نام پژوهشگر: محمد سلامی راوندی

بررسی تطبیقی روایات تفسیری شیعه و اهل سنت در تفسیر سور ۀ یوسف با تأکید برتفسیرهای جامع البیان، الدرالمنثور، الصافی و البرهان و عهد عتیق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1388
  محمد سلامی راوندی   محسن قاسم پور

در قرآن کریم از راههای متعددی برای هدایت بشر استفاده شده که داستانهای قرآنی یکی از آن روشهاست. می توان گفت حجم قصص در قرآن بیش از1500 آیه یعنی تقریباً یک چهارم کل آیات قرآن است که با مباحث اعتقادی قرآن به خصوص بحث آخرت (که حدوداً 1500 آیه مربوط به معاد وجود دارد) برابری می کند. این مطلب بیانگر اهمیت موضوع قصص در قرآن کریم است. در میان قصص قرآن، داستانهای انبیاء از جلوه ای ویژه برخوردار است. هدف غایی قرآن از بیان سرگذشت انبیاء معرفی یک الگو و روش مناسب برای زندگانی تمام انسانها و طالبان رستگاری است تا با کمک این مشعل های هدایت، راه را از چاه بازشناسند. لذا هدف داستانهای انبیاء نه یک امر تفننی و سرگرم کننده و نه یک گزارش تاریخی محض است بلکه عبرت از پیشینیان است که قرآن در آیه 111 سوره یوسف آنرا بیان نموده است:(لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِّأُوْلِی الْأَلْبَاب). سوره یوسف، أحسن القصص است که از دیرینه ایام همواره مورد توجه محققان قرار گرفته است. روایاتی که در اهم منابع شیعی و اهل تسنن پیرامون تفسیر این سوره آمده است، برخی از آنها آمیخته با اسرائیلیات است که سیمای عصمت این پیامبر الهی را خدشه دار کرده است و بویژه با مبانی اعتقادی امامیه در تعارض است. آبشخور بیشتر روایات تفسیر طبری و الدر المنثور سیوطی، در این قبیل مباحث برگرفته از تورات است. آنچه در روایات شیعی نیز آمده است برخی توأم با تذکار این قبیل روایات است و برخی دیگر نیز بدون هیچ گونه توضیحی تکرار روایات اهل تسنن است. در این پایان نامه به خصوص در شرح حال یوسف صدیق، روایات منافی عصمت وی به بوته نقد درآمده تا هم نادرستی این اقوال بی پایه ثابت گردد و هم عصمت ایشان تثبیت شود و هم سیمای واقعی آن حضرت بر اساس مبانی و نصوص قرآنی و روایات صحیح و نه تورات محرف ترسیم شود.