نام پژوهشگر: ابراهیم سهرابی

مفهوم هستی در بیگانه اثر آلبر کامو و رباعیات خیام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  ابراهیم سهرابی   حسن فروغی

مسئله ی انسان و عالم وجود از دیرباز یکی از دغدغه های مهم متفکران بزرگ بوده است. ما در این پژوهش مسئله ی وجود را از خلال رباعیات عمر خیام و بیگانه آلبر کامو مورد بررسی قرار داده ایم. در ابتدا اشاره ای به مسائل بنیادین فلسفه اگزیستانسیالیسم شده، سپس سعی کرده ایم به تجزیه و تحلیل عقاید اگزیستانسیالیستی این دو نویسنده در باب دنیا، مرگ و زندگی بپردازیم. در مقایسه های انجام گرفته مشاهده شد که دو نویسنده، در زمینه های ذکر شده، کمتر اختلاف نظر دارند و بیشتر با هم موافقند. ما در اینجا بیش تر به مقایسه نظرات مشترک آنها پرداخته ایم. بررسی ها نشان می دهد که چطور آنها از یک طرف با تفکر در معمای هستی و از طرف دیگر با تفکر در قطعیت مرگ، به ارزش هر چه بیشتر زندگی دست یافته اند. از اینرو، طبق نظر خیام و کامو، هوشیاری در برابر مرگ موجب می شود که انسان بیش از پیش به زندگی توجه کند. بدین ترتیب زندگی تنها نعمت بلامنازع بشریت می شود. چرا آن را با نگرانی و دغدغه های بی مورد تباه سازیم؟ به گذشته که دیگر نخواهد آمد و به فردا که هنوز نیامده است، نیاندیشیم. فرصت را غنیمت شمرده و از آنچه در اختیار داریم نهایت استفاده را ببریم.