نام پژوهشگر: شیرین جمشیدی

بررسی کارایی روشpcr-rapd درتشخیص تنوع ژنتیکی ماهیان کپور علفخوار ماده(ctenopharyngodon idella) و کپورسرگنده نر hypophthalmichthys nobilis)) و نسل دورگه f1حاصل آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1381
  شیرین جمشیدی   محمد رضا کلباسی

تنوع ژنتیکی و وراثت پذیری نشانگر های rapd در ماهیان کپور علفخوار (ctenopharyngodon idella)،کپور سرگنده نر (hypophtalmichthys nobilis) و نسل f1 حاصل از هیبریداسیون آنها مورد مطالعه قرار گرفت .بررسی نتایج نهائی حاصل از 86 باند تولید شده مبین آن است که در تمامی باند های حاصل از rapd ، الگوی والدین در پروفایل های نسل f1دیده شده که نشان دهنده نفوذ بالا و طبیعت غالب نشانگر های مذکور می باشد. میزان تفاوت جزئی چند شکلی های نشانگر های مورد استفاده که در نسل f1 با والدین دیده شده است؛ نشان می دهد که برخی لوکوس های والدین هتروزیگوس می باشند که موجب تفاوت کم در هیبرید حاصل از دو جنس میگردد. میزان فاصله ژنتیکی برای دو گونه کپور علفخوار و سرگنده طبق فرمول nei ، 3/0 وبرای هیبرید تری پلوئید .....

بررسی تاثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت ادیپونکتین و لپتین سرم خونی مردان دارای اضافه وزن بدون فعالیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی 1389
  شیرین جمشیدی   معرفت سیاه کوهیان

نام خانوادگی دانشجو: جمشیدی نام: شیرین عنوان پایان نامه: بررسی تأثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت آدیپونکتین و لپتین سرم خونی مردان غیر فعال دارای اضافه وزن اساتید راهنما: دکتر لطفعلی بلبلی و دکتر معرفت سیاه کوهیان استاد مشاور: دکتر عادل زاهد مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: تربیت بدنی گرایش: فیزیولوژی ورزشی دانشگاه: محقق اردبیلی دانشکده: ادبیات و علوم انسانی اردبیل تاریخ فارغ التحصیلی: 11/12/89 تعداد صفحه:81 کلید واژه ها: فعالیت حاد ورزشی، لپتین، آدیپونکتین ، مردان دارای اضافه وزن چکیده: هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت لپتین و آدیپونکتین سرم خونی مردان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. 20 مرد دارای اضافه وزن (سن 18/5 ± 85/38 سال، وزن 95/6 ± 25/87 کیلوگرم، قد 66/0 ± 10/174 سانتی متر، 32/1 ± 87/28 bmi کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی بدن 64/3 ± 52/27) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. کلیه آزمودنی ها 72 ساعت قبل از انجام آزمون تحت رژیم غذایی ایزوکالریک قرار گرفتند. آزمودنی ها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند، گروه تمرین پروتکل تمرینی دویدن اختیاری روی سطوح ماسه ای به مسافت 2 کیلومتر را انجام دادند. نمونه خونی گروه تمرین در حالت ناشتایی، قبل از تمرین، 30 دقیقه و 24 ساعت بعد از تمرین جمع آوری شد، در حالی که گروه کنترل فقط در دو حالت ناشتایی و هم زمان با 30 دقیقه بعد از تمرین خون گیری شدند. برای مقایسه تأثیر فعالیت هوازی بر فاکتورهای خونی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و همچنین برای مقایسه آن با گروه کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که فعالیت حاد ورزشی باعث افزایش(23/14 درصد) معنی داری در غلظت آدیپونکتین، 30 دقیقه پس از فعالیت هوازی یک جلسه ای شد( 05/0 > p )، در حالی که گروه کنترل هم زمان با 30 دقیقه بعد از تمرین کاهش معنی داری در غلظت آدیپونکتین داشتند. غلظت لپتین 30 دقیقه پس از تمرین کاهش ناچیزی داشت و 24 ساعت بعد از آن نیز به کاهش بیشتر خود ادامه داد، در حالی که گروه کنترل هم زمان با 30 دقیقه پس از تمرین افزایش قابل توجهی در غلظت لپتین داشته اند. نتیجه این که در پاسخ به فعالیت حاد ورزشی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری در این هورمون ها مشاهده نشد.

تاثیر ماده شبه استروژنی نونیل فنل بر بیان mrna ژن های ویتلوژنین و زونا پلوسیدا 3.1 و به عنوان نشانگر زیستی در تاس ماهی جوان ایرانی (acipenser persicus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم دریایی 1391
  شیرین جمشیدی   محمد رضا کلباسی

از آنجا که افزایش مواد آلاینده شبه استروژنی در اکوسیستم های آبی می تواند تاثیرات متفاوتی در ماهی، دیگر موجودات آبزی و بطور غیرمستقیم روی زندگی انسان داشته باشد؛ هدف از انجام این تحقیق با توجه به حضوراینگونه مواد در دریای خزر، بررسی تاثیر غلظتهای متفاوت ماده شبه استروژنی 4-نونیل فنل بر میزان تغییرات پروتئین ویتلوژنین و بیان ژن های ویتلوژنین و زونا پلوسیدا 3.1 در تاسماهی ایرانی نابالغ، بوده است. در این خصوص 3 غلظت متفاوت 4-نونیل فنل (1، 10 و100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن ماهی) بصورت داخل صفاقی به 36 قطعه تاسماهی جوان ایرانی (با میانگین وزن 300 گرم) تزریق و به عنوان گروه شاهد از 17 بتا استرادیول (5 میلی گرم بر کیلو گرم وزن ماهی) استفاده شد. تزریقات مذکور در روزهای یکم، هفتم و چهاردهم تکرار شد و 72 ساعت پس از آخرین تزریق، نمونه های لازم از خون و کبد تهیه گردید. پس از استخراج rna کبد و سنتز cdna از آن، تغییرات بیان ژنهای ویتلوژنین و زونا پلوسیدا3.1 در مقایسه با ژنهای بتا اکتین و18s rrna به عنوان ژنهای کنترل داخلی مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برای بررسی تغییرات پروتئین ویتلوژنین در پلاسمای خون، پلاسمای ماهیان تیمار شده پس از تولید آنتی بادی پلی کلونال از لیپوویتلین تخمک ماهیان بالغ به روش elisa، ارزیابی شد و به منظور شناسایی ساختار مولکولی ژن ویتلوژنین، کلونینگ و توالی یابی ژن مذکور نیز انجام پذیرفت. نتایج تحقیق موید آن است که بیان ژنهایvtg و zp3.1 در تبعیت از میزان غلظت نونیل فنل به صورت معنی داری در ماهیان تحت تیمار در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافته است که میزان این افزایش حد واسط گروه کنترل منفی و گروه کنترل مثبت بوده است. همچنین نتایج بررسی مقادیر پروتئین vtg پلاسما خون نشان داد که نونیل فنل علاوه بر تحت تاثیرقرار دادن بیان mrna در بافت کبد توانسته است که تولید پروتئین vtg را در سرم خون ماهیان نابالغ نیز افزایش دهد. با جدا سازی قطعه 659 بازی از vtg نشان داده شدکه 220 اسید آمینه آن تشابه بالایی را با دیگر تاسماهیان دارا می باشد و توالی بدست آمده از ژن مذکور در بانک ژنی ncbi مورد ثبت قرار گرفت. از دیگر نتایج شایان توجه این تحقیق آن بود که ژن کنترل داخلی بتا اکتین در این ماهی بر خلاف انتظار تحت تاثیر نونیل فنل قرار گرفته و میزان آن بصورت معنی داری کاهش پیدا نمود؛ بعلاوه تغییرات میزان بیان ژن vtg در ماهیان نر مورد مطالعه افزایش معنی داری را در مقایسه با ماهیان ماده نشان داد. در جمعبندی نهایی می توان اظهار نمود که مواجهه تاسماهی ایرانی با ماده نونیل فنل منجر به تغییر نابهنگام پروفایل ژنی و پروتئینی در این ماهی گردیده که ممکن است در آینده در فرآیند بلوغ نهایی، تکامل اندام جنسی، بروز رفتارهای تولید مثلی و مهاجرت به رودخانه تاثیرات منفی داشته باشد. لذا با توجه به گزارش ورود این ماده در آبهای دریای خزر لازم است تا تدابیر لازم جهت حفاظت ماهیان در برابر اینگونه مواد بعمل آید.

بیوسیستماتیک جنس .alosa spp در سواحل ایرانی دریای خزر با استفاده از نشانگرهای ریختی و مولکولی (توالی بخشی ژن cyt-b)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی دریا 1393
  رامین قطبی جوکندان   محمد صادق علوی یگانه

تنوع بالایی از گونه¬های جنس alosa در ناحیه ponto - caspian زیست می¬کنند و تنها از دریای خزر، تعداد 5 گونه و 14 زیرگونه از شگ ماهیان متعلق به جنس alosa گزارش شده¬ است. با توجه به تنوع گونه¬ای بالا و فقدان اطلاعات ریختی کافی در رده¬بندی گونه¬های این جنس به خصوص در دریای خزر ابهاماتی وجود دارد. در این تحقیق، بیوسیستماتیک جنسalosa spp. در سواحل ایرانی دریای خزر با استفاده از نشانگرهای ریختی و مولکولی (توالی¬بخشی ژن cyt-b) مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 239 عدد ماهی از چهار گونه موجود در سواحل ایران شامل a. braschnikowi، خزری (a. caspia)، مهاجر (a. kessleri) و چشم درشت (a. saposchnikowii) از ایستگاه¬های انزلی، نور- محمودآباد و خلیج گرگان در سه مرحله از آبان تا اسفند سال 92 نمونه¬برداری انجام شد. تعداد 14 نمونه (برای چهار گونه مذکور) جهت مطالعات مولکولی استفاده شد. نتایج آزمون¬های آنالیز واریانس یک¬طرفه (anova)، آنالیز تابع تشخیصی (da) و تحلیل به مؤلفه¬های اصلی (pca) برای تحلیل صفات ریختی به¬دست آمده از گونه¬های ذکر شده در دریای خزر، بیانگر کارایی بهتر صفات اندازشی در مقایسه با صفات شمارشی در تمایز این چهار گونه بود. صفات شمارشی و اندازشی تشخیصی اشاره شده در منابع و کلیدهای شناسایی موجود اغلب مرتبط با اندازه و تعداد خارهای شعاع¬های کمان اول آبششی می¬باشد، اما در این تحقیق علاوه بر صفات فوق، صفاتی اندازشی از قبیل ارتفاع باله مخرجی و پشتی، ارتفاع، عرض و طول سر، طول پوزه، ارتفاع ساقه دمی، فاصله پس چشمی، طول باله سینه¬ای و شکمی و صفات شمارشی همچون تعداد شعاع باله دمی و تعداد شعاع منشعب و غیر منشعب باله پشتی نیز در تمایز چهار گونه مورد بررسی نقش داشتند. هرچند دامنه تغییرات صفات اندازشی و شمارشی زیست سنجی شده در مقایسه بین گونه¬های جنس alosa در جنوب دریای خزر واجد همپوشانی بودند، اما می¬توانند در شناسایی بهتر و دقیق¬تر این گونه¬ها مفید باشند. در نمودار¬های رسته¬بندی بر اساس صفات ریختی به استثنای دو گونه a. braschnikowi و a. saposchnikowii، جدایی نسبی بین گونه¬های مورد بررسی مشاهده شد. نتایج تحلیل مولکولی توالی بخشی ژن cyt- b (459جفت-باز)، به¬طور کامل قادر به تفکیک چهار گونه از شگ ماهیان جنس alosa نبود. فواصل ژنتیکی و موقعیت تبارشناسی، بیانگر قرابت بالای سه گونه a. braschnikowi، a. saposchnikowii و a. caspia بود، به¬طوری که هاپلوتیپ¬های دو گونه a. braschnikowi و a. saposchnikowii در یک شاخه قرار گرفتند. اما گونه a. kessleri بیشترین فاصله ژنتیکی را با سه گونه دیگر نشان داد و در موقعیت خواهر گروهی از گونه¬های فوق الذکر جدا شد. این جدایی احتمالاً به¬دلیل الگوی متفاوت مهاجرت تولیدمثلی این گونه به عنوان تنها گونه رود کوچ از جنس alosa در دریای خزر می¬باشد. در مقایسه گونه¬های بررسی شده از دریای خزر با سایر گونه¬های این جنس در جهان، سه گونه a. braschnikowi، a. caspia و a. saposchnikowii، در موقعیت خواهر گروهی با گونه-های اروپا قرار گرفتند که بیانگر قرابت بیشتر نمونه¬های خزر با نمونه¬های این منطقه بود. در مجموع، نتایج بیانگر تمایز ریختی و ژنتیکی اندک سه گونه خزری، چشم درشت و a. braschnikowi بود که می¬تواند به¬دلیل وقوع انشقاق اخیر یا تماس ثانویه در تاریخ تکامل گونه¬های فوق باشد. b