نام پژوهشگر: نوشین صبوری دارابی

نسبت معرفت و سعادت در فلسفه مدنی فارابی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1389
  نوشین صبوری دارابی   مهدی زمانی

فارابی،شارح ارسطو و معلم ثانی است. او دغدغه سعادت دنیوی و اخروی انسان ها را داشته و بدین منظور به طرح مدینه فاضله پرداخته است تا همگان رابا هدایت فیلسوف-نبی ،به سوی فضیلت فرا خواند و به انجام آن تشویق نماید. فلسفه مدنی فارابی، بر دو پایه فقه و فلسفه که دو جزء علم مدنیند استوار است و به اعتبار آن، با توجه به شرایط زمان، فقها و فلاسفه، زمام امور جامعه را برعهده دارند. در اندیشه او، رئیس فاضله، از ابزار و مقدماتی برای رسانیدن انسان ها به سعادت، بهره می جوید که یکی از آنها فضیلت است.ابونصر به فضایل چهارگانه (نظری،فکری،خلقی و عملی)معتقد است.فضایل نظری را از سنخ ادراک عقلی و یقینی موجودات می داند که نفس به وسیله آنها حقیقت را می شناسد. و فضایل فکری را اموری می داند که معلوم می سازد چه چیز برای نیل به غایات فاضله سودمندتر است و فضایل خلقی هرکس را به اندازه قوه فکری او می داند که اگر غایت فاضلی اختیار نمود،فضایل اخلاقی او نیز چنین خواهد بود.فضایل عملی،تحقق فضایل در افعال ظاهره است. عقل نیز یکی از مسائل مطرح در فلسفه اوست،که درجاتی دارد،فروترین آن عقل مادی،یا هیولانی یا عقل بالقوه است و این عقل برای عقل بالفعل به منزله ماده و در درجه دوم عقل بالفعل است که نسبت به عقل هیولانی در حکم صورت است و نسبت به عقل مستفاد در حکم ماده. عقل بالفعل آنگاه که در صورت عادت و تکرار ملکه گردید به عقل بالملکه تبدیل می شود.بالاترین درجه، عقل مستفاد است و آن نسبت به عقل بالفعل به منزله صورت است ، و نسبت به عقل دیگری که انسانی نیست،یعنی عقل فعال ،در حکم ماده است. عقل مستفاد، به مرتبه ای رسیده است که می تواند به طور مستقیم، معقولات را از عقل فعال بگیرد و از ماده بی نیاز باشد و به فنای آن فانی نشود و الهی گردد.در این هنگام است که انسان به کمال وجودی خود دست می یابد. در نیل به سعادت، انسان ها از معارفی برخوردار می شوند که عبارتند از معرفت حسی،معرفت فطری،معرفت اشراقی و معرفت عقلانی. معرفت حسی و معرفت فطری در همه انسان ها مشترک است و اما معرفت اشراقی که خاص نبی بوده و توسط آن به اتصال به عقل فعال نائل می آید. و معرفت عقلانی که مختص فیلسوف بوده و به واسطه آن به عقل فعال متصل می گردد. بنابراین، هریک با روش های جداگانه به یک هدف و غایت که عبارت از خیر و کمال و سعادت است، دست می یابند.