دارای بازداری 100 % است.

طراحی و ساخت سامانه های دارورسانی تشکیل شونده در موضع بر پایه پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید برای داروی ضد سرطان پاکلی تاکسل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1392
  محمدصادق امینی فضل   جلال برزین

در این پژوهش، سامانه های میکروسفری تشکیل شونده در موضع بر پایه پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید به عنوان حامل داروی ضدسرطان پاکلی تاکسل ساخته شد. میکروسفرهای از طریق تشکیل امولسیون فاز پلیمری (دارو، پلیمر، حلال و افزودنی) در فاز روغنی (روغن وامولسیون کننده) به روش دو سرنگی تهیه شدند. سهولت اجرا، سرعت عمل بالا و سادگی ابزار مورد نیاز از ویژگی های روش دو سرنگی است. ماهیت تشکیل شونده در موضع این روش منجر به عدم هدررفت داروی پاکلی تاکسل و در دسترس قرار گرفتن کل آن برای بیمار می شود. این موضوع با توجه به قیمت بالای داروی پاکلی تاکسل بسیار مطلوب است. قرار گرفتن فاز روغنی در اطراف میکروسفرها از پراکندگی آنها در بدن بیمار و بروز عوارض جانبی ناشی از آن جلوگیری می کند. برای تهیه سامانه های میکروسفری، از پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید با جرم های مولکولی متفاوت (502h، 503h و 504h) و میکروذرات آلبومین و میکروذرات آلبومین پیوند زنی شده با پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید به عنوان افزودنی استفاده شد و تاثیر این عوامل بر روی خواص فیزیکی، حرارتی و ریخت شناسی سامانه های میکروسفری تهیه شده و نیز روند رهایش پاکلی تاکسل از آنها بررسی شد. سازوکار رهایش دارو با استفاده از مدل های نیمه تجربی و ریاضی بررسی شد. حلالیت پایین و تخریب (اِپی مر و هیدرولیز شدن) پاکلی تاکسل در محیط آبی دو مشکل اساسی در حین مطالعه رهایش آن بود. برای این منظور، پایداری دارو در محیط های تک فازی آبی و دو فازی آبی-آلی بررسی شد. اگرچه محیط های دو فازی آبی-آلی پایداری بیشتری را برای پاکلی تاکسل فراهم کردند، اما به علت تغییر شکل و چسبیدن میکروسفرها به یکدیگر، استفاده از آنها مناسب نیست. در نهایت، محیط تک فازی آبی بافر فسفات حاوی 10% از 2-هیدروکسی بتا سیکلودکسترین به عنوان پایدارکننده و 1% از تویین 80 به عنوان افزایش دهنده حلالیت به عنوان محیط رهایش انتخاب شد. متوسط اندازه ذرات آلبومینی پیوند زنی شده و نشده به ترتیب nm 980 وnm 957 بود. واکنش پیوند زنی از طریق طیف سنجی فروسرخ انعکاسی تضعیف شده عبوری تایید شد. میکروسفرهای ms502، ms503 و ms504 دارای دمای گذار شیشه ای به ترتیب °c28/7، °c31/7 و °c40/8 بودند. داروی پاکلی تاکسل به صورت غیر بلوری در سامانه های میکروسفری پخش شده بود. میکروسفرهای تهیه شده، ساختار کروی مطلوب، سطح هموار و قطر متوسط mµ 30/2-20/1 و توزیع اندازه ذرات نسبتاً باریک در حد 1/24-1/41 را نشان داد. افزایش جرم مولکولی پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید موجب افزایش اندازه ذرات و توزیع اندازه ذرات میکروسفرها شد. بارگذاری میکروذرات آلبومین در میکروسفرهای ms503 هیچ اثری بر دمای گذار شیشه ای آنها نداشت. در حالیکه میکروسفرهای حاوی میکروذرات اصلاح سطحی شده مقادیر دمای گذار شیشه ا ی بالاتری نسبت به میکروسفر های ms503 داشتند. افزودن 3% از میکروذرات اصلاح نشده به فرمول بندی میکروسفرهای ms503، اندازه ذره و توزیع اندازه ذرات آنها را به ترتیب به mµ 38/9 و 2/32 افزایش داد. وجود 1/5% و 3% میکروذرات اصلاح شده در فرمول بندی این میکروسفرها، قطر متوسط آنها را به mµ 20/5 وmµ 20 کاهش داد، درحالیکه مقادیر شاخص توزیع اندازه ذرات افزایش اندکی داشت. با افزایش جرم مولکولی پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید میزان رهایش انفجاری اولیه کاهش یافت. افزایش 1/5% و 3% از میکروذرات آلبومین اصلاح سطحی نشده در فرمول بندی میکروسفرهای ms503 رهایش انفجاری اولیه را به طور قابل توجهی (از 7/40% به ترتیب به 21/1% و 10/2%) کاهش داد. رهایش انفجاری اولیه در میکروسفرهای ms503 حاوی 1/5%و 3% از میکروذرات آلبومین اصلاح سطحی شده به ترتیب 29/9% و 33/1% بود. علت این کاهش رهایش انفجاری اولیه با استفاده از نرم افزار محاسبات داکینگ بررسی گردید. بر اساس محاسبات انجام شده، برهم کنش های مولکول های پاکلی تاکسل با میکروذرات آلبومین در مقایسه با زنجیره های پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید بیشتر بود. با توجه به حلالیت بسیار پایین مولکول های پاکلی تاکسل در محیط رهایش و حضور فاز روغنی در اطراف میکروسفرها، از مدل های سینتیکی بر مبنای سازوکار نفوذ مشتمل بر مدل ریتجر-پپاس، مدل ویبال، مدل پپاس-ساهلین و مدل ریاضی نفوذ استفاده شد. نتایج نشان داد که بین داده های تجربی و نظری همبستگی مطلوبی وجود دارد.

تهیه و ارزیابی فرآورده ی آهسته رهش تشکیل شونده در موضع فاموتیدین بر پایه ی پلیمرهای plga
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران - پژوهشکده علوم 1393
  سیده فهیمه بنی هاشمی   جلال برزین

سرطانپروستات یکی ازسرطان هایمرگآور در مردان می باشد. از روش های درمانی متداول این سرطان، پرتو درمانیاست که سمیت-هایحادومزمن را موجبمی شود. جهتکاهش این عوارضجانبی، دوز اشعه ی پرتودرمانی باید محدود شود؛ ولی از طرف دیگر کاستن دوز پرتو موجب کاهش سرعت بهبود سرطان می گردد. یکی از راهکار های پیشنهادی، به کار گرفتن مواد محافظ پرتو نظیر فاموتیدین در فاصله ی میان پروستات و روده می باشد؛ که موجب حفاظت بافت های سالم اطراف غده ی پروستات در برابر اشعه می گردد. در اینپروژه، جهت درمان موضعی و رهایش کنترل شده داروی فاموتیدین،از سامانه ی دارورسانی تزریقیبر پایه ی رسوب پلیمر استفاده شده است. در این سامانه ها از پلیمر های غیر قابل حل در آب مانند plgaکه در یک حلال زیست سازگار و امتزاج پذیر با آب نظیر nmpحل می شوند، استفاده می گردد. در این سامانه ها پس از تزریق به محیط آبی و یا بدن، پدیده ی جدایش فازی رخ داده که باعث جامد و یا نیمه جامد شدن سامانه می شود. در پروژه ی حاضر پلیمر و حلال با نسبت 33 : 67 درصد وزنی به عنوان اجزای اصلی محلول پلیمری به کار گرفته شدند. محیط رهایش مناسب برای دارو بافر فسفات انتخاب شد. دستگاه uv، برای تعیین میزان داروی آزاد شده و دستگاه hplcجهت مشخص نمودن میزان حلال خارج شده از سامانه ها مورد استفاده قرار گرفتند.طول موج مشخصه برای دارو و حلال nmpبه ترتیب برابر 286 و 220 نانو متر بود. از دیگر آزمون های مورد استفاده در این پروژه می توان بهftir ، tlc، dsc، gpc، semاشاره نمود. در پروژه ی حاضر اثر عوامل مختلف بر نمودار رهایش دارو، میزان خروج حلال و مورفولوژی سامانه ها مورد بررسی قرار گرفت. به عنوان عامل نخست، میزان بار گذاری دارو در محدوده ی 15 تا 45 میلی گرم بارگذاری در هر سامانه مورد بررسی واقع شد. با توجه به میزان رهایش انفجاری اولیه ی پایین تر نسبت به سامانه ی حاویmg15 فاموتیدین و انحلال و ویسکوزیته ی مناسب تر نسبت به سامانه ی دارای mg45 دارو، فرمولاسیون حاوی mg30 فاموتیدین به عنوان سامانه ی کنترل در نظر گرفته شد و در آزمون های بعدی اثر سایر عوامل بر آن مورد بررسی قرار گرفت. از دیگر عوامل مورد بررسی، اثر افزودن نمک های بازی نظیر منیزیم هیدروکسید، سدیم هیدروژن کربنات و منیزیم هیدروکسید کربنات در درصد های مختلف 1%، 3% و 5% به سامانه ها بود. این افزودنی ها علاوه بر تحت تأثیر قرار دادن نمودارهای رهایش دارو و حلال، بر مورفولوژی سامانه ها نیز اثر چشمگیری گذاشته و به طور کلی- به جز در موارد 1% و 5% افزودنی منیزیم هیدروکسید- موجب افزایش تخلخل و اندازه ی حفرات در سامانه ها شده اند. در این پروژه اثر حلال های مختلف nmp، dmso، peg400و taنیز بر نمودار رهایش دارو و مورفولوژی سامانه ها بررسی شد که موجب تغییر در رهایش انفجاری اولیه ی دارو از سامانه ها به ترتیب peg400 dmso< nmp<ta< شده است.